پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

مشروطه نویس پهلوی پرست


مشروطه نویس پهلوی پرست

احمد كسروی ۱۳۰۸ ق ــ ۱۳۲۴ ش یكی از مشخص ترین چهره های مكتب تاریخنگاری معاصر ایران است كه دو كتاب مشهور وی «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجده ساله آذربایجان», در هفتادسال اخیر مصدر و محور بسیاری از دیدگاهها و داوریهای تاریخی قرار گرفته اند و مندرجات آنها, همچون محتوای دیگر آثار وی, جای جای توسط مورخان و اندیشمندان, نقد شده اند

برخی عقیده دارند تلاش‌های ضدمذهبی افرادی چون كسروی و شریعت ‌سنگلجی، در راستای اهداف فرهنگی رژیم پهلوی قابل توجیه است و آنها جاده صاف‌كن مدرنیسم و سكولاریسم اجباری آن در ایران بودند. به صحت و سقم این اظهارنظر كاری نداریم، اما بی‌تردید باید گفت كسروی در ارتباط با تاریخ و فرهنگ ایران به گونه‌ای عمل كرد كه دفاع از خاندان سلطنتی به‌خودی‌خود در شمول آن قرار می‌گرفت. حمله‌های بی‌گدار كسروی به فرهنگ اسلامی و شیعی و ارائه تحلیل‌های خاص تاریخی از سوی، وی متضمن آسیب‌های فراوانی بود و گرچه كسروی سرانجام توسط گروه فدائیان اسلام از میان برداشته شد اما خط فكری كسروی‌گری در تاریخ معاصر ایران همچنان دنبال ‌گردید تا‌اینكه با وقوع انقلاب اسلامی، این شیوه به‌كلی برچیده شد. در مقاله حاضر با مواضع كسروی در خلال تاریخ‌نگاری و جریان‌سازی فكری بیشتر آشنا می‌شوید.

احمد كسروی‌ (۱۳۰۸.ق‌ ــ ۱۳۲۴.ش) یكی‌ از مشخص‌ترین‌ چهره‌های‌ مكتب‌ تاریخنگاری‌ معاصر ایران‌ است‌ كه‌ دو كتاب‌ مشهور وی «تاریخ‌ مشروطه‌ ایران» و «تاریخ‌ هجده‌ساله آذربایجان»، در هفتادسال‌ اخیر مصدر و محور بسیاری‌ از دیدگاهها و داوریهای‌ تاریخی‌ قرار گرفته‌اند و مندرجات‌ آنها، همچون‌ محتوای‌ دیگر آثار وی، جای‌ جای‌ توسط‌ مورخان‌ و اندیشمندان، نقد شده‌‌اند.

كسروی، گذشته‌ از شأن‌ تاریخنگاری، آثار بسیاری‌ در رشته‌ مباحث‌ مربوط‌ به‌ زبان، ادب، اجتماع، سیاست‌ و فرهنگ‌ كشورمان‌ دارد و افزون‌براین، باید از اظهارنظرهای‌ تند و بی‌پروای‌ او‌ درباره‌ باورها و رسوم‌ مذهبی یاد كرد كه‌ با واكنش‌ شدید مردم‌ روبرو شد‌ و نهایتا به‌ مرگ‌ خونین‌ وی‌ انجامید.

بسیاری‌ از اندیشمندان، مواضع‌ تند كسروی‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ و روحانیت‌ شیعه‌ را برنمی‌تابند.‌ و صراحتا آن‌ را خام‌ و غرض‌‌آلود می‌شمارند اما نسبت‌ به‌ دیدگاهها و داوریهای‌ تاریخی‌ وی، چنین‌ اجماع‌ یا شهرتی‌ وجود ندارد. برخی، میان‌ اظهارات‌ كسروی‌ درباره‌ تاریخ‌ ایران‌ (فی‌المثل‌ رویداد مشروطیت) با سخنان‌ و داوریهای‌ وی راجع‌ به‌ باورها و عقاید شیعی‌ تفكیك‌ می‌كنند و در عین‌ بی‌اعتبارخواندن‌ و تعصب‌‌آلود‌شمردن‌ دومی‌ (یعنی‌ اظهارات‌ و داوریهای‌ كسروی‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ و روحانیت)، گزارشها و تحلیلهای‌ وی‌ درباره‌ تاریخ‌ ایران‌ و مشروطیت‌ را ارزشمند و درخور قبول‌ می‌شمارند، اما برخی‌ از صاحب‌‌نظران، این‌ تفكیك‌ را امری‌ غیرواقعی‌ و موهوم‌ شمرده‌ و معتقدند كه‌ ما جهت‌گیریها و كنشهای‌ خصمانه‌ و غرض‌آلود كسروی‌ را دقیقا در گزارشها و تحلیلهای‌ وی‌ از حوادث‌ تاریخ‌ مشروطیت‌ نیز می‌بینیم. لذا به‌ گمان‌ آنان، بررسی‌ نگارشهای‌ تاریخی كسروی‌ ــ از «تاریخ‌ مشروطه» گرفته‌ تا «تاریخ‌ پانصدساله‌ خوزستان» و غیره‌ ــ نباید جدا و بریده‌ از كل‌ اندیشه، آثار و مد‌عیات‌ بعضاً‌ غریب‌ او دربارهٔ‌ اسلام‌ و تشیع، و این‌‌همه‌ نیز مجرد از نقش‌ یا نقشهایی‌ صورت‌ گیرد كه‌ وی‌ در طول‌ زندگانی‌ بر عهده‌ داشته‌ است: از عضویت‌ در لژ ماسونی‌ «انجمن‌ آسیای‌ همایونی‌ لندن»[i] توسط‌ میرزامحمدخان‌ بهادر (حاكم‌ سیاسی‌ انگلیسها در كربلا) تا همسویی‌ با رضاخان‌ و بهره‌وری‌ از حمایت‌ رژیم‌ پهلوی‌ تا ادعای‌ پاكدینی‌ و برانگیختگی! و نقش‌ پُل‌گونهٔ‌ وی‌ (با حمله‌ به‌ مذهب‌ و باورهای‌ دینی) در سوق‌‌داده‌شدن‌ نسل‌ جوان‌ (پس‌ از شهریور ۱۳۲۰) به‌ سوی‌ حزب‌ توده‌ و آموزه‌ها و مواضع‌ الحادی‌ آن... .

آشنایی‌ دقیق‌ و كامل‌ با شخصیت‌ و مواضع‌ فكری‌ و عملی‌ كسروی، مستلزم‌ آن‌ است‌ كه‌ پرونده‌ وی، در همه‌ ابعاد و جوانب‌ فرهنگی‌ و سیاسی، از آغاز تا پایان‌ بررسی‌ شود و به‌ویژه‌ روابط‌ و مناسبات‌ وی‌ با رژیم‌ پهلوی، مورد كاوش‌ قرار گیرد.

پژوهش‌ زیر، می‌كوشد با بررسی‌ روابط‌ و مناسبات‌ كسروی‌ و رژیم‌ پهلوی، بر این‌ بخش‌ مهم‌ از زندگی‌ وی‌ كه‌ در آثار تاریخی‌ وی‌ نیز بازتاب‌ دارد پرتوی‌ افكند.

● حمایت‌ از رضاخان‌ حتی‌ پس‌ از شهریور ۱۳۲۰

دو اثر مشهور كسروی، «تاریخ‌ مشروطه ایران» و «تاریخ‌ هجده‌‌ساله‌ آذربایجان»، نخست‌ به‌صورت‌ پاورقی‌ و با عنوان‌ واحد «تاریخ‌ هجده‌‌ساله‌ آذربایجان» در مجله‌ پیمان‌ (سالهای‌ ۱۳۱۳ به‌ بعد) درج‌ و نشر یافت‌ و سپس‌ با افزودن و كاستنهای‌ بسیار، به‌ شكل‌ چاپهای‌ فعلی‌ درآمد. كسروی، چه‌ در پاورقیهای‌ پیمان‌ و چه‌ در چاپهای‌ كنونی‌ تاریخ‌ مشروطه، نسبت‌ به‌ دیكتاتوری پهلوی‌ (رضاخان) لحنی‌ جانبدارانه‌ دارد.

برای‌ نمونه، در دیباچه‌ تاریخ‌ هجده‌‌ساله‌ آذربایجان (ضمیمه‌ پیمان‌ ۱۳۱۳.ش، ص‌ ۹) از بنیانگذار سلسله‌ پهلوی‌ به‌‌عنوان‌ «یكی‌ از سرداران‌ نامدار تاریخی، اعلیحضرت‌ شاهنشاه‌ پهلوی» یاد كرده‌ و در تاریخ‌ مشروطه‌ ایران‌ نیز وی‌ را پادشاهی‌ می‌شمارد كه: «بیست‌ سال‌ با توانایی‌ و كاردانی‌ بسیار فرمانروایی‌ كرد.»[ii] نیز در همان‌ دیباچه‌ (ص‌ ۲۸) وقتی‌ از قتل‌ میرزاآقاخان‌ كرمانی‌ به‌‌دست‌ محمدعلی‌شاه‌ سخن‌ می‌گوید، خطاب‌ به‌ میرزاآقاخان‌ (و با اشاره‌ به‌ عصر پهلوی) می‌نویسد: «دریغ‌ ای‌ جوان‌ غیرتمند دریغ!... دریغ‌ كه‌ گرفتار دیو تیره‌‌درونی‌ گردیدی! دریغ‌ كه‌ زود رفتی‌ و روزهای‌ خوش‌ ایران‌ را ندیدی»؛ و مقصودش‌ از «روزهای‌ خوش‌ ایران»، با توجه‌ به‌ تنقید شدید كسروی‌ از دوران‌ حاكمیت‌ قاجار، «عصر پهلوی» است. به‌‌همین‌نمط، در اثر دیگرش «تاریخ‌ پانصدساله‌ خوزستان» از «سردار نامی‌ ایران‌ (حضرت‌ اشرف‌‌ رئیس‌الوزرا) اعلیحضرت‌ شاهنشاه‌ امروزی» سخن‌ می‌گوید كه‌ «قد مردانگی‌ برافراشت»[iii] و سپس‌ بر سركوب‌ قیامهای‌ ضداستعماریی‌ چون‌ قیام‌ جنگل‌ توسط‌ رضاخان‌ صحه‌ گذاشته‌ و آن‌ را به‌ چوب‌ برخی شورشهای‌ كور‌ (نظیر فتنه سیمیتقو) می‌راند: «آقای‌ رئیس‌‌الوزرا چون‌ از سال‌ ۱۳۳۹ [اشاره‌ به‌ كودتای‌ سوم‌ اسفند ۱۲۹۹.ش] رشته‌ كارها را به‌دست‌ گرفته، به‌ كندن‌ ریشه‌ گردنكشان‌ و خودسران‌ پرداختند و در مدت‌ دو سال، شورش‌ امیر مؤ‌ید را در مازندران‌ و آشوب‌[!] جنگلیان‌ را در گیلان‌ و فتنه‌ اسماعیل‌‌آقای‌ سمیتقو در آذربایجان‌ و كردستان‌ كه‌ هركدام از‌ سالها مایه‌ گرفتاری‌ ایران[!] بود، فرو نشاندند و پس‌ از این‌ فیروزیها، به‌ سركوب‌ عشایر كه‌ از آغاز مشروطه‌ سر به‌ خودسری‌ آورده‌ و جز تاخت‌ و تاز و راهزنی‌[!] كاری‌ نداشتند، پرداختند.»[iv] در جریان‌ سركوب‌ خزعل‌ توسط‌ سردارسپه‌ (كه‌ عملا راه‌ را بر دستیابی‌ رضاخان‌ به‌ سلطنت گشود) كسروی‌ رئیس‌ عدلیه‌ خوزستان‌ بود و در جشن‌ پیروزی‌ قشون‌ پهلوی‌ به‌ ایراد نطق‌ پرداخت‌ و در آن‌ از رضاخان‌ با‌ عنوان‌ «بازوی‌ نیرومندی» یاد كرد كه «خدای‌ ایران‌ برای‌ سركوبی‌ گردنكشان‌ این‌ مملكت‌ و نجات‌ رعایا آماده‌ گردانیده‌ است» و افزود كه‌ «باید... همه‌‌ساله‌ در این‌ روزها به‌ شادی‌ و جشن‌ بپردازیم‌ و فاتح‌ آن، سردار باعظمت‌ ایران‌ را كه‌ امروز خود شخصا به‌ خوزستان‌ آمده،‌ از درون‌ جان‌ و بن دندان‌ دعا گفته‌ و ثنا خوانیم.»[v]

كسروی، در پیش‌گفتار تاریخ‌ مشروطه‌ ایران (چاپ‌ فعلی) اصولا فلسفه‌ نگارش‌ تاریخ‌ را زمینه‌‌سازی‌ برای‌ روشن‌شدن‌ ارج‌ خدمات‌ رژیم‌ پهلوی‌ دانسته‌ و با اشاره‌ به‌ دوران‌ قاجار می‌نویسد: «دسته‌های‌ انبوهی‌ آن‌ زمانهای‌ تیره‌ گذشته‌ را از یاد برده‌اند و از آسایشی‌ كه‌ امروز می‌دارند، خشنود نمی‌نمایند، و یك‌ چیزی‌ درباید كه‌ همیشه‌ روزگار درهم‌ و تیره‌ گذشته‌ را از پیش‌ چشم‌ اینان‌ هویدا گرداند.»[vi] این‌ سخن‌ و نیز سخن‌ پیشین‌ را كسروی‌ در كتاب‌ تاریخ‌ مشروطه‌ می‌زند كه‌ مقدمه‌ وی‌ بر آن‌ كتاب، تاریخ‌ بهمن ۱۳۱۹. ش‌، یعنی آخرین سال دیكتاتوری رضاخانی را زیر امضای‌ او دارد.

كسروی، خود تصریح‌ دارد كه‌ از سوی‌ دولت‌ رضاخان، «ژاندارمی‌ در پشت‌ سر» وی‌ می‌ایستاد و از او در برابر مردم، محافظت‌ می‌كرد.[vii] بر آنچه‌ گفتیم، باید ارتباط‌ و بستگی‌ كسروی‌ به‌ تیمورتاش‌ (وزیردربار سفاك‌ و فاسد رضاخان) را افزود كه‌ سابقه‌ آن، به‌ عضویت‌ كسروی‌ در حزب‌ ایران‌ نو ــ تاسیس‌شده توسط تیمورتاش‌ ــ در سال ۱۳۰۵.ش‌ می‌رسد.[viii] كسروی، سلسله‌ مقالات‌ تاریخ‌ هجده‌ساله‌ آذربایجان در مجله‌ پیمان‌ را به‌ تیمورتاش‌ تقدیم‌ كرده‌ است. نامه‌ وی‌ به‌ تیمورتاش‌ (مورخ‌ بیست‌وچهارم آذر ۱۳۰۷) در شفاعت‌ یكی‌ از بستگان‌ خویش‌ با جمله «حضور مبارك‌ بندگان‌ حضرت‌ مستطاب‌ اجل‌ اشرف، آقای‌ وزیردربار پهلوی‌ دامت‌ شوكته» آغاز می‌شود و با عنوان‌ «بندهٔ‌ فدوی‌ سید احمد كسروی» پایان‌ می‌یابد.[ix] متقابلا «تیمورتاش‌ نیز از كسروی‌ حمایت‌ می‌كرد.»[x]

● دفاع‌ از سرپاس‌ مختاری‌ (رئیس‌ نظمیه‌ رضاخانی)

جالب‌ است‌ كسروی در سالهای‌ پس‌ از شهریور ۱۳۲۰‌ (كه‌ بغض‌ فروخورده‌ ملت‌ ایران‌ علیه‌ جنایات‌ عصر رضاخانی‌ تركید) سمت وكیل‌‌مدافع‌ یكی‌ از جانی‌ترین‌ عوامل‌ دستگاه‌ دیكتاتوری‌، یعنی‌ پزشك‌ احمدی‌ را بر عهده‌ گرفت و با این‌ عنوان‌ فریبنده‌ كه‌ متهم «واسطهٔ‌ افزار جرم» بوده‌ نه‌ عامل‌ آن، خواستار تبرئه وی‌ گردید![xi] دعاوی‌ و دلایل‌ كسروی‌ در لوث‌‌كردن‌ جنایات‌ پزشك‌ احمدی، همگی‌ سست‌ و بی‌بنیاد بودند[xii] و ارسلان‌ خلعتبری‌ (وكیل‌ خانواده‌ سرداراسعد در محاكمه‌ پزشك‌ احمدی) نیز توانسته است به‌خوبی به‌ آنها پاسخ‌ دهد.[xiii] خاطرات‌ علی‌ صالح‌ اردوان‌ (داماد سرداراسعد و هم‌بند وی‌ در زندان‌ شماره یك‌ قصر) كه‌ اخیرا‌ منتشر شده، صحت‌ اقاریر پرونده‌ دادگاه‌ پزشك‌ احمدی‌ را كاملا‌ تایید می‌كند. به‌ قول‌ ارسلان‌ خلعتبری‌ (وكیل‌مدافع‌ خانواده‌ سرداراسعد)، «پزشك‌ احمدی‌ امروز تمام‌ این‌ گذشته‌ را منكر است، اما همان‌‌طوری‌كه‌ جلادهای‌ شهربانی‌ تمام‌ منافذ و سوراخها را به‌ روی‌ سرداراسعد بستند، تا حتی‌ ناله‌ و زاری‌ او هم‌ نتواند از آن‌ اتاق‌ تاریك‌ فراركند، آقای‌ مدعی‌‌العموم‌ و مستنطق‌ نیز با دلایل‌ محكم، منافذ فرار از مجازات‌ را چنان‌ به‌ روی‌ قاتل‌ سرداراسعد بسته‌اند كه هركس‌ مختصر آشنایی‌ به‌ میزان‌ قضا داشته‌ باشد، در ارتكاب‌ این‌ عمل‌ به‌طوری‌‌كه‌ در ادعانامه‌ ذكر شده‌، تردید نخواهد كرد... .»[xiv]

كسروی؛ نگارنده تاریخ‌ در راستای‌ اهداف‌ رژیم‌ پهلوی‌

پی‌نوشت‌ها

[i]ــ كسروی روی جلد كتاب «نامهای شهرها و دیه‌های ایران»، دفتر دوم، تهران، دی ۱۳۰۹، صریحا به این امر اشاره دارد.

[ii]ــ احمد كسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص۸۲۵

[iii]ــ احمد كسروی، تاریخ پانصدساله خوزستان، ص۱۷۴ و صص۱۷۹ــ۱۷۸

[iv]ــ همان، صص۱۷۹ــ۱۷۸؛ درباره تقبیح نهضت جنگل توسط كسروی و نقد آن رك: ابراهیم فخرایی، سردار جنگل، تهران، جاویدان، ۱۳۶۲، ص۴

[v]ــ رك: باستانی پاریزی، تلاش آزادی، صص۳۹۰ به بعد

[vi]ــ احمد كسروی، تاریخ مشروطه ایران، همان، ص۵

[vii]ــ احمد كسروی، «بخوانند و داوری كنند»، تهران، چ۳، اسفند ۱۳۳۶، صص۶۸ــ۶۷؛ این كتاب، همان كتاب مشهور «شیعیگری» است كه سراپا هتاكی و توهین به مذهب تشیع و امامان و عالمان شیعه می‌باشد.

[viii]ــ محمود تربتی سنجابی، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران، ص۳۳۳

[ix]ــ اسناد و مكاتبات تیمورتاش...، ص۴۹

[x]ــ نورالدین چهاردهی، داعیان پیامبری و خدایی، ص۵۵

[xi]ــ برای مدافعات كسروی رك: علی صالح اردوان، ماجرای قتل سرداراسعد بختیاری، تصحیح و پژوهش حمیدرضا دالوند، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، صص۱۸۳ــ۱۷۸ و ۱۸۸ــ۱۸۶

[xii]ــ همان، ص۱۸۶

[xiii]ــ همان، ص۱۸۹ به بعد، و نیز صص ۲۵۰ــ۲۱۰

[xiv]ــ همان، ص۲۰۴ و نیز اظهارات ارسلان خلعتبری در پایین ص۲۰۸ به بعد همان ماخذ.

[xv]ــ روزنامه اطلاعات، سال ۱۷، ش۴۹۴۹، ۳ مرداد ۲۱، ص۳

[xvi]ــ روزنامه اطلاعات، سال ۱۶، ش۴۸۸۴، ۳۱ اردیبهشت ۲۱، ص۱؛ مختاری در محاكمه یادشده به هشت‌سال زندان محكوم شد، سپس در ۱۳۲۶ مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد و در ۱۳۵۰ به مرض سرطان درگذشت. برای شرح حال وی رك: باقر عاقلی، شرح‌ حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتار، ۱۳۸۰، ۳/۱۳۷۲ــ۱۳۷۰؛ برای خلاصه جریان محاكمه مختاری و... در ۱۳۲۱ رك: مظفر فیروز، زندگی سیاسی و اجتماعی، صص۱۵ــ۱۴ و نیز ص۵۲

[xvii]ــ علی مدرسی، مدرس، ج۲، تهران، بنیاد انقلاب اسلامی ایران، صص۲۳۹ــ۲۳۸؛ برای اظهارات مصدق راجع به مدرس در مجلس چهاردهم رك: حسین كی‌استوان، سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، ج۱، [بی‌جا]، روزنامه مظفر، ۱۳۲۷، ص۵۲

[xviii]ــ برخلاف گفته كسروی، این گروه اقلیت تندرو و تروریست حیدر عمواوغلی (حسین‌خان لله، احسان‌الله‌خان دوستدار و...) بود كه درصدد ترور نظام‌السلطنه مافی (رئیس دولت ملی مهاجر) برآمد و همین امر به جنجال بزرگ میان مهاجران انجامید. رك: علیرضا ملائی توانی، ایران و دولت ملی در جنگ جهانی اول، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۸، صص۲۲۴ــ۲۲۳؛ در مورد ادعای كسروی مبنی بر اختلاف‌افكنی! مدرس در میان مهاجرین، رك: حسین فردوست، ویراسته عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۸۲، صص۷۴ــ۷۲

[xix]ــ درباره دیدار و مذاكرات مدرس در عثمانی با سلطان عثمانی (سلطان‌محمد پنجم) و نیز صدراعظم (ظاهرا انورپاشا) و وزرا و قاضی‌القضاهًْ آن دیار، و فواید این گفت‌وگوها برای ایران و ایرانی، رك: حسین مكی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ج۲، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چ۴، ۱۳۵۹، ص۲۹۰، و نیز رك: حسین مكی، مدرس قهرمان آزادی، ج۱، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۵۹ــ۱۳۵۸، ص۱۴۳؛ علی مدرسی، همان، ج۱، صص۳۹ــ۳۸ و ۲۵۳ــ۲۵۲

[xx]ــ برای ملاحظه نامه جالب مدرس به خزعل و توضیحات عبدالله مستوفی رك: عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج۳، تهران، زوار، ۱۳۴۱، ص۶۳۸

[xxi]ــ برای آگاهی از علل تردید و تامل انگلیسیها در ازدست‌دادن متحدان سنتی خود در جنوب ایران (خزعل و خوانین بختیاریِ مخالف رضاخان) به بهای انجام سیاست تمركز قدرت در تهران (رضاخان)، و روند پرنشیب‌وفراز حل این غائله در جریان كشمكش رضاخان وخزعل، رك: هوشنگ صباحی، سیاست انگلیس و پادشاهی رضاشاه، ترجمه: پروانه ستاری، تهران، نشر گفتار، ۱۳۷۹، ص۲۳۷ به بعد.

[xxii]ــ عبدالله مستوفی، همان، ص۶۴۳

[xxiii]ــ یحیی دولت‌آبادی، حیات یحیی، ج۴، تهران، فردوسی، ص۲۶۰

[xxiv]ــ برای ملاحظه نامه‌های مبادله‌شده میان خزعل با مدرس و ولیعهد احمدشاه در جریان ستیز خزعل با رضاخان (بهار ۱۳۰۲) رك: پرسی لیهام لورین، شیخ خزعل و پادشاهی رضاخان، ترجمه: محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، فلسفه، ۱۳۶۳، صص۱۸۷ــ۱۷۲

[xxv]ــ هوشنگ صباحی، همان، صص۲۴۲ــ۲۴۱

[xxvi]ــ همان، ص۲۴۹ و ۲۴۷ــ۲۴۳

[xxvii]ــ ایرج افشار، خاطرات سرداراسعد بختیاری (جعفرقلی‌خان سردار بهادر)، تهران، اساطیر، ۱۳۷۸، ص۱۳۵؛ سرداراسعد، در زمان درگیری رضاخان با خزعل، وزیر پست و تلگراف رضاخان بود.

[xxviii]ــ هوشنگ صباحی، همان، ص۲۵۶

[xxix]ــ در این خصوص به نامه وی به قوام‌الدوله اصفهانی (صدری) در منبع زیر مراجعه كنید: شیخ‌خزعل و پادشاهی رضاخان، همان، صص۱۸۳ــ۱۸۲ و ۱۸۵

[xxx]ــ باستانی پاریزی، همان، ص۳۹۰ به بعد

[xxxi]ــ قهرمان‌میرزا عین‌السلطنه، روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج۹، تهران، اساطیر، ۱۳۷۴، صص۷۱۹۴ــ۷۱۹۳

[xxxii]ــ جلال عبده، چهل سال در صحنه قضایی، سیاسی، دیپلماسی ایران و جهان (خاطرات)، ج۱، تهران، خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۸، صص۱۶۹ــ۱۶۸

[xxxiii]ــ همان، ج۱، صص۱۶۳ــ۱۵۶

[xxxiv]ــ همان، صص۱۶۷ــ۱۶۳؛ همچنین برای موردی از برخورد وحشیانه سرپاس مختاری با یك روزنامه‌نگار (ابوالقاسم هوشمند) رك: سیدفرید قاسمی، خاطرات مطبوعاتی، صص۵۱۲ــ۵۱۱

[xxxv]ــ جلال عبده، همان، ج۱، صص۱۷۱ــ۱۶۷

[xxxvi]ــ عبده، با كسب حدود یك‌چهارم آرای مردم پایتخت، رتبه چهارم را در میان وكلای تهران در مجلس چهاردهم به‌دست آورد. رك: همان، ص۱۸۸ و ۱۹۰

[xxxvii]ــ نورالدین چهاردهی، همان، ص۱۲۴

[xxxviii]ــ همان، صص۳۶ــ۳۵

[xxxix]ــ همان، ص۸۱

[xl]ــ احمد كسروی، «میانه پیمان و هوادارانش»، مجله پیمان، سال ۳، ش ۴، ص۲۳۱؛ لازم به ذكر است كسروی زمانی این مطلب را می‌نویسد كه شرق اسلامی آن روز تقریبا به‌طوریكپارچه زیر سیطره استعمار (خصوصا استعمار انگلیس) قرار داشت و حكومتهای مرعوب یا مجذوب غرب، بر آن فرمان می‌راندند: در ایران رضاخان، در تركیه آتاتورك، در عراق فیصل، در افغانستان امان‌الله‌خان، در عربستان...، در هند... . باید دید چه دستهای نیرومندی جز دستهای ایادی استعمار، شرق آن روز را راه می‌برد؟!

[xli]ــ احمد كسروی، «خرده‌گیریهای حقیقت‌جو و پاسخ آن»، مجله پیمان، شهریور ۱۳۱۸، ص۴۴۴

[xlii]ــ همان، ص۴۳۳

[xliii]ــ همان، ص۷۱ به بعد

[xliv]ــ همان، ص۷۵

[xlv]ــ كسروی، دادگاه، صص۵۲ــ۵۱

[xlvi]ــ روزنامه پرچم، سال ۱، ش۲۲۰، هفتم آبان ۱۳۲۱، ص۱

[xlvii]ــ جلال آل‌احمد، در خدمت و خیانت روشنفكران، متن كامل و منقح، تهران، رواق، ص۳۲۲

[xlviii]ــ همان، ص۳۲۴ــ۳۲۳

[xlix]ــ همان، ص۳۲۷؛ و نیز پاورقی ص۲۶۰

[l]ــ همان، ص۲۶۰

[li]ــ توجه شود كه این تحلیل، مربوط به دورانی است كه طبری به‌عنوان یكی از اركان حزب توده و تئوریسین كمونیسم در خاورمیانه مطرح بود و هنوز به افتخار توبه و بازگشت به اسلام نایل نشده بود.

[lii]ــ تاكید روی كلمه، از خود احسان طبری است.

[liii]ــ تاكید مطلب از طبری است، جامعه ایران در دوره رضاشاه، صص۱۰۶ــ۱۰۵

[liv]ــ همان.

[lv]ــ همان، ص۱۰۷

[lvi]ــ همان، ص۱۰۶

[lvii]ــ درخصوص برخورد كسروی با علما در تاریخ مشروطه و لحن هتاكانه وی در این زمینه، رك: علی ابوالحسنی (منذر)، «كسروی؛ عناد با فرهنگ؛ ستیز با تاریخ!»، فصلنامه كتابهای اسلامی، تهران، سال۴، ش۱۲، بهار ۱۳۸۴، صص۳۹ــ۱۸ و ۴۳ــ۴۱

نویسنده:علی‌ ابوالحسنی‌ (منذر)

منبع:ماهنامه زمانه ، شماره ۴۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.