یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
توضیحاتی برای موسوی و یک نکته مهم
تحلیل عقبنشینی میرحسین موسوی از مواضع چند ماه اخیر خود بویژه عدول از موضع ادعای تقلب در انتخابات اخیر ریاستجمهوری که این روزها مورد بحث و تدقیق محافل سیاسی کشور شده است، با بیانیه روز گذشته وی تقویت شده، به گونهای که اینک اطرافیان موسوی نیز از عدم تمایل وی به پیگیری طرح ادعای تقلب آگاه شدهاند.
اتخاذ رویه برجستهسازی فرع و حاشیه به جای پرداختن به اصل و متن حوادث اخیر، طی یک ماه اخیر از سوی موسوی شدت یافته است و وی از هر فرصت و رخدادی استفاده میکند تا ضمن استتار واقعیات و ریشه حوادث پس از انتخابات، توجه اطرافیان خود را معطوف به موضوعات انحرافی کند.
در این راستا موسوی اخیرا در چند نوبت نسبت به موضوع هستهای و روند مذاکرات ایران و ۱+۵ موضعگیری کرده و خواستار توجه اطرافیانش به این موضوع شده است اما این تصمیم موسوی در حالی است که متأسفانه وی در تحلیل دیپلماسی هستهای دولت احمدینژاد نهتنها جانب انصاف را نمیگیرد که تحلیلی بسیار ابتدایی و به دور از فهم واقعیات موضوع هستهای ایران ارائه میدهد. پس از اظهارات طنزگونه موسوی در دیدار با مهدی کروبی که وی مدعی به تاراج رفتن حق هستهای ایران شده بود،این کاندیدای ناراضی انتخابات ریاستجمهوری، روز گذشته نیز این موضع را تکرار کرد. وی در شرح این ادعا، دلایل بسیار عجیبی ارائه کرد: «همان وقتی که آنان مناسبات بینالمللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند میشد حدس زد که بزودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهند کرد. ۱۶ سال پیش از این تهیه سوخت برای تأسیسات هستهای تهران امری بود که نه مسؤولان و نه رسانهها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمیکردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیتهای هستهای کشور که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تأمین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار که چنین تصمیمی فتحالمبین نامیده شود؟» از آنجا که این نحوه استدلال موسوی با عرض پوزش، کمترین بهرهای از برهان و منطق نبرده است لذا میتوان به سادگی آن را به نقد کشید.
۱) آقای موسوی مدعی شده ۱۶ سال پیش تهیه سوخت برای رآکتور تهران برای مسؤولان ـ دوران ریاستجمهوری هاشمی ـ مهم نبود و نتیجه گرفته که اینک هم تهیه سوخت برای این رآکتور مهم نیست ولی احمدینژاد از آن استفاده تبلیغاتی میبرد! از آقای موسوی باید پرسید بر فرض صحت این ادعا،چرا تهیه اورانیوم با غنای ۷۵/۱۹ درصد برای مسؤولان وقت، مهم نبود؟ آیا مسؤولان آن برهه اهمیت دارا بودن اورانیوم با این درصد غنا را نمیدانستند؟ اگر اینگونه باشد واقعا این موضوع برای دولت آن برهه و مشاورانش یک افتضاح تمامعیار به حساب میآید.
ضمن اینکه چرا آقای موسوی بیان نکرده که در آن زمان این میزان اورانیوم چگونه تامین میشد و اینک با چه سازوکاری در حال تامین است؟
۲) موسوی در ادامه با ادبیاتی که به هیچ وجه به ادبیات یک عنصر سیاسی آگاه از مناسبات دیپلماتیک شباهت ندارد، مدعی شده که «ایران محصول فعالیتهای هستهای خود- منظور وی اورانیوم با غنای ۵/۳ تا ۵ درصد است- را برای تامین همین نیاز ساده
- منظور موسوی از نیاز ساده اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد است!- تحویل کشورهای دیگر میدهد، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما قرار دهند!» باز هم این سوال بسیار اساسی از موسوی مطرح است که بر اساس کدام یافتههای فیزیک هستهای، توانایی حصول اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد یک موضوع ساده است؟
آیا آقای موسوی میدانند که اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد با چند مرحله غنیسازی دوباره، سوخت مورد نیاز یک سلاح هستهای را فراهم میکند؟ امروز دیگر خبرنگاران حوزه هستهای نیز بخوبی از اهمیت برخورداری اورانیوم با این درصد غنا باخبرند ولی ... از سوی دیگر گویا آقای موسوی به هیچوجه روند مذاکرات وین و ژنو را دنبال نکرده و بدون پیگیری تحولات اقدام به موضعگیری میکنند! به نظر میرسد این نکات برای آگاهی آقای موسوی از فضای حاکم بر مناسبات هستهای ایران و ۱+۵ و آژانس ضروری باشد:
الف: جناب آقای موسوی! پس از مذاکرات ژنو ۲، مقرر شد ۱+۵ شرایطی فراهم آورد تا ایران اورانیوم مورد نیاز رآکتور تهران را تامین کند و روند توافقات به سمتی رفت که ۱+۵ پس از دریافت اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد ایران،اقدام به تحویل اورانیوم ۷۵/۱۹ درصدی به ایران کند.
ب: غرب با پذیرش این ساز و کار عملاً پذیرفت که جمهوری اسلامی ایران برخوردار از ساز و کار غنیسازی اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد باشد. به عبارت دیگر غرب در پوشش توافق جدید، عقبنشینی بزرگ خود را در پذیرش غنیسازی دائمی ۵/۳ تا ۵ درصد در ایران مستتر کرد. آیا این یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران نیست؟ جناب آقای موسوی! در دولتهای گذشته و بویژه در دولت آقای خاتمی که شما در ایام انتخابات به داشتن سمت مشاورت وی «افتخار» میکردید، جایگاه هستهای ایران چگونه بود و اینک چگونه است؟ شاید این موضوع نیز برای آقای موسوی نیاز به توضیح داشته باشد که در آن هنگام همه فعالیتهای غنیسازی ایران پلمب و همه خواسته ایران محدود به داشتن
۷ سانتریفیوژ شد و کار تا بدانجا رفت که موضوع عدم تدریس علوم مرتبط با علوم هستهای در دانشگاههای ایران مطرح شد. در آن موقع آقای موسوی آیا سخنی در اعتراض به این موضوع بر زبان آورده بودند؟ اینک ۷ هزار سانتریفیوژ در مراکز غنیسازی ایران در حال چرخش است. مطمئنا آقای موسوی تفاوت ۷ و ۷ هزار را بخوبی میدانند. جمهوری اسلامی ایران با طراحی یک دیپلماسی هستهای موفق، توانسته غرب را مجبور به پذیرش حق غنیسازی اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد کرده و نیاز خود به اورانیوم ۲۰ درصد را نیز پوشش دهد، ضمن اینکه در اولتیماتومی حساب شده به غرب هشدار داده که در صورت عدم حسن نیت، خود اقدام به تامین اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد میکند. آقای موسوی! آیا این یک تقلب است؟ براستی شما این پیروزی بزرگ را که به اعتقاد بسیاری کارشناسان ارزش آن از ملی شدن صنعت نفت نیز فزونتر است، یک تقلب میدانید؟ چرا بدون ارائه دلیل و صرفا با بیان ادعا اقدام به استتار واقعیات هستهای برای قشری از جامعه میکنید؟
۳) تمایل آقای موسوی و اطرافیانش برای تغییر فاز از «تقابل با نظام» به «مخالف دولت» کاملا مشهود است. موسوی اینک در پی آن است خود را یک منتقد دولت معرفی کرده و در پی آن به تحرک سیاسیاش ادامه دهد. اما یک نکته بسیار مهم جناب آقای موسوی! لطفا قبل از ورود به این فاز تکلیف ماجرای ادعای تقلب را مشخص کنید! بدون شک نمیتوان بدین سادگی اقدام به انحراف افکار عمومی و به حاشیه بردن اصل و جایگزینی فرع به جای آن کرد.
۱) آقای موسوی مدعی شده ۱۶ سال پیش تهیه سوخت برای رآکتور تهران برای مسؤولان ـ دوران ریاستجمهوری هاشمی ـ مهم نبود و نتیجه گرفته که اینک هم تهیه سوخت برای این رآکتور مهم نیست ولی احمدینژاد از آن استفاده تبلیغاتی میبرد! از آقای موسوی باید پرسید بر فرض صحت این ادعا،چرا تهیه اورانیوم با غنای ۷۵/۱۹ درصد برای مسؤولان وقت، مهم نبود؟ آیا مسؤولان آن برهه اهمیت دارا بودن اورانیوم با این درصد غنا را نمیدانستند؟ اگر اینگونه باشد واقعا این موضوع برای دولت آن برهه و مشاورانش یک افتضاح تمامعیار به حساب میآید.
ضمن اینکه چرا آقای موسوی بیان نکرده که در آن زمان این میزان اورانیوم چگونه تامین میشد و اینک با چه سازوکاری در حال تامین است؟
۲) موسوی در ادامه با ادبیاتی که به هیچ وجه به ادبیات یک عنصر سیاسی آگاه از مناسبات دیپلماتیک شباهت ندارد، مدعی شده که «ایران محصول فعالیتهای هستهای خود- منظور وی اورانیوم با غنای ۵/۳ تا ۵ درصد است- را برای تامین همین نیاز ساده
منظور موسوی از نیاز ساده اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد است!- تحویل کشورهای دیگر میدهد، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما قرار دهند!» باز هم این سوال بسیار اساسی از موسوی مطرح است که بر اساس کدام یافتههای فیزیک هستهای، توانایی حصول اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد یک موضوع ساده است؟
آیا آقای موسوی میدانند که اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد با چند مرحله غنیسازی دوباره، سوخت مورد نیاز یک سلاح هستهای را فراهم میکند؟ امروز دیگر خبرنگاران حوزه هستهای نیز بخوبی از اهمیت برخورداری اورانیوم با این درصد غنا باخبرند ولی ... از سوی دیگر گویا آقای موسوی به هیچوجه روند مذاکرات وین و ژنو را دنبال نکرده و بدون پیگیری تحولات اقدام به موضعگیری میکنند! به نظر میرسد این نکات برای آگاهی آقای موسوی از فضای حاکم بر مناسبات هستهای ایران و ۱+۵ و آژانس ضروری باشد:
الف) جناب آقای موسوی! پس از مذاکرات ژنو ۲، مقرر شد ۱+۵ شرایطی فراهم آورد تا ایران اورانیوم مورد نیاز رآکتور تهران را تامین کند و روند توافقات به سمتی رفت که ۱+۵ پس از دریافت اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد ایران،اقدام به تحویل اورانیوم ۷۵/۱۹ درصدی به ایران کند.
ب) غرب با پذیرش این ساز و کار عملاً پذیرفت که جمهوری اسلامی ایران برخوردار از ساز و کار غنیسازی اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد باشد. به عبارت دیگر غرب در پوشش توافق جدید، عقبنشینی بزرگ خود را در پذیرش غنیسازی دائمی ۵/۳ تا ۵ درصد در ایران مستتر کرد. آیا این یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران نیست؟ جناب آقای موسوی! در دولتهای گذشته و بویژه در دولت آقای خاتمی که شما در ایام انتخابات به داشتن سمت مشاورت وی «افتخار» میکردید، جایگاه هستهای ایران چگونه بود و اینک چگونه است؟ شاید این موضوع نیز برای آقای موسوی نیاز به توضیح داشته باشد که در آن هنگام همه فعالیتهای غنیسازی ایران پلمب و همه خواسته ایران محدود به داشتن
۷ سانتریفیوژ شد و کار تا بدانجا رفت که موضوع عدم تدریس علوم مرتبط با علوم هستهای در دانشگاههای ایران مطرح شد. در آن موقع آقای موسوی آیا سخنی در اعتراض به این موضوع بر زبان آورده بودند؟ اینک ۷ هزار سانتریفیوژ در مراکز غنیسازی ایران در حال چرخش است. مطمئنا آقای موسوی تفاوت ۷ و ۷ هزار را بخوبی میدانند. جمهوری اسلامی ایران با طراحی یک دیپلماسی هستهای موفق، توانسته غرب را مجبور به پذیرش حق غنیسازی اورانیوم ۵/۳ تا ۵ درصد کرده و نیاز خود به اورانیوم ۲۰ درصد را نیز پوشش دهد، ضمن اینکه در اولتیماتومی حساب شده به غرب هشدار داده که در صورت عدم حسن نیت، خود اقدام به تامین اورانیوم ۷۵/۱۹ درصد میکند. آقای موسوی! آیا این یک تقلب است؟ براستی شما این پیروزی بزرگ را که به اعتقاد بسیاری کارشناسان ارزش آن از ملی شدن صنعت نفت نیز فزونتر است، یک تقلب میدانید؟ چرا بدون ارائه دلیل و صرفا با بیان ادعا اقدام به استتار واقعیات هستهای برای قشری از جامعه میکنید؟
۳- تمایل آقای موسوی و اطرافیانش برای تغییر فاز از «تقابل با نظام» به «مخالف دولت» کاملا مشهود است.
موسوی اینک در پی آن است خود را یک منتقد دولت معرفی کرده و در پی آن به تحرک سیاسیاش ادامه دهد. اما یک نکته بسیار مهم جناب آقای موسوی! لطفا قبل از ورود به این فاز تکلیف ماجرای ادعای تقلب را مشخص کنید! بدون شک نمیتوان بدین سادگی اقدام به انحراف افکار عمومی و به حاشیه بردن اصل و جایگزینی فرع به جای آن کرد.
منبع:وطن امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست