یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

رمز جاودانگی «قیصر»


رمز جاودانگی «قیصر»

سؤال مطرح شده, از ابعاد گوناگون قابل بررسی است ولی اگر بخواهیم پاسخی در خور توجه بدهیم باید به این نکته ی اساسی اذعان داشت که شاعری که در این دو سه دهه به دور از افراط و تفریط های رایج در شعر و شاعری و بی هیچ تظاهری و بی هیچ های وهای و جنجالی, کار خود را پیش برد و شعرش با توفیق و لیاقتی توأمان, توانست در میان اقشار مختلف جامعه راه خود را باز کند, بدون شک «قیصر امین پور» بود

سؤال مطرح شده، از ابعاد گوناگون قابل بررسی است ولی اگر بخواهیم پاسخی در خور توجه بدهیم باید به این نکته‌ی اساسی اذعان داشت که شاعری که در این دو سه دهه به دور از افراط و تفریط های رایج در شعر و شاعری و بی هیچ تظاهری و بی هیچ های وهای و جنجالی، کار خود را پیش برد و شعرش با توفیق و لیاقتی توأمان، توانست در میان اقشار مختلف جامعه راه خود را باز کند، بدون شک «قیصر امین‌پور» بود.

با نگاهی اجمالی شاید بتوان گفت گره خوردگی این پنج عنصر با همدیگر منشوری تماشایی و جاودانه از او ساخته است:

● دلدادگی به امام خمینی (ره) و مرجعیت دینی

«قیصر امین‌پور» یکی از برجسته ترین شـاعران سـه دهـه‌ی اخیر است که هویـت شاعری‌اش از رویداد شگرف انقلاب اسلامی، جدا شدنی نیست. قیصر را نه در نسبت با جریان ادبیات معاصر که در نسبت با معجزه واره ای به نام انقلاب اسلامی باید شناخت و تحلیل کرد و هر گونه نقد و گزارش دیگر قطعاً ناتمام و ناکارآمد خواهد بود. بدون تردید امام خمینی(ره) را می توان نقطه‌ی عزیـمت شـعر انقـلاب اسلامی دانست. نفحات قدسی دَم مسیحایی حضرت روح الله (قدس سره) انقلابی روحانی در وی و دوستانش پدید آورد که موجبات گردآمدن آنان را در حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامیِ سازمان تبیلغات اسلامی فراهم ساخت که با رویکرد تبلیغ اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی شروع به کار کرد و همین خصوصیات روحانی چنان وی را مجذوب کرد که امام خمینی (ره)را طلایه دار مردان خدا می دانست:

مردی که طلایه دار مردان خداست

از طایفه ی نور نوردان خداست

قطبی که مدار چشم او قبله نماست

قلبش گل آفتابگردان خداست

در سایه‌ی همین دلشدگی‌اش به مولایش بود که نامش در لیست طلایه داران فتح لانه‌ی جاسوسی به ثبت رسید و مسئولیت خطیر ویرایش ادبی بیانیه های دانشجویان پیرو خط امام(ره) را به عهده گرفت و همچنین پر شور و حال بر روی دیوار لانه‌ی جاسوسی شعرخوانی می کرد.

● دلدادگی به بسیجیان و شهدا:

هر جا سخن از بسیجی و شعر دفاع مقدس به میان می آید، بی درنگ نام شاعر بسیجی مخلص «قیصر امین‌پور» در یادها و خاطره هـا می شـکفد. او از بن دندان به ارزش هایی همچون شهادت طلبی، عدالت‌خواهی و استکبارستیزی اعتقاد داشت زیرا جلوه‌ی کامل آنها را در عاشورا می دید و ترنم‌اشان را در اندرزنامه‌های همرزمان شهیدش با وسواس یک قاضی کاویده بود. لذا معتقد بود اگر چه دلاور مردان حزب الله با گذشت روزگاران سراپا زرد و پژمرده شده اند ولی خزان زدگی ارزش های انقلاب اسلامی در باورشان امری محال است و خونین دلی و داغ دیدگی را دلایلی برای اثبات حقانیت جان نثاران امام عاشوراییان قرن پانزدهم هجری می دانست:

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی، لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم

اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم

اگر داغ شرط است، ما برده ایم

جوان مرگی عجیب او را شاید نتیجه‌ی لا طائلات «شبه لیبرال ها» و «شبه روشنفکرانی» دانست که حتی پس از پرواز مسیحایی‌اش او را به خاطر سرایش «شعری برای جنگ» مورد هجمه های ناجوانمردانه قرار دادند که شاعر نمی تواند جنگ را ستایش کند و...

در حالی که یکی از اشعاری که او بسیار دوست داشت، همین شعر بود و به دفعات این شعر را می خواند و حضار گریه می کردند چرا که قرائت این شعر وی را به حال و هوای دزفول و روزهای جان نثـاری‌هـا و جـان فشـانـی‌ها مـی برد و جهت شرکت در شعر خوانی‌های دفاع مقدس بسیار مصمم بود.

دکتر محمدرضا سنگری در جلسه‌ی ارزیابی و بررسی داوری یازدهمین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس از قول قیصر نقل کرده بود که: «شاید من شعر بیست سال پیش را نگویم با آن لون و لـعاب؛ امـا امـروز از سـروده های سـال های گذشته قویاً دفاع می کنم».

● آراستگی قیصر به چندین هنر:

قیصر از معدود شاعران معاصری است که به چندین هنر آراسته شده بود که نقاشی یکی از آنهاست. او نقاش بسیار زبردستی بود و آن‌چنان تخصصی در زمینه‌ی هنرهای تجسمی داشت که هم صاحب نظر بود و هم آن را به خوبی می فهمید و تجزیه و تحلیل می کرد.

نقاشی او نیز همچون شعر او زیباست. گویی با نقاشی هایش شعر می گفت و با اشعارش نقاشی می کرد. و این ویژگی منحصر به فرد را از شـاعر صـدای پـای آب «سهراب سپهری» به ارث برده بود. او در خوش نویسی هم در اقسام خط ها دستی داشت و صاحب خطی بسیار خوش بود. «سید الشعرای انقلاب اسلامی» یعنی «زنده یاد دکتر سید حسن حسینی» می گفت وقتی که در دانشگاه الزهرا همکار بودیم، هنگامی که بعد از قیصـر به کلاس می رفتـم، دلـم نمی آمد نوشته های قیصر را از روی تخته پاک کنم. یعنی احساس می کردم که باید دوربینی می داشتم و از آن تخته و صحنه عکس می گرفتم و بعد پاک می کردم. وقتی مجبور می شدم نوشته های قیصر را پاک کنم، واقعاً با اندوه باطنی این کار را می کردم. ادبیات کودک و نوجوان یکی دیگر از هنرهایی است که قیصر به آن آراسته شده بود. هرخواننده‌ی خوشی ذوقی پس از خواندن لطایف نوجوان‌پسندش طوفان در پرانتز، بی بال پریدن، گفت و گوهای بی‌گفت‌وگو، به قول پرستو، ظهر روز دهم و مثل چشمه، مـثل رود با شـاعری مواجـه می شـود که شعرش همانند نثر شاعرانه‌اش روان، شفاف و با پشتوانه‌ای از تفکر نیرومند و سرشار و عاطفه ای بارور همراه است. یکی از مهم‌ترین عناصر ارتباط با کودکان و نوجوانان در شعر، استفاده از واژه های موزون و خوش آهنگ و وزن ریتمیک است و امین‌پور با هنرمندی هر چه بیش ترازآن بهره ور شده است.

● مردمی بودن:

امین‌پور چه داشت که همگان معتقد هستند او شاعر روزگارارن خواهد ماند؟ لازم می آید برای گره گشایی از این راز به آخرین فرازهای وصیت نامه‌ی مرحوم دکتر شریعتی مراجعه کرد... «نخستین رسالت ما، کشف بزرگ‌ترین مجهول غامضی است که از آن کمترین خبری نداریم و آن "متن مردم" است و پیش از آن که به هر مکتبی برویم، باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم و اکنون گنگیم. ما از آغاز پیدایش مان زبان آنها را از یاد برده ایم و این بیگانگی قبرستان همه‌ی آرزوهای ما و عبث کننده‌ی همه‌ی تلاش های ماست.»

آری او از میان مردم برخاست، با مردم زیست و بعد هم که جنگ پیش آمد، با داغ هاشان سوخت و با لبخندهاشان بانگ پیروزی سر داد. بنابراین، به‌جاست که او را شاعر مردم در عصر انقلاب اسلامی بنامیم. مراسم تشییع جنازه‌ی او بهترین دلیل بر این ادعاست که برای بسیاری از مدعیان عرصه‌ی ادب و هنر عبرت انگیز است. «امین‌پور» در طول عمر پربرکتش چنان قلب‌های مردم را تسخیر کرد که او را تریبون خود می دانستند. تریبونی که دردهای نگفتنی و نهفتنی کمبود داران، ستم‌کشان، زاغه‌نشینان، تباه‌روزان و سیاه‌بختان از حنجره‌ی اشعار او به گوش جامعه

می رسید. آری این جان نثاری و جان فشانی ها بود که با عروجش رهبر هنرمند و عزیز انقلاب را به معنای واقعی کلمه داغدار کرد و فرمودند: یاد مرحوم قیصر امین‌پور-که حقیقتاً ما را به معنای واقعی کلمه داغدار کرد- به‌خیر. پس از مرحوم سید حسن حسینی دلمان خوش بود به امین‌پور که او را هم از دست دادیم.

● اول عالم بود بعد شاعر:

بدون تردید ذوق ادبی و هنر جذاب و تأثیرگذار شاعری، مثل دیگر استعدادهای وجودی انسان، نیازمند عوامل متعددی است که یکی از آنها مطالعات گسترده‌ی ادبی و گره خوردگی آن با فرهنگ و اندیشه‌ی پویای دینی به ویژه شیعی است.

انتشار مجموعه اشعار «در کوچه‌ی آفتاب» و «تنفس صبح» در ۲۵ سالگی از ذوق و خلاقیت و فرهیختگی درون و در عین حال دانش و فرزانگی گسترده‌ی «قیصر» خبر می دهد. یکی از عالمانه ترین نقدهای آن دوران، نقدی بر «قیام نور» زنده یاد نصرالله مردانی بود که در جنگ هفتم سوره به چاپ رسید. در آن جا، او را منتقدی با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی شاهد و ناظر هستیم.

اما وجه دیگر از برجستگی و برازندگی علمی «امین‌پور» فعالیت های پژوهشی و تحقیقاتی او است که متأسفانه زیر سایه‌ی سنگین همای سعادت شاعری‌اش به چشم نمی آید. به گفته‌ی دکترشفیعی کدکنی رساله‌ی «سنت و نوآوری در شعر معاصر» قوی ترین رساله ای است که در دانشکده‌ی ادبیات دفاع شده است. رساله ای که شایسته است جزو دروس جامع دانشگاهی قرار گیرد تا دانش پژوهان بتوانند هر چه بیشتر با لایه های نامکشوف ادبیات معاصـر و شخصیـت فرزانـه‌ی « امین‌پور» آشنا گردند. عضویت او در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، آن‌هم به عنوان جوان ترین عضو، گواه دیگری است بر توانمندی های علمی‌اش. نکته‌ی قابل تأمل این است که او در حالی توانست قله های پیشرفت و تعالی را فتح کند که شبیخون زدن «جاده‌ی شاعرکش شمال» قامت نازنینش را زیر بار درد خم کرده بود و چنگ انداختن آن به چهره‌ی تکیده اش گویای این حقیقت تلخ بود.

قیصر، امین رازهای سر به مُهر بود. او در صبح انقلاب اسلامی تنفس کرد و به شیوه‌ی گل های آفتابگردان زائر آفتاب شد. او «بی بال پریدن» را از پاک سیـرتان بسیجی به ارث برد و به همراه زنده یادان سلمان هراتی و سیـد حسـن حسیـنی «از کوچه‌ی آفتاب» گذشت.

خداوند روح قیصرانه‌اش را با اصحاب عاشورایی «ظهر روز دهم» محشور گرداند.

عزیز آذین‌فرد