شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

در جست و جوی هویت و راه های رشد آن


در جست و جوی هویت و راه های رشد آن

سؤال اول کیستی من

سؤال اول: کیستی من؟

«من کیستم؟ » این سؤالی است که ذهن هر نوجوانی را به خود مشغول می کند و به دنبال همین سؤال است که در جست و جوی خویشتن و کسب هویت تلاش می کند. البته این سؤال به یکباره در نوجوانی ظاهر نمی شود، بلکه ریشه های آن از دوران کودکی وجود داشته است. در جریان رشد، کودکان به تدریج وجود خود را از دیگران و به ویژه مادر متمایز می کنند و خود را کمابیش مستقل و جدا از دیگران می بینند. این روند از سال های کودکی آغاز می شود.

هویت یابی، در دوران نوجوانی و به موازات رشد فیزیکی، شناختی، اجتماعی و عاطفی، اهمیتی خاص می یابد. بسیاری از نوجوانان با شور زیادی از خود سؤال می کنند که جایگاه اجتماعی من کجاست؟ شغل آینده ی من چیست؟ رشته ی تحصیلی من چه خواهد بود؟ سرانجام با چه کسی ازدواج خواهم کرد؟ ارزش های مذهبی، اخلاقی و فلسفی من چه خواهند بود؟ انتخاب راه ها و ارزش های ممکن برای نوجوانان چندان ساده نیست. چرا که آن ها با طیف گسترده ای از انتخاب های ممکن مواجه می شوند و با توجه به تنوع انتخاب، باید تصمیم بگیرند [احدی و جمهری، ۱۳۸۰] .

نوجوانان و بزرگ سالانی که احساس هویت فردی در آن ها قوی است، خود را مجزا و متمایز از دیگران می دانند. آن ها برای این که احساس هویت داشته باشند، باید در طول زمان در خود تداومی ببینند. به قول اریکسون: «نوجوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آن چه بنا به قراین موجود، در آینده خواهد شد، تداوم پیشرفته ی آن چیزی است که در سال های طفولیت بوده است» [ماسن، ۱۳۸۰] .

● نوجوانی و جست و جوی هویت

احساس هویت در نوجوانی آغاز نمی شود و در نوجوانی هم خاتمه نمی یابد. با وجود این، جست و جو برای به دست آوردن هویت به خصوص در دوران نوجوانی بیش تر مطرح است. شاید به این دلیل که نوجوان هر روز تغییری در خود حس می کند. او با مجموعه ای از تغییرات روانی، زیست شناختی، جنسی و شناختی در خود مواجه می شود و در ضمن از او انتظار می رود که از عهده ی توانایی های شناختی، ذهنی و اجتماعی جدیدی برآید.

یکی از نظریه هایی که به بررسی موضوع هویت و شکل گیری آن پرداخته، نظریه ی رشد هشت مرحله ای اریکسون است. در این دیدگاه، هر مرحله با یک تکلیف یا تعارض مشخص می شود که شخص باید آن را از سر بگذراند تا بتواند طبق الگوی رشدی سالم به زندگی ادامه دهد. اریکسون در پنجمین مرحله از نظریه اش، «هویت یابی در برابر آشفتگی نقش» ، به بررسی موضوع هویت می پردازد. به اعتقاد او، عمده ترین تضاد در دوره ی نوجوانی، تضاد بین یافتن هویتی کم و بیش با ثبات در برابر سردرگم شدن در میان نقش های گوناگون است. ناتوانی در حل این تضاد ممکن است، به اثرات زیان باری در سلامت روان فرد منجر شود. اریکسون معتقد بود که شکل گیری هویت در زنان و مردان ممکن است پیشرفت متفاوتی داشته باشد. زیرا جامعه از آنان انتظار دارد که نقش های متفاوتی ایفا کنند. به نظر او، هویت شغلی برای مردان اهمیت بسیاری دارد، ولی هویت زنان در ارتباط با همسر آینده و نقش شان به عنوان همسر و مادر شکل می گیرد [پیشین] .

یکی دیگر از برجسته ترین کسانی که به موضوع هویت پرداخته، جیمز مارسیا است. او با الهام از نظریه ی اریکسون، پژوهش هایی در این زمینه انجام داد و در نهایت، هویت را در چهار سطح تعریف کرد. هویت های چهارگانه ی او لزوما مراحل متفاوتی از یک زنجیره ی رشدی نیستند. در عین حال ماهیت ثابتی ندارند و ممکن است به مرور دستخوش دگرگونی شوند. او با مصاحبه های نیم ساختار یافته ی ۳۰ دقیقه ای با نوجوانان و جوانان به این چهار نوع هویت به شرح زیر دست یافت:

۱) هویت کسب شده (۱)

نوجوانانی هستند که بحران هویت را با موفقیت پشت سر گذاشته و نسبت به اهداف معینی، تعهدات لازم را پیدا کرده اند. آن ها به طور فعال وقت زیادی را صرف حل و فصل مسائل مهم زندگی کرده اند. این گروه انعطاف پذیر هستند و با فکر و درایت عمل می کنند. اعتماد به نفس بالایی دارند و در شرایط فشارزا، مقاومت خوبی نشان می دهند. آن ها نسبتا خودمختارند و در روابط اجتماعی، علاوه بر داشتن اعتماد به نفس، شوخ طبع هستند و ظرفیت فراوانی برای ایجاد روابط صمیمی با دیگران دارند.

۲) هویت پیش رس (۲)

این گروه بدون داشتن تجربه ی بحران نوجوانی، نسبت به اهداف خاصی احساس تعهد پیدا کرده اند. اکثر آن ها در چارچوب برنامه هایی که دیگران و به ویژه والدین از قبل برای آن ها تدارک دیده اند، اهداف خاصی را پذیرفته اند. انعطاف پذیرند، در زندگی احساس رضایت می کنند و به شدت به خانواده های خود وابسته اند.

۳) ابهام هویت (۳)

این گروه، نوجوانانی هستند که هیچ نوع بحرانی را سپری نکرده اند و در عین حال به اهداف خاصی هم احساس تعهد نمی کنند. آن ها ظاهرا افرادی بی خیال اند و تمایل به انتخاب اهداف خاصی ندارند. روی هم رفته افرادی سطحی، ناخرسند و تنها هستند و توان برقراری روابط صمیمی و خالص را با اطرافیان خود ندارند.

۴) خویشتن یابی (۴)

این افراد هنوز در جهت کسب هویت می کوشند و همواره در حالت دوگانه به سر می برند. افرادی رقابت طلب، مضطرب، زنده دل، پرحرف و در عین حال دستخوش تعارض هستند. غالبا با والد غیر هم جنس رابطه ی نزدیک تری دارند و مایل اند که با دیگران نیز روابط صمیمی برقرار کنند.

در پژوهشی که در سال ۱۳۷۹، با عنوان «بررسی تحول هویت و رابطه ی آن با حرمت خود و حالت اضطراب در دانشجویان دوره ی کارشناسی» انجام شد، عباس رحیمی نژاد، به راهنمایی دکتر محمود منصور، هویت های معرفی شده توسط مارسیا را با عناوین «سردرگمی هویت» ، «دنباله روی» ، «بحران زدگی» ، «هویت یافتگی» در ۵۴۳ نفر از دانشجویان سال اول تا چهارم دوره ی کارشناسی بررسی کرده است.

نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین افزایش سال های تحصیل در دانشگاه و کاهش هویت دنباله رو، هم بستگی معنادار وجود دارد. با افزایش سال های تحصیلی، فقط در سال چهارم افت هویت مذهبی مشاهده شد. در تفسیر این نتایج اشاره شده است که درصد زیاد بحران زدگی در سال های اول تا چهارم تحصیل در دانشگاه و عدم کاهش آن، حاکی از عدم موفقیت در حل بحران هویت و ورود به هویت یافتگی است. پژوهشگران، کاهش نیافتن بحران زدگی و افزایش نیافتن معنی دار هویت یافتگی در این پژوهش را نمایانگر عدم تأثیر تحصیل در دانشگاه بر تحول هویت من و بیانگر نوعی رکود در تحول هویت من دانسته اند. در حالی که با کاهش معنی دار دنباله روی، از سال اول تا سال چهارم تحصیل در دانشگاه، می توان از تأثیر مثبت دانشگاه بر تحول هویت من، در این بعد سخن گفت.

هم چنین در این پژوهش، به بررسی ارتباط هویت های چهارگانه و حرمت خود و حالت اضطراب، به عنوان شاخص های سلامت روان پرداخته شده است. نتایج نشان دادند که بالاترین سطح حرمت خود، متعلق به گروه هویت یافته و کم ترین سطح حرمت خود متعلق به گروه سردرگم است. هم چنین، بیش ترین میزان حالت اضطراب در گروه سردرگم مشاهده شد که به میزان معناداری، از گروه بحران زده و هویت یافته بیش تر بود. حالت اضطراب در گروه هویت یافته از سه گروه دیگر کمتر بود.

ارتباط میان هویت و شاخص های سلامت روان، یکی از موضوعات مورد بررسی در روان شناسی نوجوانی است. این اعتقاد وجود دارد که نوجوانانی که هویت کسب کرده اند یا فعالانه آن را کاوش می کنند، احساس عزت نفس بیش تری دارند و به احتمال بیش تری به صورت انتزاعی و نقادانه فکر می کنند. بین خودآرمانی و خود واقعی شان شباهت بیش تری وجود دارد و در استدلال های اخلاقی پیشرفته هستند [مارسیا و همکاران، ] . در مقابل، نوجوانانی که در به دست آوردن هویت شکست خورده اند و یا در پراکندگی هویت گیر کرده اند، مشکلات سازگاری دارند. این افراد، متحجر، متعصب و انعطاف ناپذیرند. اغلب آن ها می ترسند، توسط افرادی که برای محبت و عزت نفس به آن ها وابسته هستند، طرد شوند. [برک، ۱۳۸۵] .

● عوامل روانی - اجتماعی موثر بر رشد هویت

عوامل متفاوتی، چه از درون شخص و چه از محیط پیرامون، بر رشد هویت او تأثیر می گذارند. یکی از این عوامل شخصیت فرد است ویژگی های شخصیت - مخصوصا روش انعطاف پذیر و خالی از تعصب برای دست و پنجه نرم کردن با عقاید و ارزش های متضاد - هویت پخته ای را پرورش می دهند.

عامل دیگر خانواده است. در صورتی که خانواده «پایگاه امنی» باشد که نوجوانان بتوانند با اطمینان از این پایگاه به سوی دنیای بزرگ تر پیش بروند، رشد هویت تقویت می شود. نوجوانانی که احساس می کنند، به والدینشان دل بسته هستند، اما در عین حال آزادند تا عقاید خودشان را بیان کنند، یا هویت یافته اند یا در حال کسب هویت هستند. در مقابل، نوجوانانی که دچار پراکندگی هویت هستند، از کمترین رابطه ی صمیمانه و ارتباط آزاد در خانواده برخوردارند [پیشین] .

رشد هویت به مدارس و جوامعی که فرصت های گوناگون برای کاوش فراهم می کنند نیز بستگی دارد. برخی از این موارد که به کسب هویت کمک می کنند، عبارت اند از: کلاس هایی که تفکر سطح عالی و فعالیت های فوق برنامه را ترغیب می کنند و نوجوانان را قادر می سازند، نقش های مسئول را بپذیرند؛ معلمان و مشاورانی که دانش آموزان دارای مرتبه ی اجتماعی - اقتصادی پایین را تشویق می کنند تا وارد دانشگاه شوند؛ و برنامه های آموزش شغلی که نوجوانان را در دنیای کاری بزرگ سال غرق می سازند.

در پایان می توان روش هایی را به افراد بزرگ سال پیشنهاد کرد تا از طریق آن ها، به رشد هویت سالم در نوجوانان کمک کنند. این روش ها از این قرارند:

۱) ایجاد ارتباط صمیمانه با نوجوان که هم از اوحمایت عاطفی به عمل می آورد و هم آزادی جست و جوی ارزش ها و اهداف را به او می دهد.

۲) فراهم کردن فضای بحث در خانه و مدرسه که با ترغیب تفکر انتزاعی، نوجوان را تشویق می کند تا از میان عقاید و ارزش ها، به انتخابی منطقی و اختیاری دست بزند.

۳. فراهم کردن فرصت برای مشارکت در فعالیت های فوق برنامه و برنامه های آموزش شغلی که به نوجوان کمک می کند تا دنیای کاری بزرگ سالان را کشف کند.

۴) ایجاد فرصت هایی برای صحبت با بزرگسالان و هم سالانی که روی مسائل هویت کار کرده اند تا از این طریق، نوجوان دریابد که چگونه مسائل مربوط به هویت را حل کند.

۵) ایجاد فرصت هایی برای جست و جوی میراث قومی و آموختن درباره ی فرهنگ های دیگر تا نوجوان بتواند در تمام زمینه ها کسب هویت کند [پیشین] .

منابع:

۱) برک، لورا ای. روان شناسی رشد (ج ۲) . ترجمه ی یحیی سید محمدی. ۱۳۸۵.

۲) احدی، حسن و جمهری، فرهاد. روان شناسی رشد.. ۱۳۸۰.

۳) ماسن، پاول هنری و دیگران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه ی مهشید یاسایی. ۱۳۸۰.

۴) رحیمی نژاد، عباس. پایان نامه ی دوره ی دکترا، ۱۳۷۹.

نویسنده:نامیه اصفهانیان

پی نوشتها:

۱. Identity Achievement

۲. Foreclosure

۳. Identity Diffusion

۴. Moratorium

منبع:مجله مشاور مدرسه، شماره ی ۱۲