پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مقصود از زندگی چیست


مقصود از زندگی چیست

زندگی پس از مرگ

در درون این بدن مادی ما چراغی برافروخته و روشن است و خود ما نیز در فروغ آن محاط می باشیم ۱ ، و جاده ای را که در آن افتاده و کار می کنیم ، کاملا مشخص و معین گردیده ، یعنی در این مرحله می دانیم که چه هستیم و به کجا می رویم . ۲

بنابراین دیگر نباید فقط درصدد انجام و کسب منافع مادی شخصی خود برآئیم ، بلکه بایستی با کمال جدیت و استقامت برای پیشرفت و ارتقا روحی خود کوشش نمائیم .

منظور نهایی و آخرین مرام زندگانی ، تکامل است و آن جاده که ما را بدین شارع بزرگ و مقدس هدایت می نماید ، همانا ترقی و پیشرفت تدریجی خود ما است . این راه ، خیلی طولانی و طاقت فرسا است و بایستی آن را به تانی پیمود . ۳

و این موجود انسانی ، هر مرحله و درجه ای را که طی می کند ۴ ، به واسطه مجاهدات و زحماتی که متحمل گشته ، اجر و پاداشی برای خود تهیه کرده و از روی همین مساعی ، تجاربی تحصیل نموده و قوای عقلانی و معنوی خویش را بدین وسیله توسعه و پرورش داده است .

مقدرات کلیه افراد بشر یکسان و مشابه است ، احدی را بر دیگری رجحان و مزیتی نبوده و جاده تکامل یکی است ۵ . موجودات عموما بایستی همان راه را بپیمایند و در طی این مراحل بایستی انواع و اقسام موانعی که در پیش پای خود مشاهده می کنند ، منکوب نموده ، بر آن ها تسلط یافته و بدین وسیله یک قسم عاقبت یا انجامی به جهت خویش آماده و تامین نمایند .

البته صحیح است که ما خود ، مختار و آزادیم و می توانیم این دوره را به هر نحو که مایلیم ، خواه سریع و خواه کند ، به پایان رسانیده و دیر یا زود به حد کمال رهسپار شویم ، و آزادیم و می توانیم در انواع و اقسام تنعمات مادی و عیش و عشرت به سر برده و بدین وسیله زندگی ها و مراحل زیادی را در بطالت ، بیکاری یا رذالت و شرارت بگذرانیم ، ولی نبایستی غافل بود که زمانی می رسد که حس تکلیف ، ما را بیدار کرده ، متنبه ساخته و به ما گوشمالی کاملی خواهد داد ، در این وقت است که درد و رنج محرک این سستی و رخوت شده و به ناچار مجبور می شویم دوره تکاملی را که مدت ها به حال وقفه و ذره ای در آن پیش نرفته ایم ادامه داده و به جانب مقصود رهسپار گردیم . ۶

هر یک از افراد بشر به واسطه اعمال خوب یا بدی که مرتکب می گردد ، موقعیت و آتیه خود را مرتب و منظم می سازد ؛ یعنی نتیجه همین اعمال است که در آینده به خود او بازگشت کرده و موجب حفظ و حراست وی می گردد . ۷

هر گاه این موجود ، زندگی خود را در هوی و هوس های شهوانی به سر برد و در راه خیر و صلاح قدمی برندارد ، بدون شک در منجلاب پستی باقی می ماند و از شان و مقام وی نیز کاسته می گردد تا آن که به واسطه رنج و مشقت ، خود را منزه و پاک سازد و به مجرد این که این مرحله را پیمود ، یعنی تا اندازه ای پاک و تصفیه شد ، از این جا است که دوره تکامل وی با طرز بهتر و آبرومندتری ادامه می یابد . پس موجود ، بایستی به نسبت خطاهایی که مرتکب گردیده ، آن ها را ترمیم و جبران نماید ۸ .

با توجه به آنچه گفته شد ، روح انسانی ، به طور دائم و همیشه مقهور و معلول این دنیای زمینی تاریک و ظلمانی نیست ، یعنی پس از حصول و کسب بعضی از صفات لازمه ، این زمین را ترک گفته و به عوالم و دنیاهای نورانی و روشن دیگری رهسپار خواهد شد ،... و باز به تدریج ترقی کرده ، آن عوالم جدید را پیموده و چون در هر مرتبه مراحل جدیدی را ملاقات می نماید ، لاینقطع بر درجات اخلاقی و کمال خود اضافه نموده و به همین ترتیب پس از طی مراحل مختلف تکاملی ، نهایتا در حکومت موجودات و اشیا سهیم شده و به واسطه اعمال خود در حفظ انتظام عالم و اجرای نقشه خداوندی ، وسیله ای شده و کمک می نماید .

بلی از این قرار است راز عظیمی که در روح انسانی موجود می باشد ! این روح به منزله جرقه یا شراره ای که از کانون الوهیت صادر و خارج شده و به هر اندازه که بر هوی و هوس های نفسانی خود غلبه نماید زمینه سعادت ابدی را برای خویشتن فراهم می نماید .

بهشت موعود ، به یک معنی ، همانا نتیجه مجاهدات و مساعی ما می باشد ۹ . این بهشت از ما چندان دور نیست ، بلکه در خود ماست . نداها یا صداهای خوش آهنگ یا خشنی که انسان اغلب از اعماق وجود خود استماع می کند ، تماما تعالیم و تفاسیر این قانون کبیر می باشند و البته هر قدر انسان بیشتر در جاده تکامل قدم گذارد ، به همان اندازه هم این نداها و صیحه ها قوی تر و بزرگ تر می گردد .

به هر اندازه که روح تصفیه و پاک می شود ، به همان اندازه تصورات و افکار او بیشتر نمو و توسعه پیدا می کند . حال هرگاه بخواهیم کلیه صفات و مزایایی را که این روح ، فعلا در وضعیت حاضر و به واسطه بعضی استعدادهای فطری خود داراست و در مقابل ما این طور جلوه و دلربایی می کند ، با مزایا و محسناتی که بعدها در یک روزگار دیگر ، یعنی در زندگی های عالی تری کسب خواهد نمود ، مقایسه نمائیم ، خواهیم دانست که به هیچ وجه با آن ها قابل مقایسه نبوده و در مقابل آن مزایا ، سرمایه قلیل و غیر قابل اهمیتی محسوب خواهد گشت .

البته اکنون نیز این روح دارای منابع و چشمه های مکنونه بی شمار و بکر و مالک حواس درونی رنگارنگ و مختلف و سرچشمه های احساسات و عواطف پاینده ای است . ولی تنها چیزی که مانع از تجلی و تظاهر این کمالات معنوی و سرمایه های اخلاقی می گردد ، تاثیرات این بدن مادی و خشن ماست که همیشه از تجلیات و پیشرفت آن جلوگیری می نماید ۱۰ .

فقط اشخاصی که به مقامات والا نائل گشته اند ، یک عده از مردم برجسته بوده اند که به پیرایه ها و مقیدات زمینی و دنیوی به کلی پشت پا زده و به واسطه فداکاری ، محبت و نیکی به همنوع ، خود را تصفیه نموده و نمونه ای از آن لذایذ را در این عالم ، به ذائقه پاک خود چشیده و حس کرده اند .

ولی به هیچ وجه نمی توان آن احساسات و عوالمی را که آن ها را مست و سرشار می نماید ، با زبان ساده به سایر اشخاص توضیح داده و تبلیغ نمود چرا که بدلیل عدم درک آن ها موجب تمسخر آن ها خواهد شد ۱۱.

/

محمد صالحی

زیرنویسها :

۱- انسان موجودی است مرکب از سه عنصر که با یکدیگر جمع شده و تشکیل وجود واحدی را می دهند . این سه عنصر عبارتند از : ۱- جسم که پوشش و پیکری است مادی و بی دوام و به منزله جامه ایست که ما آن را وقت مردن از تن رها می سازیم . ۲- پریسپری که پوششی است سیال و بادوام که به حواس ظاهری در نیامده و همیشه مصاحب روح بوده و مراتب ترقیات و تصفیه خود را با آن طی می کند . ۳- روح که عنصری است باشعور و مرکز قوه و کانون ذهن و تفکر شخصیت محسوب می گردد . ( ص ۳۰۳ کتاب )

۲- به مطالب زیر مراجعه شود :

• دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی – محمد صالحی - http://mahsan.parsiblog.com/۱۲۱۲۱۷۸.htm

• چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما – محمد صالحی – http://mahsan.parsiblog.com/-۱۵۴۹۱۹۷.htm

۳- آه من قلة الزاد و طول الطریق- و بعد السفر و عظیم المورد – نهج البلاغه – حکمت ۷۷

آه از توشه اندک ، و درازی راه ، و دوری منزل ، و عظمت روز قیامت

۴- مراحل مختلف و متعددی که انسان قبل از تولد ، این زندگی اکنون و پس از مرگ باید طی کند تا به سر منزل مقصود برسد .

۵- الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا انه یبدؤا الخلق ثم یعیده – یونس ، آیه ۴

بازگشت همه شما بسوی اوست ! خداوند وعده حقّی فرموده ؛ او آفرینش را آغاز می‏کند ، سپس آن را بازمی‏گرداند .

۶- به مطلب زیر مراجعه شود :

" سرنوشت انسان ، جبر یا اختیار ؛ محمد صالحی " – http://mahsan.parsiblog.com/-۱۷۹۸۳۳۹.htm

۷- فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره – زلزله ، آیه ۷ و ۸

پس هر کس هموزن ذرّه‏ای کار خیر انجام دهد آن را می‏بیند ! و هر کس هموزن ذرّه‏ای کار بد کرده آن را می‏بیند !

۸- " ساصلیه سقر - و ما ادراک ما سقر - لا تبقی و لا تذر - لواحة للبشر . " سوره مدثر – آیات ۲۶ تا ۲۹

" (امّا) بزودی او را وارد سَقَر می‏کنم ! - و تو نمی‏دانی «سقر» چیست! - (آتشی است که) نه چیزی را باقی می‏گذارد و نه چیزی را رها می‏سازد ! - پوست را بکلّی دگرگون می‏کند! ( زنگارهای روح را بکلی می برد و آن را خالص و پاکیزه می کند ) "

۹- الدنیا مزرعه الاخره – ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۷.

این دنیای زمینی ، محل کشت و تهیه توشه برای سفر آخرت است .

۱۰- در کلام عارفان داریم :

• شعر حافظ :

" میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز "

• و یا کلام بایزید بسطامی ( عارف نامدار ) در پاسخ به سوال :

" راه حق چگونه است ؟ " می فرماید :

" تو از راه برخیز که به حق رسیدی ."

• و یا سروده شیخ عطار ( عارف شوریده ) :

" نیست شو تا هستیت از وی رسد تا تو هستی ، هست در تو کی رسد ؟ "

۱۱- به قول حافظ شیراز :

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند که اعتراض بر اسرار علم غیب کند ( غزل ۱۸۸ )

با مدعی نگوئید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی ( غزل ۴۳۵ )

محمد صالحی

http://mahsan.parsiblog.com

منبع : کتاب " زندگی پس از مرگ – مسیو لئون دنی ، ص ۱۸۷ تا ۱۹۵ " با اضافات