یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نسیمی از آموزه های امام حسن عسکری ع


نسیمی از آموزه های امام حسن عسکری ع

ولادت حضرت ابا محمد حسن بن علی العسکری ع در مدینه در ماه ربیع الاخر سال ۲۳۲ هـ ق واقع شد و شهادت آن امام عزیز در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هـ ق در سن ۲۸ سالگی اتفاق افتاد, مزار شریف آن بزرگوار شهر سامرا در کنار قبر پدر گرامی اش قرار دارد, مادر آن جناب «حدیثه» و مدت امامت حضرت شش سال است ارشاد ج ۲ ص ۴۴۲

ولادت حضرت ابا محمد حسن بن علی العسکری(ع) در مدینه در ماه ربیع الاخر سال ۲۳۲ (هـ ق) واقع شد و شهادت آن امام عزیز در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ (هـ ق) در سن ۲۸ سالگی اتفاق افتاد، مزار شریف آن بزرگوار شهر سامرا در کنار قبر پدر گرامی اش قرار دارد، مادر آن جناب «حدیثه» و مدت امامت حضرت شش سال است. (ارشاد ج ۲ ص ۴۴۲)

هنگامی که حضرت را به زندان انداختند عباسیان به نزد صالح بن وصیف (که امام در خانه او زندانی بود) رفته به او گفتند: بر او سخت گیری کن. صالح گفت: با او چه کنیم؟ من دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم و آن دو در اثر هم نشینی با امام کارشان از عبادت و نماز و روزه بالا گرفته است. پس آن دو را طلبید و گفت شما چه کار می کنید؟ گفتند چه بگوییم درباره مردی که روزها روزه دار و شب ها تا صبح سرپا به عبادت ایستاده و سخنی و سرگرمی جز عبادت ندارد. چون به ما نگاه می کند بدن ما به لرزه می افتد و چنان هراسی در دل ما می افتد که خودداری نمی توانیم بکنیم. عباسیان که این سخنان را شنیدند ناامید شده و سرافکنده بازگشتند. (همان ص ۴۶۹)

آنچه در پی می آید برگ سبزی است از خرمن معارف بلند آن امام همام که تقدیم خوانندگان عزیز می شود.

آموزه اول: پرهیز از کینه

امام عسکری(ع) می فرمایند: اقل الناس راحه الحقود.

کم آسایش ترین مردم، شخص کینه ور است. (تحف العقول ص ۵۱۹)

حقد به معنای دشمنی و کینه است. اگر دشمنی کسی را در دل نگاه داریم به آن «کینه و حقد» گویند و اگر دشمنی کسی را آشکار کرده و درصدد تلافی باشیم به آن «عداوت» گویند.

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد

(معراج السعاده ص ۲۱۱ و ۲۱۲)

براساس معارف دینی مؤمن کینه ای نمی باشد. صفات زشت بسیاری مانند حسادت، غیبت، دروغ، بهتان، شماتت، عیب گویی، مسخره کردن و... همه ناشی از کینه است. بنابر فرمایش حضرت، اولین قربانی صفت یاد شده، دارنده آن است.

گویا او در دل پرده ای تاریک و ضخیم افکنده که روشنایی ها و زیبایی ها را نمی بیند. انسان کینه ای همیشه و در همه حال با خود درگیر است و در زندان خودساخته در تنهایی محبوس است.

رسول خدا(ص) فرمود: هیچ گاه نبود که جبرئیل پیش من بیاید، مگر آنکه مرا موعظه می کرد و آخرین سخنش به من این بود که از دشمنی با مردم بپرهیز زیرا که دشمنی، عیب نهفته را آشکار می کند و عزت آدمی را از بین می برد. (اصول کافی ج ۳ ص ۴۱۱)

امام اول(ع) فرمود: انسان کریم و بزرگوار کینه توز نیست. (غررالحکم ج ۱ ص ۲۷۱)

آموزه دوم: دروغ، کلید گناهان

امام یازدهم (ع): جعلت الخبائث فی بیت و جعل مفتاحه الکذب، همه پلیدی ها در یک خانه نهاده شده و کلید آن دروغ است. (میزان الحکمه ج ۲ ص ۸۶۹)

مرحوم محدث نوری براساس روایات، آثار و نتایج زیانبار دروغ را در چهل مورد خلاصه کرده است از جمله اینکه: دروغگو مورد لعن و نفرین خدا و همه ملائکه و عرشیان قرار می گیرد. دروغ تخم دشمنی را در دل ها می کارد. از نشانه های نفاق و ریا بوده و از زشت ترین امراض نفسانی و روحی قلمداد می شود و نیز از گناهان کبیره محسوب شده و چنین شخصی مورد هدایت خدای متعال قرار نخواهد گرفت. (لؤلؤ و مرجان

ص ۶۸ تا ۸۸)

شخصی از پیامبر(ص) پرسید آیا مؤمن مرتکب زنا می شود؟ فرمود: گاهی ممکن است اما هیچگاه دروغ نمی گوید. (مجموعه ورام ج ۱ ص ۲۱۳) پیامبر(ص) فرمود: مردی پیش من آمد و گفت: برخیز. برخاستم با او روانه شدم تا رسیدم به دو نفر، یکی ایستاده و دیگری نشسته بود. در دست نفر ایستاده قلابی از آهن بود که آن را به یک طرف سر فرد نشسته فرو می برد و می کشید تا به شانه او می رسید سپس آن را بیرون می آورد و به طرف دیگر فرو می برد. من گفتم این چه عمل است؟ گفت: این مرد نشسته شخصی است دروغگو که به این نحو در قبر عذاب می شود تا روز قیامت. (معراج السعاده ص ۴۷۹)

مرحوم مجتهدی تهرانی می گفت: آدم دروغگو ایمانش ضعیف است، صدق خیلی خوب است، آدم باید صاف باشد. مرحوم آیت الله بروجردی فرمود: من از اول جوانی یک دروغ هم نگفته ام. این به خاطر ایمان است.

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

(طریق وصل ص ۱۱۶)

آموزه سوم: انس با خدا

امام حسن عسکری(ع) فرمود: من انس بالله استوحش من الناس. هرکسی که به خدا انس و الفت گرفت از مردم وحشت خواهد کرد. (منتهی الامال ج۲ ص۶۲۸) از امام اول(ع) نقل شده که عظمت خالق عالم پیش چشم تو، تمام مخلوقات را درنظرت خوار و کوچک نمایان می سازد. (همان ص۶۲۹) در قرآن آمده که بگو خدا و دیگر هیچ (انعام ۱۹) پر واضح است که منظور حضرت، دوری جستن از اجتماع و پناه بردن به زندگی فردی و رهبانیت پیشگی نیست بلکه آدمی درعین اینکه در متن مردم و در میان آنان روزگار می گذراند و در خدمت رسانی و خیرخواهی به آنان از هیچ چیزی دریغ نمی ورزد اما درعین حال توجه و رویکرد اصلیش خداست. به عبارت دیگر نماز و عبادت و زندگی و مرگش برای خدا و به رنگ الهی است. (انعام۱۶۲)

چنین دارم از پیر داننده یاد

که شوریده ای سر به صحرا نهاد

پدر در فراقش نخورد و نخفت

پسر را ملامت نمودند و گفت

از آنگه که یارم کس خویش خواند

دگر با کسم آشنایی نماند

به حقش که تا حق جمالم نمود

دگر هرچه دیدم خیالم نمود

(کلیات سعدی ص۲۵۱)

به صدقش چنان سر نهادم قدم

که بینم جهان با وجودش عدم (همان ص۲۴۹)

گر از هستی خود خبر داشتی

همه خلق را نیست پنداشتی (همان ص۲۷۹)

آموزه چهارم: هدف خلقت

در ایام کودکی امام، شخصی آن حضرت را دید که می گرید و دیگر کودکان به بازی مشغولند، پنداشت گریه آن گرامی برای اسباب بازی است که سایر بچه ها دارند و او ندارد. به امام عرض کرد: برایتان اسباب بازی بخرم؟ امام فرمود: یا قلیل العقل ما للعب خلقنا. ای کم خرد ما برای بازی آفریده نشده ایم. پرسید، پس برای چه آفریده شده ایم؟ فرمود: للعلم و العباده . برای علم و عبادت. پرسید: از کجا چنین می گویی؟ فرمود: از کلام خدای عزیز و جلیل مطابق آیه: آیا می پندارید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما باز نمی گردید. (پیشوای یازدهم ص۳۵-۶۳- به نقل از احقاق الحق ج۲۱ ص۳۷۴)

البته برای اولیا ءالهی هر نوع بازی و سرگرمی، غفلت و نسیان محسوب می شود، گرچه برای مردم عادی بویژه کودکان بازی و سرگرمی می تواند نوعی تسکین روحی تلقی گردیده و موجب تقویت جسمانی شود.

در قرآن هدف از خلقت انسان و جن به صراحت عبادت و بندگی خدا معرفی شده است. (ذاریات ۶۵)

آیت الله جوادی آملی می گویند: مطابق این آیه غایت بالذات آفرینش عبادت است. و مطابق آیه۲۱ سوره طلاق غایت علمی و عقلی او را معرفت و علم معرفی می نماید. (دین شناسی ص۳۳)

و در آیه دیگر هدف از عبادت را رسیدن به مرحله یقین معرفی نموده است: واعبد ریک حتی یاتیک الیقین (حجر/۹۹). قرآن کریم عبادت را نردبان یقین دانسته است. یقین در آیه، همان یقین معرفتی است. و اگر در روایات یقین به مرگ تفسیر شده از باب جری و تطبیق است نه تفسیر مفهوم یقین. هنگام مرگ پرده ها از روی چشم ها کنار می رود. (همان ص۹۶)

آموزه پنجم: پرهیز از افراط در شوخی و مزاح

امام(ع) فرمودند: ولا تمازح فیجتری علیک، شوخی مکن تا بر تو جسور نشوند. (تحف العقول ص۶۱۵)

افراط و زیاده روی و مداومت در شوخی کردن، مذموم است، اما در حد کم و با شرط اینکه همراه دروغ، غیبت، رنجش دیگران، شرمندگی عده ای، تمسخر سایرین نباشد مذموم نیست، که از آن به بذله گویی تعبیر می شود و موجب نشاط دیگران است. (معراج السعاده ص۵۶۴)

پیامبر(ص) فرمودند: من شوخی می کنم اما در شوخی ام جز سخن حق نمی گویم. نیز می فرمایند: اگر آنچه را که من می دانم شما هم می دانستید هر آینه زیاد گریه می کردید و کم می خندیدید. خنده پیامبراسلام(ص) و ائمه(ع) لبخند و تبسم بود. فقط دندان ها دیده می شد بدون اینکه صدا داشته باشند. تمسخر و دست انداختن دیگران اگر باعث رنجش آنها شود حرام است. عایشه می گفت: روزی ادای کسی را درآوردم، پیامبر(ص) فرمود: من دوست ندارم ادای کسی را درآورم درصورتی که خودم چنین و چنان هستم سپس به من اعتراض کرد. (مجموعه ورام ج۱ ص۶۱۲ تا ۹۱۲)

از جمله پیامدهای منفی شوخی اینکه: موجب سبکی و خواری و کوچکی است.

دل را می میراند غفلت از آخرت و قیامت درپی دارد. گاه موجب عداوت و دشمنی دوستان می شود و گاه موجب آزردن و خجل ساختن دیگران است. (معراج السعاده ص۴۶۴)

آموزه ششم: جهل، دشمن انسان

امام عسکری(ع) فرمود: الجهل خصم. نادانی و جهالت دشمن (انسان) است. (میزان الحکمه ج۱ ص۳۱۲)

در بسیاری از اندیشه های دینی مفهوم جهل در مقابل عقل به کار می رود و نباید آن را با بی سوادی و ندانستن یکسان گرفت. معمولا علم در مقابل لاعلم قرار می گیرد.

بنابراین ممکن است آدمی از لحاظ علمی و معلومات به مدارج بالایی برسد اما در عین حال از حیث عقل دچار نقصان و ضعف باشد. در نهج البلاغه آمده: رب عالم قد قتله جهله و علمه معه لاینفعه. چه بسا عالمی که جهلش او را از پای درآورد در حالی که علمی که همراه دارد سودی به حالش نمی رساند. (حکمت ۷۰۱)

از امام هشتم(ع) منقول است که دوست هر انسانی عقل او و دشمنش جهل اوست. (تحف العقول ص۷۶۴) بنابراین بطور خلاصه عقل آن است که آدمی را عاقبت به خیر کند.

حق مداری، دوراندیشی، انصاف دادن، صبوری، خداباوری، دینداری، اخلاق نیکو، حسن معاشرت، بندگی خدا، کسب بهشت و رضوان الهی از جمله نشانه های انسان عاقل است. در مقابل، باطل گرایی، بی انصافی، دنیازدگی، کم طاقتی، دین گریزی، اخلاق زشت بندگی غیرخدا و شیطنت، کسب جهنم و غضب خدا از جمله نشانه های انسان جاهل است.

بس نکو گفت آن رسول خوش جواز

ذره یی عقلت به از صوم و نماز

(مثنوی، دفتر۵- ۴۵۴)

عقل ضد شهوت است ای پهلوان

آنکه شهوت می تند عقلش مخوان

(همان، دفتر۴- ۱۰۳۲)

آموزه هفتم: شرک

امام یازدهم(ع) می فرمایند: شرک در میان مردم از حرکت مورچه بر روی روپوش سیاه در شب تاریک نهان تر است. (تحف العقول ص۷۱۵)

از رسول خدا(ص) نیز شبیه به همین سخن نقل شده که راه یافتن شرک، مخفی تر است از رفتن مورچه بر روی سنگ صاف در شب تاریک. کمترین حد شرک این است که کمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا کمی از عدل را دشمن بدارد. آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن است برای خدا. خدا می فرماید: ای پیامبر به مردم بگو: اگر خدا را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد.

اسلام هرگونه هواپرستی، جاه پرستی، مقام پرستی، پول پرستی، شخص پرستی را شرک می شمارد. (جهان بینی توحیدی ص۹۸)

امام صادق فرمود: کسی بگوید: اگر فلانی نبود من از بین می رفتم. اگر فلانی نبود چنین و چنان می شدم و اگر فلانی نبود خانواده ام نابود می شد. (اینها همه از مصادیق شرک است). بهتر است گفته شود اگر خداوند به واسطه فلانی بر من منت نمی گذاشت از بین می رفتم. (میزان الحکمه ج۱ ص۱۳۵)

آموزه هشتم: عبادت حقیقی

امام(ع) فرمود: عبادت به زیاد روزه گرفتن و زیاد نماز خواندن نیست بلکه زیاد اندیشه کردن در امر خداست. (تحف العقول ص۸۱۵)

ابن عباس می گوید: گروهی درباره خدای بزرگ فکر می کردند. پیامبر(ص) فرمود درباره آفرینش، اندیشه کنید نه درباره خدا زیرا که شما هرگز توانایی درک عظمت او را ندارید.

از حضرت عیسی(ع) پرسیدند: چه کسی از همه مردم برتر است؟ فرمود: کسی که سخنش ذکر خدا، سکوتش اندیشه و نگاهش پند است.

رسول خدا(ص) فرمود: چشمانتان را از عبادت بهره مند سازید. پرسیدند: یا رسول الله بهره چشم از عبادت چیست؟ فرمود: نگاه به قرآن و اندیشه در آن و پند گرفتن از شگفتی های آن است. (مجموعه ورام ج۱ ص۴۵۶-۷۵۴)

ای برادر تو همان اندیشه ای

مابقی تو استخوان و ریشه ای

(مثنوی، دفتر۲-۷۷۲)

فکر را ای جان به جای شخص دان

زآنکه شخص از فکر دارد قدر و جان

(همان، دفتر۵- ۷۷۶۳)

از یک اندیشه که آید در درون

صد جهان گردد به یک دم سرنگون

(همان، دفتر۲- ۹۲۰۱)

آموزه نهم: پرهیز از کارهای ذلت بار

حضرت فرمودند: ما اقبح بالمومن ان یکون له رغبه تذله

چه زشت است برای مومن که به چیزی دلبستگی و میل پیدا کند که او را خوار می گرداند.

(تحف العقول ص۰۲۵)

از امام صادق(ع) نقل است که خدای متعال اختیار هر کاری را به مومن داده است مگر اختیار خوار کردن خویشتن را و نیز فرمودند: مومن شایسته نیست که خود را ذلیل سازد. سوال شد چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود: دست به کاری می زند که توانش را ندارد. و بدین سان خویش را ذلیل و سرافکنده می کند. (میزان الحکمه ج۱ ص۵۹۳)

لقمان(ع) به فرزندش فرمود: فرزندم سخت بپرهیز از اینکه کارهای ذلت بار را انجام دهی که سرافکنده شوی و در نظر افراد بی اعتبار گردی. (نصایح لقمان ص ۲۴۱)

گفت پیغمبر که جنت از اله

گرهمی خواهی زکس چیزی مخواه

چون نخواهی، من کفیلم مر تو را

جنت المأ وی و دیدار خدا

(مثنوی، دفتر ۶- ۳۳۴-۳۳۳)

آموزه دهم: عقل و دنیا

امام عسکری(ع) فرمود: لو عقل اهل الدنیا خربت.

اگر مردم دانایی و فهم داشتند و دریافت می کردند دنیا خراب و ویران می شد. (منتهی الامال ج۲ ص ۹۲۶) شاید فرمایش امام ناظر به این است که وقتی دنیا با همه زیبایی ها و دلربایی ها فانی و زودگذر می باشد چرا انسان عاقل باید تمام همتش را در راه آبادانی آن مصروف کند.

در قرآن از زبان اهل جهنم نقل می کند که اگر ما گوش شنوا داشتیم و عقلمان را بکار می گرفتیم الان در آتش دوزخ نبودیم. (ملک۰۱)

ع) گفتند: خوب بود خانه ای برای خود می ساختی؟ فرمود: خانه کهنه های پیشینیان برای ما کافی است. (مجموعه ورام ج ۱ ص ۴۵۲)

نقل کرده اند وقتی که خداوند حضرت آدم را از بهشت به زمین فرود آورد، به او گفت: ای آدم! بنا کن برای ویرانی و تولید نسل کن برای مردن. (همان ص ۳۵۲)

عیسی(ع) می گوید: کیست که بر روی امواج دریا خانه ای همچون دنیای شما بسازد؟ بنابراین شما در این خانه آرام نگیرید و آسایشگاه خود مپندارید. (همان ص۷۵۲)

عابدی به حضرت سلیمان گفت: خدا به تو سلطنت عظیمی مرحمت کرده است. سلیمان فرمود: یک سبحان الله گفتن در نامه عمل مومن، بهتر از تمام این سلطنت است زیرا آنچه به من داده اند از بین می رود اما یک سبحان الله (تسبیح) باقی می ماند. (همان ص ۲۵۲)

محمد مهدی رشادتی

فهرست منابع

۱-قرآن کریم

۲-نهج البلاغه، محمد دشتی، پیام مقدس

۳-ارشاد، شیخ مفید، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

۴-تحف العقول، شعبه الحرانی، ترجمه علی اکبر غفاری، نشر اسلامیه

۵-منتهی الامال، عباس قمی، نشر پیام آزادی

۶-غررالحکم، آمدی، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

۷-اصول کافی، کلینی، سیدجواد مصطفوی، نشر فرهنگ اهل بیت(ع)

۸-معراج السعاده، ملااحمد نراقی، نشر مصطفی

۹-منتخب میزان الحکمه ، محمدی ری شهری، دارالحدیث

۰۱-مجموعه ورام، ورام بن ابی فراس، محمدرضا عطائی، آستان قدس

۱۱-پیشوای یازدهم، موسسه در راه حق

۲۱-کلیات سعدی، برگ نگار

۳۱-مثنوی معنوی، مولوی، مولی

۴۱-طریق وصل، مجموعه سلوک ابرار، مجتهدی تهرانی، نشر صیام

۵۱-جهان بینی توحیدی، شهید مطهری، انتشارات صدرا

۶۱-دین شناسی، آیه الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء

۷۱-نصایح لقمان حکیم، سیدهدایه الله مسترحمی، انتشارات اسلامیه

۸۱-لولو و مرجان، محدث نوری، انتشارات امیرکبیر



همچنین مشاهده کنید