پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق زیستی از دیدگاه ادیان


اخلاق زیستی از دیدگاه ادیان

ادیان جهان در تلاشند نوعی جهان بینی ایجاد كنند تا بتوانند رابطه خوبی بین اقوام و ادیان ایجاد كنند و یك اخلاق جهانشمول ارائه نمایند, در عین حال كه اقوام دینی معتقد به یك دیدگاه انحصارگرا هستند, دین خودشان حتی عقاید, مناسك و فلسفه دین خودشان را منحصر به خودشان می دانند و تقریبا اقوام دیگر را نفی می كنند و معتقدند تا به آن دین نپیوندند نجات نهایی را به دست نمی آورند

● اخلاق، عطیه الهی در طبیعت بشری است

امروزه بحران‌های‌ زیست‌ محیطی‌ فکر بشر را به‌ خود مشغول‌ ساخته‌ و به‌ صراحت‌ می‌ توان‌ گفت‌ بالاترین‌ دلمشغولی‌ انسان‌ عصر حاضر مشکلات‌ طبیعت‌ و محیط‌ زیست‌ آدمی‌ است‌.

جای‌ شک‌ نیست‌ که‌ حقیقت‌ هستی‌، رازی‌ است‌ که‌ خلایق‌ را توان‌ و یارای‌ گشودن‌ آن‌ نیست‌ لیکن‌ می‌توان‌ با بهره ‌مندی‌ از استنباطات‌ فلاسفه‌ و دانشمندان‌ و عرفا به‌ ویژه‌ فلاسفه‌ و دانشمندان‌ اسلامی‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد به‌ گونه‌‌ای‌ شایسته‌، با بهره‌ مندی‌ از آیات‌ قرآن‌ و معارف‌ اسلامی‌ و اصول‌ عقل‌ نظری‌ بهترین‌ نظریه‌ها را در مورد هستی‌ و طبیعت‌ ابراز داشته ‌اند، به‌ سوی‌ شناخت‌ محیط‌ زیست‌ و طبیعت‌ و علل‌ پیدایش‌ بحران‌ و راه‌ رهایی‌ از آن‌ گام‌ برداشت‌.

سخن این است كه ادیان جهان در تلاشند نوعی جهان‌بینی ایجاد كنند تا بتوانند رابطه خوبی بین اقوام و ادیان ایجاد كنند و یك اخلاق جهانشمول ارائه نمایند، در عین حال كه اقوام دینی معتقد به یك دیدگاه انحصارگرا هستند، دین خودشان حتی عقاید، مناسك و فلسفه دین خودشان را منحصر به خودشان می‌دانند و تقریبا اقوام دیگر را نفی می‌كنند و معتقدند تا به آن دین نپیوندند نجات نهایی را به دست نمی‌آورند. دو واژه را باید به طور روشن‌تر بیان كنم:

۱) اخلاقیات جهانشمولی، منظور از این واژه این است كه اخلاقیات، تمام فرهنگ‌های مختلف را در نظر می‌گیرد، یعنی فراملیتی است و می‌تواند برای انسان كاربرد داشته باشد.

۲) فكر انحصاری ادیان، منظور از این واژه این است كه در این دین عقایدی وجود دارد كه مصداقش را فقط می‌توان در بین مومنین آن قوم پیدا كرد. ما دین را سیستم سوق‌دادن انسان به سوی هدفی معرفی می‌كنیم، سیستمی‌كه می‌تواند انسان را به طرفی سوق دهد كه سعادتش در آن باشد و سعادتی كه به این قوم وعده داده شده تنها سعادت این دنیا نیست بلكه سعادت اخروی نیز در آن وجود دارد.

▪ عمل انسانی در این دین دو جنبه دارد:

الف) جنبه دنیوی

ب) جنبه اخروی

این دین دارای جهان‌بینی است كه شامل عقاید، مناسك و طرز رفتار با دیگران است، یعنی دین را به این معنا می‌دانیم كه هم جامعه‌شناسان آن را قبول دارند و هم دین‌شناسان آن را تایید می‌كنند، دین را به عنوان جهان‌بینی معرفی می‌كنند.

با تعریف اخلاق مفاهیم روشن‌تر می‌شود؛ اخلاق را باید عقل انسانی ملهم از طرف خداوند تلقی كنیم كه عقل سلیم می‌تواند طبیعت عمل انسان را درك كند، دنبال وجوهی بگردد كه وجه كارش را مشخص و روشن كند، می‌تواند بعضی از اعمالش را خوب و بعضی از اعمالش را بد بداند، یعنی؛ خداوند عنایت و موهبتی به انسان كرده و در درونش قدرتی به وجود آورده كه انسان از لحاظ عقلی می‌تواند خوب و بد را تشخیص دهد. امروزه در تمام دانشگاه‌ها سخن این است كه آیا دین می‌تواند به تنهایی عمل انسان را هدایت كند كه سعادت اخروی و دنیایی را كسب كند و آیا دین قادر است به تنهایی سعادت انسان را تضمین كند یا اینكه دین به اخلاقیات احتیاج دارد. آیا اخلاق می‌تواند از دین جدا باشد یا ملحق به دین است. یك متدولوژی مشترك بین دین و اخلاق وجود دارد، این متدولوژی سه چیز می‌طلبد. كاری را كه هم دین و هم اخلاق دنبال می‌كند این است كه هر دستوری كه می‌دهد، می‌خواهد اثبات كند كه قابل درك عقل انسانی باشد، دین نمی‌خواهد دستوری بدهد كه بدون دخالت عقل باشد، دنبال مشروعیت می‌گردد. ممكن است بگوید تو كه در زمین زندگی می‌كنی نمی‌توانی آخرت را از راه تجربه درك كنی اما من دین را از طریق خاصی برایتان اثبات می‌كنم كه به نفعتان است كه آن را داشته باشید.

ممكن است همان آخرت را كه ندیده‌اید و شاید عقیده هم نداشته باشید، قبول كنید. به هر حال اینگونه تفهیم و استدلال می‌شود كه هم دین و هم اخلاق تلاش می‌كنند كه مساله را جهانی كنند. دین می‌گوید عدالت چیز خوبی است شما باید عادل باشید به فكر حقوق دیگران باشید هر سه موضوع را با هم بسنجید.

از یك طرف عمل دینی داریم و از طرف دیگر عمل اخلاقی.عمل دینی، عملی است كه از عقلانی‌بودن و فهم و درك عمل ناشی می‌شود. هم دین مدعی است هم اخلاق. ما سیستم جهانی داریم یعنی جهانشمولی اشتراكاتی دارد و مواردی را بیان می‌كند كه انسان عاقل به راحتی می‌تواند آن را بپذیرد.

با این توصیف به مساله تجربه انسان بودن می‌رسیم. یهودیت و مسیحیت معتقدند دین كاملا اخلاق را در بر دارد و تا زمانی كه اخلاق را از دین نگیریم، اخلاق وجود مستقلی ندارد. اخلاق با دین مرتبط است و به این نتیجه رسیدند كه انسان تا وقتی دیندار نشود نمی‌تواند با اخلاق باشد یعنی دین و اخلاق با هم در ارتباطند و وحی الهی تعیین كننده معیارها و ارزش‌های اخلاقی است بنابراین دین نمی‌تواند جنبه‌های اخلاقی را نادیده بگیرد. هم مدرنیته، هم تجدد‌خواهی و هم سكولاریزم می‌خواهند دین را كاملا منفك از اخلاق فرض كنند. انسانی كه می‌خواهد بااخلاق شود، احتیاجی به دین ندارد یعنی عادل بودن به دیندار بودن مربوط نمی‌شود.

تخصص اصلی نیچه اخلاق شناسی است او از اینكه انسان به اخلاق توجه خاصی دارد نتیجه‌گیری می‌كند كه برای اخلاقی‌بودن لزومی ‌به دینداری نیست. مسیحیت از لحاظ تجربه تاریخی و از راه دین نتوانسته تمدنی را پایه‌گذاری كند. دین به خاطر مشروعیت بخشیدن به سلاطینی كه به نام مسیحیت حكومت می‌كردند، اخذ شده است. یهودیت همیشه در اقلیت بوده و هرگز نتوانسته تمدن خاصی كه تمدن یهودی باشد به دنیا معرفی كند. اسلام می‌گوید ما نه تنها راهنمایی می‌كنیم كه عبادت كنید بلكه راهنمایی می‌كنیم كه چگونه امتی با عدالت به وجود آورید، سیستمی ‌را به وجود آورید كه عدالتخواه باشد و اساسا زیربنایش عدالت باشد. پیامبر می‌فرماید: من نیامدم كه شما را فقط مامور كنم بلكه دنیا را سامان می‌دهم كه آخرتتان بهتر شود. دنیا را برای سعادت اخروی آینه قرار داده شده است. وقتی اینجا سعادتمند باشید آنجا هم سعادتمندید. قرآن تمركز خاصی بر اخلاق دارد. در عوالم قرآنی كه در دانشكده الهیات تدریس می‌كنیم اخلاق را به عنوان اخلاق تدریس نمی‌كنیم زیرا قرآن را جزو منبع اصلی شرع می‌دانیم اما فراموش كردیم كه زیربنای احكام شرعی اخلاق است. نماز خواندن هم دلیل اخروی دارد هم دلیل دنیوی. شخص نابینایی به پیامبر (ص) می‌گوید من نمی‌توانم به مسجد بیایم، پیامبر (ص) می‌گوید ما از خانه به مسجد ریسمان می‌بندیم تا شما بتوانید بیایید. داشتن روابط انسانی در مسجد خیلی مهم‌تر از آن دو ركعت نماز است. پس می‌بینیم كه عقلانیت در اسلام موج می‌زند.

انتقاد اصلی پاپ این بود كه اسلام توانایی ندارد با عقلانیت كنار بیاید. یك جهالت عمومی ‌در سخن پاپ وجود دارد كه می‌گوید عقلانیت در اسلام اصالت ندارد، مسلمانانی كه در اروپا هستند هیچ وقت نمی‌توانند شهروند خوب اروپا شوند به چه دلیل؟ برای اینكه عقل را كنار گذاشتند و به وحی اهمیت دادند و اینها نمی‌توانند به زیر بنای دین كه اخلاقیات است پی ببرند بنابراین نمی‌توانند شهروند خوبی باشند البته ما پاسخ او را دادیم و در بحث‌های عمومی‌خود به این موضوع پرداختیم.

حال به مطلب اصلی خود برمی‌گردیم و بر این نكته تاكید می‌كنیم كه اخلاق زیستی كاملا سكولار است و جامعه غربی معتقد است اگر دین را وارد حوزه اخلاق زیستی كنیم در سیستم پلورالیسم نمی‌توانیم كاری انجام دهیم.

آمریكا جامعه‌ای است كه ادیان مختلفی با فرهنگ‌های مختلف در آن زندگی می‌كنند بنابراین آنها به تعدد یا تكثر در اخلاق معتقدند. البته آنها در واژه شكست را به روی خود باز كردند. هر قدر شما نسبیت را وارد اخلاق كنید نمی‌توانید اصول اخلاقی جهانشمولی را ارائه دهید. در حقوق بشر نیز همین طور است. زمانی كه نسبیت فرهنگ‌های مختلف را وارد این حوزه كنید به جهانشمول بودن حقوق بشر لطمه وارد كرده‌اید.

*استاد دین‌شناسی و اخلاق‌زیستی ویرجینیا و استاد افتخاری مركز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشكی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی

پروفسور عبدالعزیز ساشادینا


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.