جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
اخلاق نقد
یکی از محورهای اساسی در هر پژوهشی، مسئله نقد و بررسی است. یعنی نقد فرضیه خود و فرضیه های رقیب. مواجهه نقادانه با آراء و اندیشه ها از مهمترین عوامل اثر بخش تفکر، به طور کلی است. اما نظریه رقیب را چگونه می توان نقد کرد؟ پاسخ به این سوال، در گرو این است که ما مراد خود را از مفهوم نقد مشخص سازیم تا در مرحله بعد به سراغ فرآیند نقد برویم از این رو در ابتدا عرایض خود بفرمایید که منظور از نقد چیست؟
نقد به معنای سنجش یک دیدگاه براساس ترازوی منطقی و تعیین اعتبار، صحت و دقت آن بر مبنای ملاک های عینی و همگانی است. نقادی و انتقاد کردن به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد، یک شی را در محک قرار دادن و به وسیله محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. منتقد هرگز با سوی گیری منفی صرفا به یافتن مواضع خطا و رخنه نمی پردازد، بلکه او بی طرفانه در مقام جدا کردن صادق از کاذب و سخن موجه از بیهوده بر می آید. به همین دلیل محققان هوشمند اولین منتقدان آرای خود هستند. هدف نقد تخطئه صاحب نظریه نیست، بلکه مقصود از آن سنجش آراست و احکام و ارزش داوری مربوط به صاحب نظریه به سخن وی قابل سرایت نیست. پرهیز از نقد سخنگو به جای نقد سخن و احتراز از مغالطه انگیزه و انگیخته از شرایط نخستین نقد بی طرفانه است. رشد علم و توسعه جامعه، سخت محتاج نقد بی طرفانه آثار، مقاله ها و آراء است. به وسیله نقد روشمند، سخنان بیهوده، کتاب سازی، شخصیت پنداری از رواج می افتند و به جای آن اندیشه متقن آثار حقیقتا پژوهشی رونق می گیرد.
هیچ آفتی به اندازه نقد گریزی و نقد ستیزی فرهنگ جامعه را تهدید نمی کند.
یکی از مهمترین عوامل نقد بی طرفانه، توجه به اصل تقدم فهم بر نقد است. ابتدا سعی کنیم سخنی را که در مقام نقد آنیم، به دقت بشناسیم. سنت تقریر روشن دیدگاه مخالف ، نزد دانشمندان مسلمان حکایت از دقت نظر آنها دارد. شتاب زدگی در مقام نقد، مانع فهم ناقد از سخن مورد انتقاد می گردد و اصرار جزم گرایانه بر نقد سبب فهم نادرست آن می شود. استاد مطهری(ره) نقد عاری از فهم راستین از سخن مخالف را با تعبیر خود می کشی و خود تعزیه می کنی نکوهش کرده است.
شما به طور ضمنی در سوال پیشین به اخلاق نقد نیز اشاره کردید لطفا اگر امکان دارد بفرمایید که یک محقق در پژوهش خود در مقام نقد باید متشبه به چه صفاتی گردد؟
یکی از اصول اخلاق حرفه ای در پژوهش اصل تقدم فهم بر نقد است؛ زیرا شتاب زدگی و نقد عاری از فهم، دو عارضه غیراخلاقی دارد: عارضه اول سوق دادن فرد به سوی باورهای ناسنجیده است و دومین عارضه، تعدی به حقوق صاحب دیدگاه مورد نقد می باشد. اخلاق باور اقتضا می کند هیچ سخنی را بدون نقد نپذیریم و به هنگام مواجهه با یک ادعا، با ساده انگاری به او نگرویم بلکه از ادله و لوازم آن پرسان شویم.
اما اخلاق باور بر این نیز تاکید می کند که نقد شتاب زده و بدون فهم دقیق به تخطئه پرداختن غیر اخلاقی است. براساس توصیه نخست، (فرمان اخلاقی) به نقد سخن قبل از پذیرفتن آن، باید مهارت نقد بی طرفانه را کسب کرد (فنون نقد) و براساس توصیه دوم (اصل مسبوقیت نقد برفهم) باید مهارت تحلیل آراء را به دست آورد تا به فهم آن نایل شد (فنون تحلیل.) فرمان ابتدا فهم، آنگاه نقد مادامی که با مهارت تحلیل همراه نشود لغو و غیرقابل اجرا خواهد بود و به همین دلیل باید به فنون تحلیل نیز دست یافت.
نقد کردن و نیز نقد پذیری، دو توانایی است که علاوه بر دانش و مهارت بر هوش هیجانی )EQ( محقق نیز استوار است. به همین دلیل ژیلسون معتقد است که عظمت حقیقی یک فیلسوف، همواره متناسب است با امانتی که در مسائل عقلی به کار می برد. وی در موضع دیگری می گوید: اساس همه مشکلات فلسفی ما یک مشکل اخلاقی است و آن اینکه مردم سخت مشتاق یافتن حقیقت اند اما از پذیرفتن آن به شدت سر باز می زنند.
● اخلاق کاربردی
پیش از اینکه سؤال حضرتعالی را پاسخ بدهم لازم میدانم که به سهم خودم از مدیر محترم مرکز برنامهریزی و تدوین متون درسی جناب آقای دکتر کلانتری که انصافاً با همکاری دوستانشان زحمات فراوانی برای تدوین کتابهای درسی معارف متحمل شدند و اقدامات بسیار مفید و ارزندهای انجام دادند تشکر و قدردانی کنم انشاءالله در آینده جامعه دانشگاهی ما بهره بیشتری از این فعالیتها خواهد برد. در مورد سؤالی که فرمودید به نظر میرسد ابتدا شاخههای مختلف پژوهش اخلاقی که الان در دنیا مرسوم است و مطالعات اخلاقی در این قالبها شکل میگیرد را معرفی کنم و بعد به جایگاه اخلاق کاربردی بپردازم بگوییم. به طور کلی مطالعات اخلاقی در سه حوزه اخلاق توصیفی، اخلاق هنجاری و اخلاق تحلیلی صورت میگیرد. اخلاق توصیفی به این معنا است که صرفاً اخلاقیات جوامع و گروههای مختلف و ادیان با مذاهب خاصی توصیف میشود. مثلاً میگوییم اخلاق پیامبر اسلام(ص) به این شکل بود؛ یا اخلاق مسیحیان یا اخلاق جامعه اسکیموها به این صورت است. صرفاً توصیف میکنیم و خبر میدهیم ولی هیچ ارزشگذاری نمیشود.
حوزه دیگری به نام اخلاق تحلیلی یا مطالعات تحلیلی و فلسفی هم در اخلاق هست. در باب اخلاق که اصطلاح فلسفه اخلاق، ناظر به این نوع مطالعات می باشد و حوزههای مختلف اخلاق را از ابعاد مختلفی مورد مطالعه قرار میدهد و مفاهیمی که در یک جمله اخلاقی بکار برده میشود مورد بررسی قرار میگیرد. مثلاً این جمله که «راستگویی خوب است» مورد بررسی قرار میگیرد. خوبی یعنی چه؟ راستگویی یعنی چه؟ معیار و تعریف خوب بودن چیست؟ یعنی مفاهیمی که در ناحیه موضوع جملات اخلاقی و همچنین مفاهیمی که در ناحیه محمولات جملات اخلاقی قرار میگیرند بررسی میشوند. بحث دیگری در اخلاق تحلیلی تحت عنوان وجودشناسی گزارههای اخلاقی وجود دارد. آیا گزارههای اخلاقی گزارههای واقعی هستند یا غیرواقعی؟ باز نوع نگاه دیگری که در این بحث هست معرفتشناسی گزارههای اخلاقی و همچنین روابط منطقی گزارههای اخلاقی با سایر گزارهها میباشد. این نوع مطالعات در حوزه مطالعاتِ تحلیلی در اخلاق یا فلسفه اخلاق و یا به اصطلاح دیگری فرا اخلاق بحث میشود.
