سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
هوش تنها در عدد آی کیو خلاصه نمی شود
![هوش تنها در عدد آی کیو خلاصه نمی شود](/web/imgs/16/159/k3j4z1.jpeg)
اگرچه هوش از موضوعاتی است که در حوزه روانشناسی بسیار مورد بحث قرار گرفته است، تعریف استانداردی درباره آن وجود ندارد. شاید بتوان به صورت کلی هوش را توانایی آموختن و کاربرد مهارتهایی تعریف کرد که برای سازگاری موفقیتآمیز با نیازهای فرهنگ و محیط فرد لازم است. وجه اشتراک بیشتر آزمونهای هوشی آن است که ضریب هوش (آیکیو) انسان را اندازهگیری میکند. ضریب هوشی (آیکیو) به تنهایی نمیتواند هوش کلی افراد را اندازهگیری کند. زیرا آیکیو اساسا استعداد تحصیلی را اندازهگیری میکند. به گفته هاوارد گاردنر، روانشناس مشهور دانشگاه هاروارد، هوش یک توانایی یکبعدی نیست. هوشهای چندگانه وجود دارند. نظریه هوش چندگانه گاردنر توجه بسیاری را جلب کرده است. او هفت نوع اصلی هوش را معرفی کرد. تونی بوزان، نویسنده و محقق مشهور انگلیسی معتقد است که ۱۰نوع هوش اولیه وجود دارد:
- هوش کلامی یا زبانی: به درک معنای واژهها و استدلال از طریق کلمات اشاره دارد. شاعران، نویسندگان و سخنوران چیرهدست به میزان زیادی این توانایی را دارند. موفقیت تحصیلی به این هوش بستگی دارد و بخش اعظم آزمونهای پیشرفت و آیکیو این توانایی را میسنجیدند. در جوامع امروزی این هوش محور توجه است.
- هوش عددی: نوعی توانایی ریاضی - منطقی است. دانشمندان، حسابداران و فیزیکدانان بیش از دیگران از این توانایی بهرهمندند و موفقیت تحصیلی به آن بستگی دارد. بخش اعظم آزمونهای آیکیو و پیشرفت براساس این توانایی بوده است. در جامعه تحسینبرانگیز است، ولی دور از دسترس پنداشته میشود.
-هوش فضایی: نوعی توانایی تجسم و عملیات فضایی است. بدون آن نمیتوان اشکال پیچیده را دستکاری یا خلق کرد. صفحهآراییها، ساخت نمونهها، ساختارها و طرحهای گرافیکی به این هوش وابسته است. از طریق این هوش میتوان نقشه را خواند و به مقصد رسید. مهندسان، ملوانان، معماران، مجسمهسازان، نقاشان، باغبانان و جراحان برجسته به وفور از این هوش بهره میبرند.
- هوش میانفردی: توانایی مربوط به ارتباط با افراد و درک آنها. این هوش، به درک بهتر احساس و افکار دیگران منجر میشود. هوش بینفردی شاید پیچیدهترین توانایی و ضروریترین ابزار برای موفقیت در زندگی باشد، مگر اینکه موفقیت صرفا کسب مدالهای جهانی المپیاد ارزیابی شود. فروشندگان موفق، سیاستمداران، معلمان، مشاوران، رهبران مذهبی و رهبران دیگر گروهها باید هوش میانفردی بالایی داشته باشند.
- هوش درونفردی: هوش میانفردی توانایی درک و سروکار داشتن با دیگران است، بنابراین هوش درونفردی توانایی درک و سروکارداشتن با خود است. نام دیگر این هوش، بینش شخصی است. درک خود برای همه ما بسیار مهم است. افرادی که با خود سازگارند هوش بینفردی زیادی دارند و کسانی که با خود در جنگاند، در این بخش کاستی دارند. این هوش ضرورتا توام با دیگر هوشها نیست. برای مثال برخی از افراد هوش عددی و کلامی بالایی دارند، اما رفتارهای خودتخریبی زیادی از خود نشان میدهند. هیچ یک از استعدادها و تواناییهای ممتازشان در دیگر حیطهها به شادی آنان نمیانجامد. زیرا یا هوش بین فردی آنان نقص دارد یا اینکه کاملا کاربردی (عملیاتی) نیست. به منظور موفقیت در زندگی، باید از خطاهای خود آگاه شویم و آرزوها و ویژگیهای شخصی خود را ارزیابی کنیم. البته مشاوره با افراد متخصص به رشد هوش میانفردی و بین فردی کمک میکند.
-هوش فیزیکی: هوش فیزیکی توانایی استفاده درست از بدن و حرکات بدن است. برخی بر این باورند که ورزشکاران افراد باهوشی نیستند و باید از طریق بازی کردن در گروه ورزشی پیشرفت کنند. اما در حقیقت، ورزشکاران ماهر، هوش فوقالعادهای دارند. ورزشکاران المپیک باهوشاند. هوش بدنی توانایی بالا و پیچیدهای محسوب میشود، زیرا نیازمند محاسبات زیاد، حرکات هماهنگ، تعادل ظریف، وضعیت مناسب اندام و فضاسازی در جهت هماهنگی با بدن شخص است.
-هوش حسی: منظور از این هوش، توانایی استفاده از حواسی مانند بینایی، شنوایی و بویایی است. بسیاری از ما توانایی استفاده کامل از حس خود را نداریم. میبینیم، ولی مشاهده نمیکنیم؛ میشنویم، ولی گوش نمیدهیم؛ و لمس میکنیم، اما احساس نمیکنیم. ما در فضایی مهآلود زندگی میکنیم. برای آزمون این گفته یک چشم خود را ببندید. ملاحظه کنید با یک چشم چه میزان کمتر میبینید. در واقع ما برای مدیریت محیط از حسهای خود به طور کامل بهره نمیگیریم.
-هوش معنوی: این هوش توانایی به وجود آوردن زندگی متعادل با جهان، طبیعت و محیط اطرافمان است. یعنی توانایی زندگی هماهنگ با همه انسانها و موجودات دیگر. هوش معنوی یعنی باورکردن قدرت خداوند، علاقه به انسانیت و پذیرش حضور یک قدرت والاتر. ثمره این هوش، عشق عالمگیر، مهربانی و ملاطفت به عنوان بخشی از ویژگی شخص است.
-هوش خلاقانه: توانایی توجه به موضوعات، اتفاقات و مسایل به شیوهای کاملا تازه و بدیع حاصل این هوش است. افکار خلاق در مقابل افکار متعارف قرار میگیرند. گاهی بعضی از راهحلها تنها میتواند از یک ذهن خلاق نشات بگیرد. وقتی میگوییم مشکلی قابل حل نیست، منظورمان این است که مشکل از طریق منطق متعارف قابل حل نیست، اما شاید این مشکلات با رویکرد متفاوت به مشکل قابل حل باشد. مثالی از قانون جاذبه زمین میزنیم. همه مردم میبینند که سیب از درخت میافتد، اما نیوتن افتادن سیب از درخت را از دریچه دیگری دید و نیروی جاذبه را کشف کرد.
-آزمونهای آیکیو و کلامی براساس تفکر و منطق متعارف است. در تفکر و منطق متعارف برای هر پرسش تنها یک پاسخ وجود دارد. اگر شما آن پاسخ خاص را بدهید، نمره میگیرید. تفکر خلاق یعنی دادن پاسخهای متفاوت؛ پاسخهایی که از روی عادت به ذهن ما نمیآیند. به همین دلیل معمولا افراد خلاق در دوران تحصیل مشکلاتی دارند. آنها اغلب به پاسخهایی فکر میکنند که برای دیگران نامعقول و عجیب است.
ترجمه: علیرضا سردشتی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران حرم شاهچراغ دولت چهاردهم پزشکیان دولت ترور انتخابات رئیس جمهور سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی
شاهچراغ تیراندازی شیراز تهران شهرداری تهران هواشناسی پشه آئدس شورای شهر تهران علیرضا زاکانی وزارت بهداشت بازنشستگان پلیس راهور
قیمت خودرو حقوق بازنشستگان سازمان هواشناسی ایران خودرو ترافیک سایپا خودرو قیمت دلار قیمت طلا دولت سیزدهم بازار خودرو دلار
کربلا لیلی رشیدی مهران غفوریان تلویزیون مختارنامه امام حسین تعزیه مداحی امام حسین (ع) سینمای ایران سینما
فناوری دانش بنیان دانشگاه تهران
دونالد ترامپ رژیم صهیونیستی فلسطین ترامپ غزه آمریکا ترور ترامپ اسرائیل جنگ غزه روسیه جو بایدن ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال رامین رضاییان یورو 2024 تیم ملی اسپانیا تیم ملی انگلیس باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال مهدی طارمی نقل و انتقالات لیگ برتر
همستر کامبت دیابت هوش مصنوعی کد مورس ایلان ماسک ناسا اپل اقتصاد دیجیتال
رژیم غذایی ویتامین دی واکسن کرونا مغز گرمازدگی تغذیه سالم