سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

شهروند آینده


شهروند آینده

هم اكنون پدیده جهانی شدن به صورت یك واقعیت مهم درآمده است عرصه مواجهه این عصر با پدیده جهانی شدن و شهروند جهانی, عرصه علم, مدیریت و تدابیر یاددهی و یادگیری است این امر تغییر مرزهای حرفه ای را در آموزش عالی طلب می كند كه ممكن است به مرزهای بحرانی در آموزش عالی نیز نزدیك شود دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی موظف اند در هزاره سوم آموزش و تربیت شهروند حرفه ای را آغاز كنند تا متناسب و پاسخگویی نیازهای هزاره باشد

برای عقب نیفتادن از سیر پیشرفت جهانی، دانشجویان باید دانش و مهارت هایی را برای شهروندی مفید و موثر بودن در جامعه جهانی كسب كنند. شهروندان جامعه متنوع و متلون جهانی باید بتوانند ضمن اتصال و اعتقاد به فرهنگ خودی، در عین حال در یك فرهنگ جهانی مشترك، مشاركت مؤثری داشته باشند. از سویی وحدت بدون تنوع، به سلطه محوری برخی فرهنگ ها و سركوب شدن سایر فرهنگ ها منتهی می شود، زیرا وحدت و تنوع باید به صورت متعادل همزیستی داشته باشند. نوع جدیدی از شهروندی كه قرن بیست و یكم به آن نیاز دارد، مفهومی است كه ویل كایملیكا آن را شهروندی چند فرهنگی می نامد، شهروندی چند فرهنگی به این موضوع اشاره دارد كه حق و نیاز شهروندان به حفظ تعهد نسبت به فرهنگ خودی و فرهنگی فراملی باید به رسمیت شناخته شده و مشروعیت بخشیده شود.

آموزش شهروندی باید به افراد كمك كند تا شناخت شفاف و درستی از نقش خود در سطح ملی و جامعه جهانی كسب و درك كنند چگونه زندگی آنها در جوامع فرهنگی شان، زندگی ملل دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و چگونه رویدادهای جهانی می توانند زندگی روزمره آنها را تحت تأثیر قرار دهند؟

یكی از اهداف مهم تربیت شهروندی باید كمك به فراگیران در كسب هویت فردی، ملی و جهانی بوده تا به عنوان یك شهروند برای حل معضلات و مشكلات دشوار بین المللی مانند تضاد، جنگ، همه گیری ایدز، فقر جهانی و... مشاركت فعال و كلیدی داشته باشند.

نگاهی گذرا به سابقه نظام آموزش عالی كشور و توجه به تحقیقات انجام شده در این زمینه، بیانگر این واقعیت است كه آموخته های نظری و عملی حاصل از این آموزش ها در جهت پرورش شهروندان حرفه ای با واقعیات موجود در خصوص شهروندی حرفه ای كشورهای پیشرفته جهان تفاوت دارد.

بر این اساس، با عنایت به جایگاه شایسته ای كه در نظام ارزشی ما برای انسان های متعالی وجود دارد و با توجه به فقدان نظریه پردازی و خلأ یك چارچوب نظری و ادراكی، این مقاله در پی آن است كه تا چارچوبی را برای تربیت شهروند حرفه ای در نظام آموزش عالی كشور تدوین و زمینه های نظری و غنای تجربی را در ادبیات آموزش عالی كشور فراهم سازد.

اهمیت تربیت شهروندان حرفه ای را از دیدگاه های مختلف می توان مورد توجه قرار داد. از دیدگاه اقتصادی، ایجاد صلاحیت های حرفه ای در افراد از این جهت حائز اهمیت است كه در افزایش بهره وری، تربیت نیروی كار ماهر و كیفی و ایجاد یك محیط مناسب برای نوآوری در دنیای رقابتی جهانی نقش مهمی دارند. از دیدگاه اجتماعی، افزایش درك فرد از مسائل سیاسی، مشاركت در جریانات اجتماعی، وحدت اجتماعی، عدالت و تقویت حقوق انسانی و خودگردانی را به همراه دارد.

آموزش شهروندان حرفه ای به دلیل نیاز جامعه به افرادی كه بتوانند فعالانه در زندگی اجتماعی مشاركت كرده و با شیوه های گوناگون در سلامت و رفاه جامعه و محیط محلی، ملی و جهانی بكوشند، حائز اهمیت است. اگرچه كلیه افراد بدون توجه به جایگاه اقتصادی و اجتماعی، اطلاعات یا مهارت ها، در حقوق و مسئولیت های شهروندی مشاركت دارند، اما بدیهی است كه اثربخشی، كارآیی و توانایی آنها در انجام وظایف مؤثر به عنوان یك شهروند در جامعه فرا مدرن و فراپیچیده به كمیت و كیفیت ظرفیت سازی هایی كه در آنها صورت گرفته است بستگی تام دارد. فرصت های آموزشی فراهم شده در مراكز آموزشی باید به موازات سایر تغییرات اجتماعی بوده و در یك فرآیند دو سویه و تعاملی، ضمن ایجاد تغییر در جامعه در جهت آماده نمودن شهروندان آینده، تغییرات سریع و شتابان جامعه را نیز مورد ملاحظه قرار دهد. ضرورت های فوق، فقدان یك برنامه مدون و چارچوب حرفه ای متناسب با آموزش عالی كشور كه دارای پشتوانه نظری باشد، بررسی چگونگی تربیت شهروند حرفه ای را با ضوابط علمی در چارچوب دو سؤال ذیل متبلور می سازد:

۱- صلاحیت های اصلی شهروند حرفه ای در هزاره سوم كدامند؟

۲- چه چارچوبی (مدلی) را می توان برای تربیت شهروند حرفه ای در نظام آموزش عالی كشور ارائه داد؟

در جهان، آموزش شهروندی یكی از حوزه هایی است كه در بیش از یك دهه گذشته در برنامه های درسی نظام های آموزشی بیشتر كشورها مورد توجه خاص قرار گرفته و در دنیای عمل به اجرا گذاشته شده است.

با این حال، برای تحلیل شهروندی، مؤثرترین الگوی مفهومی مدلی ساده و روشن برای شهروندی است كه توسط جامعه شناس انگلیسی، تی .اچ. مارشال ارائه شده است. از نظر وی، شهروندی دست كم سه حیطه جداگانه یعنی حیطه قضایی، حیطه سیاسی و حیطه اجتماعی را دربرمی گیرد.

در خصوص آموزش عالی پروفسور میشل اروت بر اساس كارشون چارچوب مفیدی از آموزش حرفه ای در آموزش عالی ارائه داده كه مشتمل بر دانش شخصی و ضمنی، دانش فرایندی و دانش موضوعی است.(Taylor, ۱۹۹۷)

منظور از دانش موضوعی همان دانش رشته ای (دیسیپلینی) است كه بر پایه مفاهیم و اصول عملی استوار بوده و در یك زمینه حرفه ای به كار گرفته می شود. نوع دوم دانش حرفه ای، دانش شخصی است كه منظور از آن تعبیر و تفسیر تجارب است.

نوع سوم از آموزش حرفه ای، دانش فرآیندی است؛ یعنی دانستن چگونه اجرا كردن فرآیندهای مختلف كه در یك اقدام حرفه ای نقش و سهم دارند و مشتمل بر ۱- فرآیند كسب اطلاعات ۲- رفتار مهارتی ۳- فرآیندهای تدریس ۴- دادن اطلاعات ۵- كنترل رفتار خود هستند.

گری هاپكینز (۲۰۰۲) در مجموعه جهان آموزش می نویسد: اگر بخواهیم یك آموزش حرفه ای ارائه داده و شهروند حرفه ای تربیت كنیم باید از طریق برنامه های درسی به آنان صداقت، دلسوزی، احترام، مسئولیت پذیری و شجاعت را آموزش دهیم. این نوع آموزش ها از دوران ابتدایی آغاز و در دوران دانشگاهی نهادینه می شود.

آندره كودلینگ (۲۰۰۳) نتایج پژوهش خود را در خصوص آموزش حرفه ای در قالب مدلی ارائه داده است. او اشاره می كند كه برای تربیت و آموزش حرفه ای باید یك زبان مشترك مدیریت و رهبری آكادمیكی ایجاد كرده و براساس برقراری ارتباطات سمبولیك بین كاركنان، اعضای هیأت علمی و مدیران دانشگاهی در یك ساختار سازمانی و از طریق رشد و توسعه حرفه ای این زبان مشترك را نهادینه ساخته و زمینه ارتقای كاركنان و هیأت علمی را فراهم آوریم و آنان به نوبه خود این زبان مشترك را به دانشجویان آموزش دهند. این مدل تأكید در استفاده تلفیقی از روش های دانشگاهی سنتی و روش های حرفه ای دارد.

آلیس چو(۲۰۰۳) در قبال این سؤال كه دانشگاه های ما چه نوع انسانی را باید تربیت كنند، تأكید می ورزد كه دانشگاه های ما نباید دلخوش به صدور مدرك كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكتری باشند، بلكه باید شهروندان حرفه ای برای زندگی تربیت كنند كه به ایجاد تغییر و دگرگونی در جامعه بپردازند و دانش، مهارت و بینش خود را با افراد جامعه و كل جامعه شریك شوند.(چو، ۲۰۰۳).

از جولای ۱۹۹۸ دانشگاه ایلینویز تجارب با ارزشی را در تدوین برنامه تربیت شهروند حرفه ای آغاز كرده است. در آن سال، شورای عالی آموزش عالی ایلینویز این سؤال را مطرح كرد كه برنامه تربیت شهروند حرفه ای برای قرن ۲۱ باید شامل چه مطالبی باشد، آنگاه از طریق پیمایش گروه های مخاطب، نشست ها، مصاحبه ها، مرور مقالات و آثار منتشر شده و با گفت وگو با متخصصان برجسته به جمع آوری اطلاعات و داده ها پرداخت و سپس پیش نویس برنامه تربیت شهروند حرفه ای را تدوین كرد و به مدد انجمن های تخصصی و علمی اصلاحات پیشنهادی را اعمال كرد و سرانجام به تأیید شورای آموزش عالی ایلینویز برای قرن ۲۱ رساند.

در اهداف این برنامه آمده است شهروندان حرفه ای دانشگاه باید به رشد اقتصادی در بخش تجارت و صنعت كمك كرده و زمینه ارتقای كیفی آموزش ابتدایی و متوسطه را فراهم آورده و فرآیند یاددهی و یادگیری را ارتقاء بخشند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.