دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
نیرویی داستان رئالیستی را پیش می برد
«وکیلباشی کبریتی آتش زد و همین برای گیلهمرد به منزله آژیر بود. در یک چشم به هم زدن تپانچه را از جیبش درآورد و در همان آنی که نور زرد و دود بنفش کمرنگ گوگرد اتاق را روشن کرد، گیلهمرد توانست گلنگدن را بکشد و او را هدف قرار دهد.» موضوع یک اثر رئالیستی تجربه درونی نیست بلکه واقعیتی بیرونی است، یک لحظه تاریخی است که گاه آن لحظه تاریخی همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد، اما آن لحظه تاریخی چگونه رخ میدهد؟ دو امنیه _ وکیلباشی و بلوچ- گیلهمرد را تحتالحفظ و در زیر رگبار شدید باران و توفان برای محاکمه به فومن میبرند. گیلهمرد، روستایی شجاعی است که به جنگل پناه میبرد و هنگامی که پنهانی به دیدار خانوادهاش میرود دستگیر میشود. در تمام طول راه وکیلباشی که از زندانی دلپری دارد راحتش نمیگذارد و دایما حرفهای نیشدار به او میزند در صورتی که بلوچ، فکری ندارد جز آنکه پنجاه تومن اندوخته گیلهمرد را تلکه کند؛ بنابراین تصمیم میگیرد تپانچه گیلهمرد را که در هنگام تفتیش خانهاش در وسط یک دسته برنج پیدا کرده به خود گیلهمرد بفروشد. در این میان گیلهمرد هم مترصد میشود تا در لحظهای مناسب با همان تپانچه که در اصل مال خودش است وکیلباشی را خلع سلاح کرده و به جنگل بگریزد اما درست هنگامی که نقشهاش عملی میشود و پالتو و بارانی وکیلباشی را در میآورد و میپوشد و از اتاق بیرون میآید ناگاه «صدای تیری شنیده شد که گلولهای به بازوی دست گیلهمرد اصابت کرد، هنوز برنگشته، گلوله دیگری به سینه او خورد و او را از بالای ایوان سرنگون ساخت. مامور بلوچ کار خود را کرد.» نیرویی داستان رئالیستی را به پیش میراند این نیرو «نمادها» و همچنین «آنتاگونیسمی» است که در جامعه وجود دارد این نیروی پیش برنده، داستان رئالیستی را از داستان ناتورالیستی جدا میکند تا اجازه ندهد ادبیات در واقعیت متوقف بماند، به نظر رئالیستها ادبیات بایستی که واقعیت را بکاود تا از مصالح آن واقعیت تازهای بسازد، چنین ساختهای به عنوان یک واقعیت تازه داستان را به مرتبه بالاتر ارتقا داده و فیالواقع آن را به پیش میبرد.
در گیلهمرد «چیزهایی» دایما تکرار میشوند که علاوه بر آنکه با جو حاکم بر داستان هماهنگی دارد، آهنگ درونی و نیروی پیش برنده آن نیز است مثل بارش باران، باد و طوفان شدید که حکایت از آشوب طبیعت دارد، آشوبی که با آشوب قهرمان داستان هماهنگ است و یا «شیون کردن زنی در جنگل» که بهصورت شیون و جیغ و غش یک زن دایما تکرار میشود. «شیون کردن زنی در جنگل» اگر چه با کشته شدن صغری زن گیلهمرد همخوانی دارد اما نقشی مهمتر به داستان میدهد. «شیون زنی در جنگل» نمادی است که گرچه معنای خود را در داستان پیدا میکند اما در خودداستان که مصداقش همانا در کشته شدن صغری به دست وکیلباشی است متوقف نمیماند و از آن میگذرد و به آهنگ درونی کل داستان بدل میشود. در اینجا دیگر این آهنگ درونی است که در نهایت، فرم و محتوا را یکی میکند و لحظه تاریخی را به ابدیت پیوند میدهد. گویی این تنها نمادها هستند که به عالم واقعی معنا میبخشند و حتی قابلیت آنرا مییابند تا ماده را از تنگنا رهایی بخشند. علاوه بر آن، اهمیت نمادها همچنین در قدرتی است که به آدمی میدهد تا حال او را قوی کرده تا حتی بر چیزهای نامحسوس قدرتی محسوس بدهد.* «صدایی که از جنگل میآمد شبیه به ناله صغری بود. درست همان موقعی که گلولهای از بالاخانه کومه کدخدا در تولم به پهلویش خورد» به نظر میرسد طنین شیون زنی در جنگل شبیه به ناله صغری همسر گیلهمرد است که به او آن قدرت را میدهد تا قاتل زنش _وکیلباشی_ را دریوزه کند «گریه میکرد التماس و عجز و لابه مامور مانند آبی که رو آتش بریزند التهاب گیلهمرد را خاموش کرد» . هر سه قهرمان داستان گیلهمرد بنا بر جایگاه اجتماعی و شغلی که دارند آدمهایی هستند که در اجتماع مشابه آنها وجود دارد بنابراین بیانگر تیپ معین اجتماعیاند. بزرگ علوی درباره انتخاب گیلهمرد میگوید «درست قبل از قضایای آذربایجان یک افسری را گرفتند، او را به تهران آوردند که به کرمان ببرند در تهران چهار ساعت تمام در یک جیپ یک ژاندارم تفنگدار با یک افسر در کنارش نشسته بودند و دستشان به اسلحهشان بود. این آن چیزی است که من در «گیلهمرد» بیان کردم.» از طرفی این هر سه در عین حال حامل آنتاگونیستی هستند که این آنتاگونیسم لاجرم چارهای جز تقابل برایشان باقی نمیگذارد. گیلهمرد دهقانی است محکوم به اعدام که عواطف زیادی به خانواده دارد و میخواهد بعد از کشته شدن همسرش _ صغری_ سرپرستی بچه را بهعهده گیرد به همین دلیل به ناگزیر از کشتن وکیلباشی ابایی ندارد. خصوصیات او درست نقطه مقابل مردی است که با تفنگ به دنیا آمده و آدمکشی برایش مثل آب خوردن است و این هر دو متفاوت از آن سومیاند وکیلباشی نفر سومی است که در برابر قدرت ضعف مطلق و در برابر کسی که بیقدرت است جبار مطلق است او اگرچه فقیر است اما از فقر نفرت دارد. در کنار هم قرار گرفتن این سه تیپ متفاوت اجتماعی آنهم در لحظه حساسی که داستان شروع و به پایان میرسد به ناگزیر با خود آنتاگونیسمی را به همراه دارد که این آنتاگونیسم یا همان تنشهای اصلی اساسا در جامعه وجود دارد.
برای بهتر شناختن «گیلهمرد» میتوان آن را با داشآکل هدایت و تنگسیر چوبک مقایسه کرد. در این دو داستان موضوع حول قهرمانی قهرمان دور میزند. داشآکل قهرمانی است که قربانی میشود اما به هر حال مساله فردی است و در تنگسیر زائرمحمد کم و بیش حال و هوایی ماجراجویانه دارد. در هر دو این فرد است که موقعیتی محوری دارد و... داستان حول و حوش خلقوخوی درونی و در واقع تجربه درونی آنان _داشآکل و زائر محمد_ دور میزند در حالیکه در «گیلهمرد» موضوع چندان ارتباطی به خلقوخوی گیلهمرد ندارد. حتی «طوفان جنگل و هوای بارانی و نمناک و نامناسب جانشین کیفیت روانی گیلهمرد شده است.» زیرا داستان اساسا رئالیستی است و نقطه عزیمت واقعیت بیرونی است، گیلهمرد بالاجبار و در موقعیتی ناخواسته درگیر ماجرا شده درحالیکه دوست دارد در همان جنگل و خانه روستاییاش زندگی کند اما اتفاقاتی در روستاها مثل بهره مالکانه گرفتن از روستا و حاکم شدن مالک او را به ناگزیر در موقعیت حساس قرار میدهد که او را وادار به داخلشدن در ماجرا میکند که نهایتا منجر به کشته شدنش میشود. به همین دلیل درباره علوی گفته میشود که او قهرمانان و نه قهرمان- در قهرمان مساله همواره فردی است مثل داشآکل و تنگسیر - داستانهایش را همواره در متن وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه توصیف میکند و این یعنی آنکه اتفاقات قبلا افتاده و آنگاه سوژهها وارد داستان میشوند. زنی در جنگل شیون میکند این مساله لحظهای گیلهمرد را به حال خود رها نمیکند. «شیون کردن زنی در جنگل» دیگر نمادی میشود که تنها همان به دنیای واقعی او معنا میدهد و او را به پیش میراند. موسیقیای میشود که بر اثر تکرار و تداعی تصاویر به قدرت و قوت القای معنا میافزاید و در نهایت به گیلهمرد انگیزه میدهد تا تمام نیروی خود را جمع کند و بر اتفاقات بیرون از خود تاثیر گذارد. **
*تعجبی ندارد که بعضی از شاعران سمبولیسم _ نمادگرا_ همچون بودلر در قطعاتی از اشعار خود گاه رنگها را احساس میکنند، بوها را میشنوند و آهنگها را میچشند.
**بعدها خود «گیلهمرد» به نمادی بدل میشود که هر بار خاطره آن برای دیگران تداعی میشود و آنها را پیش میبرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست