سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

هدف احیای «جنبش»


هدف احیای «جنبش»

اگرچه جنبش عدم تعهد با فروپاشی نظام دو قطبی, کارآمدی و اهمیت خود را از دست داد اما این همه دلایل برای کاهش ارزش و اعتبار این جنبش است

اگرچه جنبش عدم‌تعهد با فروپاشی نظام دو قطبی، کارآمدی و اهمیت خود را از دست داد اما این همه دلایل برای کاهش ارزش و اعتبار این جنبش است. جنبش عدم‌تعهد حدود شش سال پس از پایه‌گذاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و تقریبا همزمان با تشکیل پیمان ورشو تاسیس شد. پیمان نظامی «ناتو» که در راس آن آمریکا قرار داشت هدفش مقابله با هر نوع تهدید علیه آمریکا و سایر متحدانش بود.

آن زمان شوروی که در دوران جنگ سرد به همراه آمریکا، نظام دو قطبی در نظام بین‌الملل را شکل داده بود برای آنکه از قافله عقب نماند به همراه متحدانش پیمان ورشو را پایه‌ریزی کرد. این پیمان نظامی با هدف مقابله با هر نوع تهدید علیه شوروی و هفت‌کشور عضو دیگر پایه‌ریزی شد. در این میان کشورهای زیاد دیگری به دلایل مختلف از حضور در دو پیمان ناتو و ورشو جامانده بوده‌اند. اگرچه عمده دلیل شکل‌گیری جنبش عدم‌تعهد عدم‌وابستگی به یکی از دو اردوگاه کمونیسم و سرمایه‌داری بود اما نقش و تلاش شوروی در شکل‌گیری این جنبش غیرقابل انکار است. جدا از این، جنبش عدم‌تعهد در همان بدو امر مشکلات ساختاری دیگری را نیز داشت. با وجود آنکه یکی از پیش‌شرط‌های عضویت در جنبش عدم‌تعهد، عدم حضور در پیمان‌های نظامی و عدم میزبانی از پایگاه‌های نظامی کشورهای خارجی بود، کشوری همچون ایران در شرایطی به عضویت جنبش عدم‌تعهد درآمده بود که هم عضو پیمان نظامی بغداد که بعدها به سنتو تغییر نام داد، بود و هم میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکا. یا کشوری همچون کوبا نیز شرایطی مشابه‌ داشت و این کشور هم پایگاه‌های نظامی خود را در اختیار شوروی قرار داده بود.

با این حال جنبش عدم‌تعهد در سال‌های ابتدایی شکل‌گیری از جایگاه و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بود و حتی قدرت نفوذ کلام و تصمیماتش در عرصه بین‌الملل به‌خصوص سازمان ملل بسیار بالا و قابل اعتنا بود. اما رفته‌رفته به دلیل همین مشکلات ساختاری که جنبش عدم‌تعهد داشت نسبت به روزهای نخستین، اعتبار خود را از دست داد و نقش موثر این جنبش کم‌کم در تصمیمات بین‌المللی کاهش یافت. از طرفی همزمان با کم‌ارزش شدن جایگاه و اعتبار جنبش عدم‌تعهد، اتحادیه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی همچون اتحادیه عرب، اتحادیه آفریقا یا اتحادیه اروپا شکل گرفت و این اتحادیه‌ها نیز در کاهش اعتبار جنبش عدم‌تعهد مزید بر علت شدند. کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد از مناطق و قاره‌های مختلف بودند. به همین دلیل این کشورها از منافع مشترک کمتری برخوردار بودند. این درحالی است که کشورها در عرصه بین‌المللی به دنبال منافع ملی و منطقه‌ای هستند که تامین این منافع به وسیله جنبش عدم‌تعهد عملا امکان‌پذیر نبوده و نیست. همین امر نیز خود دلیلی بود بر اینکه کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد از یکدیگر دور شوند و جایگاه و اعتبار این جنبش را کاهش دهند و بر عکس جایگاه و اعتبار اتحادیه‌های منطقه‌ای افزایش پیدا کرد به طوری که اکنون شاهدیم اتحادیه‌هایی همچون اتحادیه اروپا یا اتحادیه آفریقا یا اتحادیه عرب که طول عمر کمتری نیز دارند خیلی موفق‌تر از جنبش عدم‌تعهد با طول عمر بیشتر عمل می‌کنند. بنابراین دورافتادگی کشورهای عضو جنبش عدم‌تعهد از یکدیگر، فاصله طبقاتی موجود میان اعضا از ابتدا تاکنون که برخی بسیار ثروتمند و برخی بسیار فقیر بوده‌اند، تمایلات و دیدگاه‌ها و جهان‌بینی متفاوت باعث شده است که جنبش عدم‌تعهد به‌خصوص پس از فروپاشی نظام دو قطبی در جهان نتواند به یک نهاد قدرتمند در عرصه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی بین‌الملل نقش‌آفرینی کند. بر همین اساس در پانزده دوره برگزاری اجلاس سران جنبش عدم‌تعهد نمونه‌ای وجود ندارد که همه کشورهای عضو به دلیل جایگاه و اعتبار این جنبش حضور پیدا کرده باشد.

با این حال با وجود آنکه جنبش عدم‌تعهد خیلی نقش موثری در عرصه بین‌المللی ندارد برخی از کشورها بر این موضوع تاکید دارند که رها‌کردن این جنبش به مصلحت نیست و حفظ جایگاه آن را باید دنبال کنند تا در دوره‌ای مناسب بتوان از پتانسیل این جنبش بهره‌برداری کرد. هدف جمهوری اسلامی ایران هم از تلاش برای احیای جنبش عدم‌تعهد این است که از یک سو به قدرت‌های بزرگ جهان نشان دهد که تلاش‌ها برای انزوای ایران در عرصه بین‌المللی بی‌فایده بوده است و با وجود آن تلاش‌ها تهران می‌تواند علاوه بر آنکه با حدود ۱۱۸ کشور عضو جنبش در ارتباط باشد، میزبانی آن کشورها را نیز برعهده می‌گیرد.

علی بیگدلی