جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
نقش شورا در آموزش و پرورش
![نقش شورا در آموزش و پرورش](/web/imgs/16/139/krvxc1.jpeg)
شورای عالی آموزش و پرورش از نهادهای بسیار موثری است که دارای جایگاه رفیعی در نظام آموزشی است و وظایف مهمی را به عهده دارد.
بررسی های مقایسه ای برخی شاخص های عملکرد سنواتی شوراها مبین این واقعیت است که شوراهای آموزش و پرورش به مرور نقش واقعی خود را در تصمیم گیری های استانی و منطقه ای آموزش و پرورش و رفع مشکلات آن ایفا می کنند. به منظور آشنایی بیشتر با وظایف دفتر توسعه مشارکت های مردمی امور شوراها مختصری به نحوه عملکرد این بخش می پردازیم. قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش در ۲۶ دی ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و طبق این قانون تحقق مشارکت و نظارت مردم در امر آموزش و پرورش ، بهره گیری از تمامی منابع و امکانات جهت تاسیس ، توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی و تسهیل در فعالیت های اجرایی این سازمان مدنظر قرار گرفت. در این ارتباط سیاست راهبردی برای تحقق ظرفیت های متعدد و نیل به اهداف این قانون طراحی شده که عبارتند از:
الف) معرفی ، تشریح و تبیین قانون.
ب) محقق ساختن ظرفیت های قانون (درون سازمانی)
ج) محقق ساختن ظرفیت های (برون سازمانی)
د) رفع محدودیت ها و ارتقای ظرفیت های قانون.
● نقش شورا در آموزش و پرورش
» امام علی (ع) : آدم خود رای هلاک می شود و آن کس که با اهل نظر مشورت کند در اقل آنان شریک می شود«
● مشارکت در نظام آموزش و پرورش
همانگونه که جامعهپذیری متفاوت از تعلیم و تربیت است، مشارکت نیز متمایز از همکاری میباشد. با توجه به نیازمندی نهاد آموزش و پرورش به مشارکت دانشآموزان برای حفظ پویایی خود، بررسی موانع آن یک ضرورت است که در این مقاله به آن توجه شده است.
نظام اجتماعی و حیات سیاسی جامعه بشری به تعاون و مشارکت اعضای آن بستگی دارد. این امر از طریق همیاریهای مردمی استوار میگردد و آموزش و پرورش به عنوان نظامی اجتماعی نیازمند مشارکت و همکاری همه اجزای نظام است. این نظام بدون مشارکت مؤثر مردم و کارکنان در ابعاد علمی، فرهنگی، اقتصادی و عاطفی نمیتواند فرایند تعلیم و تربیت را به خوبی عملی سازد.
اگرچه مشارکت در امور آموزش و پرورش از روزگاران گذشته تاکنون به صورتهای گوناگون انجام شده و در هیچ دورهای تعطیل نگشته است، در مقابل تداوم و استمرار این امر، آنچه امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد بررسی ویژگیهای مشارکت و آسیبشناسی آن است. به این سبب است که بسیاری از پژوهندگان و متخصصان موضوع مشارکت معتقدند که این اصطلاح، مفهوم تازهای نیست، اما باید آن را با دیدی نو نگریست. این اصطلاح مترادف همکاری نیست، بلکه شیوهای است از اداره امور متناسب با نیروهای جدید و قدرتمند فعال دنیای کنونی. برای نگاه جدید ضرورت دارد نخست وضعیت موجود مشارکت ارزشیابی گردد و در پرتو دستاوردهای حاصل از این ارزشیابی، تلاشهای لازم برای سازماندهی آن انجام شود. در چنین فرایندی است که میتوان دستاوردها را تقویت نمود و کاستیها را کاهش داد یا برطرف کرد .
در سالهای اخیر، نظام آموزش و پرورش کشور ما با مشکلات متعددی روبهرو بوده است. حل این مشکلات و برطرف کردن کاستیهای آن یکی از دغدغهها و نگرانیهای جدی دستاندرکاران آموزش و پرورش است. رشد روزافزون جمعیت دانشآموزی و افزایش تقاضا برای آموزش، مستلزم فراهم آوردن محیط آموزشی مناسب همراه مشارکت تمام اعضای مدرسه در امور جاری آن است. اداره امور مدرسه باید مبتنی بر تصمیمگیری مشترک، استقلال نسبی، انعطافپذیری، روشهای غیرمتمرکز و مشارکتجویانه باشد تا فضای مدرسه را پویا، پرنشاط و فعال نماید و توانمندیها و خلاقیتهای مدیران و معلمان و دانشآموزان را شکوفا و متجلی سازد، از طرف دیگر سیاستهای راهبردی آموزش و پرورش بر تمرکززدایی، مدرسهمحوری و توسعه مشارکت همهجانبه متمرکز است که با تفویض اختیارات و مشارکت دانشآموزان در امور مدرسه، زمینه تحقق اهداف تعلیم و تربیت همگانی فراهم میشود .
متخصصان امروز میخواهند به ایجاد جهانی سالم و پویا کمک کنند، نه اینکه صرفاً دانشآموختگان را به بازار کار بفرستند. ما واقعاً میخواهیم فرصتهای یادگیری را چنان فراهم کنیم که دانشآموزان امروز شهروندان فرهیخته و توانمند فردا شوند، مسلماً چنین شهروندانی که خوب تربیت شدهاند برای فرزندان خود دنیای بهتری میسازند. کارفرمایان روشنفکر خواستار همکارانی هستند که در زمینه کار، سازمان و مشکلات همهجانبه بارقهای از شور و هیجان داشته باشند؛ یعنی اعضای فعال تماموقت در محیطی کیفی باشند. تعهد نسبت به بالا بردن کیفیت در آموزش و پرورش مستلزم مشارکتهای فعال و مستمر در جهت بهبود آنچه به کار میبریم، میباشد. همگان در آموزش و پرورش تأکید دارند که باید دانشآموزان افرادی موفق و شهروندانی مؤثر در جامعه شوند، درحالیکه فعالیتها باید طوری طراحی شوند که دانشآموزان بتوانند خویشتن را در جهت کسب موفقیت یاری نمایند
● تعریف مشارکت، اهداف و قلمرو آن
"در نیکوکاری و پرهیزگاری یکدیگر را کمک کنید نه در گناه و تجاوز" (مائده/ ۵)
مشارکت از دیرباز با زندگی انسانها پیوند داشته و زمان پیدایش آن به آغاز پیدایش خانواده و زندگی مشترک بین زن و مرد بر میگردد، به گونهای که در این ارتباط، رشد و بالندگی آنها فراهم شود. بهتدریج مشارکت در زمینههای دیگر، مانند کار و صنعت، راه خود را گشود و سرانجام مردمان حق آن را یافتند که در تعیین سرنوشت خود صاحباختیار شوند و در طراحی آینده خود مشارکت جویند. امروزه مشارکت را دانش نوین و علم رو به ظهور میدانند. محور توجه این علم جدید از عمل متقابل اجزا نشأت میگیرد. این علم به بررسی و کشف قابلیت و توانایی گستردگی اطلاعات نظامهای مشارکتی مبادرت میکند، همچنین چگونگی تأثیر رفتار را در هنگامی بررسی میکند که نظام پیچیدهتر از آن است که بتوان روی آن نظارت داشت.
پل زدن بر شکاف بین اهداف و اعمال، درگیری فرآیند مشارکت است. این درگیری نه فقط تنگنایی مدیریتی، که تنگنایی انسانی است و مشارکت پاسخی منطقی به شرایط و درگیریهای امروزی است.
مفهوم مشارکت به معنی دست در دست هم گذاشتن برای انجام دادن کاری است و ابعاد آن میتواند اجتماعی، فکری، اقتصادی و حتی سیاسی باشد
مشارکت عبارت است از ایجاد نوعی همبستگی، تعلق و تلاش جمعی میان افراد جامعه به منظور نیل به نظام عادلانه اجتماعی ، مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد برای دستیابی به اهداف گروهی، همدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند. بر اساس تعریف فوق درگیر شدن، یاری دادن و مسئولیتپذیری سه ویژگی مهم مشارکت میباشد .
در تعریفی دیگر مشارکت به معنی فراهم آوردن و گسترش بستر نقد مشترک برای هدفهای مشترک است. بر پایه این تعریف، هنگامی که میان گروهی از مردم فرصت بررسی و نقد هدفها و مقاصد مشترک فراهم آید و اطلاعات و دانش میان آنان به آسانی مبادله گردد، امکان دستیابی به شناخت و آگاهی همگانی فراهم میآید و بر اثر آن، حاصل کار و تلاش گروه فزونی میپذیرد. در پی داد و ستد آزاد و آسان اطلاعات، امکان تبدیل اطلاعات به شناخت و معرفت افزایش مییابد و به دنبال آن، تراز تولید و پدید آوردن، ابداع و ابتکار در میان افراد گروه فزونی پیدا میکند. در کنار چنین فراگردی، افراد با رغبت و اراده عمدی به پذیرش تصمیمهای گروهی تن میدهند و آنچه فراهم آمده است از آن خود میپندارند و به آن متعهد میگردند. در این تعریف، فزونی شناخت و آگاهی مردم به دسترسی آسان آنان به اطلاعات بستگی پیدا میکند و ضرورت گسترش شناخت در کارها هویدا میشود. بالا رفتن درجه شناخت و معرفت نیز سرانجام در چگونگی کار و تولید فکری و ذهنی افراد اثر میگذارد و تراز کمی و کیفی تولید کالا و خدمات حاصل از تلاش مردمان توانمند را افزایش میبخشد. بر این اساس مشارکت را میتوان فراگرد نیرومند توزیع بیشینه اطلاعات و نظام نیرومندتر تبدیل جمعی اطلاعات به آگاهی و شناخت دانست. بر این اساس میدانی گستردهتر از آزادی و انتخاب پدید میآید و مردم با اراده عمدی خویش به گزینش آنچه مطلوب میشمارند برمیآیند. مشارکت دامنه گزینهها و فراگرد گزینش را گسترده میکنند و تعهد و پذیرش دگرگونی را آسان میگرداند
مشارکت واقعی زمانی است که مردم از نظر شناختی و عاطفی با یکدیگر شریک شوند و همه توان خود را برای یاری رساندن به افراد بسیج کنند.
مشارکت بر سه ارزش بنیادی تأکید میورزد:
۱) سهیم شدن مردم در قدرت و اختیار؛
۲) راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خویش؛
۳) باز گشودن فرصتهای پیشرفت بر روی مردم
در مورد هدف مشارکت، همکاری و داشتن حیات جمعی، به عنوان یک هدفی تربیتی، در اسلام مطرح است: "مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس در میان آنها سازش و توافق ایجاد کنید." (حجرات/۱۰)
هدف مشارکت، از نظر اقتصادی افزایش بهرهوری، از نظر روانی، به رسمیت شناختن ارزشهای انسانی و از نظر اجتماعی، تقویت حس همکاری افراد از طریق اختیار دادن به آنها در فرایند تصمیمگیری میباشد که موجب میشود از تعارضات موجود کاسته شود و طرفین، با داشتن حق و فرصت مساوی برای تبادل نظر و تصمیمگیری درباره مسائل، خود را متعلق به گروه واحد بدانند.
در مشارکت تمام افراد شایستگیهای نوینی در خودشان میپرورند. این شایستگیهای محوری عبارتاند از: خودمدیریتی، تفکر انتقادی، مهارتهای انسجامآفرین ارتباطی، قابلیت یادگیری دو جانبه و تصمیمگیری انعطافپذیر که از شروط لازم برای مشارکت موفقیتآمیز محسوب میشود و همه انسانها به آن نیاز دارند.
یکی دیگر از عواملی که زمینه را برای مشارکت در سازمانها مهیا میسازد وجود بستر فرهنگی مناسب در سازمانهاست؛ یعنی قبل از اینکه افراد را به شرکت در فعالیتهای سازمان ترغیب و تشویق کنیم، باید کاری کنیم که افراد نگرش و طرز تفکر مناسبی از کار گروهی و مشارکت داشته باشند؛ به طوری که بتوانند در مقابل اختلاف نظرها، انتقادها و سلیقههای مختلف از خود انعطاف نشان دهند. مشارکت تابع نگرش است، که عبارت است از حالت عاطفی مثبت یا منفی نسبت به موضوعی .
نگرش منشأ کلیه رفتارهای فردی و اجتمای است و فرایند جامعهپذیری دربرگیرنده فرایندی پیوسته از شکل و تغییر دادن نگرش است. نگرش دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری میباشد. مجموعه اطلاعات، آگاهیها و دانشها جزء شناختی نگرش را تشکیل میدهد، جزء عاطفی شامل احساساتی است که بر اثر مواجهه با موضوعی در شخص برانگیخته میشود و ارزشیابی او را از آن موضوع مشخص میکند، و جزء آمادگی برای عمل (رفتار) میباشد که شخص در مواجهه با موضوع مورد نظر به گونه معینی رفتار میکند.
برای ایجاد مشارکت مؤثر باید جامعترین نگرش را در کلیه ابعاد در مخاطبان ایجاد کرد؛ بهطوریکه مخاطب آگاهی، اطلاعات و حقایق لازم را برای شناخت زمینههای اجتماعی مشارکت به دست آورد، و نحوه طراحی و ارائه برنامهها علاقهمندی لازم را برای قبول مسئولیتهای اجتماعی در فرد به وجود آورد و در نهایت برنامهها بتواند مخاطب را برای مشارکت مؤثر در صحنههای اجتماعی آماده کند. مسلماً برای ایجاد این آمادگی، مؤثرترین طریقه، ایجاد موقعیتهای اجتماعی و صحنههای علمی است تا مشارکت را منطقی، واضح و لمسپذیر سازد.
در ایجاد مشارکتپذیری عوامل متعددی از قبیل خانواده، نظام آموزشی مدارس، نوع شخصیت افراد، محیط اجتماعی و ... دخالت دارند که مؤثرترین آنها خانواده و نظام آموزشی مدارس میباشد.
مشارکت فرایندی است که باید از خانواده آغاز گردد، و در مدرسه بسط و گسترش داده شود و خانواده برای پرورش این مهارت اهمیت فراوانی دارد. در خانواده میتوانیم درباره نظم، چگونگی ایجاد ارزشها، حل منازعه، یادگیری درباره مسئولیت و حقوق به فرزندانمان آموزشهای لازم را بدهیم، که میتواند آنها را در مسیر مشارکتی به سوی سطوح بالاتر احترام به خود و مسئولیتی دوجانبه رهنمون سازد. مدارس باید روشهای تدریس خود را به نحوی تنظیم کنند که مشارکت بتواند به معیار اصلی تبدیل شود. مدارس میتوانند در پرورش شایستگی تعیینکننده مشارکت تأثیر به مراتب بااهمیتتر از آنچه اکنون دارند بر جای گذارند؛ از جمله در عرصههای خود مدیریتی، علم به اینکه بخشهای سیاسی و اقتصادی چگونه عمل میکنند، مهارتهای ارتباطی مؤثر، مهارت در آموزش دوجانبه، تصمیمگیری انعطافپذیر و تفکر نقادانه و بسیاری دیگر. چنین تأثیر گستردهای، مستلزم تغییر در روشهای آموزش و یادگیری و همچنین در موضوعهای مورد تأکید است. مدارس میتوانند بهتدریج این دیوارهایی را فرو ریزند که رشتهها را مجزا میسازد؛ چراکه مسائل و مشکلات زندگی در دنیای امروز چند رشتهای هستند. اگر افراد درباره مسائل، مهارتهای محدودی را فرا گیرند، مشارکت کردن در حل مشکلات و آفریدن فردایی بهتر بسیار مشکل خواهد بود .
ویژگیهای مشارکت موفقیتآمیز
۱) همهجانبه است. در ابعاد فکری، عاطفی، عملی، مالی و... متناسب با توان افراد شکل میگیرد؛
۲) داوطلبانه است نه اجباری؛
۳) آگاهانه است نه غریزی؛
۴) براساس علاقهها، نیازها و توانمندیهای افراد و سازمان شکل میگیرد؛
۵) براساس اعتماد و همراهی متقابل اعضاست؛
۶) مبتنی بر اعتقاد و ارزشهاست؛
۷) نیازمند فعالیت هماهنگ تمام اعضا است؛
۸) دارای اهداف مشترک، دقیق و بدون ابهام است؛
۹) حق مشارکتکنندگان در تصمیمگیریها محفوظ است؛
۱۰) آزادی عمل و دفاع از نظر و عملکرد هر فرد مشهود است.
● پیشنیازهای مشارکت
برای کامیابی مشارکت در یک سازمان ضرورت دارد که مقدماتی فراهم آید تا معنی و مفهوم مشارکت به خوبی تحلیل شود و افراد درستی و سودبخشی آن را باور کنند. بدین سبب زمینهسازی و بسترسازی فرهنگی برای آماده کردن همه کسانی که در پرتو نظام مشارکت قرار میگیرند بایسته است. پس از آن باید مدیران ارشد، میانی و پایه را برای حمایت و پشتیبانی از این نظام معتقد و همراه گردانید. حمایت مدیران ارشد سازمان در شمار ضرورتهای نخستین قرار دارد. بعد از آنکه فضای سازمان برای رواج نظام مشارکت آماده و پذیرا گردید، باید به موارد زیر توجه کامل شود: پیش از آغاز رسمی نظام مشارکت، زمان کافی برای آشنایی کارکنان با این شیوه مدیریت فراهم آید. اجرای برنامه مشارکت در زمان اضطرار و موقعیتهای فوری و فوتی هرگز جایز نیست؛ هزینههای مادی و معنوی نظام مشارکت نباید از سودهای مادی و معنوی آن افزونتر باشد؛ موضوع مشارکت، باید با کار مشارکتکنندگان مربوط باشد تا مشارکتکنندگان از خود علاقه و دلبستگی نشان دهند؛ مشارکتکنندگان برای برقراری ارتباط و داد و ستد اندیشهها و افکار آموزشهای لازم را ببینند؛ مشارکت نباید بیم از دست دادن شغل را در میان شرکتکنندگان پدید آورد؛ شرکتکنندگان و دستاندرکاران مشارکت توانایی و آگاهی کافی داشته باشند؛ نوعی یگانگی و وحدت در سراسر سازمان وجود داشته باشد تا هر واحد جداگانه نتواند تصمیمهایی بگیرد که استراتژی سازمان، ضرورتهای قانونی و موانعی از این قبیل را زیر پا بگذارد.
یکی از صاحبنظران دانش مدیریت بر این باور است که برای کامیابی شیوه مدیریت مشارکتجو در تشکیلات سازمانی شرطهایی به شرح زیر باید حاضر و آماده باشد: پشتیبانی و درگیر شدن مدیریت عالی سازمان و جامعه کارکنان در امر مشارکت، احساس نیاز به مشارکت برای بهتر کردن اوضاع کاری، پشتیبانی کارکنان از راه استقرار نوعی از شیوههای مشارکت در سود یا بهره کار، پیوند بلندمدت یا استخدام با امنیت شغلی، کم کردن تفاوتهای حقوق و منزلت شغلی و تضمین حقوق فردی، پیگیری نتیجههای برخاسته از کوششهای مشارکتجویانه، وجود مشاوران شایسته و کاردان، برقراری نگرش منظومهای، و مشارکت را کوشش بلندمدت به شمار آوردن
به نظر بسیاری از متخصصان توسعه، راه شرکت دادن مردم در امور مربوط به خودشان آن است که نخست به آنان اجازه داده شود تا اقدام به تعیین هدفهای برنامه خود نمایند و آنگاه مورد حمایت قرار گیرند تا بتوانند فعالیتهای خودیارانه را سازماندهی کنند .
● نتایج مثبت مشارکتها
مشارکتها، چنانچه بر مبنایی صحیح پایهگذاری شوند، نتایج مثبت به بار خواهند آورد و مشارکت دادن مردم در امور اجتماعی و فرهنگی از این امر مستثنا نیست و این مسأله نتایج مثبتی دارد که از آن جمله موارد ذیل است: معنویت و اخلاق بر جامعه حاکمیت میگردد؛ بهرهوری در کار افزایش مییابد؛ از تمامی منابع محلی به صورت بهینه بهره گرفته میشود؛ حمایتهای ملی از مدرسهها تحقق مییابد؛ سرخوردگی از کار و افسردگی کاهش مییابد؛ دگرگونی و تحول در امور اجتماعی و فرهنگی پرشتاب میگردد؛ ایستادگیها و مقاومتها کاهش پیدا میکند؛ اعتماد مردم به یکدیگر زیاد میشود؛ مردمسالاری و بالندگی انسانها تحقق مییابد؛ انسانها مفعول جهان دیگران نمیشوند، بلکه فاعل جهان خود میگردند؛ انسانها در تعیین سرنوشت خود شرکت میکنند؛ شنیدن صدای دیگران برای انسانها آسان میشود؛ حاشیهنشینی که نوعی استعمارزدگی است، از میان میرود؛ انسانها توان و نیروی بیشتری مییابند و ترس و وحشت ناشی از تنهایی رخت بر میبندد؛ فرهنگ سکوت در هم میشکند و آگاهیها افزایش پیدا میکند؛ خلاقیّتها شکوفا میشود و توسعه همهجانبه تحقق مییابد؛ تولید، توزیع و مصرف نظاممند میشود؛ عدالت اجتماعی ایجاد میگردد.
● پیامدهای افزایش و کاهش مشارکت در زمینههای مثبت و منفی کار
پیامدهای افزایش مشارکت عبارتاند از بالا رفتن کیفیت کار و برتر شمردن کیفیت زندگی کاری، آسان شدن دگرگونی و تازهگردانی، افزایش روحیه و وفاداری سازمانی، پدید آمدن احساس مالکیتها و هویت یگانه، بالا رفتن درجه بردباری و شکیبایی در برابر دیگران، گسترده شدن فرصت بیان آزاد احساس و عواطف و اندیشههای درونی، فزونی گرفتن پیوندهای صلحآمیز میان بالادستان و زیردستان و میان همکاران، افزایش میزان انگیزش و علاقهمندی به کار.
پیامدهای کاهش مشارکت عبارتاند از: کاهش تعارض، دشمنی و رقابت کوبنده و ناسالم، کاهش میزان سرپرستی و نظارت، پایین آمدن ضرورت تنبیه و کیفر، کاهش ضایعات و به هدر دادن مواد اولیه، کم شدن ترک خدمت، غیبت و تأخیر در کار، کاهش فشار عصبی و تنش در کار، کاهش ناخشنودی مشتریان، پیشگیری از دوبارهکاریها .
● تاریخچه قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش
قانون مذکور در تاریخ بیست وششم دی ماه سال ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که با توجه به محتوای آن می توان گفت در بیش از یکصد تجربه قانونگذاری در کشورمان، قانونی با این جامعیت و با نگاه تمرکز زدایی به تصویب نرسید و این از مصوبات تاریخی دوره چهارم مجلس است. مطابق ماده یک قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش ، اهداف این قانون عبارتند از : تحقق مشارکت مردم . نظارت آنها در امر آموزش و پرورش ، بهره گیری از کلیه منابع و امکانات جهت تاسیس ، توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی و ایجاد تسهیل در فعالیت های اجرایی آموزش و پرورش.
علاوه بر اهداف فوق که در یک ماده از قانون لحاظ شده است با دقت در سایر موارد می توان اهداف دیگری را نیز رصد و فهرست کرد، از جمله: تحقق عدالت آموزشی، تمرکز زدایی در تصمیمات، توجه به مدرسه محوری، تامین منابع مالی غیر دولتی برای برنامه ریزی و ... .
پس از تصویب قانون و تدوین آیین نامه ها و دستورالعمل ها، اقدامات اجرایی برای راه اندازی شوراها آغاز شد و اولین شورای برنامه ریزی کشور در تاریخ ۸/۳/۱۳۷۴ در استان کرمان شکل گرفت که تا پایان سال ۱۳۸۵ تعداد ۶۹۹ شورای آموزش و پرورش در استان ها، شهرستان ها و مناطق آموزشی کشور تشکیل شد.
سیاست راهبردی برای تحقق ظرفیت های متعدد و نیل به اهداف قانون عبارتند از:
الف) معرفی، تشریح و تبیین قانون
ب) محقق ساختن ظرفیت های قانون (زمینه های درون سازمانی)
ج) محقق ساختن ظرفیت های قانون ( زمینه های برون سازمانی)
د) رفع محدودیت ها و ارتقاء ظرفیت های قانون
در راستای تحقق این سیاستهای راهبردی و متناسب با هر یک از آنها اقداماتی انجام گرفت که برخی از آنها، تقویت و تعمیق فعالیتهای گذشته بوده و تعداد کثیری از آن ها نیزبرای نخستین بار انجام شده است.
● مفهوم مشارکت و فرایند آن در آموزش و پرورش کشور
مشارکت که از آن در حکم دخالت در فرایند تصمیم گیری ، تصمیم سازی و فراگرد اندیشه و عمل یاد می شود موجب افزایش بهره وری در کار ، یگانگی در میان مردم، کاهش سرخوردگی، کاهش مقاومت، افزایش اعتماد مردم سالاری و بالندگی انسان ها، از بین رفتن ترس و وحشت ناشی از تنهایی روانی، در هم شکستن فرهنگ سکوت، شکوفا شدن خلاقیت و سر انجام توسعه ی همه جانبه می گردد. متاسفانه گسترش و تحقق نیافتن مفهوم مشارکت به طور واقعی در آموزش و پرورش ، جدایی بین مردم و دولت و مردم با مردم را به همراه آورده است. در حالی که مفهوم مشارکت به دلایل گوناگون از جمله بالا بودن انگیزه ی دینی ، خدمت به همنوع ،علاقه به گسترش علم ودانش در فرهنگ این کشورسابقه ی دیرینه دارد.
در حال حاضر، گرچه ظاهرا مشارکت به صورتهای مختلفی از جمله وقف، انجمن اولیا و مربیان، معاونت مشارکتهای مردمی، جهاد مدرسه سازی، بنیاد پانزده خرداد، مدارس غیر انتفاعی، شوراهای آموزش و پرورش، مشارکت دستگاه های دولتی و غیر دولتی جریان دارد با توجه به تنگناها و مشکلات موجود در آموزش و پرورش به نظر می رسد مشارکت مردم در آموزش و پرورش شکل نهادی به خود نگرفته است.
برخی از تنگناها و کاستی های فعلی و راههای مشارکت مردم در آموزش و پرورش برای نهادینه شدن آن به شرح زیر طبقه بندی می گردد:
۱) کاستی های درونی آموزش و پرورش و راه های رفع آن :
الف) عوامل انسانی
مهندسی عوامل انسانی، ارتقای دانسته ها و وسعت نگرش تاثیر به سزایی در میزان مشارکت افراد دارد. انتظار مشارکت وامید به توسعه آن امری نشدنی و دشوار است. در اینگونه ساختار هر چه بیشتر دست و پا بزنیم، بیشتر بر مشکلات افزوده می شود یعنی هر چه بیشتربر انتظارات خود از نظام دولتی بیفزاییم و مشکلات گوناگونی بویژه اعتبارات مالی را از دولت انتظار داشته باشیم نظام را بیشتر دچارتنگنا می کنیم.
لذا از جمله اقداماتی که اتخاذ آن به گسترش مشارکت می انجامد رفع کاستی های ناشی از سیاست کلان اجتماعی و اقتصادی برای تحقق عدالت اجتماعی و توزیع مناسب فرصت ها ، تحول در ساختارهای اجتماعی و اداری و آموزش ، عدم تمرکز در امور اجتماعی، اداری ، آموزشی اصلاح قوانین و مقررات فعلی است.
علاوه برآنچه که گفته شد شیوه های دیگری برای مشارکت مردم وجود داشته است که گسترش ودامن زدن به آن با فرهنگ بومی نقاط گوناگون کشور راهگشاست و عبارت است از مشارکت مالی از طریق اخذ شهریه ثابت، دفتر چه بیمه تحصیلی برای دانش آموزان ، دریافت قرض الحسنه از دانش آموزان، درآمد زا کردن مدارس و دستگاه آموزش و پرورش، مالیات و عوارض، همکاری دولت و مردم در اداره ی امور مالی مدارس، همکاری با بخش خصوصی، مشارکت سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی در آموزش و پرورش، مشارکت فکری و تخصصی از نیروی انسانی مردمی، گسترش تشکل های مردمی، سازمان امور خیریه مدارس و کمک های مردمی ...
البته با توجه به گوناگونی مشارکت ها با تغییر نگرش مسئولان نسبت به مشارکتها و مفهوم و مصادیق آن انتخاب مدیران آگاه به امر مشارکت در مدارس، مسئولیت پذیری و ایفای نقش مشارکت جویانه نیروهای بالنده، شکوفا وخلاق به دنبال توسعه از طریق فرایند مشارکت هستند و ما باید در آموزش و پرورش برای این اثر مهم سرمایه گذاری کنیم تا افراد و کارکنان سازمان آموزش و پرورش عملا حلاوت مشارکت را بچشند.
ب) نگرش مسئولان
بصیرت و نگرش مسئولان و مدیران آموزش و پرورش نسبت به مفهوم مشارکت و میزان حمایت آنان در مقام مدیران مافوق، سهم زیادی در بهبود فرایند مشارکت خواهند داشت. مدیران اقتدارگر و دیوان سالار نمی توانند مشارکت را در سازمان تابعه خود گسترش دهند این مهم مستلزم مدیران با نگرش نظامدار، کلان و مثبت و دارای ذهنیت فلسفی است.
ج) کارکردهای درونی آموزش و پرورش
کارکرد که نمود عملی و واقعی آن در موقعیت عملکردی نمایان می شود بسیارمهم است بخشی از کارکردهای درونی آموزش و پرورش به دلایل گوناگون از جمله برنامه ریزی ناصحیح ، توجه نکردن به بهبود روش ها و فن آوری مدرن و پیشرفته ، نتایج مورد انتظار را محقق نمی کند راه حل اساسی این مهم در مشارکت همگانی است که باید زمینه های مثبت آن ، که همان کاهش اقتدار اداری و دیوان سالاری و افزایش روابط انسانی است ظهور کند البته برخی نگرانیهای موجود در بخش کارکردهای درونی آموزش و پرورش به سبب ناهماهنگی و تناسب نداشتن مشارکت ها با ساختار متمرکز آموزش و پرورش است.
د) ساز و کارهای مشارکت جویی و مشارکت طلبی در مدارس
توسعه و تقویت ساز وکارهایی از قبیل شورای آموزگاران، شورای برنامه ریزی مدرسه، شورای انجمن اولیا و مربیان، شورای دانش آموزان تشکل های قانونی دانش آموزان در مدارس، زمینه های مشارکت را کاملا مهیا می سازد.
ح) مدیران مدارس
گماردن مدیران آگاه و مشارکت جو بر کارها به ویژه در مدارس ، آگاه سازی و مشارکت بیش از پیش معلمان، دانش آموزان و انجمن های اولیا و مربیان و والدین دانش آموزان، گامی دیگر برای رفع کاستی های درونی در فرایند مشارکت است.
۲) کاستی های برونی آموزش و پرورش
الف) عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی
بدیهی است مردمی که در مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مشارکت فعال نداشته باشند در آموزش و پرورش نیز فعال نخواهند بود. مشارکت که در تعاریف جدید به معنای دخالت در فرآیند تصمیم گیری، تصمیم سازی و فراگرد اندیشه و عمل است . هنوز در فرهنگ کنونی کشور جای خود را به خوبی نیافته است بیشتر افراد و خانواده ها مشارکت را تنها در کمک مالی خلاصه کرده اند. در حالی مشارکت تنها کمک مالی نیست بلکه دخالت در اموری چون تصمیم گیری و همدلی ، یگانگی ، هم سویی، همفکری و هم اندیشی، و هم افزایی در افکار نیز از بهترین مشارکت است.
ب. قوانین و مقررات
وضع قوانین و ابلاغ آیین نامه ها ازطریق برنامه های توسعه با رویکرد و جهت گیری مناسب، در کاهش دیوان سالاری همراه با مشارکت موسسات خصوصی و غیر انتفاعی گامی موثر در شارکت بیشتر مردم و موسسات خصوصی در فرآیند آموزش و پرورش کشور است.
ج) ساختار متمرکز دولت
تا زمانی که دولت به سبب ساختار متمرکز ملزم به تامین کلیه اعتبارات جاری و عمرانی بخش های گوناگون از جمله آموزش از طریق بودجه دولتی می گردد و سهم عظیمی از این بودجه نیز از طریق فروش نفت کشور تامین می شود در شرایط و ساختار کاملا متمرکز ، انتظار مشارکت و امید به توسعه آن امری نشدنی و دشوار است. در اینگونه ساختار، هر چه بیشتر دست و پا بزنیم بیشتر بر مشکلات افزوده می شود یعنی هر چه بر انتظارات خود از نظام دولتی بیفزاییم و مشکلات گوناگون ، به ویژه اعتبارات مالی را از دولت انتظار داشته باشیم ، نظام را بیشتر دچار تنگنا می کنیم. لذا از جمله اقداماتی که اتخاذ آن به گسترش مشارکت می انجامد ، رفع کاستی های ناشی از سیاسیت های کلان اجتماعی و اقتصادی برای تحقق عدالت اجتماعی و توزیع مناسب فرصتها ، تحول در ساختارهای اجتماعی و اداری و آموزشی، عدم تمرکز در امور اجتماعی، اداری ، آموزشی، اصلاح قوانین و مقررات فعلی است. شیوه های دیگری نیز در نحوه مشارکت مردم در تامین منابع مالی و مادی از دیرباز وجود داشته است که گسترش و دامن زدن به آن با فرهنگ بومی نقاط گوناگون کشور راهگشاست و عبارت است از مشارکت مالی از طریق اخذ شهریه ثابت، تهیه دفترچه بیمه تحصیلی برای دانش آموزان، دریافت قرض الحسنه از دانش آموزان ، درآمد زا کردن مدارس و دستگاه آموزش و پرورش، مالیات، عوارض، همکاری دولت و مردم در اداره امور مالی مدارس، همکاری با بخش خصوصی، مشارکت سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی در امور آموزش و پرورش، مشارکت فکری و تخصصی از نیروی انسانی مردمی، گسترش تشکل های مردمی، سازمان امور خیریه مدارس، کمک های مردمی و ... .
البته با توجه به گونه گونی های مشارکت ها، با تغییر نگرش مسئولان نسبت به مشارکتها و مفهوم و مصادیق آن، انتخاب مدیران آگاه به امر مشارکت در مدارس، مسئولیت پذیری و ایفای نقش مشارکت جویانه و فعال معلمان و دانش آموزان در اداره مدرسه، آگاه سازی مردم بویژه اولیای دانش آموزان و ایجاد اعتماد و ارتباط نزدیک و صمیمانه با مردم ، ارتقای وضعیت معیشتی و فرهنگی مردم از سوی دولت، کیفیت بخشی آموزش و پرورش و برنامه های مدارس از طریق اصلاح و بهبود برنامه های درسی ، بویژه کتب درسی و کمک درسی و فن آوری آموزشی و نهادینه و قانونمند کردن اقدامات خیرین، از قدم های موثری است که باید به آنها در برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی توجه شود .
● شوراها و نظام آموزش
مهم ترین هدفی که از طراحی نظام شوراها در آموزش و پرورش وجود دارد مساله جلب و تقویت مشارکت های مردمی و تامین منابع مالی جدید و رفع تنگناهای موجود در نظام مدیریت متمرکز است این بند مبتنی بر بندهشتم ازاصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که تحقق مشارکت های عمومی را در همه مسائل کشور و از جمله مسائل فرهنگی و آموزشی مورد تاکید قرار می دهد و می خواهد که برای تحقق آن راه حل های اجرایی اندیشیده شود به دلیل این که بودجه ی آموزش و پرورش نسبت به وسعت و گستردگی آن محدود بوده و این نهاد همواره با کسری بودجه مواجه است همچنین در آینده با افزایش بی رویه ی جمعیت ، تقاضای مردم برای دریافت خدمات آموزش و پرورش چند برابر خواهد شد و ادامه ی این وضع شکافی را که هم اکنون بین تقاضا برای آموزش و پرورش و امکانات مالی و آموزشی وجود دارد بیشتر خواهد کرد. مسائل و مشکلات کمی و کیفی آموزش و پرورش را به صورتی عمیق تر بروز خواهد کرد از این رو نگرش برنامه ریزان و محققان معطوف به استفاده موثر از ابزارهایی شده است که بتوان با استفاده ی بهینه از آنها نقش مردم را در فرایند توسعه ی ملی افزایش داد زیرا تشکیلات مدیریت امروز در دنیا نشان داده که دولت ها به تنهایی قدرت اداره ی آموزش و پررش را ندارند و مشارکت فکری و عملی مردم امری اجتناب ناپذیر است.
بررسی ها نشان می دهند که شوراهای آموزش و پرورش قادرند زمینه ی جلب و تقویت مشارکت های مردمی در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های آموزش و پرورش را فراهم آورند. اگر این حضور مردمی منضبط و قانونمند شود، امکان بهره برداری و استفاده بهینه از توان بالقوه بالفعل فکر و اندیشه ی مردمی و دیدگاههای سازنده و حرکت آفرین آن به وجود خواهد آمد.
شوراهای آموزش و پرورش می توانند امکانات مختلف کشور را در جهت رفع تنگناهای نظام آموزشی کشور بسیج کنند و به این ترتیب نقش موثر خود را در عرصه ی فعالیتهای آموزشی کشور آشکار سازند پیداست شوراها برای انجام وظایف خود بیش از هر چیز به همدلی و همیاری دستگاههایی نیازمندند که در قانون شوراها برای آنها وظایفی تعیین شده است.
اگر این روند به طور صحیح پی گیری شود و به انجام برسد جوّ روانی بسیار مساعدی برای سوق یافتن کمک های مردمی و نهادهای غیر اجتماعی غیر دولتی به سمت آموزش و پرورش فراهم خواهد شد. از این رو تشکیل شوراهای آموزش و پرورش بیشترین اثرات را در تحولات و دگرگونی آموزش و پرورش به دنبال خواهد داشت و روند منطقی مشارکت عمومی در امر تعلیم و تربیت کشور را به عنوان یک نهاد ملی قوت خواهد بخشید.
نقش شوراهای آموزش و پرورش در مشارکت و توسعه و تسهیل فعالیت های آموزشی :
شوراها به منظور تحقق مشارکت و نظارت مردم در امر آموزش و پرورش و بهره گیری از منابع و امکانات موجود در کشور در جهت ارتقای کمی و کیفی آموزش و پرورش و تسهیل در اجرای فعالیت در استان ها، شهرستان ها و مناطق کشور تشکیل شده است این شوراها با ترکیبی بسیار مناسب و قانونی به عنوان یکی از مهمترین مراکز تصمیم گیری و برنامه ریزی در امور مختلف آموزش و پرورش مشغول به فعالیت شده اند.
شوراهای آموزش و پرورش در مقایسه با دیگر فعالیت ها که تحت عنوان مشارکت های مردمی در آموزش و پرورش صورت می گیرد جامع ترین شکل مشارکت منطقه ای در آموزش و پرورش است. با تشکیل این شوراها این پیام تجلی یافت که از بین بردن مشکلات دانش آموزان، معلمان، و مدارس فقط به عهده ی آموزش و پرورش نیست. بلکه مردم و مسئولان اجرایی نیز سهم عمده ای از این وظیفه را به عهده دارند. لذا اگر در کلیه شهرستانها، نواحی ومناطق این قانون اجرا شود می تواند بهترین مصداق مشارکتها در آموزش و پرورش تحقق پیدا کرده و تحولی بنیادین بوجود آورد. استفاده از منابع و امکانات مالی و فکری منطقه ای و نظارت های مردمی و محلی در پاسخ گویی به نقایص و برطرف نمودن تنگناها و مشکلات مالی آموزش و پرورش از مهمترین دستاوردهای شوراهای آموزش و پروش است . مهمترین اهدافی که کشورها آن را دنبال نموده اند در مرحله ی اول حرکت کردن به سوی غیر متمرکز نمودن تصمیم گیری ها و داشتن اختیاراتی است که بتواند خود در کار و برنامه ریزی ها مجری باشد درمرحله دوم تامین منابع مالی است که این امر به روش های زیر صورت می گیرد.
۱) سازماندهی و نهادینه نمودن خود یاری اولیاء در آموزش و پرورش
۲) حمایت از خیرین مدرسه ساز و تشویق مردم جهت واگذاری زمین و ساختمان به
آموزش و پرورش، استفاده از منابع بخش خصوصی، دریافت ها ، مالیات ها، و ... .
۳) هدف دیگری که شوراها دنبال می کند ایجاد نظارت عمومی آموزش و پرورش است . مردم باید در مسائل آموزش و پرورش و حتی در مسائل تخصصی اظهار نظر کنند و این لازمه ی پویایی در رشد آموزش و پرورش خواهد بود.
از نظر حقوقی نیز این حق مردم است که نظارت داشته باشند و نظر بدهند زیرا آنها بهترین سرمایه های خود را که فرزندانشان می باشند به مدرسه سپرده اند و این شوراهای آموزش و پرورش هستند که می توانند نظرات مردم را دریافت و اعمال کنند.
امید است شوراهای آموزش و پرورش در سطوح مختلف با همکاری و همگامی اولیا دانش آموزان و مدرسه با همفکری و تشریک مساعی و استفاده از کلیه امکانات ومنابع بتوانند گام های موثری در راه توسعه و پیشرفت برنامه های آموزشی و پرورشی کشور بردارند.
● نتیجه گیری
در نیم قرن گذشته آموزش و پرورش از مردمی ترین نهادهای دولت بوده است و به همین دلیل در مقابل هجوم های متفاوت ضد فرهنگی استبداد و استعمار در سه دهه ی قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی سنگر راستین و صادقانه ی دفاع از ارزشها و حفظ مواریث فرهنگی بوده است. با توجه به وفاداری به ارزش ها و سنت های اجتماعی- اعتقادی مردم، این نهاد مورد علاقه و وثوق مردم بوده و علاقه مندی مردم به نهاد آموزش و پرورش در جلوه های متفاوت بروز یافته است. مردم برای ساختن و عمران مدارس از خود مایه می گذاشتند و از تهیه امکانات اولیه ساختمانی گرفته تا بنایی آن را خود بر عهده می گرفتند.
مردم با بضاعت اندک خود ، اما با عشق و صداقت با عنوان انجمن های خانه و مدرسه به تعلیم و تربیت کمک می کردند شاید بتوان گفت که مهمترین شاخصه ی علاقه ی مردم به تعلیم و تربیت قبل از انقلاب ، حرمت و احترامی بود که آنان در دل به نهاد تعلیم و تربیت می گذاشتند و به همین دلیل هم معلمان احساسی عمیق از عزت نفس داشتند و مدیران و مسئولان آموزش و پرورش هم هرگاه احساس نیازمندی برای کمک به مردم می نمودند مردم را صادقانه در کنار خود می یافتند. آنچه ذکر گردید اشاراتی کوتاه به سوابق درخشان همکاریهای مردم با آموزش و پرورش در نیم قرن گذشته است خوشبختانه سیر صعودی همکاری خانه و مدرسه نشان از تمایل و علاقه مندی مردم به همکاری با نهاد تعلیم و تربیت دارد این تمایل تا به حدی است که آنان به منظور ثبت نام فرزندان خود در مدارس برتر حاضر به مشارکت زاید الوصف و دور از انتظارند در چنین شرایطی باید از فرصت های گرانبهای موجود استفاده کرد و از این همه سرمایه های موثر برای بهبود و بهینه سازی آموزش و پرورش کشورمان بهره برد.
امید است شوراهای آموزش و پرورش در سطوح مختلف با همکاری و همگامی اولیا ، دانش آموزان و مدرسه با هعمفکری و تشریک مساعی و استفاده از کلیه امکانات و منابع بتوانند گامهای موثری در راه توسعه و پیشرفت برنامه های آموزشی و پرورشی کشور بردارند.
اسماعیل خاتمیان
منابع
۱- قرآن کریم
۲- بنائیان، محمد، بررسی نگرش مدیران مدارس، اولیای دانش آموزان و کارشناسان انجمن های اولیا و مربیان سراسر کشور پیرامون طرح جامع مشارکت،تهران، ۱۳۸۲.
۳-تورانی، حیدر، مفهوم مشارکت و فرایند آن در آموزش و پرورش کشور، ماهنامه معلم، سال بیستم، ۱۳۸۰.
۴- ساکی، رضا، چکیده مقالات همایش تغییر و نوآوری در سازمان و مدیریت آموزشی، تهران،۱۳۷۹.
۵ - سپهری، حسین، بررسی راه های جلب مشارکت مردمی در امور آموزش و پرورش، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۴.
۶- خلیلی، طاهره، راه های مشارکت اولیا و مربیان در مدارس، پیوند، شماره ۳۰۳، دی ۱۳۸۳.
۷- رهی، نحوه ی اخذ کمک های مالی داوطلبانه به مدارس با مشورت توافق اولیا تعیین می شود، نشریه نگاه، شماره ۲۸۹، ۱۵/۱۲/۱۳۸۵.
۸-عصاره، علیرضا، مشارکت اولیا و مربیان، فرصت هایی که از دست می رود، پیوند، مهر ۱۳۷۹.
۹- فاضلی(معاون توسعه مشارکتهای مردمی) ، حل مشکلات آموزش و پرورش بدون مشارکت مردم ممکن نیست، نشریه نگاه، شماره ۳۲۲، ۷/۹/۱۳۸۶.
۱۰-فرشیدی، گسترش راه های جلب مشارکت و تامین منابع مالی، نشریه نگاه، شماره ۳۲۲، ۷/۹/۱۳۸۶.
۱۱- محمد الحامد، یوسف، همکاری خانه و مدرسه بر اساس نظرات معلمان مدارس ابتدایی و مدیران در نظام آموزشی کویت، ۱۹۸۷.
۱۲- قدرت الله رشیدی پور، ۵۰ درصد ترکیب شوراهای آموزش و پرورش را مردم تشکیل می دهند، نشریه نگاه، شماره ۳۲ ، ص ۴
۱۳- حیدر تورانی، مفهوم مشارکت و فرایند آن در آموزش و پرورش کشور، ماهنامه معلم، سال بیستم، اسفند ۱۳۸۰
۱۴-یوسف، محمد الحامد، «همکاری خانه و مدرسه بر اساس نظرات معلمان مدارس ابتدایی و مدیران در نظام آموزشی کویت»، ۱۹۸۷.
۱۵- رضا، ساکی،« نقش شوراهای آموز ش و پرورش درمشارکت و توسعه و تسهیل فعالتهای آموزشی»،۱۳۷۹.
۱۶- فاضلی، «حل مشکلات آموزش و پرورش بدون مشارکت مردم ممکن نیست»، نشریه نگاه، مهر ۱۳۸۶، ص ۴.
۱۷- حسین، سپهری، «بررسی راه های جلب مشارکت مردمی در آموزش و پرورش، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت»، ۱۳۸۴
۱۸- فرشیدی، گسترش راه های جلب مشارکت و تامین منابع مالی، نشریه نگاه، (۷/۹/۱۳۸۶) ،ص ۳.
۱۹-رهی، « نحوه اخذ کمک های مالی داوطلبانه به مدارس با مشورات و تئوافق اولیا تعیین می شود، نگاه، (۱۵/۱۲/۱۳۸۵)، ص ۲.
۲۰- اکبرنژاد ، محمد ، مهارت ها ، نشر بصیر ، ۱۳۷۸
۲۱- میرکمالی ، دکتر سید محمد ، روابط انسانی در آموزشگاه ، یسطرون ، تهران ، ۱۳۸۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست