سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مدیریت با زیرساخت های فرهنگی و ارزش های اسلامی


مدیریت با زیرساخت های فرهنگی و ارزش های اسلامی

در این بحث ما در پی آنیم که به نقائص و مشکلات مدیریت ترجمه شده از غرب, که به صورت کاملاً ناکارآمد در بوروکراسی آشفته سیستمهای اداری و آموزشی ما اجرا می گردد, بپردازیم سپس بر اساس جدیدترین یافته های علم مدیریت و راهکارهای ارزنده و مفیدی که منابع اسلامی به خصوص قرآن و نهج البلاغه در اختیار ما می گذارند, به چارچوبها و اصول جدیدی از علم مدیریت, که با زیرساختهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی ـ ایرانی ما همگام و سازگار است, دست یابیم

از زمان انقلاب صنعتی و ظهور علم مدیریت تاکنون، تئوری‏های فراوانی در زمینه مدیریت ارائه گردیده است که هیچ یک، نتوانسته بطور جامع پاسخگوی کلیه نیازهای بشری باشد. علت این امر را می‏توان در عدم توجه آنها به جنبه‏های معنوی زندگی انسان دانست و این وظیفه خطیر را، تنها مدیریت اسلامی، با استناد بر کتاب آسمانی قرآن، از عهده‏اش بر خواهد آمد. یکی از جدیدترین یافته‏های علم مدیریت، تقسیم‏بندی فرآیند آموزش و تربیت مدیر به دو مرحله اساسی مدیریت بر خویشتن و سپس مدیریت بر دیگران است و این یکی از مبانی دین مبین اسلام است که خودشناسی را، مرحله آغازین خداشناسی می‏داند.مقاله حاضر این انطباق را مدنظر قرار داده و مدلی که سازگار با بستر فرهنگی کشورمان باشد را طراحی نموده است. این مدل دارای چهار مرحله زیر می‏باشد:

۱. ویژگیهای فردی ۲. مهارتهای شناختی ۳. مهارتهای نگرشی ـ عملکردی (بعد فردی) ۴. مهارتهای نگرشی ـ عملکردی (بعد اجتماعی)، مراحل سه‏گانه اول به «مدیریت بر خویشتن» و مرحله چهارم به «مدیریت بر دیگران» می‏پردازد. از دوران قبل از انقلاب صنعتی، که علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و پس از آن نیز، ظهور مدیریت علمی توسط «فردریک تیلور» تا دیدگاههای نوین مدیریت، از جمله رویکردهای اقتضائی و سیستمی بوده و هیچ یک از درجه بهره‏وری و پویایی لازم جهت حل مشکلات جوامع انسانی، بطور کامل برخوردار نبوده‏اند، علت این امر را می‏توان در بی‏توجهی این مکاتب به اهمیت اصول اخلاقی و معنویات در زندگی انسان دانست. در این بحث ما در پی آنیم که به نقائص و مشکلات مدیریت ترجمه شده از غرب، که به صورت کاملاً ناکارآمد در بوروکراسی آشفته سیستمهای اداری و آموزشی ما اجرا می‏گردد، بپردازیم؛ سپس بر اساس جدیدترین یافته‏های علم مدیریت و راهکارهای ارزنده و مفیدی که منابع اسلامی به خصوص قرآن و نهج‏البلاغه در اختیار ما می‏گذارند، به چارچوبها و اصول جدیدی از علم مدیریت، که با زیرساختهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی ـ ایرانی ما همگام و سازگار است، دست یابیم. در پایان، سعی داریم تا با ارائه یک نوع مدل ـ که حاصل سالها تلاش و پی‏گیری مستمر در زمینه هماهنگ نمودن اصول و تئوری‏های جهان شمول مدیریت با بستر فرهنگی مذهبی ویژه کشورمان است ـ بحث را خاتمه بخشیم. امید است که با عنایت مسئولان ذی‏ربط، این مدل کاربردی در سیستمهای اداری و آموزشی؛ جهت تربیت مدیران کارآمد و اثربخش مورد استفاده قرار گیرد.

مدیریت اسلامی:

برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارائه شده است و هر کس بر اساس ساختار و بافت ذهنی و فکری و همچنین بنیانهای اندیشه خویش، از مدیریت تعریف و توصیفی داشته و دارد. از تعاریف مدیریت، نمونه‏هایی در ذیل آورده شده است:

ـ مدیریت: پیش‏بینی فعالیتها برای نیل به هدفهای سازمانی در آینده. «هنری فایول»

ـ مدیریت: همکاری دو یا چند نفر انسان، برای نیل به هدف معین و مشخص «چستر بارنارد»

- مدیریت: فراگردی که به وسیله آن فعالیتهای فردی و گروهی در جهت هدفهای گروهی هماهنگ می‏گردد. «دانلی»

ـ مدیریت: هنر انجام دادن کارها توسط دیگران «ماری پارکر فالت» حال با توجه به جملات فوق و با اندکی تأمل می‏توان مدیریت را چنین تعریف کرد؛ «مدیریت هنری است که با علم تلفیق شده و منظور از آن نیز، اجرای صحیح و دقیق فرآیندهای برنامه‏ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت و ارزشیابی؛ همراه با تخصیص بهینه منابع انسانی، مالی، کالبدی، اطلاعاتی و زمانی، به منظور تحقق یک هدف مشخص است.» مدیریت اسلامی از قرآن نشأت گرفته و منطبق با احکام الهی است، یعنی به مدیریت از بعد دیگری نگریسته می‏شود و احکام آن نیز، مبتنی برخواست این و آن نمی‏باشد، بلکه بر اساس بینش و اعتقادات مذهبی تدوین می‏یابد. در این دیدگاه انسان مخلوق و بنده خداوند متعال است. و در عبودیت، الله است که به حریت و آزادی رسیده و مسیر رشد و کمال را طی می‏نماید، لذا آنچه که مدنظر قرار می‏گیرد، ایجاد شرایط تعالی و تکامل وی در جهت سیر الی‏الله است. مدیریت اسلامی، ریاست خودکامه نبوده و محلی برای استبداد واستثمار انسان و بهره‏کشی از او نمی‏باشد یعنی؛ شخصیت انسان در اثر روابط استعماری و فرهنگهای اسکتباری، سخیف نمی‏گردد و انسان نقش ابزار را ایفا نمی‏کند. فرد فدای سازمان نخواهد شد و سازمان نیز در خدمت فرد قرار نخواهد گرفت؛ عواطف و احساسات انسانها بازیچه قرار نمی‏گیرد، همچنین هدف انسانها در این دیدگاه مجهول نبوده و سردرگمی وجود ندارد. مدیریت در اسلام، به معنای تحقق اهداف عالیه، در ابعاد فردی و اجتماعی است و مدیر، شخصی است مسلمان، مؤمن، مطلع و مطیع نظام ولایی اسلام و نیز مسئولیت اجرای احکام متعالیه مکتبی که مرجع آن فقه متعالی و حکومت اسلامی را، بر عهده دارد مدیریت در جامعه کنونی در شخص ولی‏فقیه مصداق می‏یابد ک به منظور تحقق اهداف متعالی دین مبین اسلام، به تفویض اختیارات در سطوح عالیه حکومتی پرداخته و اقدام به انتصاب مسئولین در رده‏های مختلف می‏نماید و از این طریق، مدیریت به واسطه ولی امر اعمال می‏گردد. به این ترتیب، مدیریت کلاً متحول شده و محتوای دیگری می‏یابد و مفهوم خاصی پیدا می‏کند، در این نوع از دیدگاه، دیگر نمی‏توان علل پیدایش مدیریت را در طبیعت انسان و تحلیلهای ذهنی او جستجو نمود؛ اگر چه مباینتی نیز با آنها نخواهد داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.