سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
ماشین خاطره ی ولفگانگ تیلمانس
مجموعه عكسهای ولفگانگ تیلمانس باعث میشود تا واقعیت یك گذشته بازسازی شده را احساس كنید. هر تصویر به تنهایی به لحظه خاصی كه نشانه آن است اشاره میكند، در حالی كه تعداد زیادی از این تصاویر در كنار هم، نقاط اشتراك متعدد عكاس و دیگران را نشان میدهد. در موزه هنر یوكوهامای ژاپن تنها اینستالیشن تیلمانس با موضوع نمایشگاه - چشم انداز قطعی: بین توهم و واقعیت - هماهنگ بود. عكسهای الكس و لوتس كه روی شاخههای درخت نشستهاند یا در ساحل شنی به آغوش هم پناه بردهاند، در كنار تصاویری از میوه، لباس و نمایی هوایی از مردابی كه از آشغالهای صنعتی پدید آمده، تجربهای تمام عیار را نشان میدهد. این خود حاكی از ذهنیتی است كه اجزای ظاهراً بیربط را در كلیتی منسجم به هم پیوند میدهد. با این حال چیدمان عكسها اجازه میدهد تا بتوان روابط متعددی بین عكسها برقرار كرد. این تنش بین جبر و آزادی شما را مشتاق میكند تا در جستجوی چشمانداز كامل خود عكسی را برای شروع انتخاب كنید.
با این همه یك چشم انداز كامل چیست؟ من فكر میكنم چنین چشماندازی باید مفهوم ویژهای را در بر داشته باشد. بهتر است اهمیت تاریخی نداشته و با استانداردهای مرسوم، خوش منظره نشده باشد. میتواند تصویری باشد كه اتفاقی توجه شما را جلب میكند و شما را وادار میكند كه بایستید و به دنیا جور دیگری نگاه كنید. این تصویر كه در ارتباط با زمان، مكان و اشخاص، به خاطر سپرده شده، تبدیل به تصویری میشود كه نگاه شما به اشیا را تغییر میدهد. حتی میشود گفت كه مجموعهای از این تصاویر ممكن است هویت یك نفر را شكل دهند. عكسهای تیلمانس تصاویری را نشان میدهند كه هویت آدمها را بسته به اینكه چگونه در چشمانداز جای گرفتهاند، آشكار میكند.
مدلهایش كه زیبایی خاصی از آنها میتراود در ساحل، جنگل یا شب هنگام در خیابان دیده میشوند. زیبایی كه به نظر میرسد از زمان و مكان آن تصویر جدا نشدنی است. تیلمانس برای ایجاد فضای خاصی كه مدل را احاطه میكند، خود را در اختیار نور، رطوبت و حتی دمای هوا قرار میدهد تا از آن لحظه تصویری تمام عیار شكل دهد.
روش او ذاتاً با سنت رایج عكاسی مْد در صحنه آرایی، بتسازی از بدن و ادا و اطوارهای مدلها برای ایجاد توهم متمایز بودن متفاوت است. عكسهای او در آدم احساس دیدن جایی آشنا یا گذراندن لحظات صمیمانه مشابهی با دوستان را پدید میآورد و این وامدار این واقعیت است كه با استفاده به جا از فاصله، حضور او در عكسهایش همیشه حس میشود اما نه مثل كسی كه یواشكی دید میزند بلكه با احساس همدلی شدیدی نسبت به كسانی كه از آنها عكس میگیرد. در كرِگ (۱۹۹۲) نور ملایمی كه ملاحت صورت پسر را مشخص میكند، حاكی از رابطه دوستانه او با عكاس است در حالیكه درbournemouth ، نردهای كه در پیش زمینه فاصله بین عكاس و پسرهایی را كه بازیگوشانه در ساحل كشتی میگیرند، مشخص میكند بیانگر شناخت مالیخولیایی او از فاصله است كه ناگزیر آنها را از خود جدا میكند تا اشتیاق خود را برای رسیدن به آنها نشان دهد.
به نظر بعضی از نظریه پردازان، درك فاصله - تمایز - اولین آسیب بازنمایی عكاسانه است. رولان بارت در اتاق روشن میگوید صحت تصویر- شباهت ظاهری آن به سوژه عكاسی شده - بازیافتن حقیقت سوژه را غیر ممكن میسازد چرا كه عكاسی تصویری تخت را جایگزین وجود پیچیده شخص میكند. تنها هاله فرد كه تصادفاً عكاسی بیتكلف آن را در لحظه از خود رهاشدگی معصومانه سوژه ثبت كرده است، جوهره معنوی او را احیا میكند.
اما برای بارت حتی «هاله» جزء سركش هویت است كه بر تفاوت علاج ناپذیر تصویر با زندگی دلالت میكند. بارت محدودیت موقتی عكاسی را ناشی از «سكون» آن میداند و عكاسی و فیلم را یك دوگانه آشتی ناپذیر تشخیص میپندارد. او استدلال میكند در حالیكه یك عكس زمان را در تختی محدود كنندهاش منجمد میكند - هیچ فضایی، مطلقاً هیچ، نمیتواند به آن اضافه شود - دم و دستگاه فیلم استقلال تصویر را با قرار دادن آن در جریانی كه آن را بیوقفه به چشم اندازهایی دیگر سوق میدهد، نابود میكند. با از دست دادن این «میل»، عكاسی «بدون آینده» است كه نه تنها «هرگز از جنس خاطره نیست» كه حتی «راه را بر آن میبندد.»
