شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه تفکر در قرآن


جایگاه تفکر در قرآن

دین اسلام رکن اساسی و پایه اصلی خود را توحید قرار داده و در اصول دین و بالاخص در اصل اصول آن یعنی توحید, تقلید محکوم شده و تحقیق لازم است یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به فکر کردن و تدبر کردن است

دین اسلام رکن اساسی و پایه اصلی خود را توحید قرار داده و در اصول دین و بالاخص در اصل اصول آن یعنی توحید، تقلید محکوم شده و تحقیق لازم است. یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به فکر کردن و تدبر کردن است. تفکر در مخلوقات خدا برای پی بردن به رازها و اسرار آفرینش، تفکر در احوال و اعمال خود برای درست انجام دادن، تفکر در تاریخ و زندگی‌های مردمی که گذشته‌اند برای شناختن و پی بردن به سنن و قوانینی که خداوند برای زندگانی جماعات بشری قرار داده است.

تفکر اگر سطحی و پراکنده باشد کار آسانی است، اما فایده و اثر و نتیجه‌ای برآن مترتب نیست، ولی اگر علمی و مبنی بر مطالعات دقیق و آزمایشها و حسابگری‌ها باشد و یا لااقل انسان بخواهد آثار فکری مردان فکر و اندیشه را به دقت کامل مطالعه کند، کار مشکلی است، ولی در عوض بسیار مفید است و سرمایه بزرگ و ذخیره هنگفتی برای روح بشر به شمار می‌رود. دین اسلام رکن اساسی و پایه اصلی خود را توحید قرار داده است. توحید بالاترین و عظیم ترین اندیشه‌ای است که به بشر رسیده،بسیار دقت و نازک کاری می‌خواهد و از طرفی در اصول این دین و بالاخص در اصل اصول آن یعنی توحید، تقلید محکوم شده و تحقیق لازم است.

ناچار باید این دین، تفکر و تدبر و تحقیق و جست‌وجو را فرض بشمارد و قسمت مهمی از آیات خود را به این موضوع اختصاص بدهد و همین کار را کرده است. قرآن کریم موضوع تفکر را مطلق و مبهم نگذاشته، نگفته برویم فکر کنیم در هر موضوعی و در اطراف هرچیزی. موضوعات را به طور کلی به دست می‌دهد. مثلا در آیه ۱۶۴ سوره بقره موضوعاتی برای مطالعه معین می‌کند و به مردم می‌گوید بروید کمر همت ببندید و در این موضوعات تحقیق و مطالعه کنیم؛ ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار؛در اطراف آسمانها، در اطراف زمین، در اطراف گردش شب و روز مطالعه کنیم. نظام کواکب و ستارگان را به دست بیاوریم، زمین و طبقات زمین و آثار زمین و عاملی که سبب می‌شود در هر ۲۴ ساعت وضع زمین نسبت به خورشید یک تغییر کلی بکند و شب و روز پیدا شود بشناسیم، در اطراف اینها مطالعه و تحقیق کنیم، علم ستاره شناسی و هیات به وجود بیاوریم، به علم زمین‌شناسی آگاه شویم. والفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس؛این کشتیها که بر روی آب دریا حرکت می‌کنند و بشر از این راه منفعت هایی می‌برد مسافت هایی طی می‌کند،بر علم و معرفت خود می‌افزاید، استفاده تجاری می‌برد، از این استعدادی که به او دادیم استفاده می‌کند، دریا و کشتی و غرق نشدن کشتی و منافعی که بشر از راه کشتیرانی می‌برد،همه روی اندازه و حساب و قانون ونظمی است که انسان فقط از نزدیک و از روی مطالعه و تحقیق می‌تواند به آنها آشنا شود. و ما انزل ا... من السما من ماءفاحیا به الارض بعد موتها؛ این آب بارانی که از بالا به پایین می‌ریزد و خداوند به این و سیله زمین مرده را زنده می‌کند، هزارها راز و رمز در این کار نهفته است که فقط افراد متفکر و اهل مطالعه و محقق که نیروی فکرخود را صرف این کار می‌کنند از این رمز و رازها مطلع می‌شوند، جو و کائنات جوی را می‌شناسند، خواص باران را در می‌یابند، گیاهها را می‌شناسند.و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السما و الارض؛ وزش و گردش بادها، ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخرند و در حرکت، در همه اینها آیتها و نشانه‌ها از حکمت و صنع باری تعالی است، اما برای کسانی که تعقل و تدبر و تحقیق کنند و خلقت را بشناسند.

اگر کسی که ما خود او را ندیده ایم کتابی تالیف کند و بعد نامه‌ای برای ما بنویسد و در آن نامه یادآوری کند که اگر می‌خواهید مرا کاملا بشناسید کتاب مرا مطالعه کنید و مخصوصا فصلهایی از آن کتاب را در آن نامه معین کند و بگوید آن فصلها را کاملا مطالعه کنید، واضح است که باید فصول آن کتاب را از روی تحقیق و دقت کامل با رجوع به معلم و استاد،با رجوع به کتاب لغت،با یاد گرفتن حروف الفبایی که آن کتاب با آن حروف و الفبا نوشته شده،با یاد گرفتن زبان آن کتاب،آن کتاب را بخوانیم و مولف را که ندیده ایم از این راه بشناسیم.بدیهی است که به صرف نگاه کردن به پشت کتاب و جلد کتاب نمی‌توان مولف را شناخت. مطالعه سطحی که مقرون به تحقیق و دقت نباشد مثل مطالعه کردن پشت جلد کتاب است،کافی نیست،انسان چیزی درست نمی فهمد،بر خلاف مطالعات علمی و تحقیقی اساسا تفکر تجزیه و تحلیل معلوماتی است که انسان در ذهن خود اندوخته است.

تفکر سیر در مسائلی است که برای ذهن ابتدا پیدا می‌شود،مانند عمل شناوری است که انسان در آب از این طرف به آن طرف انجام می‌دهد.پس باید معلوماتی باشد تا انسان قادر به تفکر شود،باید آبی باشد که انسان بتواند درآن شناوری کند.آن کس که یک بوته گل را کاملا می‌شناسد از وضع ریشه و ساق و برگ گل و از کیفیت تغذی و تنفس و رشد و نمو و تولید مثل او مطلع است،می تواند در آن بیندیشد و به قدرت و علم و حکمت و تدبیر و تقدیری که در آن گل به کار رفته پی ببرد. اما آن کس که از گل فقط حجمی و شکلی می‌بیند، از راز درون آن آگاه نیست، قادر به تفکر در این گل از لحاظ ارتباطش با تقدیر و تدبیری که بر جهان حکم فرماست نمی باشد.مایه تفکر علم است. می‌گویند امر به شی امر به مقدمه آن نیز هست. چون تفکر بدون علم و معلومات میسر نیست، پس امر به تفکر امر به سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح درباره مخلوقات هم هست. قرآن کریم نه تنها مردم را به تفکر تشویق کرده،بلکه موضوعات تفکر را معین کرده است.



همچنین مشاهده کنید