سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

رهیافت‌های انتقادی به آموزه پیشرفت


رهیافت‌های انتقادی به آموزه پیشرفت

معمولا در هر دوره تاریخی که بستر مناسب برای طرح نظریات مختلف و متفاوت درباره یک موضوع ایجاد می‌شود، در دوره بعدی، دیدگاه‌های انتقادی و شکاکانه نسبت به آن موضوع و آن رهیافت‌ها …

معمولا در هر دوره تاریخی که بستر مناسب برای طرح نظریات مختلف و متفاوت درباره یک موضوع ایجاد می‌شود، در دوره بعدی، دیدگاه‌های انتقادی و شکاکانه نسبت به آن موضوع و آن رهیافت‌ها قوت می‌گیرد. چرا که وقتی اختلاف بین رهیافت‌های متفاوت نسبت به یک موضوع، تشدید شود به مرور این مساله ایجاد می‌شود که آیا اصلا معرفت واقعی و درست نسبت به آن موضوع امکان‌پذیر است یا خیر و آیا اصلا آن موضوع امکان تحقق دارد یا خیر؟ پیشتر دیدگاه‌های سنتی مدرن و قرن ۱۹ در باب پیشرفت را در این صفحه انعکاس دادیم. هم‌اکنون در ادامه بحث قبلی رهیافت‌های انتقادی‌ای که پس از قرن ۱۹ مطرح شد به اختصار اشاره می‌شوند.

اگر قرن نوزدهم اوج روایت‌های نظری درباره پیشرفت باشد، دوره بعدی، زمان انتقادات به این روایت‌هاست. به طور کلی، رهیافت انتقادی نسبت به آموزه پیشرفت در قالب ۲ مقوله قرار می‌گیرد. مقوله اول عبارت است از ردیه‌های صریح این ادعا که وضعیت بشری رو به بهبود است. مقوله دوم عبارتست از نکوهش آموزه پیشرفت بر اساس مبانی شکاکانه.

در اینجا مقوله اول را بررسی می‌کنیم. اگر وضعیت بشری رو به بهبود نباشد، یا شرایط رو به بدترشدن است یا بین چند موقعیت نسبتا خوب و نسبتا بد در نوسان است. هر دو این بدیل‌ها مطمئنا قابل بحث است. فجایع وحشتناک بشری، همچون نسل‌کشی‌ها، جنگ‌ها و تخریب‌های محیط‌زیست در قرن بیستم می‌تواند این استدلال را که امور رو به بدترشدن هستند، تقویت کند. اما شواهد کمتر نمایشی‌ای چون افزایش ازخود بیگانگی در جوامع صنعتی نیز در تایید این استدلال وجود دارد. اما برخی تاکید می‌کنند که حد و مرزهای طبیعی، وضعیت بشری را درون مرزهای معینی نگاه می‌دارد. هم محیط طبیعی و هم طبیعت بشر می‌توانند حدود پیشرفت و در نتیجه حدود زوال را تعیین کنند.

رهیافت نقادانه قبلی از پیش پذیرفته است که سخن‌گفتن از رو به بهبودی یا رو به زوال‌بودن وضعیت بشری، معنادار است. اما انسان می‌توان بپرسد که آیا این اظهارات واقعا منسجم هستند. در واقع گاهی حتی در مورد افراد، مشکل می‌توان گفت‌ آیا تغییرات درمان، بهبودی بوده‌اند یا خیر. فردی را در نظر بگیرید که پس از یک شکست کوچک مجبور به تامل و انتخاب مجدد گروهی برای عضویت در آن است. این فرد در دوره بلاواسطه پس از شکست، کمتر خشنود است اما با استقلال بیشتری عمل می‌کند. برای ارزیابی تغییر در وضعیت این فرد، می‌باید ارزش خشنودبودن و مستقل‌بودن را قابل قیاس تلقی کنیم، ولی برخی استدلال خواهند کرد که این ارزش‌ها قیاس‌پذیر نیستند. سنجش تغییر در کل جامعه متضمن همان نوع قیاس‌های مشکل است، اگر یک جامعه به مرور زمان ثروتمندتر و کمتر تساوی‌گرا بشود، آیا در حال بهبودی است یا خیر؟ در نهایت اگر ما می‌اندیشیم که نظام کامل وضعیت امور، دست‌یافتنی است، ممکن است مساله کاربرد تبیین‌های دیالکتیکی برای توجیه خشونت و وحشیگری‌ها مطرح شود. چرا می‌باید فقط به خاطر این‌که جنگ خشونت‌بار بهبودی سازمانی و ساختاری را میسر می‌کند، تن به چنین جنگی دهیم؟

دیگر براهین شکاکانه دشواری قوانین استنتاج‌شده تاریخی از شواهد قابل ارزیابی را یادآور می‌شود. به تبعیت از یک تاریخ کلی، بسیاری از نظریه‌پردازان ارائه تبیین‌های غیرتجربی را رد کردند و در عوض بر استنتاج‌های تجربی تکیه کردند. حمله به مبانی‌ای که نظریه‌پردازان بر اساس آن تمایلاتی را از پدیده‌های اجتماعی گذشته و حال استنتاج می‌کنند، امکان‌پذیر است. مثلا، یکسان فرض‌کردن فواصل مکانی و زمانی خطاست. نظریه‌پردازان گاهی گزارش‌های معاصر از آمریکا و آفریقا را برای نتیجه‌گیری‌ درباره گذشته اروپا استفاده می‌کنند. گاهی هم آنها آنچه را درباره تاریخ خودشان می‌دانند، اخذ و بر اساس آن فرضیاتی درباره جوامع «بدوی» ارائه می‌دهند. در نهایت، اگر کسی واقعا گرایشی را اخذ کند، نسبت دادن آن به آینده دشوار است. اگر ما انسان‌ها را آزاد بدانیم، تا جایی که ترتیبات سازمانی مجالی را برای انتخاب باقی بگذارند، آینده به کلی پیش‌بینی‌پذیر نخواهد بود.

همه این استدلال‌ها در نوشته‌های منتقدان پیشرفت یافت می‌شوند. ارائه بررسی جامع این منتقدان خارج از قلمرو این مقاله است. در عوض در مباحث بعدی (‌که در این صفحه انعکاس داده خواهد شد ) آرای چند نویسنده مهم که آموزه پیشرفت را رد کردند و همچنین آرای یک نویسنده را که برای احیای این آموزه کوشیده، بررسی خواهیم کرد. همه این منتقدان بدبین به نظر نمی‌آیند. برخی یادآور می‌شوند که امکان آینده روشن وجود دارد، ولی تاکید می‌کنند که این بسته به انسان‌هاست که این آینده را انتخاب می‌کنند یا خیر.

دایره‌المعارف فلسفی استنفورد

مارگارت میک لانگ / مترجم: حسین شقاقی