یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

فیلم باب دل آقایان است, ورود خانم ها ممنوع


فیلم باب دل آقایان است, ورود خانم ها ممنوع

نقدی بر فیلم ورود آقایان ممنوع

پرداخت جایگاه زنان در فیلم‌های طنز بایستی با حساسیت بیشتری صورت گیرد.

"مهمترین نکته‌ای که در مورد انتقاد یک فیلم باید به خاطر سپرد این است که اساساً تفاوتی میان انتقاد فیلم با سایر انتقادات وجود ندارد."

"جان سایمون"

"انتقاد" که به غلط با "یافتن اشتباهات" یا "قضاوت جدی و مخالف" مترادف شده، اساساً نوعی هنر ارزیابی است. منتقد کسی است که با تکیه بر هوش، تجربه، احساس و معلومات می‌کوشد تا محاسن یا معایب یک کار هنری را ارزیابی کند. از یک طرف او توجه جامعه را به سوی کارهای عالی و قابل تحسین جلب می‌کند و از سوی دیگر با محکوم کردن تقلب و کلاهبرداری، هنرمند را وادار می‌کند تا نسبت به کار خود در مقام یک ناظر باهوش و حساس، احساس مسئولیت کند.

همیشه مردم نسبت به کارگردانان، دیدی روشنفکرانه دارند، برای آنان این نکته مسلم شده که همواره کارگردان، مغزی خلاق در پشت فیلم است. برابر تعریف ارسطو از کمدی، کمدی تقلیدیست از اطوار و اخلاق زشت البته نه به این منظور که تقلید بدترین صفات انسان باشد بلکه فقط تقلید اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزا می‌گردد و بعدها باعث بهبود جوامع می گردد و اگر فیلم را پدیده‌ای اجتماعی بدانیم، نویسنده کسی است که در ابتدای امر به این پدیده‌ها توجه دارد. ممکن است نویسنده به جای آنکه به گرایش‌های کلی یک فرهنگ بپردازد خود را به موضوعات ویژه‌ای محدود کند.

حال با توجه به سابقه و تجربه نویسنده و کارگردان فیلم "ورود آقایان ممنوع" که شیوه کمدی را برای خود و خلق آثار خود برگزیدند، باید دید که سعی آن دو در توجه به چه موضوعی بوده است؟ به فرهنگ، اجتماع و یا هیچ کدام از اینها؟

ورود آقایان ممنوع فیلمی است به کارگردانی رامبد جوان که متن این فیلم را پیمان قاسم خانی نوشته است. با برخورد اولیه با نام این فیلم و تبلیغاتی که قبل از اکران این فیلم توسط کارگردان آن صورت گرفت آن طور به نظر می‌رسید که این فیلم پرداختی کاملاً انحصاری به جامعه زنان دارد و حتی ضد مرد بودن نیز دور از ذهن نبود. اما در برخورد ثانویه و پس از تماشای این فیلم نتیجه‌ای کاملاً متضاد با آن چه که در ابتدا می‌پنداشتیم را مشاهده کردیم. یعنی پرداخت ناتوانائیها و غلو در رفتار زنان در برابر مردانی که زن را موجودی ضعیف و منفعل می‌دیدند.

در این فیلم تنها شخصیتی که در پرداخت درونیات، خلق و خو و دیگر ویژگیهای یک شخصیت بدان توجه شده شخصیت خانم دارابی یعنی "ویشکا آسایش" است که نقش مدیر مدرسه یا جامعه‌ای را بازی می‌کند که به دور از دنیای مردان درحال زندگی است. دنیایی که با ورود دبیر شیمی در آن تعادلش به هم خورده و با رسوخ در پایه‌های این جامعه در نهایت به تحول در رأس هرم که همان خانم مدیر است منجر شده و دیدگاه زنان این جامعه را نسبت به مردان البته با دیدی ابزاری تغییر داده و از فردگریزی به گرایش به سوی مردان سوق می‌دهد.

رد پاهای کمدی یا دل آرته و حتی کمدی‌های نارس را در شوخی‌های بازیگران و به خصوص شخصیت دکتر، به زنان پیرامون خویش را که به نوعی تداعی‌گر تیپ سازی کمپانی‌های هالیودی است را می‌توان یافت.

وفاداری کارگردان به متن عموماً در کار دیده می‌شود چرا که رامبد جوان تا پایان براساس متن پیمان قاسم خانی تقریباً بدون هیچ دخالتی اثر را به پایان می‌برد. البته به جز اندک نماهایی همچون بازی والیبال و استفاده از کمدی موقعیت و حرکت که در بازی رضا عطاران دیده می‌شد. رامبد جوان برپایه اندیشه‌های نویسنده، چهارچوب فیلم خویش را استوار و با مدد از بازی خوب هنرپیشه‌های اول، ساختمان اثر خویش را ساخته است. اما حضور الکن و پرداخت نشده بازیگرانی همچون پگاه آهنگرانی، ستاره پسیانی و بهاره رهنما آن هم به دور از هیچ گونه شخصیت پردازی و بی‌توجهی به حضور قدرتمندی که می‌توانستند در فیلم داشته باشند، سطح توقع ما را از کارگردان این فیلم پایین می‌آورد.

استفاده از مدرسه به عنوان جامعه‌ای که محل آموزش و تربیت است. پرداخت به مسئله ازدواج دختران دانش آموز، نقش معلمان، ناظم و مدیر مدرسه در سرنوشت دانش آموزان، تفاوت‌های فردی در زنان و مردان و بخصوص دیدگاه مردان به زنان در جوامع بزرگتر همگی جای خود را به آن قسمت از تعریف ارسطو از کمدی می‌دهد که عنوان می‌کند: "آنچه موجب ریشخند و استهزا می‌شود امری است که در آن عیب و زشتی هست اما از آن عیب و زشتی گزندی به کسی نمی‌رسد" اما شاهد این امر هستیم که در تعریف کارگردان از کمدی، نقابی را که بازیگران از روی هزل و شوخی بر چهره می‌گذارند، زشت و ناهنجار است و باعث آسیب دیدن زنان در جامعه‌ای که در آن هستند می‌شود.

نگین ابدالی