یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
احکام متفرقه مربوط به سالمندان

در فصل ششم به اذن خدا به برخی از دیگر مسائل سالمندان از جمله جهاد سالمندان، موقف مسلمانان با سالمندان کافر و در حال جنگ با ایشان و هم چنین حکم گرفتن جزیه از سالمندان کافر و غیره میپردازیم.
۶ـ۱) احکام جهاد مربوط به سالمندان
جهاد در اصطلاح فقه یعنی دعوت به سوی دین حق و مبارزه با مال و جان با کسانی که از پذیرش اسلام امتناع میورزند[۱].
البته بخشی از این تعریف که عبارت بود از مبارزه با کسانی که از پذیرش دین اسلام امتناع میورزند، با آیه قرآن که میفرماید: اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست[۲]. قابل نقد است و در سیره نبوی (ص) آمده که حضرت (ص) در مدینه با توجه به این که در حول و حوش ایشان (ص) کفار وجود داشتند، وقتی آنان با رسول خدا (ص) نمیجنگیدند در کنار مسلمانان زندگی میکردند و هیچ گونه اجباری برای پذیرش اسلام به آنان نمیشد.
لذا با توجه به مطالب فوق بهترین تعریف برای جهاد این است:
جهاد یعنی تلاش و کوشش برای نصرت دین اسلام به هر نحوی اعم از تلاش با مال، وقت، قلم، جان و قتال با کفاری که علیه اسلام و مسلمانان مبارزه مینمایند. پس قتال و جنگ با کافران محارب با اسلام و مسلمین بخشی از جهاد به شمار میآید.
حکم جهاد به معنی عام یک واجب عینی است برای کسانی که توانایی و استطاعت خدمت به اسلام دارند.
ولی به معنی خاص یعنی مبارزه باکفار حربی، طبق رأی اکثر فقها در هر سال فرض کفایه است (یعنی برخی از مسلمانان لازم است آن را انجام دهند که در صورت انجام دادن مسؤولیت آن از عهده همه خارج خواهد شد و در صورت عدم انجام آن همگی مسلمانان مسئول و مرتکب گناه خواهند شد). و هر گاه دشمنان اسلام و مسلمانان وارد خاک مسلمانان شدند حکم وجوب عینی پیدا خواهد کرد یعنی بر همه مسلمانان واجب میشود. و برخی از فقها گفتند در هر شرایط و حالتی واجب عینی و بر همه مسلمانان واجب است[۳].
دلیل حکم وجوب کفائی بودن جهاد به معنی خاص یعنی مبارزه با کفار حربی قرآن و سنت نبوی (ص) است.
دلیل قرآن این است که خداوند U میفرماید:
جنگ بر شما واجب (کفائی) گشته است و حال آن که از آن بیزارید، لیکن چه بسا چیزی را دوست نمیدارید و آن چیز برای شما نیک باشد و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد، خدا میداند، شما نمیدانید[۴].
دلیل سنت روایتی است از ابوهریره (رض) که از رسول خدا (ص) نقل میکند، رسول خدا (ص) فرمودند: اگر کسی بمیرد در حالی که جهاد نکرده و یا نیت انجام آن را نداشته باشد، بر شعبهای از نفاق فوت نموده است[۵].
فقها در سبب وجوب جهاد اختلاف نموده و دو دیدگاه دارند:
دیدگاه اول که رأی جمهور میباشد، این است که سبب مبارزه با کفار صفت کفر است، یعنی چون که کافرند (و از مسلمان شدن میپرهیزند) با آنها مبارزه خواهد شد، بدین منظور تا مسلمان شوند، یا این که جزیه دهند.
۲) دیدگاه دوم که رأی و مذهب حنفیه است، آن است که سبب مبارزه با کفار، حربی بودن و مبارزه آنان است علیه اسلام و مسلمانان. (لذا به سبب این که کافرند و از پذیرش اسلام امتناع میورزند با آنان مبارزه نمیشود)[۶].
با توجه به آیه «اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست»[۷]. و نیز این که رسول اکرم (ص) در مدینه منوره با قبائل اهل کتاب همپیمان بوده و تا زمانی که آنها جنگطلب نبودند با ایشان مبارزه ننموده است، هم چنین با توجه به این آیه که میفرماید:
و در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما میجنگند و تجاوز و تعدی نکنید، زیرا خداوند تجاوزگران را دوست نمیدارد[۸].
دیدگاه حنفیه که گفته بودند مبارزه با کفار به سبب کفر ایشان نمیباشد بلکه به خاطر مبارزه آنان است علیه اسلام و مسلمانان، راجح به نظر میرسد.
۶ـ۱ـ۱) حکم تکلیفی جهاد سالمندان
نسبت به حکم تکلیفی جهاد سالخوردگان، دیدگاه فقها به دومذهب ذیل تقسیم شده است:
۱) مذهب اول دیدگاه احمد بن حنبل و برخی از سلف از جمله ابن عباس، ابوطلحه، شعبی و زهری میباشد، اینان معتقدند که در شرایط وجوب هم چنان که بر بقیه مکلفان غیر سالمند واجب است، بر سالمندان نیز واجب میباشد[۹].
استناد این مذهب این آیه قرآن است که میفرماید:
جملگی با مشرکین بجنگید هم چنان که آنها جمگی با شما میجنگند[۱۰].
در جواب استدلال مذهب فوق می توان گفت که مقصود آیه جملگی کسانی است که شرایط مبارزه و جهاد دارند نه این که بر همه به طور عموم واجب باشد. البته قبلاً هم نسبت به وجوب آن اشاره شد که مقصود از وجوب، کفائی آن است و بعضی اوقات حالت وجوب عینی به خود میگیرد.
۲) مذهب دوم که دیدگاه جمهور فقهاست، از شافعیه، حنفیه، مالکیه، قول مشهور حنابله و رأی ظاهریه، همگی معتقدند که جهاد بر سالمندان واجب نیست؛ به دلیل آیه قرآن که میفرماید: بر ناتوانان و بیماران و کسانی که چیزی ندارند که آن را صرف جهاد کنند گناهی نیست، هر گاه اینان با خدا و پیغمبرش r خالص باشند، بر نیکوکاران هیچ راهی (سرزنشکردنشان) وجود ندارد و خداوند دارای مغفرت بیشمار و رحمت بسیار است[۱۱].
مذهب دوم که جهاد را بر سالمندان واجب نمیداند راجح به نظر میرسد؛ زیرا استدلال ایشان که نص صریح قرآن بوده، به طور وضوح ناتوانان را از تکلیف فریضه جهاد استثناء نموده است و نیز چون اسلام دین یسر و آسانگیری است و تکلیف بیش ازتوان از پیروانش نمیخواهد. و هم چنین برای تقویت این ترجیح روایتی از ابوهریره وجود دارد که رسول خدا (ص) فرمودند: جهاد سالمند و کسی که صغیرترین است و نیز اشخاص ضعیف و زنان عبارت است از ادای حج و عمره[۱۲].
۶ـ۱ـ۲) حکم کشتن سالمندان غیرمسلمان
وقتی مبارزه و جهاد به معنی قتال در عصر طلایی حضرت محمد (ص) مطالعه میشود به این نتیجه میرسیم که مجاهدان صدر اسلام تا زمانی که از خاک و سرزمین خود بیرون رانده نشدند از طرف خداوند Y اعلام جهاد و مبارزه با کفار صادر نمیشود، لذا مبارزه آنان مبارزاتی دفاعی بوده است.
با این توضیح که اگر حاکم مسلمانان مبارزه با کفار را مصلحت دید و دستور جهاد صادر نمود، جهاد بر مأمورین واجب خواهد شد و در اثنای جنگ به اتفاق فقها هر کس با مسلمانان در حال جنگ باشد اعم از زن و مرد و غیره، چنان چه مسلمانان را بکشند، برای مسلمانان نیز مانعی وجود ندارد که ایشان هم مقابله به مثل نمایند و آنان را بکشند یا اسیر نمایند، زیرا خداوند Y میفرماید:
هنگامی که با کافران (در میدان جنگ) روبهرو میشوید گردنهایشان را بزنید و هم چنان ادامه دهید تا به اندازه کافی دشمن را ضعیف و در هم میکوبید، در این هنگام (اسیران را) محکم ببندید بعدها بر آنان منت میگذارید (و بدون عوض آزادشان میکنید) و یا (در برابر آزادی از آنان) فدیه میگیرید، تا جنگبارهای سنگین خود را بر زمین مینهد و نبرد پایان میگیرد، برنامه این است[۱۳].
و نیز اتفاق فقها بر این است که زن و بچههای کفار هر گاه با مسلمانان در حال جنگ نباشند، کشتن آنها مشروعیت ندارد.
زیرا روایتی از ابن عمر بیان شده که رسول خدا (ص) بعد از این که در یکی از غزواتش جنازه زنی را مشاهده نمود؛ از کشتن زنان و بچهها جلوگیری نمود[۱۴].
دیدگاه مذاهب نسبت به کشتن سالمند کافر که در حال جنگ و مبارزه با مسلمانان نمیباشند به دو مذهب زیر تقسیم شده است:
۱) مذهب اول که رأی مشهور شافعیه و نیز مذهب ظاهری و ابن المنذر میباشد، این است که سالمندانکافر چه در جنگ باشند چه نباشند مانند بقیه کفار کشتن آنان جایز است، به دلیل این آیه که میفرماید: «و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی نماند و دین (خالصانه) از آن خدا گردد و اگر دست برداشتند تجاوز کردن جز بر ستمکاران نیست»[۱۵].
همچنین رسول خدا (ص) فرموده است که سالمندان کافر را بکشید و از کشتن بچههایشان جلوگیری به عمل آورید[۱۶].
در جواب استدلال این مذهب به آیه فوق میتوان گفت که آیه مشارالیه با آیه ۱۹۰ از سوره بقره تخصیص شده، چنان که میفرماید: در نبرد باشید و بکشید آنها را که با شما در نبردند، ولی تجاوز نکنید[۱۷].
احادیثی را که مذهب دوم برای استناد ذکر مینمایند، مُخصِّص حدیث فوق میباشند.
۲) مذهب دوم که رأی و نظر حنفیه، مالکیه، حنابله و قول دوم شافعی و نیز مذهب سلف صالح اعم از ابوبکر، عمر، ابن عباس، عمر بن عبدالعزیز، مقانل بن حیان، نوری، اوزاعی، حسن، مجاهد و ضحّاک میباشد، همگی معتقدند که کشتن سالمندان کافر که در نبرد با مسلمانان شرکت ندارند مشروع نیست[۱۸].
● حجت مذهب دوم قرآن و سنت است.
همچنان که خداوند میفرماید: در نبرد باشید و بکشید آنها را که با شما در نبردند و میکشند شما را، ولی تجاوز نکنید[۱۹].
دلیل سنت روایتی است از «انس بن مالک (رض)» که رسول خدا (ص) فرمود: با نام و یاد خدا و توکل بر وی و نیز بر دین رسول خدا (ص) حرکت کنید ولی هشیار باشید که سالخوردگان، بچهها و زنان را نکشید، از ظلم و جنایت بپرهیزید، غنیمتها را جمعآوری و در حد توان اصلاح و نیکی کنید. آگاه و هشیار باشید که خداوند نیکیکنندگان را دوست دارد[۲۰].
در روایتی آمده وقتی حضرت ابوبکر صدیق (رض) یزید بن ابی سفیان، عمرو بن عاص و شرحبیل بن حسنه را به شام فرستاد به ایشان دستور داد که از کشتن زنان و کودکان و نیز سالخوردگان بپرهیزید. هم چنین عابدانی که در عبادتگاهشان مشغول عبادتاند از کشتن آنان نیز پرهیز نمائید[۲۱].
با توجه به رحم و گذشتی که در دین اسلام مشاهده میشود و این که اسلام در بسیاری از نقاط شریعت به عفو و گذشت دستور صادر فرموده است و نیز قوت استدلال مذهب دوم که گفتهاند سالمندان کفار غیر مبارز کشته نمیشوند، راجح به نظر میرسد.
۶ـ۱ـ۳) حکم گرفتن جزیه از سالمندان غیر مسلمان
جزیه یعنی گرفتن مالیات از کفاری است که زیر سلطه حکومت اسلامی زندگی میکنند که نوعی احساس ذلّت است برای آنان و کمکی است به حکومت[۲۲].
در این که آیا سالمندان کافر وقتی زیر قدرت و سلطه حکومت اسلامی زندگی کنند لازم است جزیه و مالیاتی در طول سال پرداخت کنند و به حکومت اسلامی تقدیم نمایند، دیدگاه فقها به دو مذهب زیر تقسیم میشود:
۱) مذهب اول که دیدگاه حنفیه، مالکیه، حنابله و نیز قولی از شافعیه میباشد، ایشان معتقدند که اسلام سالخوردگان کافر را از پرداخت جزیه و مالیات معاف نموده است، حتی اگر در پرداخت آن دچار عُسر و حرج نباشند باز هم حکومت در پرداخت آن هیچ گونه اجباری نمیکند[۲۳].
استناد اهل این مذهب روایت «عمربنعبدالعزیز» است که نامهای برای «عدیبنأرطاه» فرماندار بصره میفرستد و به او فرمان میدهد که خداوند U امر فرموده جزیه و مالیات از کسانی گرفته شود که کفر را بر اسلام ترجیح میدهند و آن را برمیگزینند، توصیه میشود مالیات را از کسانی بگیرید که توان پرداخت آن را داشته باشند و بعد به آنان اجازه دهید تا در آبادی زمین مشارکت داشته و نسبت به مستضعفان، سالمندان و از کارافتادگان مهربان باشید و سهم ایشان را از بیتالمال مسلمانان فراموش نکنید، زیرا شنیدهام که «عمر بن خطاب (رض)» از کنار مرد سالمندی از اهل ذمه گذشت، در حالی که گدایی میکرد بعد از احوالپرسی از وی عمر (رض) میفرماید: در این که ما از شما مالیات گرفتهایم حقتان را رعایت ننمودهایم و شرایط پیری و سالمندی شما را فراموش کردهایم، بعد دستور دادند از بیتالمال مسلمانان به وی پرداخت نمایند[۲۴].
۲) مذهب دوم اخذ مالیات را از سالمندان کافر به طور عموم جائز دانسته قول ابنیوسف از فقهای حنفیه، قول مشهور مالکیه، قول اظهر، شافعیه و نیز مذهب ابن حزم ظاهری و ابو ثور میباشد[۲۵].
حجت مذهب دوم روایتی است که «خالد بن ولید» هنگام صلح با اهل حیره دستور داد که: گرفتن جزیه و مالیات از سالمندانی که دچار ضعف و ناتوانی گشته و از کارافتادهاند روا نیست و نیز از اشخاصی که قبلاً ثروتمند بوده و بعد دچار فقر شدهاند طوری که در میان قوم خویش به آنان کمک میشود و تا هنگامی که در دارالهجره و مدینه و میان مسلمانان هستند، حقوق آنان از بیتالمال محفوظ میباشد و از پرداخت مالیات معافاند[۲۶].
نحوه این استدلال این است که فقهای مذهب فوق میگویند خالد بن ولید مستعضفان و ناتوانان کفار را از پرداخت جزیه معاف کرده، اما دیگران باید مالیات را پرداخت نمایند.
آن چه راجح به نظر میرسد با توجه به استناد دو مذهب این است که کسانی که از پرداخت مالیات معاف میشوند که ضعیف و ناتوان باشند هم از جنبه مادی و هم از جنبه جسمی. والاّ کسانی که از قدرت مالی بهرهمندند اعم از سالمندان و غیره لازم به نظر میرسد تا هنگامی که زیر نظر حکومت اسلامی زندگی میکنند مالیات را پرداخت کنند. چون حکومت چنان که نگهبان حقوق مسلمانان است و آنان با همه توان خود حکومت را یاری میکنند، کفاری که در میان مسلمانان و زیر نظر حکومت زندگی میکنند، چون حکومت نگهبان حقوق آنان نیز میباشد، لذا با پرداخت مالیاتی که حکومت تعیین خواهد کرد، لازم است در قبول آن مسؤولیت مالی مشارکت نمایند.
● نتیجهگیری و خاتمه
آن چه در این پایاننامه از اظهارنظر فقهای مذاهب اسلامی درباره «سالمندی و تأثیر آن بر احکام فقهی» بیان گردید، مجموعهای از تتبع گسترده فقهاست که در گنجایش این رساله و تحقیق و شاید قدری بیشتر از حد لازم مورد گفتگو واقع شده و مسلم است که جمعآوری و توضیح و شرح تمام نظریات آنان از حوصله این تحقیق خارج است.
آن چه در این رساله و تحقیق بیان شده بدین منظور بوده، چون فقها احکام مختص به سالمندان را در یک جا مطرح ننمودهاند، بلکه در متن کتابهای فقهی به صورت پراکنده و در مباحث و ابواب و مناسبتهای گوناگون بیان کردهاند و از طرفی شاید همه خوانندگان به راحتی نتوانند به مباحث متفرق و منتشر در کتابهای فقهی دسترسی پیدا کنند و باز تهیه منابع و مراجع همه مذاهب اسلامی کاری دشوار است، لذا این تحقیق به همین خاطر صورت گرفت که خوانندگان به فقه غنی فقهای اسلامی به آسانی پی برده بدانند که دانشمندان اسلامی چه دقتهایی در مسائل گوناگون فقهی به عمل آوردهاند و پژوهشگران به راحتی در این زمینه به احکام فقهی فقهای مذاهب اسلامی دسترسی پیدا کنند.
▪ پایانبخش رساله موجود نتایج کلی است که در نکات زیر میتوان یادآوری نمود:
۱) با توجه به بررسی معانی لغوی و مرادف سالمند در عربی و مطالعه چنین واژههایی در کتابهای تفاسیر و فقهی، بهترین تعریف سالمند این بود: سالمند کسی است که بر اثر طولانی شدن سن و سپری نمودن دوره جوانی دچار ضعف گشته و از نگهداری و خدمت به خویش عاجز و ناتوان شده باشد.
۲) با بررسی وضعیت سالخوردگان در فرهنگهای مختلف بهترین جایگاه سالمندان در دین پر مهر و محبت اسلام میباشد، که دین اسلام توصیه میکند جایگاه و منزلت سالمندان نزد افراد جامعه، خانواده، جامعه و حکومت اسلامی لازم است حفظ شود و نباید حقوق مسلم ایشان پایمال گردد.
۳) تخفیفات شرع برای سالمندان در احکام عبادات
الف) طهارت: سالمندان با توجه به این که در اثر پیر شدن دچار ضعف میشوند، لذا اگر در قضیه طهارت دچار عسر و حرج گشتند بر اثر امراضی چون عدم کنترل ادرار و غیره، میتوانند تا آن اندازه که در توان دارند نسبت به طهارت کوتاهی نکنند و بعد نمازهایشان را بخوانند ولو این که دچار فقدان وضو گردند و اگر در استعمال آب برای طهارت احساس خطر نمودند میتوانند از رخصت تیمم استفاده نمایند.
ب) با توجه به این که سالمندان در ایامی و حالاتی قرار گرفتند که در مسائل جنسی هم چون دوران جوانی خوف فتنه وجود ندارد، لذا عدم رعایت حجاب کامل برای پیرزنانی که خوف فتنه از تحریک حالات شهوانی وجود ندارد، بلامانع میباشد، هم چنین که خلوت با آنها اشکال شرعی ندارد.
ج) اگر زنان سالمند که به سن یائسگی رسیدند، در ایام پیری و سن موجود خونی را مشاهده نمودند، که حاکی از قاعدگی و عادات ماهانه زنان باشد، حکم بر عادات ماهانه زنان حمل میشود.
د) رنگ کردن موی سفید با انواع رنگ از جمله با رنگ سیاه اگر به قصد فریب نباشد و هدف از آن زینت باشد بلامانع و جائز است.
هـ) اگر سالمندان در ادای فریضه نماز بر اثر سالخوردگی و مریضی دچار عسر و حرج شدند، نسبت به ادای نمازها میتوانند از رخصت جمع که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم بخوانند به شرطی که واقعاً عذر داشته باشند، اما نباید این حالت عادت همیشگیشان گردد.
و) شرکت در نماز جمعه برای سالمندان مرد اگر در مشارکت عذری نداشته باشند و با شرکت دچار هیچ گونه حرج و سختی نمیشوند، شرکت الزامی است، زیرا تشویقی است برای باشکوه نمودن نماز جمعه و شرکت دیگران.
ز) قضای نمازهای فوت شده اگر در ایام قبل از سالمندی به سبب سستی و کسالت باشند، بعد از پشیمانی در ایام سالخوردگی قضا ندارند و با توبه و انجام اعمال نیک جبران خواهد شد.
ح) اگر سالمندان از روزه گرفتن عاجز و ناتوان باشند با پرداخت فدیه آن میتوانند مسؤولیت آن را از دوش خود بردارند. و نسبت به روزههای فوت شده سالمندان برای جبران آنها میتوان فدیه داد و اگر ایشان در قید حیات نبودند ولیشان میتواند آنها را قضا نماید و یا به جای قضا فدیه دهد.
ط) پرداخت زکات از اموال سالمندان محجور واجب است، زیرا حجر گذاشتن بر آنان سبب عدم رشد مال ایشان نخواهد شد و پرداخت آن به مصلحت فقراست و با مرگ سالمندان وجوب پرداخت زکات از مال ایشان ساقط نمیشود.
ک) با پیر شدن اگر شرایط انجام حج فراهم باشد، وجوب حج ساقط نخواهد شد، زیرا نیابتاً سالمند میتواند کسی دیگر را برای ادای حج بفرستد. و اگر سالمند در قید حیات نباشد و قبل از فوت، ادای حجّ بر وی واجب شده باشد، دیگری میتواند آن فریضه را به جای وی انجام دهد.
۴) احوال شخصیه مربوط به سالمندان
الف) ازدواج برای سالمندان با شرایط مذکور در متن پایاننامه امری مستحب است. و در صورت عدم توانایی مالی و نیازمند بودن از ناحیه جنسی بر اولادشان واجب است که زمینه ازدواج برایشان را فراهم نمایند. و فراهم نمودن بستر ازدواج شامل مادر هم میشود با توضیحی که بیان شده است.
ب) ولایت نکاح تا جایی که سالمندان سالم باشند این حق برای آنها محفوظ و در غیر آن ولایت به ولی بعدی منتقل خواهد شد.
ح) سالمند شدن اگر سبب شود که شخص توان عمل زناشویی را از دست بدهد، موجب فسخ نکاح خواهد شد.
د) اگر شخصی همسرش را به قصد محروم نمودن وی از گرفتن میراث طلاق داد، از گرفتن میراث محروم نخواهد شد.
۵) احکام معاملات خاص سالمندان
الف) اعتراف و اقرار سالمند به حق دیگری خواه شخصی که برای وی اقرار میشود، وارث باشد یا غیر جائز و صحیح است.
ب) حجر و منع تصرف مالی سالمندان اگر شرایط حجر را داشته باشند صحیح و جایز است.
ج) سالمندان در وصیت و نیز تصرف مالی، وقتی در حالت مرض منجر به مرگ قرار میگیرند تا یک سوم حق تصرف مالی را دارند.
۶) احکام جرم و جنایت سالمندان
الف) اگر جرم سالمندان قتل نفس باشد در قصاص با بقیه تفاوتی ندارند و اگر جرم سالمند مادون نفس باشد مانند قطع عضو یا شکستن اعضا، در قصاص گرفتن از سالمند اگر خوف مرگ وی با قصاص کردن وجود داشت، قصاص وی حذف و مبدل به پرداخت دیه خواهد شد.
ب) اجرای حدود بر سالمندان اگر تحمل اجرای حدود نداشته باشند حاکم حق دارد که در اجرای حدود بر ایشان تخفیفاتی داشته کیفیت اجرا را تخفیف دهد.
● احکام جهاد سالمندان
الف) جهاد بر سالمندان وقتی شرایط آن را نداشته باشند واجب نیست.
ب) سالمندان کافر وقتی در حال مبارزه با مسلمانان باشند و هم دوش بقیه کفار مبارزه نکنند، کشتن آنان صحیح نیست ولی در حال جنگ و مبارزه کشتنشان صحیح است.
ج) سالمندان کافر وقتی زیر سلطه حکومت اسلامی زندگی میکنند و از جنبه مادی ضعیف باشند از پرداخت جزیه و مالیات به حکومت معاف هستند.
نویسنده: حسن علیپور
فهرست منابع و مآخذ
۱. القرآن الکریم
۲. آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، ۱۳۸۴
۳. ابراهیم مصطفی و ... ، المعجم الوسیط، القاهرة، ۱۹۸۵ م
۴. ابن ابی شیبة، عبدالله بن محمد المصنّف، به کوشش: کمال یوسف، الریاض، ۱۴۰۹ هـ
۵. ابن تاج الدین، احمد بن ابراهیم، أحکام المرضی، به کوشش: محمد سرور، کویت، ۱۴۱۸ هـ
۶. ابن تیمیة، احمد عبد الحلیم، ابو العباس، مجموع الفتاوی، به کوشش: عبدالرحمن محمد قاسم، الریاض، بیتا
۷. ابن تیمیة، أحمد عبدالحلیم، ابوالعباس، السیاسة الشرعیة، به کوشش: محمد بن صالح و سعد عبدالغفار، القاهرة، بیتا
۸. ابن جُزَی، محمد بن احمد، القوانین الفقهیة، بیروت، بیتا
۹. ابن حبان، محمد بن حبان، ابوحاتم، صحیح ابن حبان، به کوشش: شعیب أرناؤوط، بیروت، ۱۴۱۴هـ
۱۰. ابن حزم، علی بن احمد، ابو محمد، المحلی، به کوشش: لجنة احیاء التراث الاسلامی، بیروت، بیتا
۱۱. ابن حنبل، احمد، ابو عبدالله، مسند امام احمد، مصر، بیتا
۱۲. ابن رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد، مصر، ۱۳۹۵ هـ
۱۳. ابن سلام، ابو عبدالقاسم، الأموال، به کوشش: محمد خلیل هراسی، بیروت ۱۴۰۶هـ
۱۴. ابن سلمه، احمد بن محمد، ابو جعفر، شرح معانی الآثار، به کوشش: محمد زهری، بیروت، ۱۳۹۹ هـ
۱۵. ابن عابدین، محمدامین، حاشیة ابن عابدین، بیروت، ۱۳۸۶ هـ
۱۶. ابن قدامة، عبدالله بن احمد، ابو محمد، الکافی، به کوشش: زهیر الشاویش، بیروت، ۱۴۰۸هـ
۱۷. ابن قدامة، عبدالله بن احمد، ابو محمد، المغنی، مصر، ۱۳۴۸ هـ
۱۸. ابن قیم، محمد بن أبی بکر، ابو عبدالله، اعلام الموقعین، به کوشش: طه عبدالله، بیروت، ۱۹۷۳ م
۱۹. ابن کثیر، عماد الدین، أبوالفداء، البدایة و النهایة، بیروت، ۱۹۷۸ م
۲۰. ابن کثیر، عمادالدین، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، به کوشش: عبدالقادر اروناؤوط، دمشق، ۱۴۱۴هـ
۲۱. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، به کوشش: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، بیتا
۲۲. ابن مفلح، ابراهیم بن محمد، ابو اسحاق، المبدع، بیروت، ۱۴۰۰ هـ
۲۳. ابن منظور، جمالالدین، أبوالفضل، لسان العرب، القاهرة، بیتا
۲۴. ابن نجیم، زین بن ابراهیم، البحر الرائق، بیروت، بیتا
۲۵. ابو داود، سلیمان بن الأشعث، سنن ابی داود، به کوشش: محمد محیالدین، بیروت، بیتا
۲۶. البابرتی، محمد بن محمود، شرح العنایة علی الهدایة، بیروت، بیتا
۲۷. البانی، محمد ناصرالدین، الجامع الصغیر و زیادته، ۱۴۰۲ هـ
۲۸. البخاری، محمد بن اسماعیل، ابوعبدالله، صحیح البخاری، به کوشش: مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ هـ
۲۹. البهوتی، منصور بن یونس، الروض المربع، الریاض، ۱۳۹۰ هـ
۳۰. البهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، به کوشش: هلال مصلحی، بیروت، ۱۴۰۲ هـ
۳۱. البیهقی، أحمد بن الحسین، السنن الکبری، به کوشش: محمد عبدالقادر، مکة، ۱۴۱۴هـ
۳۲. الترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، به کوشش: احمد محمد شاکر، بیجا، بیتا
۳۳. الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، بیروت، بیتا
۳۴. حاکم، محمد بن عبدالله، أبو عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش: مصطفی عبد القادر، بیروت، ۱۴۱۱ هـ
۳۵. حجتی أشرفی، غلامرضا، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، ۱۳۸۵
۳۶. الحر العاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، به کوشش: عبد الرحیم الربان الشیرازی، بیجا، ۱۳۶۷
۳۷. حسان، حتحوت، المسنون و أزمة الموارد، بیجا ـ بیتا
۳۸. حسن مصطفی عبدالمعطی، سیکولوجیة المسنین، بیجا، ۲۰۰۵ م
۳۹. الحطاب، محمد بن عبد الرحمن، ابو عبدالله، مواهب الجلیل، بیروت، ۱۳۹۸ هـ
۴۰. الحمصی، محمد حسن، مفردات القرآن، بیروت، بیتا
۴۱. خرم دل، مصطفی، تفسیر نور، تهران، ۱۳۷۲ ش
۴۲. الخمینی، روح الله الموسوی، تحریر الوسیلة، بیجا، ۱۴۲۴ هـ
۴۳. الدارالقطنی، علی بن عمر، ابو الحسین، سنن الدار قطنی، به کوشش: سید عبدالله هاشم، بیروت، ۱۳۸۶ هـ
۴۴. داماد افندی، عبدالله بن محمد، مجمع الأنهر فی شرح ملتقی الأبحر، القاهرة، ۱۳۱۷ هـ
۴۵. الدردیر، احمد بن محمد، الشرح الصغیر، مصر، بیتا
۴۶. الدسوقی، محمد عرفه، حاشیة الدسوقی، به کوشش: محمد علیلش، بیتا
۴۷. الراغب الأصفهانی، الحسین بن محمد، أبو القاسم، المفردات فی غریب القرآن، سنندج، ۱۴۰۴ هـ
۴۸. الرملی، أحمد بن خرمه، نهایة المحتاج، القاهرة، ۱۳۵۷ هـ
۴۹. روبرت هندلی، روان شناسی اضطراب، ترجمه: مهدی قراچه داغی، تهران، ۱۳۷۳ ش
۵۰. الزبطی، عثمان بن علی، تبیین الحقایق شرح کنز الدقائق، مصر، ۱۳۱۳ هـ
۵۱. الزحیلی، وهبة، تفسیر المنیر، ترجمه: عبدالرؤوف، به کوشش: قاری غلام، تربت جام، ۱۳۷۸ ش
۵۲. زیدان، عبدالکریم، القصاص و الدیات فی الشریعة الاسلامیة، بیروت، ۱۴۲۸ هـ
۵۳. زیدان، عبدالکریم، الوجیز فی اصول الفقه، تهران، نشر احسان، ۱۴۲۷ هـ
۵۴. زیدان، عبدالکریم، فرد و حکومت در شریعت اسلام، ترجمه: محمد شریعتی، تهران، نشر احسان، ۱۳۷۸ش
۵۵. سازمان بهزیستی کشور، معاونت توانبخشی، آیین نامه ضوابط تأسیس انحلال و اداره مرکز توان بخشی و نگهداری شبانه روزی سالمندان، تهران، ۱۳۸۲ ش
۵۶. السرخسی، محمد بن أبی سهل، المبسوط، بیروت، بیتا
۵۷. سعد الدین، مسعد هلالی، الغبن و أثره فی العقود، القاهرة، ۱۴۰۵ هـ
۵۸. سعد الدین، مسعد هلالی، قضیة المسنین، الکویت، ۲۰۰۲ م
۵۹. السمرقندی، علاء الدین محمد، تحفة الفقهاء، بیروت، بیتا
۶۰. السید البکری، بن سید محمد، اعانة الطالبین، بیروت، بیتا
۶۱. سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۴۰۸ هـ
۶۲. السیواسی، محمد بن عبدالواحد، شرح فتح القدیر، بیروت بیتا
۶۳. السیوطی، جلال الدین بن عبد الرحمن، الأشباه و النظائر فی قواعد و فروع فقه الشافعیة
۶۴. الشافعی، محمد بن أدریس، أبو عبدالله، الأم، بیروت، ۱۳۹۳ هـ
۶۵. الشربینی، محمد الخطیب، مغنی المحتاج، بیروت، بیتا
۶۶. الشوکانی، محمد بن علی، ارشاد الفحول، به کوشش: محمد صبحی، بیروت، بیتا
۶۷. الشوکانی، محمد بن علی، نیل الأوطار، بیروت، ۱۹۷۳ م
۶۸. صالح عبدالسمیع، جواهر الأکلیل شرح مختصر خلیل، القاهرة، بیتا
۶۹. الصنعانی، عبدالرزاق بن همان، ابوبکر، المصنف، به کوشش: عبد الرحمن الأعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ هـ
۷۰. الصنعانی، محمد بن أسماعیل، سبل السلام شرح بلوغ المرام، به کوشش: ابراهیم عصر، القاهرة، ۱۹۷۹ هـ
۷۱. الطبری، محمد بن جریر، أبو جعفر، تفسیر الطبری، بیروت ۱۴۰۵ هـ
۷۲. الطحاوی، أحمد بن محمد، حاشیة الطحاوی، مصر، ۱۳۱۸ هـ
۷۳. عبدالله بن سعید محمد، القواعد الفقهیة، الاستنساخ، داود کراخی، بیجا، ۱۳۸۱ ش
۷۴. العدوی، علی الصعیدی، حاشیة العدوی، به کوشش: یوسف شیخ محمد، بیروت، ۱۴۱۲هـ
۷۵. عزالدین، إبراهیم، السنوات المتأخرة من العمر، بیجا ـ تا
۷۶. العسقلانی، احمد بن علی بن محمد بن حجر، بلوغ المرام، القاهرة، ۱۹۷۹ م
۷۷. علی أکبر طاهری قزوینی، تفسیر فشرده قرآن به قرآن، تهران، بیتا
۷۸. عودة، عبدالقادر، التشریع الجنایی الاسلامی، بیروت، ۱۴۱۲ هـ
۷۹. العینی، محمود، ابو محمد، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، القاهرة، ۱۳۴۸ هـ
۸۰. الغزالی، أبو حامد، المستصفی، تهران، نشر احسان، ۱۳۸۲ ش
۸۱. الغزالی، محمد، خلق المسلم، مصر، ۱۹۹۹ م
۸۲. فتحی یکن، ماذا یعنی انتمائی للاسلام، قم، نشر نهضت، ۱۳۶۹ش
۸۳. الفرفور، عبد اللطیف صالح، فتاوی و قضایا فقهیة معاصرة، سوریة، ۲۰۰۶ م
۸۴. الفیروز آبادی الشیرازی، ابراهیم بن علی، المهذب، مصر، بیتا
۸۵. الفیروز آبادی الشیرازی، مجد الدین، القاموس المحیط، مصر، ۱۳۹۹ هـ
۸۶. القاضی، أبویوسف، یعقوب بن أبراهیم، الخراج، بیجا ـ تا
۸۷. القرافی، شهاب الدین، الذخیرة، به کوشش: محمد حجی، القاهرة، ۱۹۶۱ م
۸۸. القرافی، شهاب الدین، الفروق، بیروت، بیتا
۸۹. القرضاوی، یوسف، حقوق الشیوخ و المسنین، القاهرة، بیتا
۹۰. القرطبی، محمد بن أحمد، أبو عبدالله، الجامع لأحکام القرآن، به کوشش: أحمد عبد العلیم، القا۱۳۷۲ هـ
۹۱. الکاسانی، علاء الدین، أبوبکر، بدائع الصنائع، القاهرة، ۱۳۳۷ هـ
۹۲. الکلینی، محمد بن یعقوب، أبو جعفر، الفروع من الکافی، به کوشش: علی أکبر الغفاری، ته۱۳۶ ش.
۹۳. کمال محمد نجیب و صدیقة العوضی، الوراثة و الشیخوخة، بیجا ـ تا
۹۴. الکهوجی، عبدالله بن الشیخ، زاد المحتاج بشرح المنهاج، به کوشش: عبدالله ابراهیم، بیروت، بی تا
۹۵. مارک، فیشر و مارک آلن، چگونه مانند میلیونرها فکر کنیم؟، ترجمه: مهدی قراچه داغی، تهران، نشر پیکان، ۱۳۸۴ ش
۹۶. مالک بن أنس، ابو عبدالله، الموطأ، به کوشش: محمد فؤاد عبدالباقی، مصر، بیتا
۹۷. الماوردی، علی بن محمد، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، بیروت، ۱۳۹۸ هـ
۹۸. الماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، به کوشش: علی محمد، بیروت، بیتا
۹۹. المبارکفوری، محمد عبدالرحمن، تحفة الأحوذی، بیروت، بیتا
۱۰۰. المجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیجا، ۱۳۷۷ ش
۱۰۱. محمد جعفر امامی و محمدرضا آشتیانی، شرح نهج البلاغة، به کوشش: مکارم شیرازی، قم، بیتا
۱۰۲. محمد علیش، منح الجلیل، بیروت، ۱۴۰۹ هـ
۱۰۳. محمد فؤاد عبدالباقی، اللؤلؤ و المرجان فیما اتفق علیه الشیخان، بیروت، ۱۴۲۳ هـ
۱۰۴. المراغی، أحمد مصطفی، تفسیر المراغی، بیجا ـ تا
۱۰۵. المرغینانی، علی بن أبی بکر، الهدایة شرح بدایة المبتدی، مصر، بیتا
۱۰۶. مسلم، أبو الحسین، صحیح مسلم، به کوشش: محمد فؤاد، بیروت، بیتا
۱۰۷. مصطفی الخن و مصطفی البغا، الفقه المنهجی علی مذهب الشافعی، تهران، نشر احسان، ۱۴۲۱ هـ
۱۰۸. الندوی، ابوالحسن، نبی رحمت، ترجمه: محمد قاسم، مشهد، نشر دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۸۰ ش
۱۰۹. النسائی، أحمد بن شعیب، أبو عبدالرحمن، سنن النسائی، به کوشش: عبدالفتاح أبو غدة، حلب، ۱۴۰۶ هـ
۱۱۰. النمری، یوسف بن عبدالله، أبوعمر، التمهید فی الموطأ من المعانی و الأسانید، به کوشش: مصطفی بن أحمد و محمد عبدالکبیر، المغرب، ۱۳۸۷ هـ
۱۱۱. النورسی، سعید، الشیوخ، ترجمه: احسان قاسم، مصر، نشر سوزلر، بیتا
۱۱۲. النووی، یحیی بن شرف، المجموع، به کوشش: محمد مطربی، محمد نجیب، بیروت،۱۴۱۷ هـ
۱۱۳. النووی، یحیی بن شرف، روضة الطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ هـ
۱۱۴. النووی، یحیی بن شرف، ریاض الصالحین، سنندج، نشر علوم القرآن، ۱۳۶۷ ش
۱۱۵. النووی، یحیی بن شرف، شرح روض الطالب، بیروت، بیتا
۱۱۶. النووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، بیروت، ۱۳۹۲ هـ
۱۱۷. النووی، یحیی بن شرف، منهاج الطالبین و عمدة المفتین، بیروت، ۱۴۱۸ هـ
۱۱۸. ویدا علیخانی، پیری از دیدگاههای مختلف، تهران، نشر اولیا وجربیان، ۱۳۸۱ ش
۱۱۹. هارولد کاپلان، بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، ترجمه: نصرت الله پور افکاری، تهران، نشر آزاده، ۱۳۷۵ ش
۱۲۰. الهیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، القاهرة، ۱۴۰۷ هـ
ارجاعات
[۱]ـ ابن نجیم؛ البحر الرائق، ۵/۷۶.
[۲]ـ البقره/۲۵۶.
[۳]ـ الشربینی؛ مغنی المحتاج، ۴/۲۰۹، السید البکری؛ اعانة الطالبین، ۴/۱۸۰، ۱۸۱.
[۴]ـ البقره/۲۱۶.
[۵]ـ مسلم؛ صحیح مسلم، ۳/۱۵۱۷، شماره۱۹۱۰.
[۶]ـ ابن نجیم؛ البحر الرائق، ۵/۷۶، ابن رشد؛ بدایة المجتهد، ۱/۳۸۱، ۳۸۹، المرغینانی؛ الهدایة، ۲/۱۳۷، الفیروزآبادی، المهذب، ۲/۲۳۱، ۲۳۴، ابن قدامه؛ المغنی، ۹/۱۶۵.
[۷]ـ البقره/۲۵۶.
[۸]ـ البقره/۱۹۰.
[۹]ـ القرطبی؛ تفسیر القرطبی، ۸/۱۵۰، الطبری؛ تفسیر الطبری، ۱۰/۱۳۴، ۱۳۵، ابن کثیر؛ تفسیر ابن کثیر، ۱/۳۴۰، ۴۷۳، المقدسی؛ الفروع، ۶/۱۷۹.
[۱۰]ـ التوبه/۳۶.
[۱۱]ـ التوبه/۹۱.
[۱۲]ـ النسائی؛ سنن النسائی، ۵/۱۱۳، شماره۲۶۲۶، امام احمد؛ مسند امام احمد، ۲/۴۲۱، شماره۹۴۴۰، علی بن ابیبکر الهیتمی، مجمع الزواند، ۳/۲۰۶.
[۱۳]ـ محممد/۴. دکتر خرمدل؛ تفسیر نور.
[۱۴]ـ البخاری؛ صحیح البخاری، ۳/۱۰۹۳، شماره۲۸۵۲، مسلم؛ صحیح مسلم، ۳/۱۳۶۴، شماره۱۷۴۴.
[۱۵]ـ البقره/۱۹۳، الفیروزآبادی؛ المهذب، ۲/۲۳۳، ۲۲۳۴، النووی؛ روضة الطالبین، ۱۰/۲۱۱، ابن حزم؛ المحلی، ۷/۲۹۸، الرملی؛ نهایة المحتاج، ۸/۶۴.
[۱۶]ـ ابی داود؛ سنن ابی داود، ۳/۵۴، شماره۲۶۷۰.
[۱۷]ـ البقره/۱۹۰.
[۱۸]ـ داماد افندی؛ مجمع الانهر، ۱/۶۳۶، ابن عابدین؛ حاشیة ابن عابدین، ۳/۲۲۵، ۴/۱۲۴، ابن رشد؛ بدایة المجتهد، ۱/۳۸۴، الکاسانی؛ بدائع الصنائع، ۷/۱۰۲، الدسوقی؛ حاشیة الدسوقی، ۲/۱۷۳، ۱۷۶، النووی؛ روضة الطالبین، ۱۰/۲۱۱، ابن قدامه؛ المغنی، ۸/۴۷۷، ۹/۱۶۸، ابن حزم؛ المحلی، ۷/۲۹۸، الحطاب؛ مواهب الجلیل، ۳/۳۴۷، الفیروز آبادی؛ المهذب، ۲/۲۳۴، عبدالله بن قدامة المقدسی؛ الکافی، ۴/۲۵۵.
[۱۹]ـ البقره/۱۹۰.
[۲۰]ـ ابی داود؛ سنن ابی داود، ۳/۳۷، شماره۲۶۱۴، ابن ابی شیبه؛ المصنف، ۶/۴۳۸؛ شماره۳۳۱۱۸.
[۲۱]ـ عبدالرزاق؛ مصنف، ۵/۱۹۹، شماره۹۳۷۵، المبارکفوری؛ تحفة الاحوذی، ۵/۱۵۹، الفیروزآبادی؛ المهذب، ۲/۲۳۴، احمد بن محمد بن سلامه؛ شرح معانی الاثار، ۳/۲۲۰.
[۲۲]ـ الشربینی؛ مغنی المحتاج، ۴/۲۴۲.
[۲۳]ـ ابن عابدین؛ حاشیة ابن عابدین، ۴/۲۰۱، السیواسی؛ شرح فتح القدیر، ۵/۲۹۳، عبدالله بن محمود بن مولود الموصلی، الاختیار، ۴/۱۳۸؛ داماد افندی؛ مجمع الانهر، ۱/۶۷۱، الفیروزآبادی؛ المهذب، ۲/۲۵۲، ابن رشد؛ بدایة المجتهد، ۱/۴۰۴.
[۲۴]ـ ابی عبید؛ الاموال، ص۵۰، شماره۱۱۹، ابو یوسف؛ الخراج، ص۱۴۳.
[۲۵]ـ ابن حزم؛ المحلی، ۷/۳۳۲ و مراجع قبلی در فقه مذاهب.
[۲۶]ـ ابو یوسف؛ الخراج، ص۱۴۴، ابوعبید؛ الاموال، ص۳۸، شماره۷۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست