سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

ملت محبوب خداوند


ملت محبوب خداوند

در مقاله حاضر نویسنده با بررسی برخی آیات قرآنی, محبوبیت مردم ایران را در نزد خداوند مورد بررسی قرار داده و با استفاده از منابع تفسیری اهل سنت و شیعه ادعای خود را مستند کرده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم

در مقاله حاضر نویسنده با بررسی برخی آیات قرآنی، محبوبیت مردم ایران را در نزد خداوند مورد بررسی قرار داده و با استفاده از منابع تفسیری اهل سنت و شیعه ادعای خود را مستند کرده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● دولت شهر قانونگرای پیامبر(ص)

پیامبر بزرگوار (ص) زمانی که در حجاز ماموریت یافت تا جامعه و ملتی ایمانی بر پایه آموزه های وحیانی به عنوان امت شاهد و نمونه برای جوامع بشری برپا کند، با مخالفت های شدیدی از سوی گروه های قومی و دینی مواجه شد. عرب های شهرنشین مکه و طائف و یثرب و اعراب بادیه نشین نجد و طائف و حجاز از سویی و یهودیان و مشرکان و مسیحیان از سوی دیگر با ایشان از در مخالف وارد شدند و به اشکال گوناگون و روش های مختلف تلاش کردند تا راه را بر ایجاد چنین جامعه ای ببندند. اهانت ها و تحریم ها و محاصره اقتصادی و بازداشت در شعب ابی طالب به مدت سه سال و شکنجه یاران و دوستان جنگ های بدر و احد و احزاب و ده ها جنگ تحمیلی دیگر از سوی عرب و اعراب هم نژاد وی و ایجاد شبهات و تهدید و توطئه از سوی یهودیان و مسیحیان، نمونه هایی از مقاومت و مخالفت همگان در برابر برپایی چنین جامعه ای بود.

آن حضرت(ص) پس از بیست و سه سال مقاومت و روشنگری و جنگ و جدال، توانست جامعه کوچک و نمونه ای همانند دولت شهرهای یونانی در مدینه ایجاد کند و نامش را مدینه النبی یعنی دولت شهر قانونگرای پیامبر بنامد. در این جامعه بسیاری از استعدادها و ظرفیت های بشری آشکار شد و انسان های زیادی به کمال روحی و معنوی رسیدند و جامعه انسانی برای نخستین بار در یک شکل کامل و آرمانی شکل گرفت و مدینه فاضله ای که مردم در جست وجوی آن، فلسفه ها بافته بودند تحقق یافت.

البته این جامعه آرمانی به علل مختلف تنها نمایی آغازین از ملت و جامعه کامل و آرمانی بود و تنها گام های آغازین آن برداشته شده بود که با مخالفت های گروه های نفاق قدیم و نفاق جدید، پیامبر اکرم(ص) دریافت که این هسته و نمونه های ابتدایی و شاهد و گواه برتر، دیری نخواهید پایید که از هم فرو می پاشد و حتی ممکن است تمام زحمات و تلاش های بیست و سه ساله وی و خون شهدای بسیار به هدر رود. آن حضرت در اواخر عمر خویش بسیار دلتنگ و نگران بود. اندیشه بازگشت مردم به عصر جاهلیت، وی را رنجور کرده بود. ترس از این که نتواند ماموریت خویش را چنان که باید و شاید کامل کند او را می آزرد و اندوهگین می ساخت. آیات بسیاری در قرآن این اندوه و رنج حضرت را نشان می دهد.

یکی از ترس هایی که ایشان را بیش از اندازه می آزرد و رنجور می ساخت، ترس از واکنش منفی گروه ها و لایه های نفاق از معرفی ولی و جانشین بود که می بایست این راه را بپیماید و آن را به کمال برساند و نظام ولایی را تثبیت و جامعه آرمانی را به شکوفایی و بالندگی برساند.

در آیات سوره مائده این ترس به خوبی مشهود است. سوره مائده که آخرین و یا یکی از سوره های اواخر عمر شریف آن حضرت است بیانگر تشویش ها و دل نگرانی های آن حضرت است. ترس از این که با معرفی ولی الله و جانشین، مردم واکنش های شدید و نابخردانه ای تحت تاثیر لایه های مختلف نفاق و جریان خزنده قدرت مدار جاهلیت گرا بروز دهند و حتی خود آن حضرت و یا جانشین وی ترور و کشته شود و تمام زحمات و تلاش ها به هدر رود.

