سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

جمعیت و غذا


جمعیت و غذا

اثرات رشد جمعیت بر روند توسعه اقتصادی از دیرباز, توجه بسیاری از اقتصاددانان جهان را به خود جلب كرده است برای اولین بار آدام اسمیت اظهار داشت كه نیروی كار هر كشور بخشی از ثروت هر ملت است كه باید از تمام مواهب و وسایل معیشتی واقعی زندگی برخوردار باشد

بر اساس دیدگاه پروفسور تودارو تعداد انسان در طول ۲ میلیون سال كه از عمر وی بر كره زمین می گذرد بسیار اندك بوده است. زمانی كه بشر به كار كشاورزی پرداخت یعنی۱۲۰۰۰ سال قبل، تعداد جمعیت بشر روی كره خاكی بیش از ۵ میلیون نفر نبوده است. در ابتدای شروع سال های میلادی جمعیت كل جهان به۲۵۰ میلیون نفر بالغ گردید. از ابتدای شروع سال های میلادی تا آغاز انقلاب صنعتی یعنی حدود سال های۱۷۵۰ میلادی جمعیت جهان تقریباً ۳ برابر یعنی به ۷۲۸ میلیون نفر بالغ گشت. میلیون ها سال طول كشید تا جمعیت جهان به یك میلیارد نفر رسید. سپس ۱۲۳ سال طول كشید تا ۲ میلیارد نفر شد، ۲۳ سال برای میلیارد سوم، ۱۴ سال برای رسیدن به چهارمین میلیارد و ۱۳ سال برای پنجمین میلیارد و ششمین میلیارد طبق پیش بینی های سازمان ملل در سال ۱۹۹۴ یازده سال طول می كشد.

شكی وجود ندارد كه نرخ رشد جمعیت جهان در طول قرن گذشته به میزان قابل توجهی سرعت گرفته است و اگر این روند تداوم یابد مطمئناً پیش از پایان قرن بیست و یكم ازدحام جمعیت فوق العاده در جهان وجود خواهد داشت.

اثرات رشد جمعیت بر روند توسعه اقتصادی از دیرباز، توجه بسیاری از اقتصاددانان جهان را به خود جلب كرده است. برای اولین بار آدام اسمیت اظهار داشت كه نیروی كار هر كشور بخشی از ثروت هر ملت است كه باید از تمام مواهب و وسایل معیشتی واقعی زندگی برخوردار باشد. توماس رابرت مالتوس و دیوید ریكاردو برای اولین بار خطرات ناشی از افزایش بی رویه و انفجاری جمعیت را گوشزد كردند. مالتوس- كشیش پروتستان كلیسای انگلستان و استاد دانشگاه كمبریج- معتقد بود كه رشد جمعیت با تصاعد هندسی صورت می گیرد، در حالی كه مواد غذایی با تصاعد عددی افزایش می یابد، به طوری كه بعد از گذشت زمان كوتاهی در روی كره زمین از یك طرف، به علت كمبود مسكن و از طرف دیگر به علت كمبود مواد غذایی، بشر در معرض نابودی قرار خواهد گرفت. اما تجربه كشورهای پیشرفته صنعتی نشان می دهد كه رشد جمعیت، عامل مهمی در ارتقای صنعتی آنها بوده است. رشد جمعیت به این دلیل عامل مؤثری در رشد اقتصادی به شمار می آید كه در این كشورها منحنی عرضه نیروی كار برای بخش صنعت با كشش است. در این صورت، حتی اگر نرخ رشد جمعیت بسیار زیاد هم باشد، به علت پیشرفت تكنولوژی و فراوانی سرمایه، بر بازدهی نیروی كار افزوده خواهد شد. در حقیقت، هر افزایش در جمعیت، به مقدار بیشتری بر درآمد خالص ملی می افزاید. به عبارت دیگر نسبت افزایش درآمد ملی به نرخ رشد جمعیت همیشه مثبت بوده است. به هر حال، عواقب رشد جمعیت بر توسعه اقتصادی كشورهای در حال توسعه كاملاً متفاوت است، زیرا شرایط اقتصادی حاكم بر این كشورها كاملاً با شرایط اقتصادی كشورهای توسعه یافته تفاوت دارد. كشورهای در حال توسعه اكثراً فقیرند و با كمبود شدید سرمایه و فراوانی نیروی كار روبه رو هستند. رشد جمعیت به طور معكوس بر توسعه اقتصادی به روش های گوناگون تأثیر می گذارد.

نرخ رشد سریع تر جمعیت، اقتصاد این كشورها را بر سر دوراهی قرار داده است: (۱)افزایش مصرف فعلی، تخصیص قسمت اعظم درآمدهای پولی به مصرف كالاهای مصرفی (۲)صرف نظر كردن از مصرف فعلی و تخصیص مقدار بیشتری از درآمدهای سرانه برای پس انداز و سرمایه گذاری به منظور افزایش مصرف در دوره های بعدی. توسعه اقتصادی تا حد زیادی به سرمایه گذاری و تمركز سرمایه نیاز دارد. در كشورهای در حال توسعه به علل اقتصادی و اجتماعی، منابع موجود برای سرمایه گذاری بسیار محدود است،بنابراین رشد سریع جمعیت، افزایش سرمایه گذاری را دچار مشكلاتی می كند، زیرا بخش بزرگی از درآمدها صرف تأمین مخارج می شود و تنها مقدار نازلی برای سرمایه گذاری پس انداز می شود.

رشد سریع جمعیت با استفاده بیشتر از منابع طبیعی یك كشور، رشد اقتصادی را دچار وقفه می كند. این پدیده در مورد كشورهایی كه بخش بزرگی از جمعیت آنها در بخش كشاورزی اشتغال دارند، صادق است، زیرا هر آنچه كه تولید می شود به منظور برآوردن مصرف جاری است. همراه با رشد سریع جمعیت و تقسیم زمین های كشاورزی بین تعداد بیشتری از مردم، تولید كشاورزی كاملاً غیراقتصادی خواهد شد. از طرف دیگر، افزایش زمین های كشاورزی با توجه به فقر تكنولوژیك نیز چندان مقدور نیست. به این دلیل بسیاری از خانوارهای كشاورزان كماكان با فقر دست به گریبان هستند.

در حقیقت، رشد سریع جمعیت، پدیده استفاده بیش از حد از زمین را به دنبال دارد و در نتیجه، رفاه اجتماعی و اقتصادی نسل های آینده را به خطر خواهد افكند. حتی در آن دسته از كشورهای در حال توسعه، مانند برزیل و برخی دیگر از كشورهای آمریكای لاتین كه استفاده از منابع طبیعی مانند زمین به حداكثر خود نرسیده است، افزایش سریع جمعیت، امكان سرمایه گذاری در طرح های بالاسری اجتماعی و اقتصادی در بخش كشاورزی مانند حفر كانال های آبرسانی، خدمات عمومی، مبارزه با خشكسالی و دیگر تسهیلات زیربنایی را دچار مشكلات زیادی كرده است.

با رشد سریع جمعیت، امكان اعمال قوانین اجتماعی برای تغییر شرایط اجتماعی، مشكل خواهد شد. گسترش بخش صنعت، عرضه نامحدود نیروی كار در بخش كشاورزی و گسترش شهرنشینی از جمله پدیده های جدید در كشورهای در حال توسعه است كه باعث بروز مشكلات زیادی در زمینه های مسكن، تأمین انرژی و نیرو، حمل و نقل، تأ مین آب و غیره شده است. علاوه بر این رشد جمعیت شهری خطر بزرگی برای آلودگی محیط زیست نیز هست.

پس به راحتی می توان درك كرد اگرچه ما معتقد نیستیم كه افزایش جمعیت كشورهای در حال توسعه مانع رشد است، اما كشورهای در حال توسعه به خاطر افزایش رشد جمعیت، دارای جمعیت جوان هستند كه به هر حال به خاطر جمعیت زیاد و تأمین آنها چه از لحاظ كار، تغذیه، مسكن، بهداشت و... دچار مشكل هستند و كشورهای پیشرفته مانند آلمان، ژاپن، سوئد و... به خاطر كاهش نرخ رشد جمعیت دارای جمعیت پیر هستند كه به هر حال به خاطر تمایل كم خانواده ها به ازدیاد نسل دچار مشكل بوده و به تدریج مشكلات خود را بیشتر نشان خواهد داد.

اما علائم مشخص متعددی وجود دارند كه نرخ رشد جمعیت جهان شروع به كُند شدن كرده است و به سؤالی كه باید پاسخ داده شود این است كه آیا دلایلی كه در پس این كُندی وجود دارند احتمالاً قوی تر می شوند و اگر چنین است، به چه میزان؟ سؤال دیگری كه از اهمیت كمتری برخوردار نیست، این است كه آیا برای كمك به پایین آوردن این نرخ رشد می توان از طریق سیاستگذاری دولتی كاری انجام داد؟این موضوع یك بحث شدیداً تفرقه افكن است، اما یك مكتب فكری قوی وجود دارد كه حتی اگر به طور ضمنی باشد، موافق یك راه حل اجباری برای این مسأله است. اخیراً چندین حركت عملی در آن جهت وجود داشته كه مشهور ترین آنها در چین بوده است كه به صورت مجموعه ای از سیاست ها در سال ۱۹۷۹ اعلام گردید. موضوع اجبار و زور ۳ سؤال مهم برمی انگیزد:

۱- آیا اصولاً زور در این حوزه قابل قبول است؟

۲- در صورت عدم وجود زور و اجبار آیا رشد جمعیت به طور غیرقابل قبولی به سرعت افزایش خواهد یافت؟

۳- آیا سیاست زور و اجبار احتمالاً موفق خواهد بود و اثرات جانبی منفی خواهد داشت؟

پاسخ به این سؤالات مربوط به بحث حاضر جمعیت و غذا نیست و خود به بحثی جداگانه و جذاب تبدیل می شود. در این مقاله سعی می كنیم راجع به جمعیت و غذا صحبت كنیم.

نسبت به ماهیت و شدت مسائل مربوط به گرسنگی، تغذیه ناكافی و قحطی نباید فقط با تمركز روی تولید غذا قضاوت كنیم. اگرچه تولید غذا باید یكی از متغیرهایی باشد كه در میان چیزهای دیگر، می تواند بر شیوع گرسنگی تأثیر بگذارد؛ حتی قیمتی كه در آن مصرف كننده می تواند غذا را خریداری كند متأثر از اندازه تولید غذا است.

قحطی ها می تواند حتی بدون كاهش چشمگیری در عرضه كل غذا، یا حتی بدون آن كه كاهش صورت گرفته باشد پدید آیند و علت آن ممكن است این باشد كه بعضی از گروه ها به طور ناگهانی مثلاً از طریق بیكاری قدرت خرید خود را در بازار از دست بدهند و گرسنگی نتیجه این نابرابری جدید باشد. نابرابری هم نقش مهمی در توسعه قحطی ها و سایر بحران های سخت دارد. در حقیقت، فقدان مردم سالاری به خودی خود یك نابرابری است (در حقوق سیاسی و قدرت). اما بیش از آن قحطی ها و بحران های دیگر گاهی اوقات بر اساس افزایش ناگهانی نابرابری پدید می آیند.

همچنین، سهم قابل توجهی از مرگ ومیر مرتبط با قحطی ها حاصل ناتوانی و تضعیف و فروپاشی نظام های بهداشتی، جابه جایی های جمعیتی و گسترش بیماری های عفونی بومی در منطقه آسیب دیده است. همچنین فاصله اجتماعی یا سیاسی بین حاكمان و افراد تحت حكومت می تواند نقش مهمی در عدم پیشگیری از قحطی ایفا كند.

وقتی مسائل غذا را در سطح جهانی بررسی می كنیم، واضح است كه دیگر فرصت گرفتن غذا خارج از اقتصاد وجود ندارد. به این دلیل، ترسی را كه اغلب مطرح می شود كه تولید سرانه غذا در جهان در حال كاهش است نمی توان بدون بررسی كنار گذاشت. اما، آیا این ترس توجیه دارد؟ آیا در مسابقه بین غذا و جمعیت، رشد تولید جهانی غذا كمتر از رشد جمعیت است؟این ترس كه این چیزی است كه دقیقاً در حال انجام است، یا به زودی رخ خواهد داد،به رغم این كه شواهد نسبتاً كمی به نفع آن وجود دارد، قدرت بازدارنده فوق العاده ای داشته است. به عنوان مثال مالتوس دو قرن پیش، پیش بینی كرد كه تولید غذا در حال باختن مسابقه است و آن مصیبت وحشتناك حاصل عدم توازن در نسبت بین افزایش طبیعی جمعیت و غذا خواهد بود. او در دنیای اواخر قرن هجدهمی خود كاملاً متقاعد شده بود؛ دوره ای كه در آن تعداد انسان ها از وسایل معیشت آنها پیشی گرفته است مدت های طولانی فرارسیده است. اگرچه از زمانی كه مالتوس ابتدا كتاب معروف خود را به نام رساله ای در باب جمعیت در سال ۱۷۹۸ منتشر كرد، جمعیت جهان تقریباً شش برابر شده است و معهذا تولید و مصرف سرانه غذا امروزه، به طور چشمگیری بیش از زمان مالتوس است و این امر همراه با افزایش بی سابقه سطح زندگی صورت گرفته است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.