سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

نام های پیامبر اکرم ص


نام های پیامبر اکرم ص

حضرت رسول ص فرمود حق تعالی من و امیر المؤمنین را از یک نور خلق کرد و از برای ما دو نام از نام های خود اشتقاق کرد پس خداوند صاحب عرش محمود است و من محمّد وحق تعالی علی اعلا است و امیر المؤمنین علی است

ابن بابویه به سند معتبر از جابر انصاری روایت کرده است که حضرت رسول (ص) فرمود که : من شبیه ترین مردم به حضرت آدم (ع) هستم و حضرت ابراهیم (ع) شبیه ترین مردم بود به من در خلقت و خلق ؛ و حق تعالی مرا از بالای عرش عظمت و جلالت خود به ده نام نامید و صفت مرا بیان کرده و به زبان هر پیغمبری بشارت مرا به قوم ایشان داده و در تورات و انجیل مرا بسیار یاد کرده است و کلام خود را تعلیم من نمود و مرا به آسمان بالا برد و نام مرا از نام بزرگوار خود اشتقاق نمود. یک نام او "محمود" است و مرا "محمّد" نام کرده و مرا در بهترین قرن ها و در میان نیکوترین امت ها ظاهر گردانید و درتورات مرا "احید" نامید. زیرا به توحید و یگانه پرستی خدا جسد های امت من بر آتش جهنم حرام گردیده است. در انجیل مرا "احمد" نامید ، زیرا من محمودم در آسمان و امت من حمد کنندگان و در زبور مرا "ماحی" نامید. زیرا به سبب من از زمین محو می نماید عبادت بت ها را و در قرآن مرا "محمّد" نامید زیرا در قیامت همه ی امت ها مرا ستایش خواهند کرد به سبب آن که به غیر از من کسی در قیامت شفاعت نخواهد کرد ، مگر به اذن من.

مرا در قیامت "حاشر" خواهند نامید زیرا من مردم را از نزد خدا به حساب می دارم و مرا "عاقب" نامید زیرا من عقب پیغمبران آمدم و بعد از من پیغمبری نیست و منم رسول رحمت و رسول توبه و رسول "ملاحم" یعنی جنگ ها و منم "مقفی" که از قفای انبیا مبعوث شدم و منم "قثم" یعنی جامع کمالات و منت گذاشت بر من پروردگار من و گفت ای محّمد! من هر پیغمبری را به زبان امت او فرستادم و براهل یک زبان فرستادم و تو را بر هر سرخ و سیاهی مبعوث گردانیدم و تورا یاری دادم به ترسی که از تو در دل دشمنان تو افکندم و هیچ پیغمبری دیگر را چنین نکردم و غنیمت کافران را برتو حلال گردانیدم و برای احدی پیش از تو حلال نکرده بودم. بلکه می بایست غنیمت هایی که از کافران بگیرند ، بسوزانند و عطا کردم به تو و امت تو گنجی ازگنج های عرش خود را که آن سوره فاتحه الکتاب و آیات آخر سوره ی بقره است. برای تو و امت تو جمیع زمین را محل سجده و نماز گردانیدم ، برخلاف امت های گذشته که می بایست نماز را در معبد های خود به جای آورند و خاک زمین را برای تو پاک کننده گردانیدم والله اکبر را به تو و امت تو دادم. یاد تو را به یاد خود مقرون کردم که هرگاه امت تو مرا به وحدانیت یاد کنند ، تو را به پیغمبری یاد کنند. پس خوشا به حال تو ای محمّد و برای امت تو. (۱)

در حدیث معتبر دیگر روایت کرده است که گروهی از یهود به خدمت حضرت رسول (ص) آمدند و سوال کردند: به چه سبب تو را محّمد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعی نامیده اند؟

فرمود: مرا "محمود" نامیدند زیرا ستایش شدم در زمین و "احمد" نامیدند برای آن که مرا ستایش می کنند در آسمان و "ابوالقاسم" نامیدند برای آن که حق تعالی در قیامت ، بهشت و جهنم را به سبب من قسمت می نماید. پس هر که کافر شده و ایمان به من نیاورده است- از گذشتگان و آیندگان- به جهنم می فرستد و هر که ایمان آورد به من و اقرار نماید به پیغمبری من ، او را داخل بهشت می گرداند و مرا "داعی" خوانده است برای آن که مردم را دعوت می کنم به دین پروردگار خود و مرا "نذیر" خوانده است برای آن که می ترسانم به آتش هر که را نافرمانی من کند و "بشیر" نامیده است برای آن که بشارت می دهم مطیعان خود را به بهشت. (۲)

