سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

فرار بزرگ از بحران


فرار بزرگ از بحران

ایالات متحده و ایران با تجربه بیش از ربع قرن خصومت سیاسی اكنون چالشی دیگر را در رابطه میان خود تجربه می كنند, تجربه ای كه اینك هر یك سعی دارند با یارگیری و جلب بازیگران صحنه بین المللی به نفع خود رقم بزنند در چنین شرایطی جفری كمپ كارشناس مسائل ایران و چهره سرشناس محافل سیاسی آمریكا در نوشتاری به انتقاد از نحوه تعامل كاخ سفید با ایران پرداخته و استانداردهای دوگانه آمریكا را علل بی اعتمادی نه تنها ایران بلكه تمامی اعضای معاهده عدم تكثیر به هر مذاكره ای كه یك سوی آن آمریكا باشد, برمی شمارد

متن نوشتار جفری كمپ كه در سه دهه اخیر از صاحب نظران عرصه سیاست خارجی محسوب می شود، در زیر ارائه می شود.

دولت بوش و متحدان اروپایی آمریكا، به زودی باید تصمیماتی جدی در مورد نحوه تعامل با برنامه های هسته ای ایران اتخاذ كنند. برنامه های گسترده ایران كه در راستای دستیابی به چرخه سوخت هسته ای تنظیم شده است، اكنون به مرحله ای از پیشرفت و توسعه رسیده است كه به جز موردی غیرمحتمل هیچ یك از دولت های آتی این كشور هم توانایی چشم پوشی از آن را نخواهند داشت. در حال حاضر محور مباحث شكل گرفته میان ایران از یك سو و اتحادیه اروپا و ایالات متحده از سوی دیگر بررسی نحوه ترغیب ایران به خاتمه دادن به برخی فعالیت ها همچون غنی سازی اورانیوم و در عوض به دست آوردن امتیازاتی چون كمك و مساعدت غرب به برنامه های هسته ای این كشور در راستای تولید برق است. بدیهی است مسئولان ایران هرگز حاضر نخواهند بود به این تقاضا تن در دهند، مگر آنكه ایالات متحده و اتحادیه اروپا امتیازاتی فراتر از آنچه تاكنون پیشنهاد كرده اند بر روی میز مذاكره قرار دهند. از سوی دیگر باید در نظر داشت تا زمانی كه مذاكرات ادامه داشته باشد، دولت ایران حاضر نخواهد بود برای خود بحران آفرینی كند. در این میان اما آنچه كه می تواند به بروز بحران منجر شود عدم تمایل سیاستمداران تهران به تغییر سیاست خود از یك سو و تمایل آگاهانه یا ناآگاهانه دولت بوش برای پذیرفتن ریسكی بزرگ و دست زدن به اقدامات مخاطره آمیز از سوی دیگر است. تركیب این دو مورد چشم اندازی را فراروی كارشناسان قرار می دهد كه به موجب آن برخورد میان دو طرف و ایجاد بحرانی جدی ناگزیر می نماید.

• استانداردهای دوگانه

دولت بوش در هنگام برخورد با برنامه های هسته ای ایران همانند اسلاف خود همواره سعی داشته است، میان تمایل و نظر رسمی خود جهت تقویت رژیم عدم تكثیر هسته ای جهانی (كه نیازمند همكاری گسترده جهانی است) و انتظارات و تقاضاهای خاص خود از ایران و كره شمالی _ اعضای باقی مانده محور اهریمنی _ تعادل ایجاد كند.

دولت بوش به موجب مفاد NPT متعهد است كه در راستای حذف تسلیحات هسته ای از زرادخانه های تمامی كشورهای عضو _ و البته در نهایت خود آمریكا _ تلاش كند. آمریكا در حال حاضر همكاری گسترده ای را با روسیه آغاز كرده است تا از عدم دسترسی تروریست ها یا قاچاقچیان به مواد هسته ای باقی مانده از دوران شوروی سابق در جمهوری های استقلال یافته جلوگیری شود. «طرح امنیتی عدم تكثیر» یا PSI كه توسط واشینگتن جهت ردیابی و قطع شبكه انتقال مواد هسته ای یا مواد مرتبط با فعالیت های هسته ای، طراحی و اجرا شده است، اكنون از حمایت اكثر كشورهای جهان برخوردار است.

سیاست ایالات متحده در قبال عدم تكثیر همواره از دوگانگی استانداردها رنج می برد. این دوگانگی از نگاه برخی ریاكارانه و از نگاه دیگران نوعی رئالیسم است. سیاست آمریكا همواره دچار این دوگانگی بوده است. از ابتدای عصر تسلیحات هسته ای، دولت های آمریكایی بیش از آنكه نگران دستیابی دوستان و متحدان خود به تسلیحات هسته ای باشند، نگران دستیابی دشمنان به این تسلیحات بوده اند. در دهه ۱۹۶۰ در حالی كه كاخ سفید به بریتانیا و فرانسه جهت دستیابی به تسلیحات هسته ای كمك می كرد، همزمان احتمال حمله پیشگیرانه به چین و نابودی توان هسته ای در حال شكل گیری این كشور را نیز بررسی می كرد.

ایالات متحده هر چند در برخورد با كره جنوبی و تایوان، رویكرد سختگیرانه ای را برگزید، در حالی كه برنامه های هسته ای این كشورها بیشتر به سرگرمی شباهت داشتند، اما در نقطه مقابل در طول یك دوره زمانی بلندمدت از فعالیت های اسرائیل و متعاقب آن هندوستان چشم پوشی كرده و حتی در عمل چراغ سبزی به آنان نشان داد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، پاكستان _ كه به جرأت می توان آن را غیرمسئول ترین كشور در عصر هسته ای خواند _ همواره با نظر مثبت كاخ سفید حمایت شده است. دلیل این حمایت را نیز باید در همكاری و همراهی فرد حاكم بر این كشور با ایالات متحده در نبرد علیه تروریسم جست. اكنون تمام توان و انرژی ایالات متحده برای اعمال استراتژی عدم تكثیر تسلیحات هسته ای معطوف به چهار عضو معاهده عدم تكثیر شده است. این چهار امضا كننده پیمان عبارتند از: ایران، كره شمالی و تا این اواخر لیبی و عراق. در شرایطی كه تخلفات ایران از ایفای تعهدات خود می تواند جدی و حتی نگران كننده تلقی شده و این كشور به عنوان امضا كننده معاهده عدم تكثیر با جرایمی نیز روبه رو شود، اما واقعیت این است كه این موضوع در قبال صدمات و لطمات جدی كه قهرمان ملی پاكستان دكتر خان به همراه تعدادی از همراهان خود با ایجاد شبكه ای از قاچاقچیان هسته ای در دبی، اسلام آباد، كوالالامپور و سایر نقاط جهان به معاهده عدم تكثیر وارد كرده است، واقعاً ناچیز شمرده می شود. هر عقل سلیمی می داند كه شبكه گسترده خان بدون آگاهی و حتی همراهی اطلاعات ارتش پاكستان یا ISI و رهبران برجسته نظامی _ از جمله ژنرال پرویز مشرف _ قادر به فعالیت نبوده و نیست. دولت بوش اما هنوز حتی آمادگی ارائه درخواست صحبت مستقیم با خان را هم ندارد، چرا كه بر این باور است این اقدام می تواند شرایط را برای پرویز مشرف كه در جریان افغانستان هنوز هم یار و همراه آمریكا محسوب شده و در سایر جبهه های احتمالی نبرد علیه تروریسم نیز می تواند همراهی قطعی برای آمریكا باشد، به گونه ای نامساعد كند. وجود این استانداردهای دوگانه، یكی از عمده دلایلی است كه مسئولان ایران و حتی انبوهی از شهروندان عادی این كشور به اظهارات دولت بوش و اتحادیه اروپایی در مورد خطرات برنامه های هسته ای خود اهمیتی نمی دهند. واقعیت این است كه تا زمانی كه ایران از لحاظ فنی مطابق قواعد و قوانین NPT عمل می كند، برنامه های هسته ای این كشور را باید كاملاً قانونی تلقی كرد. مسئولان ایران می گویند كه دلیل خصومت ایالات متحده به دلیل سیاست های تهران در مورد سایر مسائل همچون حمایت از گروه های مبارز و یا رد حق حیات اسرائیل است.ایالات متحده فرصت بسیاری در اختیار داشت تا نیروگاه بوشهر را در همان دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ كه شاه تصمیم به آغاز برنامه های هسته ای خود گرفته بود، به تعطیلی بكشاند. شاه ایران، اما در آن زمان متحد آمریكا و ستون اصلی حفظ امنیت خلیج فارس بود. او مردی بود كه ما آمریكایی ها می توانستیم به او اعتماد كنیم. او همزمان دوست اسرائیل نیز بود. شاه ایران، حكومت كشوری را در دست داشت كه رئیس جمهوری كارتر در سال ۱۹۷۸ از آن به عنوان «جزیره ثبات» نام می برد. این «جزیره ثبات» اما ظرف تنها چند ماه نابود شده و انقلاب ایران باعث شد تا شاه به بیرون افكنده شده و ایالات متحده مجبور به رویارویی با انقلاب اسلامی _ و ضد آمریكایی _ ایران شود. به صورت خلاصه می توان اینگونه گفت كه هر زمان ایالات متحده قصد دارد بر سر میز مذاكره هسته ای حاضر شود _ حال چه در وین، چه در ژنو و یا حتی نیویورك _ نه تنها ایران بلكه اكثر اعضای NPT با نوعی بدبینی به روند مذاكرات، هدف و انگیزه آن می نگرند. از سوی دیگر بوش به وضوح به این موضوع اشاره كرده است كه ایالات متحده اجازه نخواهد داد ایران به تسلیحات هسته ای دسترسی پیدا كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.