یک نوع پژوهش دیگری در اخلاق وجود دارد به نام اخلاق هنجاری یا دستوری که خیلی به علم اخلاق اصطلاحی نزدیک است. به طور کلی میتوان گفت که اخلاق هنجاری آن نوع مطالعاتی است که به بررسی بایدها و نبایدها یا شایستگیها و ناشایستگیها در باب افعال اختیاری انسان و صفات و ملکات انسانی میپردازد. اخلاق هنجاری را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. - البته این تقسیمبندی را من جایی ندیدهام - یکی بررسی فضایل و رذایل اخلاقی؛ یا بررسی بایدها و نبایدها و شایستگیها و ناشایستگیها در باب افعال اختیاری و صفات و ملکات درونی است با صرف نظر از حوزه خاص؛ اصطلاح اخلاق هنجاری به همین جهت منصرف است. یک نوع مطالعات دیگر در حوزه اخلاق هنجاری هست که بایدها و نبایدها را در حوزههای خاصی مورد بررسی قرار میدهد مثلاً در حوزه معیشت، معیشت انسانی را مورد بررسی قرار میدهد. یا در بحث تحصیل علم که به آن اخلاق دانشجویی میگوییم بایدها و نبایدهای اخلاقی را مورد بررسی قرار میدهد. یا الزامات اخلاقی را در حوزه پژوهش مورد بررسی قرار میدهد. پس شقّ دوم اخلاق هنجاری، اخلاق کاربردی است. به طور خلاصه، اخلاق کاربردی زیر مجموعه اخلاق هنجاری میشود با این قید که در قلمرو خاصی بحث میکند و معیارها و بایدها و نبایدها را در حوزه خاصی مورد بررسی قرار میدهد.
● تفاوت اخلاق کاربردی با دروس فعلی اخلاق اسلامی در چیست؟
اخلاق کاربردی به گستردگی اخلاق هنجاری نیست. ما در اخلاق هنجاری فضایل و رذایل را مورد بررسی قرار میدهیم ولی در اخلاق کاربردی وارد حوزههای خاصی میشویم که هر فرد دانشجویی بطور روزمره با آنها درگیر است. مثلاً نقش اول دانشجویی یک دانشجو اخلاق کاربردی است و یک سری الزامات اخلاقی از حیث دانشجو بودن برعهدهاش می باشد؛ همچنین ممکن است کارهای پژوهشی انجام دهد و به نقد و بررسی افکار و گفتههای دیگران بپردازد؛ یعنی در اخلاق کاربردی حوزههای خاصی را که دانشجو به طور روزمره با آنها درگیر است با نگاه حل مشکلات مورد بررسی قرار میدهیم.
نگاهی که در اخلاق کاربردی هست این است که سعی کردیم به سؤالات و مشکلات و معضلات اخلاقی دانشجویان هم پاسخ داده شود. خیلی از دانشجویان میگویند من میدانم غیبت بد است و مثل خوردن گوشت برادر مؤمن است اما به این قضایا مبتلا هستم. میدانم دروغگویی بد است این عواقب را دارد اما مبتلا هستم؛ بگویید چه کار کنم که دروغ نگویم؟ اندیشمندان حوزه اخلاق کاربردی معتقدند که میتوانند راهکارهایی برای رفع این معضلات و بیماریهای اخلاقی ارائه بدهند. ما هم سعی کردهایم در این کتاب این کار را بکنیم و در حوزههای خاص، معیارهایی را ارائه بدهیم که با عمل به آن معیارها این مشکلات رفع بشود. خصوصیت و تفاوت این درس با سایر دروس به صورت خلاصه این است که اولاً حوزههای خاصی از زندگی دانشجویی را مورد بررسی قرار میدهد؛ ثانیاً سعی شده است که راهکار ارائه شود؛ صرفاً بیماریها و آسیبهای اخلاقی بیان نشود؛ بلکه یک سری معیارهایی گفته شود که با عمل به آن معیارها و با داشتن آن معیارها آن مشکلات و ناهنجاریهای اخلاقی رفع بشود یا فضایل اخلاقی به طور زیبایی در آن حوزه شناخته و کاربردی بشود.
● ضرورت تدریس این درس را در دانشگاه چگونه میبینید؟ آیا نمیشد با اصلاح کتابهای قبلی به این اهداف نایل گشت؟
برای اینکه با ضرورت تدریس درس آیین زندگی یا اخلاق کاربردی یا آیین زندگی بیشتر آشنا بشویم باید به جایگاه این بحث در دنیا نگاهی بیافکنیم. در دنیای غرب بیش از سه چهار دهه است که بحث اخلاق کاربردی به طور جدی در بین اندیشمندان و در دانشگاهها مطرح شده است. مقالات، مجلات و رشتههای خاصی هم در این حوزه در دانشگاههای غربی شکل گرفته و بسیار هم پرجاذبه و پرطرفدار است؛ لذا در این سه چهار دههای که از عمر این بحث به صورت یک رشته تخصصی میگذرد شاهد یک دائره المعارف تخصصی چهار جلدی در این رشته هستیم. همچنین مجلات خاصی در حوزه اخلاق کاربردی راهاندازی شده است؛که بعضی از آنها را در مقدمه کتاب معرفی کردهام اما متأسفانه علیرغم منابع و ذخایر فراوانی که در حوزههای اخلاق داریم مانند آیات قرآن، روایات بسیار متعدد و متنوع، سیره پاکان و و اولیاء دین نتوانستیم به طور خاصی این رشته و این نوع نگاه را به اخلاق داشته باشیم. من در مقدمه و تاریخچه کتاب این بحث را آوردهام که گذشتگان ما از سدههای نخستین اسلام این نوع نگاه را در حوزههای خاص اخلاقی داشتهاند و کتابهای متعددی نوشتهاند اما متأسفانه در سدههای بعدی مکتوم مانده است. بنابراین با توجه به این جایگاه والا و به حقی که الان اخلاق کاربردی در دنیا پیدا کرده است ضرورت دارد که این درس هم در دانشگاههای ما ارائه بشود نظرسنجیای هم که از دانشجویان صورت گرفته است نشان میدهد که حوزههای اخلاقی مثل اخلاق جنسی، اخلاق سیاست و اخلاق گفتگو برایشان اولویت دارد. همچنین طی نظرسنجیای که از اساتید اخلاق صورت پذیرفت نشان داد که تقریباً صد در صد اساتید این درس را ضروری دانسته اند. البته نظرات اصلاحی هم داشتند که اعمال گردید و بعد از اعمال نظرات اساتید این سرفصلها شکل گرفت.
● سرفصلهای مصوب این درس را چگونه دیدید؟
اولاً با توجه به محدودیت زمانی که در ارائه این درس داریم ثانیاً گستردگی موضوعات اخلاق کاربردی که تقریباً همه حوزههای زندگی بشر را شامل میشود و خیلی هم زیاد است؛ با توجه به این دو نکته سرفصلهایی که به تصویب رسیده است به نظر من کلیدی و کارشناسانه می باشد.
● تطابق کتاب حضرتعالی با سرفصلهای مصوب تا چه حد است؟
بنده تلاش کردم که در حد توان بر اساس همین سرفصلها کتاب را تدوین کنم. حدس میزنم بیش از ۹۰% به این سرفصلها عمل شده است. تنها سرفصلی که بنده به دلایلی نتوانستم آن را در این کتاب بگنجانم بحث اخلاق محیط زیست بود والّا بقیه سرفصلها با کمی جابجایی اعمال شده است. مثلاً تحت عنوان اخلاق آموزش و پژوهش یک سرفصل به تصویب رسیده بود ولی ما یک فصل را به اخلاق دانشجویی و فصل دیگر را به اخلاق پژوهش اختصاص دادیم آن هم به دلیل بحث نهضت نرمافزاری و جنبش علمی و نگاه پژوهشی به مطالعات دانشجویان و پژوهشگر بار آوردن دانشجویان تشخیص داده شد که یک فصل جدایی آورده شود. اما تنها سرفصلی که ما نتوانستیم در این کتاب بیاوریم بحث اخلاق محیط زیست بود که به سه دلیل آن را مطرح نکردیم. یکی اینکه حجم کتاب از دو واحد درسی زیادتر میشد دلیل دوم گستردگی مباحث اخلاق محیط زیست و سوم کمبود وقت بود که این سرفصل و سایر سرفصلهایی هم که تشخیص داده شود انشاءالله در چاپها و مراحل بعدی اضافه خواهد شد.
● همانطور که مستحضرید همه دانشگاههای ما اعم از دولتی، آزاد ، پیام نور و ... خیلی گسترده و متنوع هستند جا دارد که سؤال کنیم آیا میشود از این کتاب به صورت خودآموز استفاده کرد یا باید حتماً در کلاس و به کمک استاد از این کتاب استفاده نمود؟
به نظر میرسد بعضی از بخشهای کتاب را اگر خود دانشجو هم مطالعه کند مشکلی نداشته باشد؛ اما بعضی بخشهای دیگر که بخش اعظم کتاب را شکل میدهد نیاز به استاد دارد. هر چند دانشجویان هم متفاوت هستند بعضی دانشجویان ممکن است توانایی تحلیل و تبیین سخت ترین متن ها آن را داشته باشند اما بهتر است عموم مخاطبین این کتاب در کلاس شرکت کنند و این متن را درس بگیرند؛ هر چند بعضی از بخشها را اساتید میتوانند به دانشجویان واگذار کنند تا خودشان بخوانند اما برخی بخشها نیاز به استاد دارد.
● از ویژگیهای این کتاب، کادرهای موجود در آن است آیا درست است که بگوییم حضور در کلاس برای کاربردیتر کردن این درس و فهم بهتر این کادرها مؤثر است؟
بله، اگر واقعاً بنا باشد به آن کادرها هم پرداخته شود و ثمره عملی و عینی مباحث متن دیده شود نیاز است که در کلاس و با فعالیت طرفینی استاد و شاگردان به بهترین نحو مباحث پیش برود.
● آیا اساتید فعلی درس اخلاق میتوانند این کتاب را تدریس کنند یا اینکه ویژگی یا آمادگی خاصی برای تدریس این کتاب لازم است؟
به نظر میرسد عموم اساتید اخلاق در تدریس این کتاب مشکلی نداشته باشند. در این کتاب کوشش شده از قلمی روان استفاده شود و اصطلاحات علمی و فنی بکار برده نشود؛ لذا اساتید عموماً از عهده تدریس بر میآیند. حداقل آمادگی که برای تدریس این کتاب لازم است یکی، آشنایی اجمالی با برخی از مباحث مهم فلسفه اخلاق و دیگری آشنایی اجمالی با مکاتب اخلاقی است که حدس میزنم عموماً اساتید در این مورد مشکلی نداشته باشند.
● عنوانهای هر فصل این کتاب عنوان یک کتاب مستقل را به ذهن متبادر میکند، مثل اخلاق نقد، اخلاق دانشجویی، اخلاق معاشرت و... . با توجه به گستردگی مطالب این مباحث آیا حجم مطالب کتاب، متناسب با دو واحد درسی خواهد بود؟
ما کوشش فراوانی کردیم که این کتاب به گونهای تنظیم شود که در دو واحد درسی قابل عرضه باشد. البته کتاب در این جهت از انعطاف فراوانی برخوردار است. کادرهایی که اشاره کردید انعطافپذیری درسها را فراوان کرده است. یعنی اگر استاد بخواهد میتواند این کتاب را در شش واحد هم تدریس کند. اما اگر استاد یک هنرمندیای بکار گیرد متن کتاب در دو واحد کاملاً قابل تدریس است. به علاوه امکان دارد اساتید تشخیص دهند و برخی از سرفصلها را به صورت گزارش ارائه دهند و یا یک فصل دیگر را که بیشتر مورد نیاز دانشجویان است با توجه به کادرهایی که در متن ارائه شده به بحث و گفتگو با دانشجویان بگذارند. هر چند اگر کسی بخواهد این کارها را نکند باز این کتاب در دو واحد قابل تدریس است. ما سعی کردیم که وارد جزئیات نشویم بلکه مطالب به گونهای ارائه شود که با تدریس کلیاتی در هر بخش، بسیاری از سؤالات دانشجویان پاسخ داده شود. البته نهایتاً باید در عمل دید که واقعاً در دو واحد قابل تدریس است یا نه؟
● آیا از نظر شما همه مباحث این کتاب به لحاظ اهمیت یکسانند یا بعضی مباحث دارای اولویت هستند؟
نیازها و نگاهها متفاوت است، دانشجویان و مخاطبین هم ممکن است نیازهای متفاوتی داشته باشند. به نظر من همه مباحث این کتاب مهم و لازم است. اما ممکن است هر استادی با توجه به تشخیص خودش یا نیازهای دانشجویانش و با توجه به نظرات دانشجویان، نظر دیگری داشته باشد و یک اولویتبندی بین این سرفصلها داشته باشد. کتاب این قابلیت را دارد که استادی مثلاً چهار فصل را انتخاب کند و همین چهار فصل را با توجه به نیاز روز دانشجویان محور قرار دهد. مثالی میزنم مثلاً بحث اخلاق سیاست در برهههای زمانی خاصی خیلی اولویت دارد. اگر ایام انتخابات باشد این فصل خیلی ضروری است اما زمانی که انتخاباتی در کار نباشد و مسائل حاد سیاسی مطرح نباشد شاید نیاز درجه یک به آن بحث نباشد لذا مقاطع زمانی در تشخیص اولویتها تأثیر دارند. بنده معتقدم که همه مباحث، ضروری است و استاد حتی الامکان باید بتواند همهشان را تدریس کند ولو اینکه به مسائل داخل کادر هم نرسد اما اصول مطالب ارائه شده در متن را تدریس کند.
● آیا رعایت تقدم و تأخر موجود در مباحث کتاب ضروری است یا استاد به تشخیص خود میتواند آنها را تنظیم کند؟
موضوعات کتاب متعدد و متنوع است و گاهی در نگاه اول با همدیگر بیارتباط هستند. مثلاً یک بحث، اخلاق دانشجویی است و بحث دیگر، اخلاق سیاست. یک بحث، اخلاق پژوهش است و بحث دیگر، اخلاق معیشت یا اخلاق معاشرت است. در نگاه اول این موضوعات از همدیگر مستقل هستند و ترتب منطقی به معنای حقیقی کلمه بین اینها نیست. ما سعی کردهایم در ارائه این درسها یک نوع ترتیبی بین اینها لحاظ کنیم؛ هر چند که لازم نیست اساتید این ترتیب را رعایت کنند بلکه اساتید نسبت به نیازی که تشخیص میدهند میتوانند اولویتبندی کنند. یکی از ویژگیهای این کتاب همین است که اساتید میتوانند خودشان تقدیم و تأخیر موضوعات را انتخاب کنند.
● اگر اساتید بخواهند برای تدریس این کتاب آمادگی بیشتری کسب کنند مطالعه چه منابعی را پیشنهاد میکنید؟
با توجه به نُه موضوع مستقل و کلی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است منبع خاصی در عرض این کتاب وجود ندارد. یعنی در حال حاضر کتابهایی که این موضوعات یا بخش اعظمی از این موضوعات پوشش بدهند نداریم و یا من نمیشناسم. اما در پایان هر فصلی منابعی را برای مطالعه بیشتر معرفی کردهایم و آن منابع بیشترین تناسب را با آن موضوع خاص دارند. مثلاً در پایان بحث اخلاق نقد منابع مرتبط با این موضوع اعم از مقاله و کتاب را معرفی کردهایم. اساتید و دانشجویان میتوانند به آنها مراجعه کرده و دامنه مطالعاتشان در این موضوع را توسعه بخشند. اما دو کتاب را به نظرم لازم است اساتید مطالعه کنند یکی کتاب فلسفه اخلاق و دیگری کتاب مکاتب اخلاقی استاد مصباحیزدی است که تصحیح و نگارش هر دو کتاب بر عهده بنده بوده است. این دو کتاب، اساتید را برای داشتن مطالعات جانبی در این حوزه خیلی کمک میکند. مخصوصاً برای فهم دقیقتر و عمیقتر مطالبی که در داخل کادرها آمده است. برای متن کتاب حتی نیازی به این دو کتاب هم نیست اما اگر بخواهند داخل کادرها را مورد بررسی قرار بدهند توصیه میکنم آن دو کتاب را به طور جدی مورد مطالعه قرار بدهند.
● بعضی مواقع استاد به این نتیجه میرسد که نمیتواند همه مطالب کتاب را تدریس کند اگر عملاً نشود همه این کتاب را تدریس کرد کدام یک از فصول و مباحث این کتاب دارای اهمیت بیشتری است که باید حتماً تدریس شود؟
اگر فرض کنیم که لازم باشد استاد برخی از فصلها را گزینش کند به نظر بنده لازم است که اخلاق پژوهش، اخلاق نقد، اخلاق معاشرت، اخلاق سیاست و اخلاق جنسی که حتماً تدریس شود چون بیشتر مورد نیاز دانشجو هستند. نظرسنجی هم همین را نشان داده است که دانشجویان به این بخشها بیشتر توجه دارند و سؤالات اخلاقیشان در این زمینهها بیشتر است اما باز هم تأکید میکنم که اساتید از همان ابتدای ترم، زمان را طوری مدیریت کنند که بتوانند همه فصلها را تدریس کنند ولو اینکه بعضی از فصول به نحو اختصار و گذرا ارائه شود.
● آیا در نگارش این کتاب تنوع دانشجویی به لحاظ جنس، مذهب و رشته تحصیلی لحاظ شده، یا بیشتر مناسب قشر خاصی نگارش یافته است؟
بنده کاملاً به این مطلب توجه داشتهام یعنی واقعاً سعی کردهام مخاطب این کتاب، دانشجو به معنای واقعی کلمه باشد صرفنظر از جنسیت یا مذهب یا قومیت یا رشته تحصیلی. حتی منظور از اخلاق جنسی در آنجا تنها اخلاق جنسی خواهران یا برادران مطرح نیست بلکه اخلاق جنسی یک جوان و یک انسان مطرح است. اخلاق دانشجویی یا اخلاق گفتگو هم همینطور است. حتی این کتاب دین خاصی را هم مخاطب قرار نمیدهد یعنی حتی یک دانشجوی مسیحی هم میتواند این کتاب را بخواند و استفاده کند زیرا معیارها گفته شده است. ممکن است در برخی از بحثها مثلاً در اخلاق جنسی به طور خاص نگاه مسیحیت را مورد نقد قرار داده باشیم اما به این معنا نیست که یک دانشجوی مسیحی این مطالب را اصلاً نباید بخواند بلکه میتواند بخواند و اگر نقدها را منصفانه دید، بپذیرد یا اگر منصفانه ندید، نقد کند. بنابراین مخاطب این کتاب فقط دانشجو به معنای عام کلمه است.
● به نظر شما این کتاب از چه امتیازات و ویژگیهای خاصی برخوردار است؟
این کتاب سه ویژگی دارد: یکی اینکه در این کتاب از پرداختن به جزئیات مسائل اخلاقی پرهیز شده و به معیارها توجه شده است و اصول کلی مورد توجه قرار گرفته است. ویژگی دوم، تحقیقی بودن این کتاب است یعنی در هر بحثی سعی شده به منابع معتبر و اصیل ارجاع گردد حتی اگر منبع ضعیفی هم در آن حوزه بوده و به آن مراجعه شده باشد سعی شده امانت رعایت گردد و منبع به طور کامل ذکر شود. بنابراین شاید بعضی این مطلب که بیشتر از دیگران نقل شده است را ضعف کتاب تلقی کنند اما واقعیت مطلب این است که بنده هر مطلبی را از هر جا که استفاده کردم منبع آن را در این کتاب ذکر کردم و اخلاق پژوهش را در این بخش مراعات کردم ویژگی سوم این است که این کتاب بر اساس شیوههای نوین در طرح کتب درسی تدوین شده است. به این صورت که اولاً در ابتدای هر فصلی اهداف کلی آن فصل بیان شده و در ضمن بحث کادرهایی ارائه شده است که این کادرها از تنوع و گوناگونی زیادی هم برخوردار هستند. به طور کلی بعضی از این کادرها کادرهای توضیحی هستند. مثلاً مطلبی در داخل متن آمده است که احساس کردیم نیاز به توضیح بیشتری دارد اما امکان دارد توضیحش در متن ملالآور باشد و ما را از آن هدف اصلی باز دارد لذا در داخل کادر آمده است. بعضی از کادرها بصورت بررسی مصداقی و تطبیقی هستند؛ به این صورت که ابتدا معیار کلی در متن ارائه شده پس در داخل کادر یک مورد خاصی را ذکر کردهایم و گفتهایم که آن معیاری که خواندید اینجا تطبیق کنید و تشخیص بدهید که اینجا باید چه کار کنید؟
یک سری کادرها هم به صورت بررسی مقایسهای است یعنی ما خواستیم قدرت استدلال اخلاقی دانشجو را پرورش دهیم توانایی استدلال و تعقل اخلاقیاش را پرورش دهیم. این درسبه گونه ای ارائه نشده که دانشجو تصور کند همین است و جز این نیست و اصلاً نمیشود جز این فکری داشته باشد. به همین دلیل یک سری کادرهایی به عنوان کادرهای مقایسهای آورده شده است مثلاً دیدگاه اسلامی را که در متن از آن دفاع کردهایم و برایش استدلال آوردهایم در داخل کادر یک دیدگاه یا مکتب رقیبی را هم ذکر کردهایم و از دانشجو خواستهایم که مقایسه کند و ضعفها و قوتهای این دو مکتب را مورد ارزیابی قرار دهد.
همچنین در پایان هر فصلی اولاً سؤالاتی متناسب با درس استخراج شده که کار اساتید و دانشجویان را تا حدی آسان کرده است. ثانیاً برای مطالعه بیشتر متناسب با موضوعی که خواندند منابعی ذکر شده برای اینکه دامنه مطالعاتشان را افزایش بدهند و با نگاههای دیگر هم آشنا بشوند. ثالثاً مطالب یا موضوعاتی برای پژوهش بیشتر از دانشجویان خواسته شده است. مثلاً چند موضوع متناسب با هر فصل، برای پژوهش بیان شده است اساتید میتوانند به عنوان تحقیقات کلاسی از دانشجو بخواهند که آنها را مورد مطالعه قرار دهند و در کلاس کنفرانس دهند یا مقالهای بنویسند. این کار برای کاربردی و تحقیقی کردن این موضوع نقش زیادی دارد.
● سخن آخر اینکه به نظر شما چه مشکلاتی می تواند برای تدریس این درس وجود داشته باشد؟ راهکارهای پیشنهادی شما چیست؟
تنها مشکلی که برای تدریس این کتاب وجود دارد عدم آشنایی کافی برخی از اساتید با حوزههای جانبی مباحث مثل فلسفه اخلاق و مکاتب اخلاقی خواهد بود. این مطالب ممکن است برای برخی از اساتید مشکل آفرین باشد هر چند اگر حداقل آن دو منبعی که عرض شد مورد مطالعه قرار گیرد هیچ مشکلی نخواهد بود. در این کتاب کوشش فراوانی شده تا در جاهایی که به مباحث فلسفه اخلاق پرداختهایم مکاتب اخلاقی را نیز مورد بررسی قرار بدهیم به گونهای که اساتید را از مراجعه به منابع دیگر بینیاز کنیم. البته با آشناییای که با اساتید معارف عموماً و اساتید اخلاق خصوصاً دارم به نظرم مشکل، جدی نباشد و راهکارش این است که برخی از کتابها مطالعه بشود. باز هم از دست اندرکاران مجله معارف تشکر میکنم و از خداوند آرزوی توفیق برای شما در جهت نشر معارف اسلامی در دانشگاهها و همه جهان را دارم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست