سه شنبه, ۲۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 18 June, 2024
مجله ویستا

همراهان خورشید بی غروب سامرّا از دیار نیشابور


همراهان خورشید بی غروب سامرّا از دیار نیشابور

نیشابور ابرشهر سرزمین پهناور خراسان , از پیشینه ی فرهنگی شکوهمندی برخوردار است

یاران امام حسن عسکری علیه‌السلام از خطّه‌ی نیشابور

دیار شکوه فرهنگی حدیث سلسلة‌الذهب

سرزمین محدثان بزرگ تشیع علوی

نیشابور -ابرشهر سرزمین پهناور خراسان-، از پیشینه‌ی فرهنگی شکوهمندی برخوردار است. از دیرزمان، نام و شهرت آن، در رسانه‏های مکتوب حدیثی، تاریخی و سیاسی این مرز و بوم -ایران اسلامی- زبان‌زد خاصّ و عامّ بوده است ... یکی از رخدادهای مهمّ، تأثیرگذار و نقطه‌ی عطف فرهنگی در این قلمرو، عبور پیشوای معصوم شیعه، حضرت امام رضا علیه‏السلام از این شهر بود؛ آن‌گاه بود که محدّثان نیشابور از آن بزرگوار درخواست کردند روایتی را بر آنان ایراد کند. حضرت رضا علیه‏السلام در آن جمع بزرگ و شیدا، حدیثی را مطرح فرمود که در اصطلاح دانشورانِ «علم حدیث» به حدیث «سلسلة‏الذّهب» معروف شد. تقریباً از این زمان بود که ده‌ها تن از کسانی که جان آنان آکنده از مهر به خاندان اهل‏بیت علیهم‏السلام بود، به محضر پیشوایان معصوم شیعه شتافتند و اخبار فراوانی را از آن سرچشمه‏های زلال و موّاج فراگرفتند و آن‌گاه آموخته‏های خویش را به عنوان گوهری گران‌بها از معارف دینی و مبانی دین‏شناسی، به یادگار نهادند. این نوشتار، کوششی است در شناساندن چهره‏های محدّثان و عالمان شیعی از یاران امام حسن عسکری علیه‏السلام که از خطّه‌ی نیشابور به محضر «خورشید بی‏غروب سامرّا» شتافته و یا از رهگذر مکاتبه و نامه‏نگاری، پیوند عمیق و ژرفی با حجّت خدا داشتند.

نیشابور، از شهرهای بزرگ سرزمین پهناور خراسان، از پیشینه‌ی فرهنگی شکوهمندی برخوردار است. از دیرزمان، نام و شهرت آن، در رسانه‏های مکتوب حدیثی، تاریخی و سیاسی این مرز و بوم -ایران اسلامی- زبانزد خاصّ و عامّ بوده است؛ به گونه‏ای که در رهگذر گذشت زمان، صدها دانشور فرزانه، محدّث والامقام، عارف و شاعر برجسته، در آسمان فرهنگ این سرزمین، درخشیدند.

ناحیه‌ی نیشابور در سده‏های آغازین هجری شامل حوزه بزرگی بود که قلمرو بیهق -سبزوار فعلی- یکی از حدود آن به شمار می‏رفت.[۱]

یکی از رخدادهای مهمّ و تأثیرگذار -که به عنوان نقطه‌ی عطف و سرفصل نوینی در پیشرفت فرهنگی این قلمرو به شمار می‏رود- عبور پیشوای معصوم شیعه، حضرت امام رضا علیه‏السلام از این شهر بود. این رخداد در گرایش بیشتر مردم، به سوی مکتب خاندان اهل بیت علیهم‏السلام و تشیّع علوی، تأثیر ژرفی از خود به جای نهاد. چنانچه محدّثان و مورّخان نامور جهان اسلام، نوشته‏اند:

صدها راوی و فقیه، همراه با اقشار عظیم مردم، به گرداگرد امام معصوم شیعه جمع شدند و آن یادگار و فرزند پیامبر را بسان نگینی در میان گرفتند و گروه بسیاری از آنان، از شدّت عشق و مهر به خورشید ولایت، می‏گریستند و حتّی رکاب مرکب حضرت را می‏بوسیدند.[۲]

و سپس محدّثان نیشابور از آن بزرگوار درخواست کردند روایتی را بر آنان ایراد کند. حضرت رضا علیه‏السلام در آن جمع بزرگ و شیدا، حدیثی را مطرح فرمود که در اصطلاح دانشورانِ «علم حدیث» به حدیث «سلسلة‏الذّهب» معروف شد. تقریباً از این زمان بود که ده‌ها تن از کسانی که جان آنان آکنده از مهر به خاندان اهل‏بیت علیهم‏السلام بود، به محضر پیشوایان معصوم شیعه شتافتند و اخبار فراوانی را از آن سرچشمه‏های زلال و موّاج فراگرفتند و آن‌گاه آموخته‏های خویش را به عنوان گوهری گران‌بها از معارف دینی و مبانی دین‏شناسی، به یادگار نهادند.

این نوشتار، کوششی است در شناساندن چهره‏های محدّثان و عالمان شیعی از یاران امام حسن عسکری علیه‏السلام که از خطّه‌ی نیشابور به محضر «خورشید بی‏غروب سامرّا» شتافته و یا از رهگذر مکاتبه و نامه‏نگاری، پیوند عمیق و ژرفی با حجّت خدا داشتند.

● ابراهیم بن محمّد بن فارس نیشابوری:

شیخ طوسی، در اثر گرانسنگ خویش، که در دانش رجال تألیف کرده است، او را در شمار یاران امام حسن عسکری علیه‏السلام و با عنوان نیشابوری یاد کرده است.[۳] شیخ کشّی، که او نیز یکی از برجسته‏ترین محدّث شناسان شیعی است، پیرامون منزلت و وجاهت او می‏نویسد: استادم عیّاشی سمرقندی می‏گفت که ابراهیم بن محمّد، شخصیّت بزرگی است که از هرگونه منقصت و نقطه تاریک پیراسته است.[۴] بلکه برخی از پژوهشگران حوزه‌ی زندگینامه محدّثان شیعه، از شهیدثانی نقل نموده‏اند که او، ابراهیم بن محمّد را از راویان موجّه شیعی یاد نموده است.[۵] دو تن از شاگردان برجسته او عبارتند از: محمد بن مسعود عیّاشی، دانشور فرزانه و بلند مرتبه‌ی خطّه‌ی ماوراءالنّهر و محمّد بن حسن براثی.[۶]

● ابراهیم بن عبده نیشابوری:

شیخ طوسی و دیگران، این راوی را از گروه یاران امام عسکری علیه‏السلام، که زادگاه او نیشابور است، به شمار آورده‏اند.[۷] امام عسکری علیه‏السلام به یکی از یاران خود، در نیشابور می‏نویسد: «تو فرستاده و پیام‌رسان من هستی به ابراهیم بن عبده که خدایش به او توفیق عنایت کند و این‌که انجام دهد آن‌چه را در آن نامه نوشته‏ام و به توسط محمد بن موسی نیشابوری فرستاده‏ام.» امام علیه‏السلام در ادامه نامه می‏فرماید: «درود و رحمت خدا بر ابراهیم بن عبده باد. موالیان و پیروان ما اهل‏بیت علیهم‏السلام در ناحیه‌ی نیشابور، حقوق و وجوه شرعیّه‌ی ما را به دست ابراهیم بن عبده، برسانند و سپس ابراهیم بن عبده مال ما را بفرستد نزد وکیل دیگر ما در شهر ری؛ ابوالحسین اسدی رازی، یا هرکس را که رازی او را به عنوان وکیل و نماینده‌ی ما معرّفی کند.»[۸]

و نیز کشیّ چنین نگاشته است: برخی از چهره‏های موجّه و راستگوی شیعه برایم نقل کردند که حضرت امام حسن عسکری علیه‏السلام نامه‏ای نوشت به ابراهیم بن عبده، بدین مضمون که: «او نماینده‌ی من است، حقّ و حقوق ما را از شیعیان ما بگیرد و آنان در مراعات تقوا و پرواپیشگی، بسیار بکوشند و حقوق ما را به ما برسانند و آن‌ها را پرداخت نمایند به ابراهیم بن عبده نیشابوری و من به او اجازه دادم با رعایت صلاح و مصلحت، در آنها تصرّف کند. خداوند به او توفیق عطا کند و بر او منّت نهد تا از هر گونه لغزش و تقصیری مصون بماند.»[۹]

در نامه‏ای دیگر که به عبداللّه بن حمدویه بیهقی مرقوم می‏کند، می‏فرماید: «من، ابراهیم بن عبده را به عنوان وکیل و نماینده خود در اخذ وجوهات منصوب نمودم برای اینکه موالیان و شیعیان ما، حقوق واجب ما را به او بدهند و او مورد امانت و وثاقت است و دوستان ما در رعایت تقوا بسیار بکوشند.»[۱۰]

در پایان، نقل این داستان، جالب و خواندنی است که نشانی دیگر از ولایت‌پذیری و ولایت‌مداری اوست. شیخ کلینی در کتاب اصول کافی می‏نویسد: محمّد بن شاذان بن نعیم از خادم ابراهیم بن عبده نقل می‏کند که او گفت: در ایّام حجّ من همراه ابراهیم در بلندای کوه صفا در مکّه ایستاده بودم، یک‌باره حضرت امام مهدی علیه‏السلام تشریف آورد و در کنار ابراهیم ایستاد و کتاب مناسک را از او گرفت و با او پیرامون اموری به گفت و گو پرداخت.[۱۱]

از آن‌چه گفته شد، این نکته رخ می‏نماید که این محدّث نیشابوری در مرتبه والایی از وجاهت و بزرگی، قرار داشت؛ چنان‌که یکی از فرزانگان حوزه می‏گوید: از سخنان امام عسکری علیه‏السلام در شأن و جای‌گاه ابراهیم، بالاتر از عدالت و وجاهت، به دست می‏آید.[۱۲]

● اسحاق بن اسماعیل نیشابوری:

شیخ طوسی و بسیاری از تراجم‌نویسان، او را از یاران حضرت عسکری علیه‏السلام نام برده‏اند و شیخ طوسی بر مرتبه‌ی بلند این محدّث به صراحت سخن گفته و تمامی دانشوران علم رجال به گونه‏ای شفّاف او را مورد ستایش قرار داده‏اند. [۱۳]

زیباترین و ژرف‏ترین ستایش از این یار امام، از ناحیه‌ی امام حسن عسکری علیه‏السلام انجام گرفته است. حضرت، در نامه‌ی مشهورش به اسحاق بن اسماعیل، در نکوداشت او سنگ تمام گذاشت. این نامه، مانند سایر نامه‏ها و سخنان امامان معصوم علیهم‏السلام دربردارنده‌ی بنیادی‏ترین پندها و راهکارها در پیمودن راه کمال و قرب الی‏اللّه است. اینک گزیده‏ای از این نامه مبارک تقدیم می‏شود: ای اسحاق! خداوند، ما و شما شیعیان ما را، در پرده‌ی لطف و عنایت خود، حفظ و حراست کند و خدا، پشتیبان تو باشد در همه‌ی امور زندگی. من نامه تو را خواندم -خدا تو را رحمت کند- و دانستم هرچه را نوشته بودی. ما امامان اهل‏بیت بر شما شیعیان لطف و عنایت داریم، و خرسند هستیم که پروردگار بر شما نعمت‌هایش را ببخشد.

کامل شدن نعمت‏ها بر یک شیعه و پیرو ما، داخل شدن در بهشت است و هیچ نعمتی وجود ندارد مگر اینکه حقّش با ذکر الحمدللّه، انجام می‏شود... .

اگر حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و جانشینان معصوم او نبودند، شما مردم گمراه و سرگردان بودید. چون پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام را به جانشینی خویش برگزید، این آیه‌ی قرآن نازل شد: «الیوم اکملتُ لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیتُ لکم الاسلام دینا»[۱۴]

ای اسحاق! این نامه را از موالیان و دوستان ما پنهان ندار؛ مگر از مخالفان، معاندان و دشمنان ما اهل‏بیت. دُرّ و گوهر را در زیر دست و پای خنزیر، مریز که آنان ارزش ندارند.[۱۵]

امام عسکری علیه‏السلام در پایان می‏فرماید: سلام و درود بر تو ای اسحاق بن اسماعیل و بر همه‌‌ی دوستان و شیعیان ما امامان اهل‏بیت علیهم‏السلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.[۱۶]

● علیّ بن شجاع نیشابوری:

شیخ طوسی این راوی را در شمار یاران نیشابوری امام عسکری علیه‏السلام به شمار آورده است. [۱۷] علاّمه مامقانی چنین می‏گوید: از سخن شیخ طوسی بر می‏آید که علیّ بن شجاع، از کسانی است که ولایت امامان علیهم‏السلام را پذیرفته و در راه آنان قدم نهاده است.[۱۸]

● عَمْرکی بن علیّ بن محمّد بوفکی نیشابوری [۱۹]:

بی‏تردید، او یکی از چهره‏های عالیقدر و ماندگار تاریخ حدیث شیعه است؛ به گونه‏ای که نام و روایات او در جای جای کتاب‏های روایتی، می‏درخشد. زندگینامه‏نویس بی‏بدیل شیعه، نجاشی، در منزلت این محدّث نیشابوری چنین می‏نگارد: او یکی از بزرگان دانشوران شیعی و چهره‏های موجّه است. او استاد گروه زیادی از بزرگان حدیث است.[۲۰]

شیخ طوسی پیرامون تبیین جایگاه او چنین می‏گوید: عَمْرکی بن علی، از یاران امام عسکری علیه‏السلام، و نیشابوری است، گفته شده که او، در شهر سمرقند، چند نفر افراد خدمت‌گزار را برای امام عسکری علیه‏السلام فراهم ساخت.[۲۱] کنیه‌ی این بزرگوار، ابومحمّد است و به گفته سیّد بن طاووس: نام او علی و لقبش عَمْرکی است که اشتهار او بدین لقب است.[۲۲] و «بوفک» یکی از روستاهای نیشابور بوده است.[۲۳]

● حمدان بن سلیمان نیشابوری:

شیخ طوسی، او را در گروه یاران نیشابوری امام عسکری علیه‏السلام شمرده است.[۲۴] نجاشی، او را چنین معرّفی می‏کند: حمدان بن سلیمان ابوسعید نیشابوری، شخصیّت موجّهی است در میان دانشوران شیعه.[۲۵] شیخ طوسی در جای دیگر می‏نگارد: حمدان بن سلیمان بن عمیره نیشابوری و مشهور است به تاجر.[۲۶]

● داود بن ابی‏زید نیشابوری:

کنیه‏اش ابوسلیمان است. او با این‌که از یاران حضرت عسکری علیه‏السلام و از گروه راویان است، اشتغال به حرفه نجّاری هم داشته... و درباره‏اش گفته‏اند: او انسان صادق‌اللهجه و راستگویی بوده است.[۲۷]

● محمّد بن احمد بن نعیم نیشابوری:

کنیه‏اش ابوعبداللّه و لقبش شاذانی، از گروه یاران امام عسکری علیه‏السلام و اهل‏نیشابور است. گفته‏اند که پدرش (احمد بن نعیم) پسر برادر فضل بن شاذان نیشابوری است و لقب «شاذانی» هم به همین مناسبت است. [۲۸] شیخ کشّی از استادش این گونه نقل می‏کند که گفت: شنیدم از محمد بن احمد شاذانی که بارها چنین می‏گفت: مالی -سهم مقدّس امام علیه‏السلام- از حضرت حجّت علیه‏السلام نزد من جمع شد، مال امام را به نزد آن بزرگوار فرستادم -در عصر غیبت صغرا به واسطه‌ی بعضی از نوّاب ویژه حضرت- زمانی نگذشت که پاسخ حضرت مهدی علیه‏السلام از این قرار به دست من رسید: «آن‌چه فرستادی از مال شخصی خود که این مقدار بود -حضرت مقدارش را تعیین فرمود- به ما رسید، خداوند از تو قبول فرماید.»[۲۹]

همین رخداد را شیخ صدوق به گونه‏ای شفّاف‏تر اکمال‌الدّین نقل کرده است.[۳۰] به هرحال، محمّد بن احمد بن نعیم یکی از نخبگان شیعی است که پیوند عمیق و ژرفی با امام عسکری علیه‏السلام و فرزند بزرگوارش حضرت ولیّ‏عصر علیه‏السلام داشته است.

از ویژگی‏های او، این است که یکی از برترین شاگردان فضل بن شاذان نیشابوری بوده و کتاب‏های استاد خویش را روایت می‏کرده است. [۳۱]

● محمّد بن موسی نیشابوری:

او همان شخصیّت بزرگواری است که حضرت عسکری علیه‏السلام نامه‌ی مهمّ خود را به اسحاق بن اسماعیل ـ که قبلاً به آن اشاره شد ـ توسّط وی به شیعیان نیشابور ارسال می‏کند.[۳۲] و این، نشان گویایی است از امانت‏داری، وجاهت و منزلت والای او نزد امام زمانش.[۳۳]

پی‏نوشت‏ها:

۱. معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۳۷، واژه بیهق.

۲. عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۱۳۵؛ کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۰۸؛ تاریخ نیشابور شهر فیروزه، ص ۴۹ ـ ۴۷؛ جغرافیای کامل ایران، ج ۱، ص ۶۴۰.

۳. رجال شیخ طوسی، ص ۴۲۸، ش ۱۰؛ رجال کشّی، ج ۱، ص ۱۲۲؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۳۲.

۴. رجال کشّی، ج ۱، ص ۱۲۲ و ج ۲، ص ۸۱۲، ش ۱۰۱۴.

۵. تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱، ص ۲۴؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۳۲.

۶. رجال کشّی، ج ۱، ص ۱۲۲.

۷. رجال طوسی، ص ۴۲۸.

۸. رجال کشّی، ج ۲، ص ۸۴۸.

۹. همان؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۴۰۷.

۱۰. رجال کشّی، ص ۸۴۸.

۱۱. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۶، »باب تسمیة من رأه».

۱۲. ر.ک: تنقیح الرجال، مامقانی، ج ۱، ص ۲۵.

۱۳. رجال طوسی، ص ۴۲۹؛ رجال علاّمه حلّی، ص ۱۱، ش ۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۴۰۴؛ رجال کشی، ج ۲، ص ۸۴۸؛ تنقیح الرجال، ج ۱، ص ۱۱۱.

۱۴. مائده / ۳.

۱۵. فلا تنثّرن الدُّرَّ بین اظلاف الخنازیر و لاکرامة لهم.

۱۶. رجال کشّی، ج ۲، ص ۸۴۸.

۱۷. رجال طوسی، ص ۴۳۳؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۵۸۶.

۱۸. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۹۳.

۱۹. رجال نجاشی، ص ۲۱۵؛ رجال طوسی، ص ۴۳۲، ش ۷؛ رجال علاّمه حلّی، ص ۱۳۱، ش ۲۱.

۲۰. رجال نجاشی، ص ۲۱۵، چاپ داوری.

۲۱. رجال طوسی، ص ۴۳۲.

۲۲. تنقیح المقال،ج ۲، ص۳۵۲.

۲۳. رجال نجاشی، ص ۲۱۵؛ رجال طوسی،ص ۴۳۲؛ الکنی والالقاب، ج ۲، ص ۸۸.

۲۴. رجال طوسی،ص ۴۳۰، ش ۴.

۲۵. رجال نجاشی،ص ۱۰۰.

۲۶. رجال طوسی، ص ۴۱۴.

۲۷. همان، ص ۴۳۰ و ۴۱۵؛ رجال علاّمه حلّی، ص ۶۸؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۱۰۰.

۲۸. رجال طوسی، ص ۴۳۸.

۲۹. رجال کشی، ج ۲، ص ۸۱۴، ش ۱۰۱۷.

۳۰. ر.ک: کمال الدین، ص ۴۸۵، ح ۵، باب «ذکر ابوالحسن ربّانی سبزواری

منبع این نوشتار:

«یاران امام در خطّه نیشابور»، کوثر، زمستان ۱۳۸۲، ش۶۰. (پایگاه حوزه)

ققنوس شرق (فرزند نیشابور)

http://abarshahr.blogfa.com