یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ایران مرکز استراتژی جهانی


ایران مرکز استراتژی جهانی

آمریکا و خاورمیانه بزرگ

هر تغییری که در مفاهیم ژئواستراتژیک رخ می‌دهد تاثیراتش را بر مرزهای جغرافیایی اعمال می‌کند. معنای این سخن این است که کشورها در انتخاب متحدان خود بینشی راهبردی اتخاذ می‌کنند. ما سعی می‌کنیم مبارزه‌طلبی‌ها و پیش‌بینی‌های برآمده از این بینش را مطالعه کنیم. تقسیم مناطق ژئوپلیتیک بر مبنای اهداف راهبردی استوار شده است. این تقسیم نتیجه دوران جنگ سرد (۱۹۸۹-۱۹۴۸)است. کشورهایی که در دو قطب جهانی جایگاهی نداشتند با چالش‌ها و مشکلات فراوانی روبه‌رو بودند.

مناطق ژئوپلیتیک به دنبال سقوط جبهه‌های ژئواستراتژیک تغییرات و سازگاری‌های را متحمل می‌شدند که در قلب آنها مناطق ژئوپلیتیک جدیدی ظهور می‌یافتند. خاورمیانه یکی از مراکزی است که در عرصه بین‌المللی جایگاه نخست را دارد.

از زمان فروپاشی دیوار برلین و اتحاد آلمان، ژئواستراتژیک معنای ژئواکونومیک به خود گرفت. هدف اصلی استفاده از استراتژی‌های اقتصادی برای نیل به اهداف سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی بود. منابع انرژی، مسیر و ابزارهای حمل و نقل به عنوان تنها اهداف ژئواکونومی تلقی می‌شدند.

یکی از مناطقی که از اهداف ژئو اکونومی محسوب می‌شود خلیج فارس است جایی که ایران حضور دارد. ایران قویترین کشور منطقه است که نه تنها به ارزش‌های بین‌المللی سال‌های ۶۰ و ۷۰ دست یافت بلکه در زمان فعلی نیز در مصالحه‌های منطقه توانایی‌های فراوانی دارد. برخی بر این تصورند که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایران ارزش استراتژیک خود را از دست داده است اما بر خلاف این تصور ایران از زمان پایان جهان دوقطبی ارزش‌های منطقه‌ای بیشتری به‌دست آورده است. قدرت‌های جهانی که در رأس آنها ایالات متحده است پیش‌بینی می‌کنند که ایران در بلند مدت به متحد آمریکا تبدیل خواهد شد.

اتحاد استراتژیک میان کشورهای منطقه خلیج فارس و دریای خزر که نقش مهمی را در حوزه انرژی در سراسر جهان ایفا می‌کنند می‌تواند جهتی مشترک با منافع ملی‌شان داشته باشد. پژوهشگران مراکز مطالعاتی استراتژیک نشان دادند که ایران، عراق، مصر و اسرائیل کشورهای تاثیرگذارتر خاورمیانه هستند. در واقعیت ایران که چهارراه استراتژیک منطقه است به دیگر کشورهای این منطقه اهمیت فزاینده‌ای می‌دهد و به کلید استراتژیک منطقه تبدیل شده است. به این دلیل است که در اجلاس بین‌المللی که برخی کارشناسان ژئوپلیتیک نیز حضور داشتند کارشناسی اتریشی در آخرین اثر خود عنوان کرد ایران مرکز استراتژی جهانی است. شناخت چالش‌ها و منافع مختلف می‌تواند دولتمردان ایران را به سوی یک استراتژی امنیتی و منافع ملی جهت دهد.

● ژئوپلیتیک انرژی خاورمیانه

آنتونی کوردزمن کارشناس مسائل خاورمیانه در اجلاسی که چندی پیش در واشنگتن دی‌سی با عنوان «ژئوپلیتیک انرژی و دور نمایش» برگزار شد این پرسش را مطرح کرد: آیا خاورمیانه می‌تواند به عنوان مرکز انرژی و صادرکننده نفت و گاز بازار بین‌المللی در نظر گرفته شود؟

نمی‌توان به این پرسش به دلیل چالش‌ها و رویارویی‌های منطقه‌ای پاسخ مناسب داد. کوردسمن اعلام کرد که خاورمیانه تنها منبع انرژی در قرن بیست ویکم خواهد بود. اجلاس دیگری در آوریل ۱۹۹۹ در واشنگتن دی سی برگزا شد و در آن تمامی شرکت‌های بزرگ نفتی شرکت کردند: در آن اجلاس عنوان شد که تا سال ۲۰۵۰ تنها دو کشور ایران و عراق ذخایر انرژی را در اختیار خواهند داشت. شاید به این دلیل است که نیروهای متحد در عراق حضور چشمگیر دارند زیرا عراق یکی از اهداف آمریکا در خاورمیانه در قرن ۲۱ است.

ما می‌خواهیم پرسش زیر را مطرح کنیم:منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه چیست؟می توان این منافع را برشمرد: امنیت اسرائیل، صلح اعراب - اسرائیل، دسترسی به منابع انرژی.

ممانعت از تکثیر تسلیحات کشتار جمعی و توسعه اقتصادی دیگر کشورها، برقراری ثبات و تعادل داخلی و کنترل تروریسم از دغدغه‌های مهم آمریکا در این منطقه از جهان محسوب می‌شوند.

حضور آمریکا در خاورمیانه امکان کنترل انرژی جهان را برای این کشور فراهم می‌کند کشوری که حضور قدرت دیگری را تحمل نمی‌کند. گرایش آمریکا در حوزه استراتژیک جای می‌گیرد و هیچ وقت تصور نمی‌کند که قدرت‌های جهانی دیگری همچون اتحادیه اروپا، روسیه یا چین در منطقه حضور فعال داشته باشند. به علاوه اینکه آمریکا تمایلی ندارد قدرت مستقلی در عرصه منطقه‌ای و جهانی ظهور یابد. برعکس، این کشور وابستگی منطقه را پذیرفته است. تعارضات، انقلاب‌ها و بی‌ثباتی‌ها منطقه خاورمیانه با اهداف استراتژیک ایالات متحد که در پی حفظ منافع خاص خود است همخوانی ندارد و بالطبع از هرگونه ناپایداری منطقه ممانعت به عمل می‌آورد. آمریکا به خوبی می‌داند که تروریسم یک سیستم ویران شده است و در تمامی مناطق جغرافیایی حضور ندارد. این کشور به خوبی می‌داند که با ابزار صرف نظامی نمی‌توان با تروریسم مبارزه کرد. در واقع مبارزه علیه تروریسم و اصطلاح خاورمیانه بزرگ در آغاز قرن ۲۱ به‌ویژه بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مطرح شده‌اند.

نقطه انتهایی خاورمیانه بزرگ در غرب مرزهای شرقی افغانستان و پاکستان است؛ در شمال مرزهای شمالی قزاقستان و جنوب قفقاز است؛ در شرق مرزهای غربی مصر، اتیوپی، سومالی و در جنوب دریای عربی است. این منطقه بزرگی است که امنیت دریای مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس را در برمی‌گیرد و حوزه بزرگ و جدیدی از ژئوپلیتیک را در آستانه قرن ۲۱ به دلیل وجود منابع انرژی پوشش می‌دهد. منطقه استراتژیک خاورمیانه بنا بر دلایل تاریخی و جغرافیایی همیشه قلب بحران‌ها بوده است و عوامل دیگری مانند افزایش جمعیت و توسعه شهری، زمینه مشکلات اقتصادی و تضعیف دولت‌ها را به‌وجود آورده‌اند. باید ناسیونالیسم و اسلام را نیز به این عوامل افزود. آمریکا می‌خواهد در کشورهای دوست منطقه نه انفجار جمعیتی وجود داشته باشد و نه مهاجرت روستانشین‌ها به سمت شهرهای بزرگ مشکلات عدیده اقتصادی و بحران‌های اجتماعی را نهادینه کند زیرا این بحران‌ها امنیت اجتماعی را در معرض خطر قرار می‌دهد و باعث شورش و آسیب می‌شوند. به این دلیل است که ایالات متحد به منظور نیل به اهداف استراتژیک خود سرمایه‌گذاری‌هایی را برای توسعه این کشورها انجام می‌دهد.

ثبات منطقه تاثیر مستقیمی بر کشورهای خلیج فارس و در میزانی گسترده‌تر بر کشورهای اروپایی به جای می‌گذارد. انفجار جمعیتی رشد مستعد کشورهای خاورمیانه گرایش مهاجرت به کشورهای دیگر به خصوص کشورهای اروپایی را تقویت می‌کند.

هر کشور اروپای غربی به کارگران مهاجر نیاز دارد اما در بلند مدت این موضوع باعث ناامنی و مشکلات اجتماعی می‌شود. اگر یکی از مشکلات کشورهای خاورمیانه بیکاری است باید تورم و بدهی‌های خارجی که زمینه اصلاحات اجتماعی را آماده می‌کند اضافه کرد. به این دلیل است که آمریکا در اهداف استراتژیک خاص خود منافع اقتصادی و سیاسی را دنبال می‌کند. برخی کشورها این منطقه در حال تهیه توانایی استراتژیکی هستند که در خدمت دیپلماسی فعال قرار بگیرد. آنها همچنین تلاش می‌کنند توافقنامه‌های جدید ژئوپلیتیک را منعقد کنند و به فناوری هسته‌ای دست یابند و تلاش کنند منطقه ناامن شود. بر این مبناست که برخی متخصصان بر این تصورند که کشورهای خاورمیانه در آینده‌ای نزدیک در عرصه بین‌المللی در بهترین موقعیت ممکن قرار خواهند گرفت.

● ژئوپلیتیک حمل و نقل انرژی

در قرن ۲۱ دریای خزر و خلیج فارس به عنوان قلب جهان در نظر گرفته شده‌اند. صادرات انرژی از این مناطق بر ساختار ژئوپلیتیک کشورهای صادرکننده نفت و گاز تاثیربزرگی دارد. این موضوع می‌تواند امکان ایجاد گروه‌های متحد جدیدی را برای آمریکایی‌ها فراهم کند. کشورهایی مانند اردن، فلسطین، اسرائیل، امارات متحده عربی، سوریه و ترکیه یکی از گروه‌هایی است که از سوی آمریکا پیشنهاد شده که نمی‌تواند گروهی جامع باشد. اگر این اندیشه آمریکایی‌ها جامه عمل به خود بپوشاند شاهد تغییرات فراوانی در منطقه خواهیم بود. یکی از مشکلات عمده ژئوپلیتیک ابزار حمل و نقل نفت و گاز به بازار جهانی است. خط لوله‌ای که برای حمل و نقل نفت دریای خزر از طریق روسیه به سمت بنادر دریای سیاه یا از طریق ایران به سمت خلیج فارس یا دریای عمان در نظر گرفته شده است اقتصادی‌ترین مسیری است که طی آن صادرات به کشورهای اروپایی و آسیایی تسهیل می‌شود. برای اینکه خط لوله برای رسیدن به بنادر خلیج فارس یا دریای عمان از ایران عبور کند این کشور نیازمند بازنگری کامل در سیاست خارجی خود به منظور ارائه تعریفی مطلوب از تهدیدهای موجود است. اگر ایران این ایده را عملی کند منافع ملی و حیات سیاسی کشور در طول قرن ۲۱ تضمین خواهد شد. به طور خلاصه می‌توان گفت جغرافیای حمل و نقل نفت ژئواستراتژی منطقه را شکل خواهد داد. اگر خط لوله از ترکیه به سواحل مدیترانه برسد با ناامنی و تهدیدهای ساکنان منطقه قفقاز جنوبی و به‌ویِژه کردهای ترکیه روبه‌روست.

تمامی متخصصان ژئوپلیتیک در اینکه ایران به قلب ژئوپلیتیک قرن ۲۱ تبدیل خواهد شد متفق القول هستند و معتقدند که ایران تنها کشوری خواهد بود که از طریق آن، خط لوله در امنیت کامل به سواحل خلیج فارس و دریای عمان می‌رسد. این طرح این امکان را برای کشورهای سی‌ای‌اس فراهم می‌کند که از وابستگی به روسیه رهایی یابند و نفت خود را از طریق ایران به دریای آزاد انتقال دهند. هرگاه کشورهای آسیای مرکزی در اندیشه انتقال نفت از طریق خط لوله ایران بوده‌اند با واکنش شدید روسیه مواجه شده‌اند. اگر طرح صادرات نفت از مناطق قفقاز و کشورهای دریای خزر از ایران عبور کند خاورمیانه در ابعاد ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک اهمیت دو چندانی خواهد داشت. صلح اعراب با اسرائیل دغدغه عمده منطقه است. وقوع چنین رویدادی در راستای منافع اسرائیل است زیرا روابط تجاری این کشور با اتحادیه اروپا بیشتر خواهد شد.

