چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
لاست ایرانی با طعم کمدی
از همان تیتراژ ابتدایی و تفاوت ذوقی که دراجرای آن میبینیم میتوان حدس زد با یک سریال طنز مواجه هستیم.
پیش ازاینکه وارد قصه و شخصیتها شویم، باید درهمین تیتراژ توقف کنیم که با تمهید هوشمندانهای، بازیگران و شخصیتهای پرتعداد خود را به مخاطب معرفی میکند و این شیوه برای مجموعهای که کاراکترهای فراوان دارد میتواند روش مناسبی باشد تا بازیگران، نقش و حضور آنها را به ذهن سپرد.
مسیر انحرافی، هم قصه تازهای دارد و هم در ساختار و بهرهگیری از جلوههای ویژه بخوبی عمل میکند حتی اگر بگوییم قصه و روایت آن تحت تاثیرسریال معروف لاست باشد، با این حال بومی و ایرانیزه کردن یک قصه معروف اگر بدرستی صورت بگیرد جای هیچ انتقادی نیست.
در ضمن ساختار و لحن کمدی قصه نیز آن را از سریال جدی لاست متمایز میکند. با این حال مسیر انحرافی را میتوان روایتی طنز از یک لاست ایرانی دانست که توانسته نظر مخاطب را به خود جلب کند و دستکم جسارت بهرنگ توفیقی در تجربهگرایی ساختاری را محک بزند.
به لحاظ ویژوال افکت و جلوههای ویژه کامپیوتری نیز مسیر انحرافی کار قابل اعتنایی است و دستکم با ظرفیت و بضاعت تکنیکی سینمای ایران برای یک سریال تلویزیونی امتیاز خوبی محسوب میشود که ای کاش به همان دو قسمت اول ختم نمیشد و درهر قسمت دستکم به شکل کوتاه و موجزی بخشی از این تروکاژها به بیننده عرضه میشد.
قرار نیست تمام لذت تماشای یک سریال به قصه و آدمهایش ختم شود. این بازیهای تصویری و زیباییشناسی تکنیک نیز سهم بزرگی در لذت بصری مخاطب از تماشای یک تلویزیون دارد که ظاهرا رسانه ملی با ساخت سریالهایی مثل مسیر انحرافی و «حیرانی» نشان داد به این مساله نیز توجه بیشتر و جدیتری کرده است.
مسیر انحرافی قصه مسافران هواپیمایی است که براثر سقوط در یک جزیره ناشناخته وارد فضا و مناسبتهایی میشوند که سرنوشت مسافران را به هم وصل میکند.
هرچند معلوم نیست بقیه مسافران دیگری که در هواپیما بودند چه شدهاند. تنوع بازیگران و رویکردی که در چینش بازیگران وجود داشته به ریتم تند قصه و تنوع آن کمک زیادی کرده و این متنوع بودن از حضور مجریای مثل فرزاد حسنی گرفته تا بازیگر سینما مانند پوریا پورسرخ را در برمیگیرد.
شخصیت عارف ساطور با ویژگیهای شخصیتی و توانمندی فرزاد حسنی در بیان و بازیهای زبانی که به دایره واژگان زیادی نیازمند است انطباق خوبی یافته، هر چند گاهی جنس بازی فرزاد به نوع اجرایش در مقام مجری شباهت مییابد.
پوریا پور سرخ که در چند فیلم سینمایی طنز همین لحن نیمه لمپنی را انتخاب کرده بود و اتفاقا خیلی هم بد از کار درآمده بود در این سریال هماهنگی و تناسب خوبی با نقش و فضای قصه پیدا کرده و بازیش به دل مینشیند.
بهنوش بختیاری نیز با لحن شمالی که انتخاب کرده در بین خانمها بازی دلنشینتری دارد، درست برعکس شقایق دهقان که نتوانست جذابیت بازی در «ساختمان پزشکان» را تکرار کند اما آنچه در چینش بازیگران و طراحی شخصیتها قابل توجه است اعتنای فیلمنامهنویس و کارگردان به خلق تضاد وموقعیتهای پارادوکسی بین مسافران هواپیماست که انواع شخصیتها را میتوان در آن پیدا کرد که البته حفظ راکورد بازی آنها نیز کار سادهای نیست.
همین موقعیتهای متضاد کمک کرده است قصه در عین اینکه به یک طنز فانتزی وابسته بوده و به نوعی سریال علمی ـ تخیلی هم محسوب میشود رگههایی از کمدی موقعیت را نیز در خود بپروراند و صرفا به طنزکلامی و رفتاری محدود نشود.
مسیر انحرافی در بستر یک کمدی موقعیت روایت میشود و در کنار آن از طنازیهای فردی و کلامی بازیگران خود نیز بیبهره نیست.
در ضمن با عبور از برخی ملاحظات و خط قرمزهایی که در گذشته بوده در ارتباط با برخی مناسبتهای اجتماعی و انسانی آزادانهتر سخن میگوید که بدون شک بخشی از جذابیت سریال به همین ویژگی برمیگردد.
بعد از سریال «چک برگشتی» حالا نوبت مسیر انحرافی است که از یک نماینده مجلس استفاده کرده و بهواسطه حضور او به یک طنز اجتماعی نیز پرداخته و برخی نقدهای رفتاری در حوزه عمومی را دراماتیزه کرده است.
این ناکجاآبادی جزیره نیز به انتزاعی و ذهنی شدن موقعیت اجتماعی قصه کمک کرده و شرایطی را ترسیم میکند که انگار نقادی اجتماعی دریک مکان نامعلوم صورت میگیرد و قرار نیست کسی یا جای خاصی را نشانه بگیرد.
مسیر انحرافی تمهیدات ظریف و هوشمندانهای در طرح برخی انتقادات سیاسی ـ اجتماعی به خرج میدهد که توی ذوق نمیزند و در وادی لودگی نمیافتد.
نگارنده فقط نگران پایانبندی این قصه است که دست کم آنقدر منطقی باشد که جذابیت مجموعه را تا نقطه پایانی و گرهگشایی از قصه حفظ کند.
مسیر انحرافی بهواسطه نوع قصه و التزامی که در جلوههای ویژه و تروکاژی داستانی داشته از حیث تولید، سریال سختی به نظر میرسد. ما در این شیوه از سریالسازی هنوز ابتدای راه هستیم و همینکه جسارت پرداخت به چنین ساختاری ایجاد شده، میتواند نقطه عطفی برای تلویزیون باشد تا این تجربهگرایی را به کمال رسانده و ما شاهد تولید انواع مختلف سریالها در کنار ملودرامهای خانوادگی باشیم. شوخیهایی که سریال مثلا با فیلم «ارتفاع پست» ابراهیم حاتمیکیا دارد هم در نوع خودش جالب بوده و نشانهای است از اینکه میتواند شوخیهای طنازانه را در ساحتهای تازهتری تجربه کرد و دچار انحراف نشد.
سید رضا صائمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست