دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

ورود «هنرمعاصر» به بازار سرمایه


ورود «هنرمعاصر» به بازار سرمایه

«اولار ایلیسسون» در زمستان تاریک و مرطوب ۲۰۰۳ به لندن آمد این هنرمند ۳۶ ساله دانمارکی ایسلندی که در مجسمه سازی و طراحی های بزرگ مقیاس متخصص است, برای «تیت مدرن» نگارخانه هنرهای مدرن لندن یک برنامه پروژه آب و هوا داشت

«اولار ایلیسسون» در زمستان تاریک و مرطوب ۲۰۰۳ به لندن آمد. این هنرمند ۳۶ ساله دانمارکی- ایسلندی که در مجسمه سازی و طراحی‌های بزرگ مقیاس متخصص است، برای «تیت مدرن» (نگارخانه هنرهای مدرن لندن) یک برنامه- پروژه آب و هوا- داشت. او سقف تالار این نگارخانه را با یک آیینه پوشاند و به‌منظور ایجاد مه‌ای خوشبو چند دستگاه بخور را با ترکیبی از آب و شکر پر کرد.

بازدیدکنندگان حاضر روی سطح این تالار یک خورشید بزرگ ساخته شده از صدها چراغ زرد را تماشا می‌کنند و در عین حال گروه‌های جدا از هم را برای دیدن بازتاب‌های کوچک روی سقف تشکیل می‌دهند. بیش از پنج ماه این نمایش مدرن باز بود و در این مدت، بیش از ۲ میلیون نفر به این حمام آفتاب آمدند.

«پروژه آب و هوا» منجر به شهرت جهانی تیت مدرن شد. نگارخانه‌ای که در سال ۲۰۰۰ افتتاح شد. اگر چه ساختمان تیت مدرن وسیع و جذاب بود، اما مجموعه‌هایش کوچک و معمولی بودند. اثر آقای ایلیسسون نمونه کاملی از آنچه که این موزه سعی می‌کرد انجام دهد، بود: ایجاد تجربه‌ای تازه به‌گونه‌ای که در آن خود بازدیدکنندگان با استفاده از تکنولوژی بهره‌برداری از تخیل هنرمند، نقش بزرگی در آن ایفا می‌کنند. این نمونه، هنر معاصر جدیدی بود که مورد استقبال عموم مردم نیز قرار گرفت.

اغلب موزه‌های نوین یا پردیس موزه‌ها در جهان ثروتمند طی دهه گذشته به هنر معاصر اختصاص داشته‌اند. چند جین از این ساختمان‌های جدید در دو یا سه سال گذشته در شهرهای متمایزی مانند بوینس آیرس، رم، اسلو و سیدنی ساخته شده‌اند.

ظاهرا هنر معاصر آن چیزی است که عموم مردم می‌خواهند و هنرمندان، دلالان و موزه‌های آنان از اینکه می‌توانند این خواسته را برآورده کنند، خوشحالند. پس از دهه ۱۹۶۰ دوستداران هنر به شتاب تغییرات عادت کرده‌اند. چرا که در طی این مدت، فعالان سینما، تلویزیون و به تازگی بازی‌های کامپیوتری و اینترنت از زبان‌های تصویری مرکب استفاده می‌کردند و ایده‌های جدید و در عین حال خارج از قاعده را می‌پذیرفتند. «پل شیمل» دلال آثار هنری در لس آنجلس می‌گوید: «منافع هنر معاصر بسیار گسترده‌تر، بیشتر و عمیق‌تر از ۳۰ سال پیش است.»

در میان موزه‌ها، نهادهای بزرگی مانند موزه هنر معاصر نیویورک در قیاس با موزه «کانستهال» گالری‌های غیرانتفاعی هنر شهری در تعدادی از شهرهای آلمان محافظه‌کارتر به نظر می‌رسند. پیشرفت هنر معاصر ارتباط تنگاتنگی با رشد بازار هنر دارد. بازاری که در حوزه خودش جهانی شده است. فروش‌های موفق در حراجی‌های عمده بین‌المللی باعث شهرت و تبلیغات زیاد برای کالاهای هنری می‌شوند.

این موضوع، شرایط را برای دلالانی که باید کلکسیون‌دارها را برای خرید آثار هنر معاصر ترغیب کنند، آسان می‌کند. اثر هنری «جف کانز» به نام «داگ بالون»، یک مجسمه فولادی درخشان با ارتفاع ۱۰ فوت است، نسخه اصلاح شده این اثر هنری به اندازه ۵ فوت در رنگ‌های مختلف به بازار آمد. وقتی ماه گذشته رنگ نارنجی این اثر در نیویورک به قیمتی بیش از ۵۸ میلیون دلار فروخته شد، رکورد بالاترین قیمت برای یک اثر هنری که خالق آن زنده است، شکسته شد.

کلکسیون‌دارها می‌خواهند مطمئن شوند هنری که آنها می‌خرند، از آثار ارزشمند و باکیفیت هستند و طرفداران بسیاری دارد و این بخشی از یک سنت دیرین تاریخی- هنری است. دلالان برای قوت قلب دادن به آنها به طور فزاینده‌ای تلاش می‌کنند تا سالن‌های نمایش خود را به شکل موزه بیارایند. «لاری گاگوسیان» یک دلال مشهور به هنگام نمایش مجموعه‌ای از مجسمه‌های فولادی غول پیکر «ریچارد سِرا» در یکی از گالری‌های خود در لندن، هریک از این مجسمه‌ها را در یک اتاق با دیوارهای سفید قرار داد.

طی سه دهه گذشته، هزاران نفر به افراد بسیار ثروتمند تبدیل شده‌اند. تعداد زیادی از این افراد در بخش بازار سرمایه نیویورک، لندن و هنگ‌کنگ و در بخش منابع طبیعی استرالیا و آسیای مرکزی فعال هستند. پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، مشاوران سرمایه‌گذاری به مشتریان ثروتمند خود توصیه کرده‌اند که هنر ابزار مناسبی برای تنوع بخشی به سبد سرمایه‌گذاری‌های آنها است. هنر معاصر به معیار جهانی ثروت جدید تبدیل شده است.

جاه‌طلبی بسیاری از این افراد ثروتمند عضویت در هیات مدیره یک موزه است. در آمریکا، قانون نانوشته‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه «ببخش یا از آشپزخانه برو بیرون»؛ بر اساس همین قانون نانوشته اعضای هیات مدیره موزه اغلب بزرگترین اهداکنندگان همان موزه هستند. در عوض، عضویت در هیات مدیره یک موزه به آنها اجازه ورود به گروه‌های اجتماعی خاص را می‌دهد و در جامعه آنها را به‌عنوان یک کلکسیون‌دار مجموعه‌های هنری جدی معرفی می‌کند. این موضوع بخشی از یک سنت دیرین است: وقف‌کنندگان ثروتمند عامل و مسوول راه‌اندازی موزه‌های متعدد در قرن نوزدهم میلادی بودند.

موسسه هنری شیکاگو ۵۰ متولی و ۴۹ عضو سابق هیات مدیره دارد. داگلاس دریوئک مدیر این موزه می‌گوید راضی نگه داشتن متولیان دست‌کم یک چهارم زمان او را می‌گیرد.

وقتی این هیات مدیره تصمیم گرفت که این موسسه به یک پردیس هنر معاصر جدید نیاز دارد، متولیان با تامین بخش معناداری از هزینه ۳۰۰میلیون دلاری این تصمیم موافقت کردند. این پردیس در حال حاضر افتتاح شده است و آقای دریوئک فکر می‌کند که افتتاح این پردیس اهداکنندگان را به پیشکش کردن بیش از ۳۰۰ اثر ترغیب کرده است. آثاری که بدون انجام این کار در معرض دید بازدیدکنندگان قرار نمی‌گرفتند.

شاید موزه‌ها آن نوع چیدمانی را برای نمایش‌های معاصرشان می‌خواهند که به تازگی خود هنر معاصر باشد. در لس‌آنجلس، موزه جدید «الی براد» در اواخر سال آینده افتتاح خواهد شد و موزه کانتری این شهر برنامه‌های انقلابی بزرگ برای بازسازی خود دارد. موزه هنر آمریکایی وایتنی در نیویورک در حال ساخت پایگاه مرزی جدیدی است که توسط «رنزو پیانو» معمار مرکز پامپیدو نزدیک به پارک «های لاین» در منهتن طراحی شد. ساخت این پایگاه به این موزه اجازه خواهد داد تا سه برابر آثار هنری ای که دارد از جمله مجموعه آثار هنر معاصرش را به نمایش بگذارد.

موزه هنر متروپلیتن نیویورک نیز در حال جداسازی مجموعه‌های معاصر و مدرن خود از نقاشی‌های اروپایی قرن نوزدهم و اختصاص یک تالار به این مجموعه است.

مترجم: مجید اعزازی