انفجار جمعیتی و روند رو به رشد شهرنشینی کارشناسان را متقاعد کرده است که نیاز به آب در خاورمیانه رو به افزایش است. اسرائیل بعد از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ منابع آبی کرانه باختری و غزه را تصاحب کرده است و از این طریق ۳۰ درصد از نیازهای آبی خود را برطرف می‌کند. ایران و ترکیه در خاورمیانه بزرگ اقبال بزرگی دارند زیرا این دو کشور در منابع آبی غنی هستند و سیاست استیلامدارانه‌ای را در این رابطه اتخاذ خواهند کرد.

● مفهوم امنیت و الگوهای استراتژیک خاورمیانه بزرگ

کارشناسان استراتژی غربی گمان می‌کردند که امنیت، یک واژه خاص و فرعی است در حالی که امروز امنیت را واژه‌ای بین‌المللی می‌دانند بدین معنا که امنیت یک منطقه به امنیت منطقه دیگر وابسته است و بالعکس. این وابستگی به کمک ارتباطات و اطلاعات رو به افزایش است.

نقش روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا در خاورمیانه برجسته است. روسیه نسبت به ایران و ترکیه بسیار حساس است و اگر روزی تحرکات ضد روس در منطقه مشاهده شود این کشور نظاره‌گر نخواهد ماند. این امکان وجود دارد که روسیه بخواهد روابط ویژه‌ای با ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه برقرار کند تا از افزایش نفود آمریکا جلوگیری نماید.

با توجه به رویدادهای داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای چهار مدل از تئوری‌های استراتژیک در آینده محتمل است:

۱) آینده منطقه با اتخاذ یک سیاست باز در همین وضعیت باقی خواهد ماند اما اگر چین در صحنه حضور یابد و نفوذ خود را افزایش دهد رقیب ایالات متحده خواهد شد. در این وضعیت ثبات سیاسی و امنیتی در چالش دو قدرت متعادل خواهد شد یا در انتظار قدرت ثالث می‌ماند.

۲) برخورد تمدن‌ها: این برخورد باعث ایجاد رقابت میان کشورهای اسلامی و غربی خواهد شد و به همبستگی کشورهای اسلامی منطقه منجر خواهد گردید. در این مورد روسیه از کشورهای غربی حمایت خواهد کرد. برخی کارشناسان سیاسی بر این عقیده نیستند که چنین برخوردی صورت خواهد گرفت اما احتمالا رژیم‌های اسلامی بنیادگرا افزایش می‌یابند.

۳) ناامنی: اگر برخی کشورهای منطقه جمعیت‌های خود را کنترل و مدیریت نکنند آنها با شورش‌ها، تعارض‌ها و حتی جنگ‌های داخلی روبه‌رو خواهند شد. در چنین وضعیتی کنترل استراتژیک امکان‌پذیر نخواهد بود.

۴) پایان تاریخ: فرانسیس فوکویاما گمان می‌کند آزادسازی کشورهای خاورمیانه به امنیت منطقه‌ای منجر خواهد شد و این تنها ابزار برقراری صلح میان اعراب و اسرائیلی‌هاست.

دموکراتیزه کردن رژیم‌ها، برقراری روابط تجاری بهتر، پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا، روابط با اروپا، توسعه کشورهای منطقه و کاهش بحران‌های منطقه‌ای عواملی هستند که از سوی فوکویاما مطرح شده‌اند. مشکلات بی‌شمار فراوانی در خاورمیانه وجود دارند و می‌توان از خود پرسید آیا بقای رژیم‌های فعلی تداوم خواهد یافت؟ آیا در آینده شاهد ظهور رژیم‌های جدیدی در منطقه خواهیم بود؟ همچنان میان قدرت‌های جهانی در منطقه خاورمیانه به خاطر منابع، کنترل استراتژیک و مسیر حمل و نقل انرژی رقابت وجود دارد. استراتژی آمریکا بر منافع خاصی بنیان یافته و به کشورهای متحد خود در منطقه کمک می‌کند مانع ناامنی داخلی شوند. آمریکا می‌خواهد به هر قیمتی حتی با استفاده از نیروی مسلح منابع انرژی منطقه خاورمیانه را کنترل کند و در صدد است منابع انرژی قفقاز و کشورهای آسیای مرکزی را تحت کنترل و استیلای خود در آورد. با این اوصاف تعجب اینجاست که آمریکا با ایران گفت‌وگو نمی‌کند. چه خوب بود آمریکا اینگونه نسبت به منطقه سهل‌انگار نبود و به هیچ اقدامی علیه ایران متوسل نمی‌شد.

منبع:geosrategique. com.

عزت‌الله عزتی/ ترجمه: مجتبی نجفی

استاد دانشگاه‌های تهران