یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

لایه های پنهان یک جنگ


لایه های پنهان یک جنگ

بررسی فیلم «۳۳ روز» از نگاه جامعه شناختی و روانشناسی

زمانی که درسال ۱۹۸۲ اسرائیل با تکبر و غرور کامل لبنان را به اشغال خود درآورد و جنایتکارانه در اردوگاه های صبرا وشتیلا به قتل عام فلسطینیان آواره و مظلوم پرداخت و مسلمانان را به خشم و خروش آورد هیچ کس فکر چنین روزهای خفت باری را برای اسرائیل غاصب نمی کرد که با آن هیمنه جعلی و تا بن دندان مسلح بودن از نیروی ایمان و تدبیر حزب الله و رهبرانش بترسد و زمین گیر شود. به یاد داریم تقریبا چند ماه بعد از شروع مقاومت جنوب لبنان و آغاز عملیات های شهادت طلبانه، شیعیان علیه اشغالگران درمجلات سینمایی آمد که هالیوود برای القای دروغین تروریست بودن شیعیان وارد عمل شده و گروه های گوناگون فیلمساز و با شرکت هنرمندان مختلف را راهی لبنان کرده و یا به بهانه شروع مقاومت و برای مقابله با آن، از طریق فیلمسازان خویش وارد شد.

صهیونیست ها تک مهاجم فرهنگی را مکمل تهاجم نظامی خویش قرار داده بودند تا به این وسیله بتوانند اضلاع تهاجم به لبنان را تکمیل و با پشتیبانی های بین المللی کار را یکسره کنند. در آن دوران یکی از آرزوهای ما هنرمندان ساخت آثار هنری فاخر راجع به مظلومیت مقاومت در لبنان بود. البته آن موقع ما خود به علت درگیر بودن ایران اسلامی با قضیه جنگ تحمیلی و مسائل اقتصادی گریبان گیر سینما نمی توانستیم به این قضیه مهم وحیاتی بپردازیم و بعد از جنگ هم به خاطر مهم نشمردن شعائر دینی در سینما آن را نادیده انگاشتیم. خوشبختانه در شرایط فعلی که پیروزی حزب الله زمینه ساز فتح و پیروزی مسلمانان خاورمیانه شده می بینیم یکی از توانمندترین هنرمندان دفاع مقدس یعنی جمال شورجه با توجه به پیروی از جهان بینی ارزشمند حضرت امام راحل فیلمی راجع به روزهای ارزشمند و پیروزی مقاومت می سازد.

فیلم درکل برپایه بررسی ریشه های مقاومت در لبنان شکل گرفته است و این نکته بر ارزش این کار افزوده است در واقع فیلم سی و سه روز برپایه همبستگی خانواده های لبنانی شکل می گیرد؛ نکته ای که از نظر عوامل فنی فیلم و نویسنده و کارگردان محترم آن پنهان نمانده است. در روند این بررسی ما نیروهای اشغالگر را هم دردیگر سو می بینیم که تا چه حد غرق در فساد و دنیا طلبی قرار دارند. این تقابل ما را بهتر به عمق زوایای پیروزی بزرگ مقاومت حزب الله درجنوب لبنان برده و با آن آشنا می کند.

تاثیر این همبستگی درجنگ تحمیلی و دفاع مقدس خودمان هم به خوبی دیده می شود.

یکی از ریشه های هر دو پیروزی قداست خانواده و طهارت آن است. یعنی خانواده آن گاه به مقام قداست و طهارت می رسد که عزم ایثارگری در راه خدا را داشته باشد و به آن عمل نماید، شاید این ساده ترین تعریف از عرفان باشد که تجلی عملی در دو عرصه دفاع مقدس ایران ولبنان پیدا کرد. جمال شورجه با تاکید بر این مهم در واقع روی یک مسئله ریشه ای مشترک ما بین تمامی مسلمانان انگشت گذاشته، یعنی حفظ اصالت خانواده و این همان چیزی است که در بحث جامعه شناسی از منظر قرآن آن را برجسته دیده و باید آن را لحاظ گردانیم. از لحاظ تاریخی نیز ثابت شده است که یک اجتماع منسجم هرچند کوچک بهتر می تواند در مقابل دشمن مقاومت نماید تا یک اجتماع بزرگ و یا کشور وسیع ولی متفرق!!

اگر به مکتب کربلا رجوع کنید، اگر به روانشناسی شخصیت کوفیان بنگرید، مصائب رفته بر اهل بیت معظم علیهما السلام را با دقت مورد نظر قرار دهید، آنچه موجب شد که کوفیان از همراهی با امام حسین سیدالشهدا که درود خدا بر او و آل شهید و اسیرش باد، باز مانند همین عدم انسجام و یکپارچگی و یکدلی بود. روان پریشی مستمر کوفیان را از زمان ورود حضرت مسلم بن عقیل تا زمان تشکیل سپاهیان یزید می بینید. بدین معنی که نه زنان کوفه از این یکدلی برخوردارند و نه مردان کوفه بر پای عهد خویش ایستاده اند. نه مردان کوفه عزم واقعی پیوستن به امام حسین (علیه السلام) و یارانش را دارند و نه زنان کوفه از خانواده داری دریافتی داشته وتشکیل این نهاد اجتماعی را صرف برداشت از دنیا می دانند.

این سیر تاریخی همواره ادامه داشته و متاسفانه در ۲۰۰ سال اخیر در قضیه فلسطین و اعراب بیشتر نمود پیدا کرده بود که وقوع انقلاب اسلامی ندای وحدت سر داد و این شد که ملت ها از تفرق ناگهان در پوشش همسبتگی و وحدت جای گرفتند و از انفعال به اتحاد تغییر مسیر دادند و راه قداست خود و خانواده شان را در دفاع از حریم آن تشخیص دادند.

در فیلم «۳۳ روز»، جمال شورجه با برجسته کردن این ظرافت ها راه قداست خانواده و برجسته شدن آن را یادآوری می کند.علاوه بر دربرگرفتن صحنه های خشن و نفس گیر و بی رحمانه جنگ، فروپاشیدن ارتش غاصب از درون را در تجلی بی اعتنایی نسبت به قداست های خانواده و ترویج ارتباطات نامشروع و بی اعتنایی به نهاد خانواده به نمایش درآمده است. رابطه سرهنگ با افسر زن زیردستش از همین نوع روابط مشئوم و مذموم است. ولی در مقابل ما حزب الله لبنان را می بینیم که اعضای آن همواره درصدد حفظ خانواده خویش و دفاع از آن در برابر تجاوزات دشمن هستند. محمد سرور فرمانده روستای ایتان، همسرش در حال به دنیا آوردن فرزندی است، ولی از آنجا که اشغالگران قرار است حملات گسترده ای به جنوب لبنان داشته باشند وی همسر باردارش را از روستا دور و در غاری پنهان می کند. دشمن که پی می برد محمد سرور در عملیات به اسارت درآوردن دو افسر اسرائیلی دست داشته است برای مقابله با این امر دستور بمباران شدید روستا را صادر می کند، ولی محمد سرور و دوستانش دست به مقاومتی بی بدیل می زنند و این در واقع درگیری ها را شدت می بخشد. از اینجا به بعد و به خصوص نمایش همبستگی اکثر اهالی روستا کم کم نقش خانواده عیان تر می شود و با ظرافت نشان داده می شود که رشته الفت و محبت ما بین خانواده ها محکم تر می گردد و این پیوند آنجا آشکارتر می شود که محمد سرور در یک عملیات استشهادی خود را فدای خانواده کرده و همسرش نیز در هنگام به دنیا آوردن بچه جان می بازد. به خصوص اینکه در صحنه ابتدایی فیلم نیز ما شاهد یک مراسم جشن عروسی یکی دیگر از اعضای مقاومت یعنی یوسف هستیم. پس جمال شورجه قصد داشته این معنای فردی و اجتماعی به عنوان منشأ و زمینه تهاجم دشمن و چگونگی مقابله با آن را جا بیندازد.

در واقع تمامی جنگ ها پیکان اصلی خویش را روی ترویج بی اخلاقی و انهدام شبکه های فرهنگی جوامع قرار می دهند. این از صدر تا ذیل تاریخ جنگ ها را دربرمی گیرد. حتی در افسانه ها هم هست که اغلب جنگ های افسانه ای و باستانی به خاطر همین دریدن حرمت ها و بی بندو باریها بوده است، مثلا جنگ تروا. طی۳۰ سال اخیر که ما شاهد چندین جنگ در سطح منطقه خاورمیانه بوده ایم شروع کنندگان جنگ چه رژیم بعثی صدام علیه ایران و چه رژیم جعلی اسرائیل علیه لبنان با همین اهداف شوم و تسلط بر زنان بی دفاع و انجام امور ضدانسانی متمرکز بوده اند که با دفاع جانانه دو ملت لبنان و ایران راه به جایی نبرده اند.

پس حالا ما با به دست آوردن محتوایی که با هوشمندی کارگردان در دل فیلم نهاده شده راحت تر می توانیم وارد بحث مسائل تکنیکی فیلم شده و آن را نیز بررسی می کنیم. اول داستان فیلم؛ از غنای تکنیکی خوبی برخوردار است و از همان ابتدا بخوبی تماشاچی را درگیر لحظاتی پر از کنش و واکنش می کند. این کشمکش ها طبیعی است که مخاطب را به خوبی با شخصیت های فیلم آشنا کرده و اهداف آنها را روشن تر می سازد. البته در اینجا ممکن است یک سؤال پیش بیاید و آن این است که آیا بهتر نبود فیلمنامه کلی نگرتر بوده و بزرگی حماسه جنگ پیروزمند ۳۳ روزه را به تصویر می کشید؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که اولا باید دید جنگ ۳۳ روزه آیا جنگی در ابعاد کلاسیک بود؟ آیا جنگ لشگر با لشگر و تانک با تانک بود؟ بزرگی این جنگ در همان مردمی بودنش بود، مردمی که با خصوصیاتی راستین تصویر می شوند، مردمی که همدیگر را دوست دارند و به یکدیگر عشق می ورزند و حرمت یکدیگر را پاس می دارند و در عین حال دفاع بی باکانه را با تدبیر همراه با شجاعت آمیخته اند. این امر را به خصوص در صحنه آخر به خوبی می بینیم. آنجا که ام عباس (مادر مبارزی که با شجاعت مقابل اسرائیلی ها ایستاده است) تفنگ را به طرف سرهنگ اسرائیلی نشانه می رود، جمله ای دارد که در آنجا می گوید: «خدا نکند که اگر او را می کشم ذره ای به خاطر انتقام شخصی باشد»!! این نوع جنگیدن یعنی مقاومت برای احیای ارزش های انسانی. یعنی جنگی که برای دفاع از اسلام است و نه چیز دیگر، این یعنی عمل به سیره جهادی امیرالمؤمنین و فرزندان و شیعیان ایشان که در عاشورا و بعد از آن تجلی یافت و مطمئنا باز هم خواهد یافت.

بنابراین داستان فیلم تطابق خوبی با ساختار شخصیت ها و هویت یابی آنها یافته و تداوم آن تا به آخر در آن حفظ و روند رو به جلوی قصه و ریتم پرطپش و منطقی آن را نشان می دهد. در اصل باید به این توجه داشت که این فیلم در واقع برشی کوچک از صحنه مقاومت و نشان دادن نقطه عطفی کوچک از حماسه ای است که سی و سه روز از حیات طیبه مقاومت اسلامی لبنان را به خود اختصاص داد. ولی کارگردان با نشان دادن همین قطعه کوچک توانسته به خوبی ما را با ارکان مقاومت در لبنان آشنا سازد.

انتخاب بازیگران: مسئله بعدی که باید به آن اشاره داشت مسئله دقت نظر کارگردان در انتخاب بازیگران است. به نظر بنده با تلفیق خوب بازیگران لبنانی کارگردان با دست پری توانسته با خیالی راحت از به تصویر کشاندن واقعیت های گذشته و افتخارآمیز لبنان در جنگ سی و سه روزه دست بزند. در بین بازی ها می توان به کار خوب پیر داغر در نقش سرهنگ صهیونیست ها اشاره کرد که به خوبی نشان دهنده دست یافتن یک بازیگر به عمق یک شخصیت فاسد در نیروهای اشغالگر است و با توجه به بازی قبلی وی در سریال «مدار صفر درجه» می توان تسلط وی را در ایفای نقش های گوناگون مثبت و منفی دریافت. به طور کلی می توان گفت که تجربیات سینمای لبنان به کمک جمال شورجه آمده و وی توانسته این کار را به سرانجام خوبی برساند. به خصوص و از آنجا که نقش زنان در مقاومت لبنان فوق العاده برجسته بوده، سپردن نقش مثبت و تأثیر وی در اهمیت مقاومت برای همه اقشار لبنانی به زن مبارزی به نام ام عباس به خوبی توانسته این شفاف سازی را نشان دهد. ایفاگر نقش ام عباس جزء اصلی ترین ارکان فیلم به حساب می آید که هم توانسته نقش درونی خود را ایفا کند و هم به دور از کلیشه پردازی های رایج به راحتی نقش را باورپذیر نموده و ارتباط تماشاچی را با فیلم راحت تر نماید.

در آخر باید گفت که «۳۳ روز» فیلمی است که بر مبنای ساختار شخصیت ها شکل می گیرد. این امر ممکن است در ابتدا کار را قدری مشکل جلوه دهد ولی از آنجا که آدم ها در شکل دادن این حماسه نقش اول را داشته اند تمرکز کارگردان بر نمایاندن شخصیت ها برای فیلم نقطه ای مثبت به حساب می آید و داستان اصلی فیلم را از کنش و واکنش شخصیت های آن خواه مثبت و خواه منفی می توان به دست آورد. برای آقای شورجه و هنرمندان همراهشان آرزوی توفیقات الهی مستمر و حفظ این روحیه تحسین برانگیز جهادی را داریم، چرا که تازه این نقطه آغاز این جهاد فرهنگی مبارک است؛ جز این مباد!

علی اکبر باقری ارومی



همچنین مشاهده کنید