تیلمانس آشكارا با درك تاخیر یا فاصله، بازنماییاش را تكمیل میكند و همه ادعاهای بارت را درباره محدودیت عكاسی به چالش میطلبد. به لحاظ فنی، فاصله و تأخیر، با محو كردن عمدی جزئیات و تركیب بندی (Low - angle) در عكسهای منظرهاش نشان داده شده است. اما مالیخولیای جدایی اغلب در تأثیر كلی یا «هاله»ی صحنه نمایش داده میشود. نمایش مدلهایش به عنوان جز ضروری یك چشمانداز نه تنها سبب میشود یك تجربه به طور كامل به بیننده منتقل شود كه دلبستگی عكاس به لحظهای كه در آن سهیم شده را نیز بیان میكند. به عبارت دیگر« تصویر» او اگرچه به خودی خود جذاب است، با این وجود اشاره به فقدانی دارد كه برای اتمام معنا نیازمند توضیح بیشتری است.
بیان فاصله در عكسهای تیلمانس یادآور فیلمهای جادهای اولیه ویم وِندرس و ژاك ریوت است كه با حركت دوربین و شیوه تدوینشان كه تغییر فاصله را به اختصار نشان میدهد، حس حركت را به طور فیزیكی منتقل میكنند.
غالباً با بازی با تصاویر محو و واضح و گاه با گنجاندن جزئیاتی در پس زمینه كه توجه را جلب میكند، عكسهای تیلمانس راهكار ریوت را به كار میگیرند كه با جای دادن اشیائی با رنگ روشن یا متحرك (و در نتیجه محو) در پس زمینه بیننده را وادار میكند تا اتفاقی بودن حركت قهرمان در پیش زمینه را بپذیرد. در كار هر دو، گذرا بودن زمان حال و بی ثباتی وضعیت فردی كه در تصویر حضور دارد، احساس میشود.
نمایش این عكسها در كنار هم، حسگذار را كه در تك عكسهای او هم كاملاً احساس میشود، تشدید میكند. چاپ bubble-jet این تأثیر را بیشتر هم میكند. محو شدنها، رنگهای بی حال و بافتهای درشت كه ویژگی این نوع چاپ است، شبیه ظاهر شدن و محو شدن یك تصویر است كه سبب میشود بیشتر بخواهید آن را درك كنید و به آن دست یابید.
نازكی و شكنندگی كاغذهایی كه تصاویر روی آنها چاپ شده است، در برابر ایده عكس به مثابهی شیئ، مقاومت میكند. بنابراین با تصاویر در عكسهای تیلمانس مثل كارهای تمام شده برخورد نمیشود بلكه آنها دریچهای هستند به جایی كه در آن گذشته و آیندهی بیننده با هم رودررو میشوند. پشت سرهم دیدن این تصاویر تأثیرگذار كه انگار ما را از ورای كاغذ نازك به پستوی خاطره میكشاند، مثل جلو و عقب رفتن در زمان است. شما با تخلیه شدید انرژی عاطفی، درگیر ودار تعقیب زمان احساس میكنید كه وجودتان دوباره زنده شده است. به این ترتیب عكاسی تیلمانس با قدرت تجدید خاطره كه مرجع، خود را فراتر از یك بازنمایی صرف وسعت میبخشد بر محدودیت یك تصویر عكاسانه غلبه میكند.
چه چیزی خلق چنین ماشین خاطرهای را ممكن میكند؟ به نظر میرسد كه عزم تیلمانس برای حفظ خصوصیات زندگی فردی از مضمحل شدن در گذر زمان، با وارد كردن عناصر ناپایدار آنها به عكاسیاش پاسخ این سؤال باشد. او حتی وقتی از یك شیئ خاص هم عكاسی میكند، شیوه خود را تغییر نمیدهد. در حقیقت او در عكسهای كنكورد كه در یك كتاب منتشر شد، همچنان شیوه بیپیرایه اگرچه هیجانانگیز خود را حفظ میكند.
كتاب با گرفتن رد پرواز هواپیمای مشهور كنكورد مثل یك سكانس سینمایی، در آسمانی كه رنگهای متغیرش گذشت زمان را نشان میدهد، با بازنمایی زمان به شیوهای مونه وار و دنبال كردن تغییر وضعیت یك شیئ منفرد به پایان میرسد. مهمتر از همه هیئت كوچك كنكورد - كه گاهی با توده طلایی دود تعقیب می شود و در پهنه وسیع آسمان یا بالای نوك درختان و ساختمانها تشخیص داده میشود، خاطره یك نظر دیدن هواپیما یا پرندهای در دوران كودكی را زنده میكند كه با هیجان كشف و غم و حسرت گم كردن آن در فراسوی افق كامل میشود. كنكورد در عین حال كه تصاویر قابل ملاحظهای را از سوژهاش ارائه میكند، در تحقق رسالت تیلمانسی پیوند اكنون و گذشته بیننده نیز موفق است.
بارت میگوید كه تشخیص واقع نمایی - شباهت - در عكسی از مادر محبوبش، بیش از پی بردن به اینكه تصویرهای عكاسی به او شباهت ندارند، او را آزار میدهد. برای او نگاه كردن به عكاسی در جستجوی تمامیت (هویت) یك نفر، تكرار بی پایان انتظار و ناامیدی است.
مترجم : لادن برهانی، شهاب فتوحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست