چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
واهمه های بی نام و نشان در آثار ساعدی
ساعدی طی مصاحبهای دربارهٔ جایگاه تمثیل و استعاره در ادبیات داستانی میگوید که «اگر کار هنری به صورت تمثیلی بیان شود در هر دورهٔ دیگر نیز قابل تأویل و تفسیر است و این اگر ادبیات داستانی جنبهٔ تمثیلی خود را از دست بدهد بیم آن وجود دارد که جنبهٔ روزمره پیدا کند و این نوع ادبیات را در همان زمان نوشتن میتوان خواند.»
این که ساعدی تا چه حد توانسته است در آثار خود بر این اصل وفادار بماند و آثار ماندگاری را در ادبیات معاصر ایران به وجود بیاورد بحثی است که بررسی همه جانبهٔ آثار او را در دورههای مختلف حیات هنریاش میطلبد. آنچه در اینجا بیشتر مد نظر است کارکردهای تمثیل و استعاره در آثار او است. ساعدی جایی دیگر گفته است که نوشتههای او تنها بستری بوده است برای گفتن حرفهایی که شرایط آن روزگار کمتر مجال بازگو کردن آنها را میداد. تمثیل در آثار او بیش از آن که دغدغهٔ ماندگاری اثر را داشته باشد. در خدمت حرفها و نظرگاههای اجتماعی و سیاسی او بود.
ساعدی نیز همانند بسیاری از نویسندگان معاصر در میانهٔ ادبیات و تعهد سرگردان بود. و این نظریات اجتماعی و سیاسی و هدفمندش در راه مبارزه با رژیم وقت باعث شکلگیری بسیاری از تمثیلها در آثار او میشود.
او حتا در سالهای آخر عمرش بر این اصل پافشاری میکند اما کمتر به آن تن میدهد و یا تمثیلهایش آنقدر به واقعیت موجود نزدیک است که نمیتوان ماهیت آن را در پس زبانی پیچیده و واژههای نامأنوس پنهان کرد و این مشکل همیشه با او بوده است. جایی او را خالق آثاری میکند تا روایتگر روح پریشان آدمی در دنیای کنونی باشد و جایی همهٔ تلاش او در اثبات شرایط نابههنجاری است که فرهنگ رسمی سعی در پوشاندن آن دارد.
امروز نمیتوان هیچیک از این دو وجهه آثار او را نادیده گرفت. که خود او در مبحثی دیگر مثلاً در مورد فضاهای ناشناخته در داستانهایش میگوید که «انسان وقتی مینویسد تعهدی ندارد که چهگونه و چهطور بنویسد، فضایی که بر آدمی حاکم است. نویسنده را به دنبال خود میکشد... من بیشتر گرفتار بیرون و دنیایی هستم که مرا احاطه کرده است.» و این فضای روزانه و تب سیاسی است که در چند دههٔ اخیر همواره بر ذهن و روح نویسنده سایه میاندازد و او را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی هر چند وقت به سمت و سویی میکشاند تا جایی که آخرین نوشتههای او از یک اثر ادبی فاصله میگیرد و این تنها ساعدی نبود که در این برزخ دوگانه گرفتار شد. نگاهی گذرا به گذشته نشان میدهد که ادبیات معاصر ایران زاییدهٔ روشنگری اجتماعی و سیاسی بوده است که در سدهٔ اخیر بسط و گسترش یافت.
شکلگیری نحلههای مختلف ادبی ارتباط تنگاتنگی با سیر این تحولات و افت و خیزهای آن داشته است. به این ترتیب ادبیات معاصر ایران در همان سنگ بنا نخست بخشی از یک جریان کلیتر گشت که هیچگاه نتوانست از زیر سایهٔ سنگین آن خلاصی یابد. سایهای که گاه آنقدر سیاه و مبهم بود که از انداموارهٔ نحیف و شکل نگرفتهٔ ادبیات هیچ چیز پیدا نبود. ساعدی زیر این سایه نوشت و زندگی کرد و اگر بعدها به عمق ارتباطات خود با گروهها و جریانات سیاسی روز اشاره نمیکرد، درک دغدغههای او از خلال آثارش چندان دشوار نبود.
ساعدی در بسیاری از آثارش هم میخواهد نگاه کلی به انسان داشته باشد و با تمثیل، ویرانی روح آدمی و کابوس ابدی او را در تسلسل حیات نشان بدهد و هم از شرایط موجود بگوید. قصهٔ دندیل در مجموعهای به همین نام در ظاهر زخمی است که جامعه بعد از کودتا و ورود آمریکاییها به صورت دارد.
نمونهٔ کوچک از یک جامعهٔ بزرگ به بند کشیده شده که جمعی از آدمهای خُل و چل و خانمبیارهای مفلوک معرکهگیران آن هستند. حال اگر به جای استوار آمریکایی صدها نمونهٔ وطنی قرار میگرفت آیا چیزی از ارزش اثری کم میکند که تا ابد نمایانگر روح پریشان و مفلوک آدمهای پیرامونمان باشد که همیشه در سایهٔ داد و ستد تن و روح دیگران در مزبلهای اینگونه روزگار گذراندهاند و یا نمایی که او در بسیاری از آثارش از وضعیت بیمارستانها و جامعهٔ روستایی رو به ویران نشان میدهد هر چند به ظاهر پاسخی است به رفورمهای دههٔ چهل.
اما انگار آن دنیای ترس و پر از اوهام هنوز بعد از گذشت این همه سال بر سر ما سنگینی میکند. تصویری که ساعدی از شهر و روستا میدهد با وصفهای غریبی همراه است. وضع زندگی نابههنجار، آداب و رسوم پوسیده، روابط اجتماعی آلوده، حیاط بدوی، مونتاژی از زندگی مدرن با شور و حرارت کاذب در کنار زندگی رخوتآلود و فسادی عالمگیر که در شیوهٔ جدید زندگی شهرنشینی طبقات متوسط و قشر پائین نمود پیدا میکند و وقتی در اواسط دههٔ ۵۰ به زندان میافتد و تن به مصاحبه میدهد تنها یک چیز از او میخواهند که اعتراف کند نوشتههایش هیچ ربطی به جامعهٔ رو به پیشرفت ایران ندارد [اگرچه ساعدی آن مصاحبه را تنظیم شده بر اساس برگههای بازجویی میداند و حرفهایی که در آن موقعیت خاص برای خلاصی خود زده است و مضحکتر برخوردهایی که با ساعدی از دریچهٔ آن مصاحبه میشود!] به زعم او فضای بسته و خفقان زده، نویسنده را ناچار به سمت تمثیل و استعاره میکشاند و ناخواسته خود به نوعی آفرینش ادبی سبب میشود ولی همین فضا میتواند چون بختکی در نهایت نویسنده را از آفرینش بازدارد.
واقعیت این است که دربارهٔ روح حاکم بر آثار ساعدی یعنی دنیای پریشان و بیمارگونهٔ آن بسیار گفتهاند. یا آن را معلول روانپزشک بودن و احاطه بر روح و روان آدمی دانستهاند که به ضرورت مطالعه و پژوهشهای خود جنبههای بیمارگونهٔ زندگانی امروز را به نگارش درآورد و یا محصول رودررویی ساعدی با فرهنگ رسمی حاکم که همیشه در تلاش بود تا ناهنجاری و پلشتی موجود را زیر باری از دروغ و کتمان بپوشاند.
کافکا دربارهٔ آلنپو و تخیل قوی او میگوید که «تخیل برای او حکم چوب زیر بغلش را داشت. داستانهای وحشتناک مینوشت تا وحشتی را که از جهان دارد زایل کند.»
به جرأت میتوان گفت بسیاری از آثار ماندگار ساعدی زاییدهٔ همین ترس بود که خود در جامعهٔ خفقانزده با آن زیسته بود.
بعدها این ترس در رودررویی با ساواک یا مستأصل شد و کارایی خودش را از دست داد و چنان او را درهم پیچید که بعد از آن گرفتار کابوس و دلهرهٔ بزرگتری شد و وقتی پا را از زندان بیرون گذاشت ساواک دیگر آن ساعدی نویسنده را کشته بود.
شاید انتظار ساعدی نویسنده از ساعدی که یک دنده و لجوج در مقابل فرهنگ رسمی ایستاده بود پیش از این بود و بعد از آن تنها از ساعدی در حیات اجتماعی و سیاسی نشان باقی بماند که دیگر نیازی به نبوغ نداشت به طوری که در سالهای اولیهٔ انقلاب بیشتر مقاله مینوشت تا داستان و نمایشنامه و این فرجام یگانگی نقشی است که جوامع پیرامونی برای نویسندهٔ متعهد رقم میزند که بالاخره در نبردی نافرجام هر دو وجه وجود او را از بین برد و در آخرین نوشتهها دیگر نه تمثیل میتوانست به ماندگاری آثارش منتهی شود و نه واقعیت عریان و کابوسوار این زندگی. ساعدی اگر میماند شاید باز هم میتوانست از کابوسهای ابدی ما بنویسد که خود گفته بود: هنوز هم کابوسهایم را ننوشتم. یادش گرامی باد.
انوش صالحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست