یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یک روز, یک شب


یک روز, یک شب

ما و پدیده یی به نام قطبی

- یه روز امیر قادری، منتقد سینما، که چهار بازی آخر فصل پیش با صورت رنگ کرده به ورزشگاه رفته و ۳۶۰ دقیقه برای پرسپولیس هوار زده بود، حین وبگردی، چشمش به مطلبی افتاد که محتوایش شادی از بازگشت قطبی به فوتبال ایران بود، اما نویسنده کی بود؟ علیرضا معتمدی منتقد و نویسنده. امیر برایش کامنت گذاشت؛ «علیرضا تو هم؟»

- یه روز، صبح جمعه، افشین قطبی بعد از یک قرار کاری مهم، با عجله از رستوران جام جم به سمت منزل می رفت که یک نفر جلویش را گرفت، گفت؛ «آقای قطبی یه عکس با هم بندازیم.»

قطبی جواب داد؛ «عزیزم من فردا می رم خارج. اگه می شه به کارم برسم. خیلی عجله دارم.» طرف آمد این ور و با عصبانیت گفت؛ «عجب آدم اî...،»

- یه روز پنجشنبه قطبی با پرسپولیس به توافق رسید. چهار روز بعد باشگاه سپاهان اطلاعیه داد؛ «مربی یک میلیاردی...»

- یه روز حمید استیلی و علیرضا مرزبان دو دستیار افشین قطبی، رفته بودن کافی شاپ مارکار آقاجانیان بازیکن سابق تیم ملی. تو دو ساعتی که اونجا بودن، فقط یک جمله تکرار می شد؛ «این، هیچی حالیش نیست،»

- یه روز توی یک ده کوره در اراک، یک پیرزن شصت و چند ساله، به خواهرزاده اش که در تهران خبرنگار بود زنگ زد و گفت؛ «تو رو به خدا بهش زنگ بزن بگو برگرده.»

- یه روز که تازه دو سه هفته از اومدن قطبی به ایران می گذشت، یک خبرنگار پیش دوستاش از لحظه یی گفت که مربی و چند بازیکن تیم در استخر با خنده سرمربی تیم شان را با دست نشان می دادند و می گفتند؛ «نورمن،»

- یه روز افشین قطبی رفت تو جلسه یی که معاون رئیس جمهور روبه رویش نشسته بود و وعده می داد. این طرف را نگاه کرد چشمش افتاد به کاشانی، اون طرف را نگاه کرد، چشمش خورد به استیلی. کمی عقب تر هم محمود خوردبین نشسته بود. گفت؛ «من نمی مانم.»

- یه روز زمستانی، دستیار دوم تیم، باز هم شروع کرد به دواندن بازیکن ها. قطبی رفت سمتش و گفت؛ «آقای عزیز، بدنسازی فقط با توپ.» دستیار هم نه گذاشت و نه برداشت و با یک فحش «کش دار» جوابش را داد. شب در جلسه اضطراری مدیر تیم گفت؛ «آقای قطبی اگر اصرار کنی او را اخراج کنم، خودت هم باید بروی،»

- یه روز، برش داشتند و بردندش به یک مکان مذهبی. بعد نوبت فیلمبردار باشگاه بود که مدام از صورت او اینسرت بگیرد،

- یه روز، لیدر باشگاه، بعد از باخت یک بر چهار به استقلال اهواز در زمین تمرین به سمتش رفت و شروع کرد به فحش دادن. حمید، مثل کماندوها رفت جلو و آرامش کرد. جواب داد؛ «چشم حمیدخان، چون شمایی،»

- یه روز مدیر باشگاه پیش رفقایش گفت؛ «اگه حمید نباشه...» و بعد ادامه داد؛ «هرچی بیرون می خوره، برامون فاکتور می کنه. حتی اگر یه کافه گلاسه ساده باشه،»

- یه روز، یه شیر پاک خورده یی تو ویکی پدیا نوشت؛ «افشین قطبی از بستگان رضا قطبی است که وی از بستگان فلانی می باشد.»

- یه شب تو صدا و سیما، نیکبخت واحدی در پاسخ به مجری گفت؛ «نتایج این فصل را مدیون زحمات مرزبان و استیلی هستیم،» افشین قطبی مهمان بعدی برنامه بود. خشکش زد.

- یه روز یه مجری تلویزیونی باتجربه گفت؛ «افشین قطبی ایرانی نیست، او تبعه امریکاست.»

- یه روز بعد از بازی مس کرمان که دیگه همه از قهرمانی پرسپولیس ناامید شده بودن، شب به دوستش زنگ زد و گفت؛ «ما قهرمان می شیم.» دوستش خندید و توی دلش گفت؛ «برو بابا،»

- یه روز بعد همین بازی مس، کنار امیر قلعه نویی مصاحبه می کردن. قطبی گفت؛ «ما هم موقعیت هایی داشتیم.» قلعه نویی آن کنار پوزخند زد. فردا، مردم از صبح به روزنامه زنگ می زدن که تو رو خدا یه چیزی راجع به این آدم بنویسید.

- یه روز سرپرست تیم، در اردوی بندرعباس، قطبی را کشید کنار و بهش گفت؛ ببین. خوب گوش کن.نگی من فارسی نمی فهمم... و بعد شروع کرد به فحش دادن. فحش ها را هجی می کرد و بخش بخش به سمع و نظر سرمربی می رساند.

- یه روز یوروم، همسرش، نمایشگاه نقاشی گذاشت. سبکش امپرسیونیسم بود. از فوتبالیست ها دعوت کردند. فوتبالیست ها بعد از تماشای تابلوها گفتند؛ «این که اصلاً شبیه ما نیست.» یوروم، خوب فارسی می فهمید، اما سخت بود که توضیح بده این هم یک سبکیه برای خودش. رئال نیست.

- یه روز قطبی بعد از چهار برد متوالی در لیگ، آخر هفته مرخصی گرفت و رفت دوبی. یک روزنامه برایش تیتر زد؛ «شب نشینی در برج العرب،»

- یه روز امیر قادری درباره قطبی مطلبی نوشت، ششصد و خرده یی کامنت پای مطلبش گذاشتن.

- یه روز حمید استیلی همراه شاگردای کلاس مربیگری برگشت سر تمرین پرسپولیس. افشین پیروانی و بازیکن ها اومدن سمتش و روبوسی کردن. صدای تشویق تماشاچی ها هم می اومد؛«حمید دوستت داریم.» او در تمام این یک ساعت تظاهر به خوشحالی کرد، اما شب که رفت تو رختخواب تا صبح خوابش نبرد، از غصه،

- یه روز برگشت. رفیقی به او پیغام داد؛ «عجب دلی داشتی.»

- یه روز با یه نفر مصاحبه گرفتن و پرسیدن چرا از اومدن قطبی خوشحالی، جواب داد؛ «ما در فوتبال عقده روشنفکر داریم.»

- یه روز امیر عربی گیر سه پیچ داد که یه چیزی راجع به قطبی بنویس. هر چه گفتیم نه، بی خیال نشد. نتیجه اش، شد این،

بردیا یادگاری



همچنین مشاهده کنید