این ترس را می توان در آیه ۷۶ سوره مائده به خوبی مشاهده کرد که در آن خداوند وضعیت روحی و روانی پیامبر(ص) و اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه را به روشنی می نمایاند. خداوند ضمن دلداری به پیامبرش می فرماید: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای پیامبر به مردم آن چه را از جانب پروردگارت در مورد معرفی پیشوایشان به سوی تو فرو فرستاده شده است ابلاغ کن و اگر این کار را انجام ندهی رسالت خداوندی را به مردم ابلاغ نکرده ای. تو از مردم کفرپیشه بیمی به خود راه مده که خداوند تو را از گزند آنان مصون می دارد؛ قطعا خدا این مردم کفر پیشه را به اهدافشان که تباه کردن دین و زحمات رسالت است نمی رساند و آنان به مقصد و مقصود خویش نمی رسند.

آیات سوره مائده برای این که پیامبر(ص) را از وضعیت آینده و به بار نشستن تلاش هایش مطلع گرداند به اوضاع و احوالی اشاره می کند که دل پیامبر شاد می گردد.

آن چه پیامبر(ص) را نگران کرده، وضعیت آینده ملت و جامعه ای است که باید از راه اسلام به تکامل آرمانی برسد، ولی جریان نفاق و کفر و شرک با انواع توطئه ها و حتی نفوذ در حوزه قدرت و مدیریت جامعه تلاش داشتند که امور را به عصر جاهلیت بازگردانند. آیات سوره مائده بازنمای ترس ها و نگرانی های پیامبر و علت و عوامل آن است. آن چه در این آیات مطرح است مساله ولایت است که در آیات چندی از آن مانند آیات ۵۵ و ۶۵ و ۱۵ و مانند آن به خوبی بیان شده است. دغدغه پیامبر این بود که ملت و جامعه ای، ولایت طاغوت و کافران و مشرکان را بپذیرند و ولایت خداوندی و اولیای او را ترک کرده و رها سازند.

این جاست که نقش ایرانیان و ملت بزرگ ایران آشکار می شود و دل نگرانی های پیامبر(ص) را به آرامش و شادمانی تبدیل می کند.

● ملت ایران ، ملت محبوب خدا

در آیه ۴۵ سوره مائده ملت ایران، ملت محبوب خداوند معرفی می شود. ملتی که می تواند دین ولایی و نظام ولایی پیامبر را حفظ کرده و به آرمان هایش صورت تحقق و وقوع خارجی بخشد.

این ملت چگونه و چرا به این مقام می رسد؟ چه ویژگی هایی را داراست که می تواند بار این مسئولیت را به عهده گیرد؟ اگر این ملت همان ملت محبوب خداوند است چرا از همان آغاز وحی به جای آن که در حجاز نازل شود و جامعه نیم بند آرمانی شکل گیرد در این سرزمین شکل نگرفت؟

پاسخ این پرسش ها را آیات قرآنی به درستی داده است. قوم عرب تنها قومی بود که بیش از چندین سده و یا به تعبیر قرآنی، فترت، از آموزه های وحیانی دور بود. مردمانی خشن و بی فرهنگ که از اصول و قوانین مکتوب آگاهی نداشتند. مردمانی بی سواد و بی فرهنگ که تنها بخشی از سنت های ابراهیمی با تغییراتی در میان ایشان رواج داشت. آنان تنها مردمی بودند که هرگز پیامبری به درستی ندیده بودند و از ایمان و باورهای الهی و آسمانی تهی بودند.

مشکل دیگر این مردم آن بود که به فرهنگ و به ویژه زبان خویش می بالیدند و دیگر ملتها را گنگ و عجم می شمردند که ناتوان از بیان مطالب و مفاهیم به زبان کلمات هستند. البته در این بخش اخیر بیراهه نرفته بودند و زبان عربی دارای ویژگی های منحصر به فردی بود که می توانست مفاهیم بلندی را بی آن که دچار تشکیک معنایی شود بیان کند ولی همین مساله موجب شده بود که تعصبات در ایشان تقویت گردد.

قرآن بیان می کند که روحیه عربی چنان بود که اگر دین و آیین اسلام به هر زبان دیگری وارد می شد عرب ها بدان ایمان نمی آوردند. البته روحیه تعصب آمیز عربی فوایدی نیز داشت که می توانست برای حفظ دین و آیات قرآنی مفید باشد.

در این دوره دو ابرقدرت شرق و غرب جهان را مدیریت می کردند و کشورها و قوم ها را در میان خویش تقسیم کرده بودند و حتی کشورهای چین و هندوستان نیز به گونه ای تحت تأثیر فرهنگ رومی و ایرانی بودند و از نظر سیاسی و اقتصادی از آن تأثیر می پذیرفتند.

در چنین اوضاعی اسلام وارد صحنه می شود. مردمی که در میان دو ابرقدرت، زندگی می کردند خواهان رهایی ازاقتدار فرهنگی آنها شدند و از نظر سیاسی، نظام سیاسی تازه ای بر پایه قوانین مالی و اقتصادی نظامی و اجتماعی جدید پی ریزی کردند.

در درون جامعه متلاشی حجاز که نمی توان از آن به جامعه یاد کرد، دولت شهری شکل گرفت که دارای همان پیچیدگی های نظام فرهنگی و تمدنی شرق و غرب بود و همه عناصر و مؤلفه های تمدنی را با خود به همراه داشت و می توانست رقیب جدید دو تمدن ایرانی و رومی شود.

مسلمانان در این زمان مدافع رومیان بودند که گرایش آنها به توحید وادیان الهی از وضوح و روشنی بیشتری برخوردار بود. از این رو از پیروزی غرب بر شرق شادمان می شدند، همچنانکه مشرکان که خود را ازنظر فرهنگی وابسته و مدافع فرهنگ شرقی و ایرانی می دانستند از پیروزی ایران و شرق بر غرب مسیحی شادمان می گشتند. وضعیتی که آن روز جامعه حجاز و نجد داشت همانند پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که مردم از پیروزی بلوک غرب بر بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی خوشحال می شدند که اینان دیندار و خداپرست هستند و آنان کافر و بی دین.

با مطالعه در سوره روم، وضعیت روحی و روانی مسلمانان به خوبی آشکار می شود؛ زیرا پس از شکست رومیان از ایرانیان، مشرکان خوشحال شدند و آن را زمینه نابودی دین اسلام برشمردند ولی آیات نخست سوره روم مژده پیروزی رومیان بر ایرانیان را به زودی در عرض سه تا هفت سال را می دهد که شادمانی مسلمانان را فراهم می آورد.

در چنین اوضاع و احوالی است که پیامبر(ص) نگران دین و نظام سیاسی و اجتماعی خود است. این ترس به خاطر پیروزی رومیان ویا شکست ایرانیان و یا برعکس نیست، بلکه توطئه های نفاق ولایه های متعدد و طیف های متنوع آن است که جامعه و دین را به نیستی می کشاند.

همین مسلمانان که در آغاز از پیروزی رومیان بر ایرانیان خوشحال می شدند نخستین جنگ بیرون از مرزها و درحقیقت جنگ با کشورهای دیگر را با رومیان آغاز می کنند. بدین ترتیب جنگ تبوک با روم در زمان پیامبر شروع می شود و حتی جعفر بن ابی طالب معروف به جعفر طیار و عزیزان دیگری از پیامبر(ص) در این جنگ شهید می شوند.

در حقیقت نخستین جنگ خارجی میان مسلمانان و مسیحیان رخ می دهد که خود بیانگر خطر جدی آنان نسبت به اسلام و جامعه آرمانی پیامبر(ص) بود. در این جنگ برخی از بیماردلان که حاضر به حضور در میادین جنگی آن هم در بیرون مرزها نبودند، به عنوان توجیه عدم شرکت در جنگ خویش، مسئله زیبایی زنان رومی را مطرح می سازند و خود را از شرکت در جنگ به دلیل افتادن در فتنه زنان معاف می دارند.

● ویژگی های ایرانیان محبوب در قرآن

اما چگونه است ملتی که شکست آنان موجبات شادی ملت اسلام را فراهم می آورد به عنوان ملت محبوب خداوند مطرح می شود و خداوند از آنان به ملت محبوب خود در آیه ۴۵ سوره مائده یاد می کند و پیامبر(ص) با همین مژده دلشاد می گردد و امیدهایش در دل زنده می شود؟

قرآن، ملت ایران را به عنوان یک ملت نه افراد و اشخاص می ستاید. به این معنا که اگر در جامعه مدینه شماری با تلاش های پیامبر(ص) به کمال می رسند و نمونه هایی از نسل های کامل را شکل می بخشند درهیچ یک از آیات از قوم و ملت و نژادی چون ایرانیان تعریف و تمجید نشده است.

دراین ملت و قوم چه عناصری است که مورد توجه و محبوبیت خداوند قرار می گیرد و به عنوان ملت محبوب معرفی می شوند؟

ویژگی هایی که خداوند در آیات سوره مائده برای ایرانیان برمی شمارد اموری مرتبط به روحیات و اخلاق و شجاعت آنان است.

چنان که گفته شد مسئله ولایت و نظام ولایی و ایجاد جامعه برتر و بقای آن از مهمترین دغدغه های رهبری است که می خواهد جامعه ای را که با خون دل ایجاد کرده رها کند و به دنیای دیگر بشتابد. جامعه مدینه با آن همه رشد و کمال، توانایی و یا گرایشی به ولی الله اعظم ندارد و چهره نفاق و لایه های متعدد و طیف های گوناگون آن به صراحت و با نظام ولایی مخالفت می ورزند و حتی چند بار اقدام به ترور و قتل پیامبر و ولی الله گرفتند.

از این رو ویژگی ای که برای ملت ایران در آیات سوره مائده مطرح شده ولایت مداری آنها است. قرآن با آن که دوستی و ولایت طاغوت و یهود و نصارا را ممنوع کرده ولی مردم به آنان گرایش داشتند و چون آنان را ملتی با فرهنگ و متمدن می شمردند، دوستی و ولایت آنها را برای خود افتخار می دانستند. (مائده آیه ۱۵)

اما ملت ایران چگونه ملتی است؟ خداوند آنان را مردمانی ولایت مدار می شمارد که به ولایت امیرمؤمنان باور دارند و از جان و دل برای ایشان مایه می گذارند. (مائده آیه ۵۵) مردمانی که خداوند آنان را به ویژگی و صفت حزب الله می ستاید. (مائده آیه ۶۵) و آنان را به سبب همین ولایت مداری و حزب الله بودن ملت پیروز و سربلند می شمارد. (همان)

ایرانیان، ملتی هستند که برای ایمان و انسانها مؤمن، فروتن و متواضع هستند و حتی خود را در برابر ایمان و مؤمنان خوار و ذلیل می کنند و حاضر نیستند که مؤمنی خوار شود و در جایی به آنان اذیت و آزار رسانند، بلکه مردمانی نرم و فروتن در برابر مؤمنان هستند حتی اگر سیاه باشند. در نظر ایشان آن چه اصالت دارد قوم و نژاد نیست بلکه ایمان است از این رو در برابر هر مومنی خود را فروتن نشان می دهند و نرم با ایشان برخورد می کنند ولی در برابر دشمنان دین اسلام و مؤمنان، بسیار عزت مدار و سربلند هستند. (مائده آیه۴۵) آنان ملتی مجاهد هستند که تنها برای خشنودی خدا و در راه او، جهاد و مبارزه می کنند. (همان)

ملت ایران از هیچ سرزنش و دشنامی بیم و هراس به خود راه نمی دهند و تهدید دشمنان را پوشالی و بی تاثیر می دانند. (همان)

خداوند در همین آیه بیان می کند که این ویژگی، نعمت و فضل الهی است که به این ملت به سبب ولایت مداری و محبوبیت در نزدش داده شده است. در حقیقت عزت و اعتبار و شجاعتی که ملت ایران به دست می آورد فضل و بهره ای افزون بر ایشان است؛ زیرا ملتی ولایت مدار هستند و دل پیامبر(ص) را با پذیرش ولایت علی(ع) که در آیه پس از آن بیان می شود (آیه ۵۵) می پذیرند.

خداوند در آیات ۴۵ تا ۶۵ به صراحت این ویژگی های خاص را برای ملت ایران بر می شمارد که بسیاری از منافقان بدان حسادت می ورزند زمانی که پیامبر(ص) دست خویش را بر شانه های سلمان فارسی محمدی می گذارد و می گوید که ملت این شخص است که محبوب خدایند و خداوند در این آیات آنان را ستوده و می فرماید: یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبوبه اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله واسع علیم، انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون و من یتول الله و رسوله و الذین امنوا فان حزب الله هم الغالبون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید هرکس از شما از دین خود برگردد (مانند منافقان و مرتدین دیگر) و به کفر (نسبت به دین و ولایت) گراید، بداند که دین خدا بی یاور نمی ماند؛ زیرا دیری نمی گذرد که خداوند مردمی را می آورد که آنان را خداوند دوست می دارد و آنان نیز خداوند را دوست می دارند. در برابر مومنان مردمانی فروتن هستند و به آنان مهر و محبت می ورزند ولی در برابر کافران عزت مدار و سرفرازند در راه خدا پیکار می کنند و در کارهایشان از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای بیم ندارند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد عطا می کند و خدا بخششی گسترده و فضلی بی پایان دارد و به کسانی که درخور بخشش هستند (مانند ایرانیان) می دهد و او داناست که چه کند.

جز این نیست که عهده دار امور و ولایت امر شما، مومنان، خدا و پیامبر و کسانی هستند که ایمان آورده اند و در همان حال نماز و رکوع زکات می دهند (یعنی امیرمومنان علی(ع))هر کس که خدا و رسولش و کسانی را که ایمان آورده و از خصلت یادشده برخوردارند (علی(ع) را به ولایت و سرپرستی خویش برگزیند،» آن ملت پیروز است چرا که حزب الله هستند و حزب خدا پیروز و چیره بر دشمنان است.»

این ها خصلت های ملت محبوب خدا یعنی ایرانیان است که در این آیات به روشنی معرفی شده است.

● ایرانیان در روایات تفسیری

بنا به نقل مفسران شیعه (التبیان، ج ۳، ص ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۷۸۱) و مفسران سنی (تفسیر ماوردی، ج ۱، ص ۴۳۵؛ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۰۲۷) هنگامی که آیه ۳۳۱ نساء نازل شد: «ان یشاء یذهبکم ایها الناس و یأت باخرین و کان الله علی ذلک قدیرا= ای مردم اگر او بخواهد شما را از میان می برد و افراد دیگری را به جای شما می آورد و خدا بر این کار تواناست.» پیامبر(ص) دست به پشت سلمان زد و فرمود: آنها عجم و فارس، قوم سلمان هستند.

در آیه ۵۶ سوره مائده می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید هر کسی که از شما از آیین خود بازگردد ]به خدا زیانی نمی رساند و[ خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر کافران نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت سرزنش کنندگان هراسی ندارند. روی سخن با مرتدانی است که طبق پیش بینی قرآن از آیین اسلام روی برمی گردانند. خداوند در این آیه به مسلمانان عرب هشدار می دهد که اگر شما از دین باز گردید خدا به جای شما گروهی را می آورد که دارای صفاتی ممتاز بوده، دین خدا را یاری خواهند کرد. برخی مفسران اهل سنت (کشف الاسرار، ج۳، ص۷۴۱؛ الکشاف، ج۱، ص۶۴۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۹-۰۲) و تشیع (مجمع البیان، ج۳، ص۱۲۳). مقصود از آن قوم را ایرانیان دانسته و نوشته اند: چون این آیه نازل شد، یاران رسول خدا از آن حضرت پرسیدند: آنها چه کسانی هستند که اگر ما بازگردیم خدا آنان را جایگزین ما می کند؟ در آن هنگام، سلمان فارسی نزد رسول خدا بود. پیامبر(ص) دست خود را بر دوش او نهاد و فرمود: این و کسان او (هذا و ذووه) یا مردمی که این از آنان است. سپس رسول خدا گفت: اگر دین در ستاره ثریا باشد، هر آینه مردانی از فارس به آن دست خواهند یافت.

در تفسیر آیه: «الا تنفروا یعذبکم عذابا الیما و یستبدل قوما غیرکم و لاتضروه شیا والله علی کل شیء قدیر= اگر (به سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می کند و گروه دیگری غیر از شما را به جای شما قرار می دهد و هیچ زیانی به او نمی رسانید و خداوند بر هر چیزی تواناست». (توبه ۹۳) از سعیدبن جبیر نقل شده که مراد از قوم دیگر، ابنای فارس هستند. (الکشاف، ج۲، ص۱۷۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۹).

بخش پایانی آیه ۸۳ محمد: «و ان تتولو یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم»، هشداری است به عرب مسلمان که اگر قدردان نعمت پاسداری از آیین پاک اسلام نباشند و از آن، روی برگردانند، خداوند این مأموریت را به گروه دیگری خواهد سپرد که در ایثار و فداکاری و نثار جان و مال در راه خدا به مراتب از آنان برترند. آورده اند که پس از نزول این آیه، برخی صحابه از رسول خدا پرسیدند: مقصود از این گروهی که خداوند به آنان اشاره کرده چه کسانی هستند؟ در آن هنگام سلمان کنار پیامبر بود. آن حضرت دستش را بر ران او زد و فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، او و قومش اگر ایمان به ثریا آویخته باشد آنها بدان دست خواهند یافت (جامع البیان، ج۳۱، ج۶۲، ص۶۸؛ الکشاف، ج۴، ص۱۳۲؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۶۱). امام صادق(ع) نیز آنان را غیرعرب و از موالی دانسته است (مجمع البیان، ج۹، ص۴۶۱؛ نورالثقلین، ج۵، ص۶۴.) بنا به نقل برخی مفسران با نزول این آیه پیامبر خدا خوشحال شد و فرمود: «هی احب الی من الدنیا= این برای من محبوب تر است از دنیا.» (التبیان، ج۹، ص۱۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۶۱، ص۱۷۱).

مطابق قولی از ابن عباس و مجاهد، در تفسیر آیه: «قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی بأس شدید تقا تلونهم او یسلمون= ...به بازماندگان از اعراب بگو: به زودی از شما دعوت می شود که به سوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنان پیکار کنید تا اسلام بیاورند» (فتح/۶۱) (مراد از قوم نیرومند و با صلابت، ایرانیان هستند. (جامع البیان، مج ۳۱، ج۶۲، ص۷۱۰-۸۰۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۶۷۱؛ روض الجنان، ج۷۱، ص۵۳۳)

مسلم در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده است که گفت: ما نزد پیامبر بودیم که سوره جمعه نازل شد: «هوالذی بعث فی الامیین رسولا= ...او کسی است که در میان مردم بی سواد، رسولی از جنس خودشان مبعوث کرد...» آن حضرت این آیه را تلاوت کرد تا به آیه: «و ءاخرین منهم لما یلحقوابهم= (همچنین) رسول بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشده اند...» (جمعه/۳) رسید. یکی از صحابه از آن حضرت پرسید:مقصود از کسانی که هنوز به ما نپیوسته اند کیان اند؟ رسول خدا دست مبارکشان را بر سلمان که در جمع ما حضور داشت، نهاد و فرمود: اگر ایمان در ثریا باشد، هر آینه مردانی از آنها (ایرانیان) بدان دست خواهند یافت مانند این روایت به طرق دیگر نیز از قیس بن سعدبن عباده و... نقل شده است. سیوطی این روایت را از برخی کتب حدیث، از جمله صحیح بخاری، صحیح مسلم و... از رسول خدا(ص) نقل کرده است (الدر المنثور، ج۸، ص۲۱۵-۳۵۱). قرطبی بهترین تفسیر «و آخرین منهم» ایرانیان می داند (التبیان، ج۹، ص۱۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۶۱، ص۱۷۱). شاید به این اعتبار که دانشمندان فراوانی از میان آنها برخاسته اند.

برخی مفسران چون میبدی، آلوسی و رشیدرضا ذیل آیه: «فان یکفر بها هؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین» (انعام/۹۸) مقصود از قومی را که در راه کفر گام برنمی دارند و در برابر حق تسلیم اند ایرانیان دانسته اند که به زودی اسلام را پذیرفته، در پیشرفت آن، با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامی کتابهای فراوانی تألیف کردند. (صحیح مسلم، ج۷، ص۲۹۱؛ جامع البیان، مج۴۱، ج۸۲، ص۲۲۱؛ کشف الاسرار، ج۰۱، ص۹۶-۷۹؛ الدر المنثور، ج۸، ص۲۱۵-۳۵۱). برخی ذیل این آیه روایتی ازپیامبر(ص) آورده اند که آن حضرت قریش را بهترین عرب و فارس را بهترین عجم معرفی کرد (کشف الاسرار، ج۳، ص۸۱۴؛ روح البیان، ج۸، ص۶۲۵.)

به موجب روایتی، امام صادق(ع) هنگامی که آیه: «فاذا جاء وعد اولهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولی بأس شدید» (اسراء/۷۱) را تلاوت فرمود، از آن حضرت پرسیده شد: مراد از قوم رزمنده و پیکارجو در این آیه کیان اند؟ فرمود: به خدا سوگند آنان اهل قم هستند. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۶۱۲.)

کریم فلاح زاده