و در حدیث موثق روایت کرده است که حسن بن فضال از حضرت امام رضا (ع) پرسید: به چه سبب حضرت رسالت پناه (ص) را ابوالقاسم کنیت کرده اند؟ فرمود: زیرا فرزند او قاسم نام داشت. حضرت رسول(ص) و علی(ع) پدر این امتند و محمّد(ص) پدر جمیع این امت است. علی قسمت کننده ی بهشت و دوزخ است. پس پیغمبر پدر قمست کننده ی بهشت و دوزخ است. به این سبب حق تعالی او را به "ابوالقاسم" کینیت داده است. پدر بودن ایشان یعنی شفقت حضرت رسول (ص) نسبت به جمیع امت خود مانند شفقت پدران است بر فرزندان و علی (ع) بهترین امت آن حضرت است و همچنین شفقت علی(ع) بعد از آن حضرت برای امت مانند شفقت آن حضرت بود. زیرا او وصی و جانشین و امام و پیشوای امت بعد از آن حضرت بود ، پس به این سبب فرمود: من و علی هر دو پدر این امتیم و حضرت رسول (ص) روزی بر منبر برآمده فرمود: هر که قرضی و عیالی بگذارد برمن است و هر که مالی بگذارد و ارثی داشته باشد. مال او از وارث اوست. پس به این سبب آن حضرت اولی بود نسبت به امت خود از جان های ایشان و همچنین امیرالمؤمنین بعد از آن حضرت اولی بود به امت از جان های ایشان. (۳)

علی بن ابراهیم روایت کرده است که حق تعالی آن حضرت را "مزمل" نامیده است زیرا وقتی وحی بر آن جناب نازل شد ، خود را به جامه ای پیچیده بود. (۴) و خطاب "مدثر" به اعتبار رجعت آن حضرت است. پیش از قیامت. یعنی ای کسی که خود را به کفن پیچیده ای! زنده شو و برخیز و بار دیگر مردم را از عذاب پروردگار خود بترسان.(۵)

در روایات معتبر بسیار وارد شده است که حضرت رسول(ص) فرمود: حق تعالی من و امیر المؤمنین را از یک نور خلق کرد و از برای ما دو نام از نام های خود اشتقاق کرد. پس خداوند صاحب عرش "محمود" است و من "محمّد" وحق تعالی "علی اعلا" است و امیر المؤمنین "علی" است.(۶) و ابن بابویه به سند صحیح از امام محمّد باقر(ع) روایت کرده است که نام حضرت رسول (ص) در صحف ابراهیم "ماحی" است و در تورات "حاد" و در انجیل "احمد" و در قرآن "محمّد".

امام محمّد باقر(ع) فرمود: ماحی یعنی محو کننده ی بت ها و قمارها و صورت ها و هر معبود باطلی ، و اما "حاد" یعنی دشمنی کننده با هر که دشمن خدا و دین خدا باشد. خواه خویش باشد و خواه بیگانه، و اما "احمد" برای آن گفتند که حق تعالی ثنای نیکو گفته است برای او به سبب آ ن چه پسندیده است از افعال فرشتگان و جمیع پیغمبران و رسولان و همه ی امت های ایشان ستایش می کنند او را و درود میفرستند بر او و نامش بر عرش نوشته است: "محمّد رسول الله" (۷)

حضرت صادق (ع) فرمود که "ذکر" از نام های آن حضرت است و ماییم "اهل ذکر" که حق تعالی در قرآن امر کرده است که هر چه نمی دانید از "اهل ذکر سوال کنید".(۸) بعضی از علما از قرآن چهار صد نام برای آن حضرت بیرون آورده اند. اما اسما و القاب که اکثر علما از قرآن استخراج کرده اند – به غیر از آن چه سابق مذکور شد – این هاست: "شاهد" ، "شهید" ، "مبشر"، بشیر" ، "نذیر" ، "داعی"، "سراج منیر" ، " رحمه العالمین" ، "رسول الله" ،" خاتم النبین" ، "نبی" ، "امی" ، "نور" ، "نعمت" ، "رحیم" ، "مذکر" ، "رؤوف" ، "شمس" ، "نجم" ، "سما" ، "تین" ، منذر". (۹)

حضرت امیرالمؤمنین از جنگ صفین برمی گشت در راه به راهبی رسید که از علمای نصارا بود. پس راهب از دیر فرو آمد و کتابی چند در دست داشت و گفت: جد من بهترین حواریان عیسی (ع) بود و این کتاب ها به خط اوست که عیسی گفته و او نوشته است. در این کتاب ها مذکور است که پیغمبری از عرب معبوث می شود از فرزندان ابراهیم خلیل(ع) از شهر مکه و او را چند نام خواهد بود: محمّد ، عبدالله ، یس ، فتاح ، خاتم ، حاشر ، عاقب ، ماحی ، قائد ، نبی الله ، صفی الله ، حبیب الله ، هر گاه نام خدا مذکور شود ، باید که نام او مذکور شود و او محبوب ترین خلق است نزد خدا و حق تعالی خلق نکرده است احدی را – نه ملک مقرب ، نه پیغمبر مرسل از آدم تا آخر پیغمبران – که بهتر و محبوب تر باشد نزد خدا از او. حق تعالی او را بر عرش خود خواهد نشاند و او را شفیع خواهد کرد و برای هر که شفاعت کند ، قبول خواهد کرد. به نام او جاری شده است قلم بر لوح که محمد رسول الله(۱۰)

در احادیث از امام جعفر صادق (ع) منقول است که حضرت محمّد چون نماز می گزارد ، بر انگشتان پاهای خود می ایستاد تا آن که پاهای مبارکش ورم می کرد ، پس حق تعالی فرستاد که "طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی" (۱۱) ای محمّد ما قرآن را نفرستادیم که خود را به تعب افکنی و "طه" در لغت به معنی"محمد"است. (۱۲) از حضرت صادق (ع) نقل است که "طه" یعنی ای طلب کننده ی حق و هدایت کننده به سوی حق. و "یس" به معنی ای شنونده وحی من یا ای سید.

اخبار بسیار از طریق خاصه و عامه منقول است که "یس" نام محمّد است و "آل یس" اهل بیت آن حضرتند که حق تعالی در قرآن برایشان سلام فرستاده و فرموده است که"سلام علی آل یس" (۱۳) در حدیث معتبر از حضرت موسی بن جعفر (ع) نقل است که در تفسیر " حم و الکتاب المبین" (۱۴) فرمود: " حم" نام محمّد است . در کتابی که خدا بر هود (ع) فرستاده بود و " کتاب المبین " حضرت علی (ع) است. (۱۵) در روایت معتبر وارد شده است در تفسیر قول حق تعالی"والنجم اذا هوی" که حق تعالی قسم یاد فرمود به پیغمبر در هنگامی که به معراج رفت یا از دنیا رفت و مراد از "نجم" آن حضرت است که نجم فلک هدایت است.(۱۶)در روایت معتبر وارد شده است در تفسیر قول حق تعالی(و علامات و بالنجم هم یهتدون) (۱۷)که علامات ائمه (ع) هستند که نشانه های راه هدایتند و " نجم " حضرت رسول (ص) است که ایشان به او هدایت یافته اند.(۱۸). از حضرت امام رضا (ع) منقول است که به راس الجالوت فرمود: در انجیل نوشته شده است که فارقلیط بعد از عیسی خواهد آمد و تکلیف های گران بر شما آسان خواهد کرد و شهادت به حقیقت من خواهد داد، چنان که من شهادت به حقیقت او دادم و او تاویل هر علم را برای شما خواهد آورد." (۱۹)

افق خانواده ، ماهنامه خانوادگی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سال پنجم ، مرداد و شهریور ۱۳۸۵ ، شماره های ۴۸=۴۷

منابع

۱-علل الشرایع ، ص ۱۲۸ ، خصال، ص ۴۲۵ ، معانی الاخبار ،ص۵۱

۲-علل الشرایع ، ص ۱۲۷، امالی شیخ صدوق ، صص ۱۵۹-۱۵۸

۳- علل الشرایع ، ص ۱۲۷ ، معانی الاخبار ، ص ۵۲

۴- خصال ، ص ۴۲۶

۵- همان منبع ، ص ۳۹۲

۶- تفسیر قمی، ج ۲ ، ص ۳۹۳

۷- علل الشرایع ، صص ۱۳۵-۱۳۴

۸- معانی الاخبار ، ص ۵۶

۹- مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۱ ، ص۱۹۵

۱۰- سلیم بن قیس ، صص ۱۷-۱۱۵

۱۱- سوره طه ، آیه ۲-۱

۱۲- تفسیر قمی ، ج ۲، صص ۵۸-۵۷

۱۳- سوره صافات ، آیه ۱۳۰

۱۴- سوره دخان ، آیه ۲-۱

۱۵- کافی ، ج ۱ ، ص ،۴۷۹

۱۶-تفسیر قمی ، ج ۲ ، ص ۳۳۳

۱۷- سوره نحل ، آیه ۱۶

۱۸-کافی ، ج ۱ ، ص ۲۰۶

۱۹- توحید شیخ صدوق ، ص ۴۲۸ ، احتجاج ، ج۲ ، ص ۴۱۶

مریم ابدالی