سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
كندوكاوی در سیاست هسته ای آمریكا

از جمله مسائل قابل توجهی كه ذهن پژوهشگران و كارشناسان نظامی - امنیتی را به خود مشغول ساخته است، بحث استراتژی كلان آمریكا و به تبع آن استراتژی هستهای آمریكا در قرن ۲۱ است. به طور كلی پس از جنگ سرد، واشنگتن به دنبال استراتژی واحد و هماهنگ در دولتهای بوش و كلینتون بوده است. موضوع اصلی این استراتژی كلان، حفظ برتری جایگاه بینالمللی است كه در آن آمریكا به عنوان قدرت مسلط مطرح باشد. در پرتو جنگ علیه تروریسم ( كه توسط بوش مطرح شده است)، تفكرات تازه و چشمگیری درباره استراتژی كلان آمریكا و تجدید ساختار جهان تك قطبی مطرح میشود. این تفكر جدید خواستار یك جانبهگرایی آمریكا و توسل به زور پیشدستانه میباشد. برای اولین بار از زمان آغاز جنگ سرد، استراتژی جدیدی در واشنگتن در حال شگلگیری است كه در پاسخ به تروریسم در حال پیشرفت است، اما نظری گستردهتر نیز درباره اینكه آمریكا چگونه قدرت خویش را به كار گیرد و نظم جهانی را سازماندهی كند مطرح است . با توجه به این طرح جدید،امریكا كمتر به متحدانش ، قواعد و نهادهای جهان وابسته خواهد بود، در حالی كه به سمت ایفای نقشی بیشتر از یك جانبه گرا و پیشگیرانه در حمله به تهدیدات تروریستی و مقابله به رژیمهای سركشی كه در جستجوی تسلیحات كشتار جمعی هستند، پیش میرود. آمریكا استراتژی كلان جدید از قدرت نظامی بلا منازع خویش برای تنظیم نظم جهانی استفاده میكند.
بر این اساس تفكرات جدیدی در رابطه با گسترش نوع جدیدی از تسلیحات هستهای برای مقابله با تهدیدات جدید امنیتی مطرح شده است. لذا این تحقیق بر آن است تا به پرسشهایی در رابطه با استراتژی كلان آمریكا، استراتژی هستهای دولت بوش و پیامدهای آن بر صلح و امنیت بینالمللی پاسخ دهد.
۱- استراتژی كلان آمریكا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر
یكی از پیامدهای مهم پایان جنگ سرد احیاء توجه به استراتژی كلان میباشد. منظور از استراتژی كلان در اینجا، بسیج منابع و استفاده از نیروی نظامی و ابزارهای اقتصادی در جهت كسب اهداف دولتها میباشد. البته این امر شگفتآور نیست. زیرا كه بسیاری از دولتها در دوران جنگ سرد، گزینههای استراتژیك را بر اساس ساختار دو قطبی تنظیم میكردند . با سقوط این نظام، دولتها مجبور شدند تا به این سوال پاسخ دهند كه، چگونه منافع و امنیت خود را در محیط بینالمللی نامطمئن و سیال تامین كنند. یك چنین سوالاتی بیشتر از جانب قدرتهای عمده ازقبیل ژاپن،آلمان، روسیه، چین و آمریكا مطرح شد و در سطح پایینتر ، قدرتهای كوچكتر، مانند لهستان ، كانادا نیز آن را مطرح ساختند.
به طور كلی پس از جنگ سرد واشنگتن به دنبال استراتژی كلان و هماهنگ در دولتهای بوش و كلینتون بوده است. موضوع اصلی این استراتژی كلان، حفظ برتری جایگاه بینالمللی میباشد كه در آن آمریكا به عنوان قدرت مسلط مطرح است.
در پرتو جنگ علیه تروریسم كه توسط بوش مطرح شده است، تفكرات تازه و چشمگیری درباره استراتژی كلان آمریكا و تجدید ساختار جهان تك قطبی مطرح میشود. این تفكر جدید خواستار یك جانبهگرایی آمریكا و توسل به زور پیشدستانه میباشد. برای اولین بار از زمان آغاز جنگ سرد، استراتژی جدیدی در واشنگتن در حال شكل گیری است كه در پاسخ به تروریسم در حال پیشرفت است،اما نظری گستردهتر نیز درباره این كه آمریكا چگونه قدرت خویش را به كار گیرد و نظم جهانی را سازماندهی كند مطرح است. با توجه به این طرح جدید،آمریكا كمتر به متحدانش ، قواعد و نهادهای جهان وابسته خواهد بود، در حالی كه به سمت ایفای نقشی بیشتر یك جانبهگرا و پیشگیرانه در حمله به تهدیدات تروریستی و مقابله با رژیمهای سركشی كه در جستجوی تسلیحات كشتار جمعی هستند، پیش میرود. آمریكا استراتژی كلان جدیدی از قدرت نظامی بلامنازع خویش برای تنظیم نظم جهانی استفاده میكند.
دوره پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، دوره محدود شدن حاكمیت ملی و كاهش قدرت مانور دولتها و حكومتها در عرصه حاكمیت بر شهروندان شناخته میشود. تا قبل از دهه ۹۰، دولتها و حكومتها با استناد به اصول منشور ملل متحد، بر اصالت حاكمیت ملی و عدم دخالت در امور داخلی كشورها تاكید میكردند.
بعد از حمله شیمیایی دولت عراق به شهر حلبچه، كشتار گسترده روانداییها در درگیریهای قومی و نژادی هوتوها و توتسیها در جنوب شرقی آفریقا، بویژه در مواردی كه قواعد آمره بینالمللی نظیر پاكسازی نژادی و كشتار دسته جمعی مطرح است، بیش از گذشته در محافل سیاسی، حقوق بینالملل مورد توجه قرار گرفت .
با این وجود در اوایل دهه ۹۰ محوریت این بحث، تضعیف حاكمیت ملی به نفع حاكمیت جامعه بینالملل بود. به عنوان مثال در معادلات بوسنی، روآندا و عراق افزایش نقش سازمان ملل و دستگاههای اجرایی آن و اعزام نیروهای این سازمان به برخی از مناطق مذكور و یا ایجاد دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی طبق اراده و مجوز سازمان ملل تشكیل گردید و تعدادی از جنایتكاران جنگی بازداشت و محاكمه شدند. در بوسنی و بالكان نیز نیروهای كلاه آبی سازمان ملل به منطقه اعزام شدند و دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی در لاهه تشكیل شد كه همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.
در موضوع اشغال كویت توسط عراق نیز، صدور قطعنامههای سازمان ملل به عنوان نشانه افزایش نقش سازمان ملل درنظام بینالمللی و معادلات منطقهای به شمار میرفت . در حوزه اجرا نیز ، اعزام هیئتهای متعدد بازرسان خلع سلاح به عراق، حاكمیت ملی عراق را در حد و اندازه گستردهای به نفع گسترش حاكمیت سازمان ملل محدود كرد.
با این وجود دهه ۹۰، روند محدود شدن حاكمیت ملی برخی از كشورها به نفع گسترش حاكمیت جامعه بینالمللی با تغییر جدید و تدریجی رو به رو شد . در این تغییر، محدود شدن حاكمیت ملی كشورهای مورد نظر تداوم یافت. اما آن نوع از حاكمیت كه به جای آن گسترش یافت، حاكمیت ملی بازیگران برتر نظام بینالملل ، و به طور خاص ایالات متحده بود . این روند بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از نظر حجم، كمیت و كیفیت،شتاب و گسترش بیسابقهای یافت . در واقع بعد از ۱۱ سپتامبر ، حاكمیت ملی برخی از كشورها و ملتها به نفع گسترش حاكمیت ملی و هنجارهای آمریكا محدود شد .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست