دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا

معنای نهایی متن


معنای نهایی متن

تفسیر متن دینی از دیدگاه امام خمینی ره

یکی از مبانی کلامی که در فهم قرآن، مورد پذیرش اندیشمندان مسلمان بوده، این است که هرکس بخواهد از قرآن استفاده کند، می بایست آن معنایی را که خداوند از آیات قرآن اراده کرده کشف کند. مسئله دیگر این است که آیا معنایی که خداوند از یک آیه اراده کرده، معنای واحدی است یا در موارد مختلف و نسبت به مخاطبین گوناگون این معنا متفاوت می باشد؟ در پاسخ باید گفت معنا واحد است، هرچند این معنای واحد ممکن است دارای مراتب و یا مصادیق مختلفی باشد و یا لوازمی را دارا باشد که در تطبیق بر مصادیق، ممکن است کسی بعضی مصادیق را پیدا کند در حالی که نسبت به بعضی دیگر غافل باشد و یا ممکن است، بعضی از مراتب یک معنا را درک و از بعضی مراتب دیگر غفلت کند، یا بعضی لوازم معنا را بفهمد و به دیگر لوازم پی نبرد.

در واقع، بحث بطون در قرآن ذیل همین مسئله است که قرآن ظاهر و باطنی دارد: ظاهر قرآن همان معنایی است که از آن پیدا می شود و باطن قرآن آن معنایی است که هرچند با همین معنای ظاهر بیگانه نیست، چون اگر بیگانه بود باطن این متن نبود، اما معنایی است که یک دسته مقدمات دیگر برای فهم آن لازم است و اگر این مقدمات برای بعضی حاصل نباشد، قهراً معنای باطنی از چشمشان مخفی می‌ماند.

براساس همین تصور کلی در باب فهم قرآن، یک باوری هم در بین اندیشمندان مسلمان بوده که ما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم، می‌بایست بفهمیم قرآن چه معنایی را می خواهد بیان کند، نه اینکه ما از پیش خود معنایی را بر قرآن تحمیل کنیم. پس اگر کسی به نحوی از انحا بخواهد معنایی را به قرآن تحمیل کند، این به عنوان نقطه ضعفی در کار او محسوب می شود.

در قبال این نوع تلقی تفسیری اندیشمندان مسلمان، از جمله حضرت امام رضوان الله علیه، پیرامون قرآن کریم به مثابه منبع اجتهاد، نگرش تفسیری دیگری در غرب شکل گرفته و به صورت نحله‌ای؛ تحت عنوان «هرمنوتیک» درآمده که مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و شاخه‌های مختلفی در آن پیدا شده است.

اگر بخواهیم دیدگاه‌های حضرت امام(ره) را با مباحث هرمنوتیک مقایسه کنیم، در درجه اول باید توجه کنیم که مقصود ما از هرمنوتیک، هر سخن و دیدگاه مطرح شده در باب تفسیر متن نیست، بلکه منظور، آن نگرش خاصی است که در فرهنگ و تمدن غرب شکل گرفته و مراحلی را طی کرده است و کلاسیک‌هایی همچون شلایرماخر و دیلتای و سپس هرمنوتیک مدرن نسبی گرا و هایدگر و گادامر و بعد هم نئوکلاسیک‌ها مثل هیرش ظهور و هر یک مطالبی را طرح کرده‌اند. لذا وقتی می گوییم هرمنوتیک، آن معنای عام و گسترده اش - که شامل هر بحث تفسیری بشود - مورد نظر نیست، بلکه در قیاس اندیشه های امام (ره) با هرمنوتیک، مقصود همان نحله های شکل گرفته در غرب می باشد.

اولین بحثی که در هرمنوتیک مطرح است، این است که آیا متن دارای یک معنای نهایی هست یا خیر؟ معنایی که اگر شخص مفسر - یعنی کسی که در صدد فهم متن برآمده - به آن دست یافت، بتوانیم بگوییم که او به منظور نهایی متن واقف گشته است و اگر هم دست نیافت، بگوییم که او در نیل به هدف، ناتوان بوده است.

کلاسیک‌ها و نئوکلاسیک‌ها؛ یعنی شلایرماخر، دیلتای، گادامر و هیرش، قائلند به این که هر متن دارای یک معنای نهایی است، در حالی که هرمنوتیک نسبی‌گرا، مثل گادامر، وجود معنای نهایی متن را انکار می کند. حال اگر از حضرت امام(ره) بپرسیم که آیا متن دارای معنای نهایی هست یا خیر؟ با توجه به بحث‌هایی که ایشان در زمینه مربوط به الفاظ در علم اصول فقه، حجیت ظواهر قرآن، تفسیر سوره حمد و مطالب عرفانی دارند، پاسخ ایشان، مثبت خواهد بود و خواهند گفت: بله، این معنای نهایی در قرآن و روایات وجود دارد.

حال می‌رسیم به سؤال مهم دیگر که معنای نهایی متن چیست؟ پاسخ هرمنوتیک‌های کلاسیک - مثل شلایرماخر - این است که معنای نهایی متن، تمام زندگی مؤلف متن است؛ یعنی برای دستیابی بر معنای نهایی متن، باید درباره زندگی مؤلف آن متن دقت و تأمل کرد. دیلتای هم تقریباً همین نظر را پذیرفته است که باید زندگی فردی و حالات روانی نویسنده متن را بشناسیم تا بتوانیم به فهم معنای نهایی متن دست یابیم یعنی ضرورت آشنایی با شخصیت نویسنده متن و هویت تاریخی او را برای درک معنای نهایی متن قطعی می دانست.

البته دیدگاه دیلتای تفاوتی با نظر شلایرماخر دارد. دیلتای می‌گفت: معنای نهایی متن، صرفاً نیت مؤلف است، در حالی که شلایرماخر می‌گفت: نه تنها نیت مؤلف، بلکه تمام زندگی او معنای نهایی متن می باشد. حالا اگر بخواهیم نظر حضرت امام (ره) را جویا شویم که معنای نهایی متن چیست؟ با توجه به آنچه که ایشان در حجیت ظواهر و بحث مربوط به الفاظ علم اصول فرموده اند، درمی‌یابیم که ایشان نیز مثل اصولی‌های دیگر معتقدند که معنای نهایی متن همان چیزی است که شارع از این الفاظ اراده کرده است؛ یعنی در واقع، حضرت امام(ره) معنای نهایی متن را همان نیت مؤلف می‌دانند.

البته در تعیین نیت مؤلف، باید به نکاتی چون: خصوصیات گوینده متن، زمان بیان متن، جایگاه متن و هدف کلی متن توجه کنیم؛ مثلاً اگر ما بخواهیم یک روایتی را از ائمه معصومین – سلام‌الله علیهم اجمعین - بشناسیم و بدانیم که مقصود امام معصوم از این روایت چیست؟ باید به منزلت و موقعیت امام، ذهنیت‌های جمعی و اجتماعی درباره موضوع روایت، مخاطبان روایت و شأن بیان آن، توجه کنیم و این که آیا در یک حکم، منظور بیان حکم الهی بوده است یا حکم ولایی. از این رو، حضرت امام(ره) در مکاسب محرمه بحثی دارند که مثلاً، بیع السلاح من اعداء الدین فی حال الحرب، حکم کلی الهی است یا حکم ولایی؟ ایشان معتقدند: روایاتی که در این باب وارد شده است به طور کلی بیان حکم شرعی الهی نیست، بلکه یک حکم ولایی است که ائمه از منصب ولایتشان بیان فرموده‌اند.

بدیهی است حکم کلی یا ولایی دانستن روایتی، در فهم متن تأثیر می‌گذارد. حضرت امام (ره) در بحث مکاسب محرمه به این نکته توجه کرده اند و - برخلاف تفسیری که دیگران از روایات بیع السلاح من اعداء الدین کرده اند; که چون بین روایات تنافی وجود دارد، پس برای حل این مشکل، باید در پی جمع دلالی یا تعارض و تعادل و ترجیح رفت - می فرمایند: اصلاً تعارضی وجود ندارد و این روایت‌های مختلف ناظر به شرایط و موقعیت‌های مختلف است و چون حکم، حکم ولایی است تابع شرایط و مصالح است و بیع السلاح من اعداء الدین نیز بعضی جاها حرام، بعضی جاها مباح و حتی ممکن است بعضی جاها مستحب یا واجب شمرده شود و همه اینها به شرایط و مصالح زمان بستگی دارد.

حال اگر از این دیدگاه به مباحث حضرت امام (ره) نظر کنیم، در می یابیم که نظر ایشان از جهتی به حرف‌های دیلتای نزدیک می‌شود؛ یعنی دیلتای ضمن اینکه می پذیرد که نیت مؤلف، معنای نهایی متن را تعیین می‌کند، بر این نکته هم تأکید دارد که برای پی بردن به نیت مؤلف، باید خصوصیات فردی و تاریخی او مطالعه و ارزیابی شود. اما در اینجا نیز تفاوت ظریفی بین نظر دیلتای و حضرت امام(ره) هست و آن اینکه: دیلتای و همفکرانش می‌گویند چه بسا که با مطالعه و بررسی مؤلف متن، به فهم معانی جدیدی از متن نائل شویم که خود مؤلف به آن توجه نداشته و بر آن دست نیافته است؛ ولی حضرت امام این نکته را قبول ندارند؛ زیرا محدوده معنایی به نظر ایشان و دیگر اصولی‌ها، محدوده معنای متن محسوب می‌شود، محدوده‌ای که مؤلف و گوینده متن به آن توجه دارند و بلکه آن را قصد کرده‌اند.

البته ممکن است که آن مدلول مقصود گوینده که معنای نهایی متن است، لوازمی داشته باشد که به تعبیر اصولی به دلالت اقتضاء بر شیء دلالت کند؛ لیکن این بحث دیگری است که مورد قبول اصولی‌ها و خود حضرت امام (ره) نیز هست.

با این توصیف، امام (ره) برخلاف هرمنوتیک نسبی‌گرا، معتقد به معنای نهایی متن هستند حضرت امام (ره) در بعضی تعبیرات به این نکته اشاره کرده‌اند که مفسر متن - کسی که به فهم متن دینی می‌پردازد - اطلاعات، پیش‌فرض‌ها و زمینه‌های قبلی و ذهنی او ممکن است در فهم آن متن تأثیر بگذارد و باعث شود که او متن را به شکل خاصی تفسیر کند یا حضرت امام (ره) می‌فرمایند که «زمان‌های بسیاری بر ما گذشته که دسته‌ای فیلسوف، عارف و متکلم و امثال اینها دنبال جهات معنوی بودند و هر یک به اندازه ادراک و بینش خود برداشتی داشتند و قشریون را تخطئه کردند و ماعدای خودشان را قشری حساب کردند و به کلی از جهات دیگر غفلت کردند. از حیات دنیایی و جهاتی که در این دنیا به آن احتیاج است غفلت کردند.»

این بیان امام (ره) نیز - که بسیاری از متفکران و اندیشمندان مسلمان هم به آن اعتقاد دارند - با آنچه که هرمنوتیک‌های نسبی گرا می‌گویند کاملاً متفاوت است. تعبیر امام (ره) این است که گاه داشتن زمینه ذهنی باعث می‌شود که مفسر متن آن جامع نگری نسبت به متن را از دست بدهد و صرفاً از دریچه تخصص یا توقعات خود به متن نظر کند و در نتیجه تنها بخشی از معنای متن را که در حیطه دیدگاهش قرار می‌گیرد، مورد توجه قرار دهد و از معانی دیگر غفلت کند. این نکته مهمی است که حضرت امام (ره) در فهم یک متن دینی - بخصوص قرآن - مورد تأکید قرار داده اند.

به این نکته نیز باید توجه کنیم که قرآن کلام خداوند تبارک و تعالی است و پیام غیبی و دستورهای الهی است که برای حفظ شأن و کرامت جامعه انسانی نازل شده است و حضرت امام (ره) در متون عرفانی خود، تأکید بسیاری بر عظمت قرآن دارند؛ گویی عظمت قرآن آن قدر است که فهمش از دسترس انسان‌های عادی خارج است.

آنچه امام (ره) فرموده اند این است که: کلامی که از سوی خداوند تبارک و تعالی - که عالم به تمام شئون وجودی و زندگی انسان است - فرستاده می شود برای هدایت بشر در همیشه تاریخ و گستره جغرافیاست؛ پس اگر کسی می‌خواهد این متن عزیز و عظیم را تفسیر و معنای نهایی آن را فهم کند، باید به گستره این پیام توجه کند و خودش را به بعد خاصی محدود نکند.

اما هرمنوتیک نسبی گرا می گوید: زمینه‌های ذهنی شخص مفسر، یا به تعبیر گادامر سنتی که شخص مفسر در آن رشد کرده، به ناچار در فهم او تأثیر می‌گذارد. اینها نمی‌گویند و نمی‌پذیرند که این تأثیر، تأثیری است که اولاً شخص مفسر می تواند از آن اجتناب کند؛ ولی حضرت امام(ره) می‌فرماید که شخص می‌تواند و باید از آن اجتناب کند. ثانیاً، این تأثیر می‌تواند تأثیر بدی باشد. آنها معتقدند که چون این تأثیر قهری و غیرقابل اجتناب است، پس بد نیست و اصلاً خوبی و بدی در امور قهری معنا ندارد. در حالی که حضرت امام (ره) معتقد است که اگر انسان غافل باشد این تأثیر بد پیدا می‌شود و اگر آگاه و متوجه باشد می‌تواند از این تأثیر مصون بماند و نیز باید تلاش کند تا این تأثیر سوء را محدود کند و اجازه ندهد که در تفسیرش راه یابد.