یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سیاست های ناکام آمریکا در مقابل ایران


سیاست های ناکام آمریکا در مقابل ایران

تقلای رکس تیلرسون در منطقه تا اندازه ای جبران سردرگمی ای است که در 9ماه اخیر آمریکا گرفتارش بوده است و این گمان را تقویت می کند که هسته کانونی سیاست های آمریکا در منطقه ما بر شالوده تحدید نفوذ طبیعی ایران در عراق و شامات در حال شکل گیری است دولت ایالات متحده تاکنون نتوانسته است, خط مشی منظم و اندیشیده شده ای را در ارتباط با سیاست های خاورمیانه ای به گونه ای که معرف سیاست های جایگزین آمریکا باشد, ارائه دهد وزیر امور خارجه ایالات متحده سفرهای تازه ای را به منطقه آغاز کرده که نمی تواند دلیلی جز تکرار تلاش های بی نتیجه در اجماع سازی منطقه ای علیه ایران داشته باشد در ادامه بیشتر بخوانید

در فقدان هرگونه چشم انداز استراتژیک برای دولت آمریکا چاره ای جز متوسل شدن به خط مشی قدیمی و شکست خورده آمریکا که از سوی اقلیتی از جمهوریخواهان تندروو نومحافظه کاران پیرامون کاخ سفید تبلیغ می شود، نمانده است. تلاش های رکس تیلرسون نهایتا راه به جایی نخواهد برد؛ به این دلیل ساده که درخواست ها و آمال ایالات متحده در مغایرت کامل با امور واقع بر روی زمین و براساس واقعیت های سوخته دهه گذشته و پیش از جنگ علیه عراق پایه ریزی شده است. کوشش ایالات متحده در کنار هم قرار دادن آمریکا، عراق و عربستان در بهترین صورت، آرزویی برای کنار گذاشتن ایران از ترتیبات منطقه ای و در وهله دوم، مهار نفوذ طبیعی ایران در مجاورت جغرافیایی آن است.

از نگاه ناظر آگاه، شاهدی وجود ندارد که حکایت از موفقیت چنین نگرشی در میان مدت داشته باشد. برخلاف غرور ژئوپولیتیکی آمریکا و اغماض کور عربستان سعودی، دولت عراق با واقعیت هایی که در منطقه وجود دارد و ایران نقش مهمی در آن ایفا کرده، آشنایی دارد و در دام این دیپلماسی ناشیانه تیلرسون نخواهد افتاد. فراتر از آن، ایالات متحده مهارت و قوه تشخیص خود را در میانجیگری صادقانه در بحران قطر و جاه طلبی های زورگویانه شورای همکاری خلیج فارس از دست داده است. آنچه از نگاه ایران می باید اهمیت داشته باشد، زمینه های توطئه ضدایرانی با تکیه بر ترویج این عقیده است که حشدالشعبی بازوی نظامی و وابسته به جمهوری اسلامی ایران، سنگ بنای نفوذ ایران در عراق را تشکیل می دهد؛ نفوذی که از دیدگاه واشنگتن باید به سرعت برچیده شود.

چنین نگرشی احتمالا اولین بهانه های سیاسی به منظور تقویت حضور نظامی آمریکا در عراق و سایر کشورهای همسایه ماست. آمریکا باید به یاد بیاورد که حضور مستشاری ایران در عراق دو علت ساده داشت: اول؛ پرهزینه کردن حضور نظامی آمریکا در عراق به هدف جلوگیری از تبدیل شدن عراق به پایگاه نظامی آمریکا علیه ایران. دوم؛ مبارزه با گروه های اسلام گرای افراطی و تحت حمایت بازمانده های بعث و عربستان سعودی.

گروه ها و احزاب سیاسی تحت حمایت ایران، نقشی در آنچه بعدها به عنوان شورشگری در عراق علیه آمریکا شناخته شد، نداشتند. بلکه این نقش آفرینی را قبایل سنی مذهب سرکش و ناراضی از بغداد و آمریکا برعهده گرفتند و هزینه های واقعی آمریکا در عراق را افزایش دادند. با خروج تدریجی آمریکا از عراق بعد از سال 2009 جمهوری اسلامی ایران به یاری گروه هایی برخاست که در خلأ عقب نشینی آمریکا، عنان شورشگری را به دست گرفتند. علت وجودی حضور ما در عراق دفع خطر اسلامگراهای رادیکال سنی بود نه باز کردن جای پایی در عراق. این موضوع نه تنها واقعیت دارد بلکه باید در قلب دیپلماسی عمومی ما نیز قرار بگیرد.

ایران به خوبی آگاه است که نباید به نحوی رفتار و وانمود کند که مهم ترین عامل شکست رادیکال ها در عراق معرفی شود. اگر ایران واقعا تا این اندازه نیرومند باشد، چرا نباید رادیکالیسم باز تولید شده بعدی به جای آمریکا، ایران را هدف قرار دهد؟ اگر آمریکا، همسایگان عراق و گروه های سنی، ایران را جایگزین آمریکا در اشغال رسمی و غیر رسمی عراق تلقی کنند، نباید از تجمیع قوا و کنار گذاشتن اختلافاتشان به منظور مقابله با تهدید فوری ایران غافلگیر شویم. ما باید اجازه بدهیم که نیروی مردمی حشد الشعبی، ظرفیت های محلی و مستقل خود را از ایران به نمایش بگذارد. تنها در این صورت است که شائبه وابستگی و نیابت این گروه بزرگ از ایران برطرف خواهد شد و باز تنها در این صورت است که اتهام زنی های ایالات متحده نمی تواند نسبتی با واقعیت پیدا کند.

هدف غایی ایران، دستیابی بغداد به استقلال کامل در اعمال حاکمیت بر عراق یکپارچه و بی نیاز از مداخله هر کشوری از جمله ایالات متحده است. از نقطه نظر استراتژیک و در حالی که ایران از هزینه های مداخله و مساعدت های غیرضروری به عراق آگاه است، استقلال و یکپارچگی حاکمیتی عراق، تنها راهی است که می تواند سپر جغرافیایی لازم را در صفحات غربی ایران تضمین کند.

شاید ایالات متحده به زمان بیشتری در پی بردن به این دانش ایران نیاز داشته باشد که تهران مایل به تکرار اشتباه واشنگتن در برعهده گرفتن مسئولیت های پرهزینه مداخله دائمی در عراق و هیچ کشوری دیگری نیست. هر برداشتی غیر از این از سوی ایالات متحده برای دل خوش کردن تندروهایی است که در آمریکا و اسرائیل و همین طور بخشی از جهان عرب، چشمشان را به روی واقعیت بسته اند. سفرهای بی نتیجه و سراسیمه وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه، ایران را نگران نخواهد کرد.

دولت عراق به عنوان یک کشور مستقل از این حق طبیعی برخوردار است که با هر کشور دیگری از جمله ایران و ایالات متحده دیپلماسی و روابط ویژه اش را بر اساس احترام و خویشتنداری متقابل داشته باشد؛ ما به خوبی درک می کنیم که این روابط الزاما به معنای اقدامی علیه ما و دیگران نیست و تاثیری بر روابط عمیق و نزدیک تهران و بغداد نخواهد گذاشت. در عین حال ایران از هشدار به ایالات متحده دست نخواهد کشید که سیاست خارجی خودشان را با واقعیت روز و نه فقط براساس آرزوهای قدیمی یا آرزوهایی که برخاسته از جاه طلبی و انحصارجویی بعضی از رهبران یا کشورهای منطقه از جمله اسرائیل یا احتمالا عربستان سعودی که متهم ردیف اول در به انحراف کشاندن سیاست خارجی آمریکا و نقض حاکمیت مستقل عراق هستند، تنظیم کند. استقلال عمل آمریکا دقیقا همان چیزی است که دولت آمریکا در منطقه به آن نیاز دارد.