پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
سند «مؤلفه های هویت ملی ایرانیان»
در مقدمه این سند آمده است: هویت تلقی از خود یا خود آگاهی فردی و جمعی است و آنگاه که در برابر دیگری و دیگران ترسیم میشود، ماهیت یا وجه تمایز ما از دیگران است و معرف مجموعه عناصر و ویژگیهایی است که دیگران فاقد و ما واجد آن میباشد. در تکوین و شناخت هویت، که در مسیر زمان قوام میگیرد، تاریخ نقشی کلیدی دارد و هویت چونان تکه سنگی که بر بستر رود میغلتد، در تاریخ شکل مییابد. در این سند برای تدوین اجمالی کلانترین مولفههای هویت ملی در ایران امروز، ویژگیهای محتوایی و صوری هویت، هر دو مورد توجه قرار گرفته است. اساسا هویت ملی ما رابط بین ظرف و مظروفی است که هر دو مکمل و معرف یکدیگرند. ظرف به مظروف صورت میدهد و مظروف به ظرف اصالت و دوام و منشایت اثر میبخشند. هویت، ترکیبی از جسم و روج تاریخ ماست که هر یک بدون دیگری امکان تعین نمییابد. البته هویت ملی در نسبتی وثیق با ملتهای همجوار و نیز هویتهای فراملی قوام یافته و اشتراکات فرهنگی ایرانیان با مردم کشورهای همسایه و نیز کشورهای جهان اسلام فرصتهای هویتی مغتنمی برای اعتلا و همگرایی فرهنگی فراهم آورده است.
به گونهای که اندیشه رهبران و متفکران انقلاب اسلامی، به عنوان رستاخیز هویتی تاریخ معاصر ما، موید چنین نگرشی است. آنان ایرانی و اسلامی بودن را از ابعاد جدانشدنی کلیت وجودی ما دانستهاند. مفهوم ملت در این نگاه، متفاوت از معنایی که منبعث از سکولاریسم است، دارای اعتباری تاریخی و جغرافیایی است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در همین راستا فرمودهاند: «هویت ملی هم که میگوییم، ملیت در مقابل دین نیست؛ بلکه هویت ملی هر ملت، مجموعه فرهنگها و باورها و خواستها و آرزوها و رفتارهای اوست. یک ملت مذهبی، یک ملت موحد، یک ملت مومن و یک ملت معتقد به پاکان درگاه الهی و اهل بیت پیغمبر (ص) است؛ این جزو فرهنگ و هویتشان است؛ هویت ملی که میگوییم، شامل همه اینها هست؛ اینها را حفظ کنیم».
سند مؤلفههای هویت ملی ایرانیان در ادامه میافزاید: با این مفروض عناصر و جوهره هویت ملی ایرانیان عبارتاند از:
۱) روح معنویت، تعبد و توحید
دینداری بر محور یکتا پرستی، در ایران سابقهای به درازی تاریخ این سرزمین دارد. ایرانیان باستان، چه در دوران دینی و چه دوره اساطیری، موحد بودهاند و هیچگاه کثرت و تعداد مبدا آفرینش را نپذیرفتهاند.
معنویت و عبادت رکن اصلی حیات فردی و اجتماعی و عبادتگاه و مساجد، کانون انسجام بخش آنان بوده است. در انتقال به دوران اسلامی، با توحید ناب منبعث از وحی خاتم رسل، این ظرفیت، تکامل و ظهور بیش از پیش یافت. در زمانی که ایرانیان از تعالیم زرتشت فاصله میگرفتند و این امکان بود که در اثر دینخواهی و روح تعبد و آزادگیشان، به سراغ تعالیم مسیحی (در غرب ایران) و بودائی (در قلمرو شرقی ایران) بروند، ندای توحیدی اسلام را با گوش جان شنیدند و به خدمت حقیقت اسلام درآمدند. ارکان فرهنگ ایرانیان همچون علم، عرفان، شعر و مظاهر آنها، خصوصا در معماری و دیگر میراث فرهنگی و هنری، نماد و نشانه تعالی روح پرستش توحیدی این ملت در طول تاریخ است. شاعران، هنرمندان، فیلسوفان و ارباب معرفت و اصحاب حوزههیا علمی و فرهنگی، آیینههای روشن و صافی حقایق اسلامند.
۲) اسلام مبتنی بر معارف قرآن و مودت اهل بیت (ع)
با توجه به آنچه گفته شد، اسلام به عنوان دین رسمی کشور، از مقومات هویت ایرانی است. ایرانیان، آیین اسلام را چون گوهری گرانمایه از جان و دل پذیرفتند و با آن در آمیختند. ایرانیان تعالیم قرآن را اخذ و مجدانه در نشر و تنظیم آن کوشیدند. آنان، فارغ از علائق قومی و نژادی، علاقه و ارادت عمیقی نسبت به خاندان وحی پیدا کردند و پیروزی دین حضرت خاتمالانبیا (ص) را پذیرفتند و خصوصا چنگ در حبلالمتین ولایت زدند. ولایت، عشق و محبت به اولیای خداست، آنان که ستارگان هدایتگر شب گمراهی بشر به سوی خورشید صبح حقیقت و فطرتند، و این بخشی از هویت ایرانیان است. ایرانان از همان سده اول گسترش اسلام این محبت عمیق را - پنهان و پیدا - احساس کردند و این احساس به بهترین وجه در لسان ادیبان و شاعران ظاهر شد.
آنان، رستگاری و نجات را در فهم و عمل به سیره پیامبر و خاندان وحی و پیروی صادقانه از آنان میدانستند و قول و فعل و تقریر معصومان را تفصیل و تفسیر قرآن کریم، این معجزه ماندگار الهی، قلمداد مینمودند.
تجلی این عشق و ارادات را در ایام سالگرد شهادت یا ولادت ائمه معصوم (ع)، زمانی که ایران، یکپارچه در سوگ و سرو فرزندان پیامبر مینشیند و با امید و اراده، مهیای رفع و دفع ظلم که به صور مختلف در تاریخ تکرار میشود؛ میتوان مشاهده کرد. حقیقت اسلام که گوهر مشترک ادیان ابراهیمی است، همچنین در قالب ابواب متعددی از اخلاق و آداب و سنتهای حسنه فردی، خانوادگی و اجتماعی، قلههای رفیعی از انسانیت و کرامت را به تصویر میکشاند که همه ایرانیان فارغ از قوم و آیین، بدانها متصف و متعهدند.
۳) ولایتمداری
ثمره روح ولایت و کشش به سوی پرهیزگان و دوستداران خدا، تشکیل حکومت صالحان و قبول حاکمیت پاکان بر جامعه است. مشروعیت نظام اجتماعی نیز موهبتی الهی است؛چرا که اولویت در ولایت، احقیقت در ولایت را منجر میشود. این گرایش، بستر همواری برای عدالتطلبی بیپایان در این جامعه است. ایرانیان، خود، هیچگاه حاکمان را به دلیل زر و زور و تزویرشان نپذیرفتند و حکومت سلطان را با هدف افزایش معیشت و رفاه صرفا دنیوی اختیار نکردند؛ هر چند که در اکثر موقعیتها، استبداد، این حق را از آنان ستاند. نشانه این ولایتمداری آن است که حتی حاکمان مستبد و نامشروع، رمز بقا و استمرار حکومت خود را تشبث و تظهر به عناوین و نمادهای دینی و سنتی میدانستند و رسما از ظاهر دین عدول نمیکردند. هر چند در ایران دوره اسلامی، تحقق کامل رهبری و امامت اولیای حقیقی خدا، از سوی ایرانیان معاصر حیات کوتاه معصومان، ممکن نگشت و دست مردم از ائمه کوتاه شد، لیکن در دوران غیبت با واسطه عالمان و فقیهان و جستجوگران علم و عمل اهل بیت، این امر میسر بود. لذا پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، این اندیشه، خود را در الگوی ممتاز ولایت فقیه بازیافت و این کشش هویتی ایرانیان را پاسخ داد. این الگو، خصوصا زمانی که در قامت عالم و عارف کاملی چون امام خمینی (رحمهاالله علیه) متجلی شد به شناسنامه انقلاب اسلامی بدل گشت چرا که «این انقلاب ینام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست». لذا انس و نسبت وثیق همه اقوام و گروههای ایرانی به معمار کبیر انقلاب اسلامی، شاهد زنده و تجلی گویای این مولفه است.
۴) سرزمین ایران
ایران سرزمینی است که محل زندگی اقوام مختلف بوده است، که این اقوام در طی تاریخ با مجاهدتها و تحمل رنجها از نام و یاد عظمت ایران پایداری کردهاند. گرچه اطلاق نام ایران به کشوری که اکنون در آن به سر میبریم صورت گرفته است؛ اما از یاد نبریم که نام و خاطره ایران سابقه طولانی دارد و در ذهن، حافظه و خاطره قومی مردم سرزمین ما از دیرباز زنده بود هاست، این سرزمین، معنایی فرهنگی و انسانی و نه جغرافیایی ومرزی است و مفهومی بسیار عمیقتر از مفهوم دولت - ملت مدرن را تداعی میکند. از آنجا که کشور ما در مقاطع تاریخی مورد یورش و تاخت و تاز قرار گرفته؛ دفاع از سرزمین به مثابه مظهر هویت و عزت ایرانی، عامل مهمی در تحکیم و تثبیت وحدت ملی بوده است. بارزترین صورت آن در دفاع هشت ساله ایرانیان از سرزمین خود در برابر متجاوزان بعثی و حامیان آنها متجلی است. اگر به گفتمان مهاجمان به طور اجمال نگاهی افکنیم؛ برخلاف ما که تجاوزگر را صدام و اربابنش میدانستیم و هرگز نامی از ملت عراق نمیبردیم، آنان دشمن خود را ایرانی میدانستند. بر این اساس، ما در نگاه دشمن هم هویتی خاص داشتیم که نه قومی و نه فردی بلکه ملی بود. همان ایرانی که اقوام ما با آن احراز هویت میکنند و آیینها، رسوم و خرده فرهنگهایی زیبا، عمیق، همسو و هم افق را در یک سرزمین فرهنگی متحد میسازد.
۵) زبان و خط پارسی
زبان به عنوان یک عنصر اصلی تمایز بخش، از مولفههای هویت ملی است. زبان فارسی دومین زبان اسلام، حامل فرهنگ و معارف اسلامی ایرانیان در طول تاریخ و زمینهسازی امین برای تعالیم مقدس اسلام و تشیع بوده و هست. خدمات متقابل زبان پارسی و عربی دوره اسلامی از اجزای این مولفه هویتی ماست چنانکه تا پیش از ورود اسلام کمتر سراغ از زبان فارسی واحد، شفاف و یکپارچهای داریم و از سوی دیگر اعتلا و گسترش ظرفیت درونی زبان عربی که بواسطه تدوین و تنظیم اصول و قواعد و دستور زبان عربی میسر گشت، مشتاقانه توسط ایرانیان فارسی زبان تحقق یافت. زبان پارسی بر خلاف آنچه گاهی گفته میشود، زبان یک قوم نیست. این زبان به منطقهای از مناطق ایران تعلق ندارد بلکه زبانی است که در خراسان آغاز عهد اسلامی قوام یافته و زبان ایران و شرق عالم اسلام شده است. زبان پارسی در مقابل زبان عربی و هیچ زبان دیگری قرا رندارد و تاریخ و فرهنگی که با این زبان قوام یافته است به همه ایرانیان و اقوام ایرانی تعلق دارد. این زبان، زبان فردوسی، ابن سینا و سهروردی، صائب تبریزی، سعدی و حافظ شیرازی و مولانای بلخی و هم چنین شمس تبریز و نظامی گنجوی و خاقانی شروانی، ناصر خسرو قبادیانی و غیره است. در دورههای مختلف مهاجمین فرهنگی به ایران، این زبان را مورد چشمداشت قرار دادند، هر چند بر ریشههای متعدد درخت تنومند فارسی گزندی ورده نساختهاند. خانه وجود ما ایرانیان با این زبان بنا شده است، و از همین روست که باید توجه کنیم هر چه این زبان پویاتر و با نشاطتر باشد، استقلال و نشاط ما بیشتر است و اگر ضعف و فتور به آن راه یابد پیوستگی ملی را سست میکند که به این جهت باید در پاسداری از زبان و زنده نگاهداشتنش اهتمام کرد. خط فارسی نیز بستر و حافظ امین و رمز کمال زبان فارسی است و ا زهمین جهت همراه همیشگی این مولفه هویتی ایرانیان است.
۶) تمدن و تاریخ ایران
حافظه تاریخی هر ملت راهنمای آینده اوست. این حافظه تاریخی در مسیر عبور از گذشته تا به حال، فراز و فرودهای بسیاری را تجربه میکند. بهرهگیری از نقاط قوت گذشته و اصلاح ضعفهای آن، مسیر حال و آینده را روشنتر خواهد ساخت. ملتی که از گذشته خود پند گیرد، در دنیای کنونی میتواند به شیوهای صحیح زندگی کند و به آیندهای بهتر امیدوار باشد.
تاریخ و تمدن ایران از دوره باستان تا پیش از اسلام (که خود کتاب مبسوطی از عبرت و شکوه تمدنی است) و در دوره اسلامی، آموزگاری آمین برای پذیرش رسالت این ملت در برقراری حکومت عدل جهانی بوده است. ایران در طول تاریخ مهد شکوفایی و رونق فرهنگی و علمی و طبعا تمدن سازی گردیده است، چه زمان تبادل فرهنگی با هند و یونان و چین و چه آن زمان که موجد شکوه وصف ناشدنی تمدن اسلامی و تولید و تالیف علوم قرآنی، فقه، فلسفه، کلام، نجوم، هندسه، ریاضیات، طب، شیمی، معماری و صنایع گوناگون و ... در میان مسلمانان و سایر جهانیان گردیده است.
۷) مهدویت، انتظار و رسالت تاریخی ایرانیان
یکی از ویژگیهای برجسته و قابل توجه هویت ملی ایرانیان، اعتقاد آنان به ظهور موعود و منجی عالم و انتظار توام با زمینهسازی برای این ظهور است. آداب عمومی و حکمت تاریخی مردم ما به نحوی، کوشش مصرانه برای بسترسازی ظهور و انتظار فعال در این عرصه است. الگوی کامل و جامع این موعود گرایی در فرهنگ ناب شیعی و مهدویت به ایرانیان عرضه و بستر امید، سازندگی و آینده گرایی آنان شد، قرائن تاریخی و ادله مختلف نشان میدهد که برای ملت ایران، وظیفه مهم و خاصی در ارتباط با ظهور، مقدر گردیده است.
اگر وقوع انقلاب اسلامی را در نسبت با رسالت تاریخی ایرانیان در مسیر ظهور تعریف نکنیم، از درک حقیقت، ماهیت و چرایی این رویداد بزرگ غافل میمانیم. در واقع، در مسیر تکامل هویت مردم ایران، که در ابتدا به عنوان مردمانی موحد و در مرحله دوم، به عنوان مردمی مسلمان و از آن پس، به عنوان مسلمان شیعه شناخته شدهاند، انقلاب اسلامی به عنوان مرحله چهارم این تحول تکاملی، ظهور کرده تا رسالت تاریخی مردم ایران را جهت زمینهسازی برای ظهور حضرت مهدی موعود (عج) و سیر در مسیر ولایت و انتظار، فعلیت و عینیت بخشد. این ویژگی مهم یکی ا زارکان هویت تاریخی مردم ماست که رسالت خاصی را برای وارثان این هویت - یعنی همه ایرانیان عدالت جو و آزادی خواه تداعی مینماید.
در پایان این سند آمده است: پیداست که وحدت ملی حاصل جمع جبری عناصری که ذکر شد نیست این عناصر همه در هم تنیده و وحدت یافته است. ما ایرانیان در سایه این وحدت پرورش یافتهایم و البته همه به یک اندازه از عناصر آن بهره نداریم؛در حالی که اقلیتهایی هم وجود دارند که بر دین مزدایی و یهودی و مسیحیاند و مسلمانانی که بر مذهب عامه و جماعت میروند، آنها هم ایرانیاند و در وحدت ملی ایران جایگاهی محفوظ و شایسته دارند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست