پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

ملی گرایی ورزشی (بخش هفتم: از منتخب تهران تا تیم ملی ایران)



      ملی گرایی ورزشی (بخش هفتم: از منتخب تهران تا تیم ملی ایران)
ابراهیم خدایی

در اواخر سال 1304 تیم تهران برابر تیم انگلیسی های مقیم ایران صف کشید، این نخستین دیدار رسمی و قابل توجه یک تیم ایرانی با حریفی غربی است، حضور یافتن رضاشاه پهلوی در این دیدار اهمیت آن را دوچندان می کند. وقتی تیم ایرانی در لحظات اول بازی گل می خورد، شاه منقلب می شود و قصد ترک محل را می کند ولی با تقاضای اطرافیانش می ماند تا روحیه تیم ایرانی از هم نپاشد، تیم تهران گل مساوی و سپس گل برتری را به ثمر می رساند و پیروزمندانه از زمین خارج می شود. میرمهدی خان ورزنده –پدر ورزش مدرن ایران- به هیجان می آید و فریاد می زند: "ایرانی ها که فوتبال را از انگلیسی ها یاد گرفته اند، امروز فاتح میدان شدند"

 

در طول دوران مدرنیته، میدان ورزش همواره بستری مساعد برای بیان و تقویت انواع ملی گرایی و محلی گرایی بوده است، مفهوم "ملی گرایی ورزشی"[1] به این مساله می پردازد (هابرمن به نقل از بیرنر 2001: 17-18)، البته واژه های دیگری نیز، مثل "میهن پرستی ورزشی"[2] نیز در برخی آثار به همین مساله ی پیوند ورزش مدرن و ملیت اشاره می کنند (گومبرگ 2000: 87-98)، در شش قسمت پیشین این نوشتار سلسله  نوشتار به معرفی این مفهوم و بررسی کاربرد آن در کشورهای مختلف جهان پرداخته شد.

اینک طرحی اجمالی از پیوند ملی گرایی و ورزش مدرن (به طور خاص فوتبال) در ایران ارائه می شود که در دو بخش متوالی به برهه های زمانی پیش و پس از انقلاب اسلامی 57 می پردازد.

 

بعد از انقلاب مشروطه (1906) دغدغه ورزش و تربیت جسمانی در ایران عمومیت بیشتری یافت، و بیشتر در اندیشه تقویت بدن مردم با آرمان احیای ایران قدرتمند باستانی بود. در 1916 مردی در ورزش ایران فعال شد که وی را پدر ورزش مدرن ایران خوانده اند، او میر مهدی ورزنده نام داشت، او با استفاده از تجاربی که در بلژیک و ترکیه اندوخته بود به تدریس و اشاعه ورزش های مدرن در مدارس پرداخت (چهابی 2002: 374). در 1921 جریده "کاوه" چاپ برلین می نویسد:

"در نظر آنان که در افسون پیشرفت ملت ها شناور هستند ]ورزش[ یکی از منابع قدرت ملی، پیشرفت، استقلال، تمدن و بقای ملی و مخصوصا پاکدامنی و جدیت در پیگیری اهداف و  سرچشمه فضیلت های فردی و جمعی با هم است. بازی توپی با دست و مخصوصا پا، اسب سواری، دو، شکار، شمشیربازی، چوگان و درشکه سواری[3]، اهمیت بسیاری در زندگی اروپاییان دارد و مستقیما با ترقی ایشان در ارتباط است. آنان که یادگرفته اند می گویند که راز عظمت، قدرت و پیشرفت بریتانیا در فوتبال یعنی بازی با توپ، با پا است" (همان: 374-375).

گفته می شود در 1898 پسر ظل السلطان، حاکم وقت اصفهان، شاهد مسابقه فوتبال میان جمعی از انگلیسی ها در برابر ارامنه بوده و جذب آن بازی شده است، اما رواج عمومی فوتبال سال ها بعد اتفاق افتاد، چهابی گسترش فوتبال در ایران را پیامد افزایش نفوذ و حضور بریتانیا در ایران می داند و سه عامل مدرسه های انگلیسی، صنعت نفت و حضور نظامیان انگلیسی را عوامل اصلی گسترش فوتبال ایران می شمارد؛ مدرسه های انگلیسی فوتبال را به پسران طبقه نخبه ایران آموزش داد، در حالی که طبقه کارگر فوتبال را در حاشیه فعالیت های مربوط به صنعت نفت در آبادان و مسجد سلیمان آموختند، همچنین حضور گسترده نظامیان بریتانیایی در فاصله 1916-1921 در جنوب ایران در گسترش فوتبال نقش داشت. (همان: 375-378).

 صدر هم گزارش می دهد برای خوزستان اصطلاح فوتبال خیز، هم پای اصطلاح نفت خیز به کار رفته است و رونق فوتبال در این منطقه از ایران در حاشیه فعالیت نفتی انگلیس بوده است (صدر 1390: 34).

چهابی با چاپ تصویری از یک فوتبالیست که با لباس محلی در حال بازی است و ظاهرا به تیپ مختلط کردستان ارتباط دارد تصریح می کند در دهه 1920 می توان گفت فوتبال و مدرنیته در ایران مساوی هستند، در واقع او صدای پای فوتبال و نوسازی در ایران را کاملا هماهنگ می شنود (چهابی: 379).

همان طور که نوسازی همیشه با مقاومت هایی رو به رو بوده است، در مقابل فوتبال نیز مقاومت ها و مخالفت هایی به چشم می خورد، انگلیسی بودن فوتبال، غیر مسلمان بودن بیشتر فوتبالیست ها و شیوه پوشش بازیکنان واکنش هایی را به دنبال داشت، تا جایی که گزارش هایی از سنگ باران و ایجاد مزاحمت برای مسابقات فوتبال در دست است (همان: 377).

اما همان طور که صدر می گوید مقاومت در برابر فوتبال در مقایسه با سایر پدیده های مدرن، که برخی حتی امروزه نیز سخت ترین مخالفت ها را بر می انگیزانند ناچیز بود:

"ورزش ایران به زورخانه هایش می بالید. به پهلوانان کشتی اش که می خواستند با سنت کهن گره بخورند. به تیراندازی و سوارکاری که بیشتر در ادبیات ایرانیان به آن ها اشاره شده بود. در میان ورزش هایی که در آن ها نامی از توپ برده می شد چوگان جلب نظر می کرد، ولی توپ چندان جایی در تفریحات کودکان نداشت و از ورزشی که در آن با پا به توپ ضربه می زدند نشانی نبود. فوتبال از آن سوی مرزها آمد و به فرنگی ها تعلق داشت، به انگلیسی ها. ایرانیان که برابر هر پدیده جدیدی مقاومت می کردند، نتوانستند برابر فوتبال تاب آورند. سادگی و جاذبه فوتبال، کشتی را به سرعت در سایه اش قرار می داد" (صدر 1390: 30)

در 1286، سفارت انگلیس در ایران نخستین مسابقات فوتبال تهران را با حضور سه تیم سفارت انگلیس، بانک سلطنتی پارس و کمپانی تلگراف هند اروپایی بر پا کرد (صدر 1390: 33)

چهابی توضیح می دهد اغلب تیم هایی که در سال های اولیه در ایران به زمین فوتبال می رفتند بیشتر شامل بازیکنان انگلیسی بودند، به تدریج بازیکنان ایرانی تک تک به این تیم ها پیوستند و سپس تیم های ایرانی هم تشکیل شد (چهابی 2002: 377).

در 1300 هجری شمسی (1926 میلادی) "انجمن ترقی و ترویج فوتبال" به عنوان اولین سازمان و تشکیلات فوتبال در ایران تاسیس شد، سید محمد تدین در سمت رئیس انجمن توانست توجه حکومت را به این امر جلب کند، بودجه هایی برای خرید زمین مناسب و سایر امکانات تصویب کند، قوانین و مقرراتی برای مسابقات و باشگاه داری و... وضع کند (صدر 1390: 34 - چهابی 2002: 379).

رقابت های بین المللی فقط منحصر به بازی های تیم ملی نیست، بلکه بازی های بین المللی باشگاه ها و حتی حضور یک فرد ایرانی (یک بازیکن ایرانی) در میادین بین المللی می تواند یک رقابت بین المللی محسوب شود.

حضور پرشمار بازیکنان و تیم های غیر ایرانی (غالبا از کشورهای زیرمجموعه بریتانیا) در مسابقات فوتبال زمینه پیوند فوتبال ایران و ملی گرایی را از همان سال های آغازین رقم زد. بازیکنان ایرانی تک تک به تیم های انگلیسی حاضر در مناطق نفت خیز، کارخانه ها، پادگان ها و... می پیوستند،  به تدریج نخستین کلوب ها (باشگاه ها)ی ایرانی هم تشکیل می شدند و در برابر حریفان انگلیسی صف می کشیدند (چهابی 2002: 377).

در این سال ها گرچه به طور رسمی نامی از تیم ملی ایران نبود اما هر مسابقه ای که در هرجای کشور (اغلب در تهران، مسجد سلیمان و آبادان) برگزار می شد و تیمی ایرانی هم در مسابقات حضور داشت می شد احساسات ملی را هم دید. حتی در مواردی که یک بازیکن ایرانی در تیمی انگلیسی حضور داشته است نیز می توان حدس زد بازیکن ایرانی چگونه مورد تشویق و حمایت تماشاگران که اغلب ایرانی بوده اند قرار می گرفته است. متاسفانه منابع اندکی که به تاریخ فوتبال در ایران پرداخته اند به این جنبه ها بی توجه بوده اند و گزارش هایی از شیوه های تماشا و تشویق و فرهنگ هواداری در دست نداریم.

گفته می شود نخستین باشگاه فوتبال ایرانی که به طور رسمی در کشور ایران تشکیل شد، "کلوب ایران" نام داشت که در مسابقاتی که میان مؤسسات انگلیسی برگزار می شد در سال 1299 به فینال هم رسیده بود (باقری 1389: 30)

در 1300 (پس از تشکیل انجمن ترقی و ترویج فوتبال) تیمی به نام "تهران" تشکیل شد، در سری مسابقاتی در سال 1303 مسابقه نهایی میان کلوب ارامنه و تیم تهران برگزار شد که به پیروزی تیم تهران و از هم پاشیدن تیم ارامنه انجامید، پیوستن بازیکنان کلوب ارامنه به تیم تهران، آن را بیش از پیش تقویت کرد (صدر 1390: 35).

به نظر می رسد تشکیل و تقویت تیم تهران در این سال ها، از یک سوی سرآغاز پیوند رسمی و آشکار ملی گرایی ایرانی با ورزش فوتبال است و از سوی دیگر نشان از غلبه روایت "ایران به محوریت تهران بزرگ" بر روایت های دیگری که ممکن بود "ایرانی بودن" را متبلور کند، دارد.

در اواخر سال 1304 همان تیم تهران برابر تیم انگلیسی های مقیم ایران صف می کشد، این نخستین دیدار رسمی و قابل توجه یک تیم ایرانی با حریفی غربی است، حضور یافتن رضاشاه پهلوی در این دیدار اهمیت آن را دوچندان می کند. وقتی تیم ایرانی در لحظات اول بازی گل می خورد، رضاخان منقلب می شود و قصد ترک محل را می کند ولی با تقاضای اطرافیانش می ماند تا روحیه تیم ایرانی از هم نپاشد، تیم تهران گل مساوی و سپس گل برتری را به ثمر می رساند و پیروزمندانه از زمین خارج می شود. میرمهدی خان ورزنده –پدر ورزش مدرن ایران- به هیجان می آید و فریاد می زند: "ایرانی ها که فوتبال را از انگلیسی ها یاد گرفته اند، امروز فاتح میدان شدند" (صدر 1390: 36).

این موفقیت های تیم تهران و تیم های دیگر ایرانی توانست توجه هیات حاکمه را به قدرت فوتبال جلب کند و زمینه برای تشکیل تیم های ایرانی و تیم ملی و مسابقات بین المللی را فراهم آورد. در همان سال 1304 تیم ایران، و در واقع منتخبی از بازیکنان کلوب های طوفان، اسپرت ارامنه و تهران، به مسابقاتی در باکو شوروی اعزام شد و نتایج درخشانی نگرفت تا از سوی مطبوعات ایرانی با طنز و انتقاد شدید همراه بشود و هنگام برگشت استقبالی صورت نگرفت (همان: 37-39).

یکی از بازیکنان اعزامی درباره تجربه اندوزی اش از این سفر چنین می نویسند:

"آن سفر برای ما این حُسن را داشت که دریافتیم دریبل کردن و تک روی به درد نمی خورد... هر یک از ما در حرکات فردی تخصص داشتیم... این ورزش ما باب مملکت و مورد پسند عامه بود. ولی با دیدن مسابقات خارجی و تیم بادکوبه ]باکو[ دریافتیم منظور و هدف فوتبال جز آن چیزی است که تا آن روز دنبال می کردیم" (همان: 39-40)

مربی انگلیسی های مقیم تهران اشاره کنایه آمیزی به شکست های ایران در باکو کرده بود، تیم اعزامی به باکو بار دیگر انگلیسی های تهران را به مبارزه فراخواند، رضاخان این بار از نیمه دوم به تماشا آمد و شاهد بود در حضور پنج هزار تماشاگر پنج گل به دروازه انگلیسی ها زدند و فقط دو گل خوردند (همان: 39).

اولین تیم فوتبالی که در ایران با نام "ملی" خوانده شد در شهریور 1320 راهی سفر افغانستان شد، درحالی که جهان و ایران در بحبوحه جنگ جهانی و اشغال ایران توسط متفقین بود تیم ملی فوتبال ایران با اتوموبیل از راه خراسان راهی افغانستان شد تا درحضور محمد ظاهر شاه (آخرین پادشاه افغان)، و در برابر ده هزار تماشاگر با تیم افغانستان مسابقه بدهد، نتیجه تساوی بدون گل بود (همان: 44).

در سال 1321 دیدار تیم ایران با تیم ارتش انگلستان (که ایران را در اشغال داشت) مسابقه داد، در این دیدارها برای اولین بار بلیط فروشی انجام شد. در سال 1325 فدراسیون فوتبال ایران تشکیل شد. به نوشته صدر از "دهه ی1320 به بعد بود که برد و باخت های تیم ملی شمرده شدند"، در همان سال ها ایران دو شکست سه بر یک و شش بر صفر در برابر ترکیه را تجربه کرد اما پاکستان را در تهران پنج بر صفر برد (صدر 1390: 35).

تیم ملی فوتبال ایران در بازی های آسیایی 1951 دهلی نو با شکست مقابل هند میزبان نایب قهرمان شد  و نخستین موفقیت رسمی بین المللی را کسب کرد اما این یک موفقیت گذرا بود. در بازی های آسیایی 1958 توکیو در دو بازی اول شکست های سختی خورد و حذف شد. در سال 1341 (1967) ایران در دیداری خانگی برابر عراق هم شکست خورد تا از سوی تماشاگران و سپس رسانه ها مورد انتقاد و تحقیر قرار گیرد (همان: 45-47).

یکی از ملی پوشان آن سال های ایران سخنانی می گوید که زبان حال خاطرات سال های مدید "تهران محور بودن" فوتبال ایرانی و حضور پر رنگ تر تهرانی ها در این تیم است، او این گونه انتقاد می کند:

"سال هاست فاقد تیم ملی هستیم و علت آن هم بر همگان روشن است. به مقتضای زمان برای انجام تماس های خارجی عده ای را انتخاب می کردند و برابر خارجی ها می گذاشتند... و این روی اصل همفکری و هماهنگی نبوده... تیمی که برابر عراق بازی کرد تیم ملی واقعی نبود. این تیم منتخب تهران بود" (همان: 47).

موفقیت تیم ملی و راه یابی به المپیک 1964 توکیو نخستین گام ایران برای فراتر رفتن از جمع آسیایی ها بود، صدر درباره هیجان عمومی این راه یابی تیتر یکی از روزنامه را نقل می کند "دیشب تا سپیده دم تهران از تب پیروزی بیدار بود" او سپس صحنه های استقبال مردم از تیم ایران را چنین توصیف می کند:

"مردم با دسته های گل و فریاد های شادی در فرودگاه مهرآباد به استقبال بازیکنان شتافتند و واژه «قهرمان» را در اشاره به آن ها تکرار کردند. حکومت در مراسم استقبال هر آن چه در چنته داشت را رو کرد تا همه چیز را بزرگ تر کند. هر یک از بازیکنان سوار یک جیپ ارتشی سرباز شدند که جلو پنجره ی آن نام آن ها با خطی خوش روی یک کاغذ سپید نوشته شده بود. دو طرف هر جیپ، پرچم ایران قرار گرفت و بر گردن هر بازیکن دسته گلی آویزان شد. صف به هم پیوسته جیپ ها در ترکیب با بازیکنان کلاه حصیری پیراهن چهارخانه ای که دست تکان می دادند، بزرگ ترین استقبال رسمی ورزشی فوتبال ایران باقی ماند. حتی ورود غیر منتظره ی ایران به جام جهانی 1998 با پشت سر گذشتن استرالیا در سیدنی ]ملبورن[ با چنان استقبال رسمی همراه نشد" (همان: 49-50).

اما نتایج شرکت در المپیک بسیار ضعیف بود و "سقف کوتاه آسیایی" ورزش ایران را به رخ کشید (همان: 50).

در طول 1350 فوتبال ایران در اوج قدرت خود بود و به اصطلاح در آسیا "سروری" می کرد. در بازی های مقدماتی جام جهانی 1974 (1353) ایران خوش درخشید اما در پلی آف مقابل استرالیا باخت، اما چهار سال بعد دوباره به عنوان نماینده آسیا به پلی آف رسید و توانست استرالیا را هم از پیش روی بردارد و مسافر جام جهانی آرژانتین 1978 (1357) بشود. در آرژانتین، ایران در بازی اول خود سه گل از هلند خورد و در بازی بعدی برابر اسکاتلند صف کشید، صدر کسب نخستین کسب امتیاز تیم ملی ایران در جام جهانی را چنین توضیح می دهد:

"نبرد دوم جام جهانی 1978 برابر اسکاتلند متکبر برگزار شد. پسران سرزمینی که خود را خالق فوتبال و صاحب آن قلمداد می کردند. ستاره های اسکاتلند پر شمار بودند ]اغلب در تیم های پر قدرت لیگ برتر انگلیس بازی می کردند[... مربی اسکاتلند به پیروزی مردانش آن قدر اطمینان داشت تا تحقیقی در مورد ایران انجام ندهد. اسکاتلندی ها ما را جدی نگرفته بودند که اشتباهی جبران ناپذیر برای نماینده بریتانیا در غیاب انگلیس به شمار می رفت. تک گل اسکاتلندی ها در نیمه ی اول نخست با ضربه ی آندارنیک اسکندریان وارد دروازه ناصر حجازی شد. ایرج دانایی فرد در نیمه دوم با نفوذ تا روی خط کرنر در چند متری دروازه با ضربه زمینی دروازه آلن راف را گشود و دیدار را به تساوی کشاند؛ نتیجه ای که تا پایان پابرجا ماند. بریتانیایی های متفرعن در پایان بازی حاضر نشدند پیراهن های شان را با بازیکنان ایران عوض کنند، ولی همان تساوی زمینه حذف زودهنگام شان از رقابت ها را فراهم ساخت" (همان: 61).

در بازی پایانی اگر ایران می توانست از پس پرو برآید به مرحله بعد صعود می کرد، ایران هجومی بازی کرد تا نتیجه بگیرد اما در برابر تنها گل زده ی خود، چهار گل خورد، حذف شد، با پایان این جام "عصر طلایی فوتبال ایران" هم به پایان رسید. (همان)

حضور ایران در جام جهانی 1978 (1357) با تمام قوا نبود، حداقل می توان گفت پرویز قلیچ خانی، از جمله ستاره های تیم که لژیونر ایرانیِ فوتبال آمریکای شمالی بود در کالیفرنیا یک کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد و اعلام کرد در همبستگی با اعتراضات مردم ایران علیه شاه وی در جام جهانی آرژانتین به کمک تیم ملی نخواهد رفت (چهابی 2002: 389)

این اقدام قلیچ خانی در حقیقت نمونه ای از رویکردی است که در آن سال ها نسبت به بازی فوتبال بر جامعه ایرانی حاکم شده بود، در این سال ها علاوه بر مقاومت ها و مخالفت های سنتی با بازی انگلیسی و شیوه پوشش بازیکنان و برخی برنامه های فرهنگی کلوب های فوتبال –که در صفحات آینده از آن سخن خواهد رفت و چاپ تصاویر خوانندگان و هنرمندان زن در مجلات باشگاه ها یکی از آن است- آگاهی سیاسی نیز موجب مخالفت عمومی با فوتبال شده بود. معترضان می گفتند رژیم می خواهد از طریق فوتبال توجه مردم را از مسایل مملکت پرت کند، جوانان را غیر سیاسی کند و جامعه را پای تلویزیون ها و تماشای فوتبال بکشاند (چهابی 2002: 388).

 

 

  • صدر، حمیدرضا (1390). روزی روزگاری فوتبال؛ جامعه شناسی فوتبال. تهران: چشمه، چاپ دوم
  •  
  • Bairner, Alan (2001). Sport, Nationalism, and Globalization. State University of New York Press, Albany
  • Chehabi, H.E. (2002). A political History of Football in Iran. IN: Iranian Studies, Volume 35, Number 4
  • Gomberg, Paul (2000). Patriotism in Sports and in War. IN: Tannsjo, Torbjorn and Tamburini. Values in Sport. London and New York: Taylor and Francis Group

[1] - sportive nationalism OR sporting nationalism

[2] - sports patriotism

[3] - sledging

 

 

 

 

<
پیوستاندازه
15724.doc193.5 KB