شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

بررسی فلسفی فیزیكی جسم و عالم ابعاد در حكمت نوصدرائی


بررسی فلسفی فیزیكی جسم و عالم ابعاد در حكمت نوصدرائی

تعریف جسم به بُعدهای سه گانهٔ طول, عرض و ارتفاع اساساً صحیح نیست بر این اساس, لازمهٔ بُعد دار بودن, جسمیت نیست و از این روی, عالم صورت و ابعاد, بسی گسترده تر از صورت جسمیه است كه ابعاد سه گانه دارد

با طرح معادلهٔ هم‌ارزی از سوی انیشتین، افقهای جدیدی در حوزهٔ پژوهش‌های فلسفی (معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی) دربارهٔ جسم و ماده گشوده شد، و به دلایلی پیچیده و مبهم، تاكنون هیچ تبیین و رویكرد همه‌جانبه‌ای از این موضوع ارایه نشده است.

نوشتار حاضر مبانی فلاسفهٔ اسلامی درباره جسم و صورت جسمیه را مطرح ساخته است و با تحلیل و نقادی این مبانی، به رویكردهای نوین در باب تعریف و حقیقت جسم و صورت جسمیه راه می‌یابد. در این رویكرد عالم ابعادی و صورت، منزله عالمی گسترده و مستقل از جسم تبیین شده و جسم در تعریفی جدید، منفك از صورت و سایر خصوصیات مفروض در فلسفهٔ اسلامی به اثبات رسیده است. در باب این رویكرد شواهد و ادلهٔ قاطعی از گفتارهای مهجور ماندهٔ بزرگان حكمت و دین ارایه شده كه جنبهٔ تأییدی دارند.

تعریف جسم به بُعدهای سه‌گانهٔ طول، عرض و ارتفاع اساساً صحیح نیست. بر این اساس، لازمهٔ بُعد‌دار بودن، جسمیت نیست و از این‌روی، عالم صورت و ابعاد، بسی گسترده‌تر از صورت جسمیه است كه ابعاد سه‌گانه دارد.

پرسش اساسی در زمینهٔ ابعاد این است كه جسم و بُعد چه نوع ارتباطی با هم دارند. ارتباط میان آنها جوهری و ذاتی است یا عرضی؟ یا اساساً ارتباط تحققی و تشخصی میان آنها برقرار نیست، و رابطه‌شان به نحوهٔ وجود باز می‌گردد؟ صورت و بُعد، عالمی گسترده دارد كه صورت جسمیه بخشی بسیار محدود و ناچیز از آن به شمار می‌آید. این نگره دربارهٔ عالم بُعد و صورت، مباحث و نكاتی بسیار اساسی را پیش می‌كشد كه اكنون به اجمال به آنها می‌پردازیم، و از این رهگذار، به پاسخ پرسش اساسی مزبور راه می‌یابیم.

۱) بسیاری از معارف دینی دربارهٔ ملائكه و نزول آنها بر عالم‌ ماده، با این نگره توجیه و تبیین می‌گردد. ظاهر شدن ملائكه بر حضرت مریم(س)،[۱] حضرت ابراهیم(ع)،[۲] حضرت زكریا(ع)،[۳] یاری رساندن ملائكه به سپاه مسلمین در برخی از جنگهای صدر اسلام،[۴] داستان دو ملك هاروت و ماروت،[۵] و ملائكهٔ نازل شده بر حضرت لوط(ع)،[۶] و نمونه‌هایی از این قبیل‌اند.

این معارف، افزون بر اینكه با مبحث صورت و بُعد به خوبی قابل تبیین و بررسی‌اند، از مهم‌ترین ادلهٔ اثبات عالم صورت و ابعاد به شمار می‌روند.

یعنی كه همهٔ این ملائكه با صورتها و قالبهای ابعادی در جهان مادی بر انسانهای مادی ظاهر گشته‌اند، و این ظهور ابعادی (با ابعاد سه‌گانه) لزوماً به معنای مادی بودن آنها نبوده، بیانگر عالمی فراتر از ابعاد مادی است. بنابراین عالم ابعاد گسترده‌تر از ابعاد جسمانی بوده، ابعاد سه‌گانه از ذاتیات جسم به شمار نمی‌آیند.

۲) فلاسفهٔ مشاء عالم ماده و جسم را با ابعاد سه‌گانه تبیین كرده‌اند. آنان جوهر جسمانی را این چنین تعریف می‌كنند: «الجسم هو الجوهر القابل الابعاد الثلثهٔ»[۷] یا «انه هو الذی یمكن ان یفرض فیه ابعاد [خطوط] ثلاثهٔ متقاطعهٔ علی زوایا قوائم».[۸] ملاصدرا نیز این تعریف را تقویت كرده و اشكالات وارد بر آن را پاسخ داده است. اما تعریف‌های فیلسوفان مشاء و نیز تقویت و جانبراری ملاصدرا از این تعاریف، ذیل مباحث «صورت جسمیه و ابعاد» و «حقیقت جوهر جسمانی»، كانون انتقادات علمی ـ فلسفی و بازاندیشی قرار گرفته است.

● صورت جسمیه، و عالم ابعاد

فیلسوفان مشاء و مكتب صدرایی بر این باورند كه جسم در تحقق خارجی به منزله جوهر مستقل (یعنی ماهیت موجود در غیرموضوع و فی نفسه) تشخص و تحقق دارد. همین جوهر مستقل، دارای دو جزء جوهری مستقل دیگر است كه هر كدام با وجود جسم تحقق جوهری دارند: «هیولا یا مادهٔ اولی» و «صورت جسمیه». در حقیقت، تصور تعریف ابعاد سه‌گانه با اثبات صورت جسمیه به منزله جوهر خارجی، صحت می‌یابد. صورت جسمیه، جوهری است كه «قابلیت بُعد دار بودن» دارد. از این روی، جسم دارای سه بُعد می‌گردد. بر این باور فیلسوفان مشائی و صدرایی انتقاداتی وارد است:

● سه بُعدی بودن جسم

اولاً. «دارای سه بُعد بودن» در تعریف جسم جوهری مناسب نیست؛ زیرا جواهر با هم مباین‌اند هر چند در تحقق خارجی با وجود واحد متحقق باشند.[۹] ملاصدرا نیز به این حقیقت تصریح كرده است:

از توضیحات گذشته روشن شد كه وجود بُعدهای سه‌گانه‌ای كه فعلیت موجود باشند در هر یك از معانی مذكور از این ابعاد، مقوم حقیقت جسم نبوده، لازم ماهیت جسم نیز به شمار نمی‌رود و همچنین از لوازم وجود خاص جسم در خارج نیست ... . هیچ یك از این ابعاد داخل در جوهریت جسم نبوده، بلكه از عرضهای لازم خارجی یا مفارق جسم هستند كه از توابع و لواحق تحقق جسم به شمار می‌روند... .[۱۰]

وی همچنین در بیان و تشریح قید امكان در تعریف مزبور چنین می‌نویسد:اما قید امكان همان گونه كه گفته آمد به این معناست كه وجود ابعاد در جسم واجب نیست؛ زیرا آنها مقوم ماهیت و لازم وجود خارجی جسم نیستند.[۱۱]

● نقد استاد مطهری بر تعریف جسم به ابعاد سه‌گانه داشتن

گفتیم كه این اشیایی كه در خارج هستند به نام اجسام ـ كه به این لفظ آنها را می‌خوانیم ـ این خاصیت را در آنها می‌بینیم كه دارای طول و عرض و عمق هستند. اول سخن این است كه آیا جسمیت جسم به این است كه واقعاً دارای سه بُعد متمایز از یكدیگر باشد ... [یا نه؟] جسمیت جسم به این نیست كه جسم، سه بُعد متمایز داشته باشد؟ اولاً ممكن است كه جسم سه بُعد داشته باشد كه هیچ‌كدام را نشود از دیگری تمیز داد؛ مثلاً اگر ابعادش متساوی باشد، ۱۵*۱۵*۱۵ باشد، كدام طول، كدام عرض و كدام عمق است؟ اگر كره باشد چه؟ كره كه اصولاً هیچ تمایزی میان ابعادش نیست. [و حتی بعد به این معنا هم ندارد].[۱۲] سؤالی كه ابوریحان از بوعلی كرد یكی همین است كه شما در باب جسم چنین می‌گویید، پس كره چطور؟ جوابی كه می‌دهد همین جواب است كه جسمیت جسم به این نیست كه بالفعل دارای سه بُعد به نحو متمایز باشد؛ بلكه جسمیت جسم به این است كه در آن امكان فرض سه بعدی كه بر هم عمود باشند هست، كه در همهٔ اجسام این است.[۱۳]

اینكه [دربارهٔ] بُعد ما یكی را طول، یكی را عرض و آن دیگری را عمق فرض می‌كنیم... یك امر قراردادی است... . در باب جسم، طول و عرض و عمق مطرح نیست؛ ابعاد متقاطعه مطرح است، آن هم نه ابعاد متقاطعهٔ بالفعل... .[۱۴]

▪ گفتار ملاصدرا

پس ذكر ابعاد متقاطعه بر وجه مذكور، یا به خاطر احتراز از گفتار معتزله دربارهٔ شكل‌گیری اجسام از سطح‌های جوهری است ، و یا به خاطر بیان تمام و كامل تصویر ماهیت جسم و اشاره به اینكه در جسمیت جسم قبول ابعاد سه‌گانه معتبر است.[۱۵] در حالی‌كه، صدرالمتألهین در عبارت پیشین می‌گوید: «هیچ یك از این ابعاد داخل در جوهریت جسم نبوده بلكه از ...». بدین ترتیب، مشاهده می‌شود كه قول ایشان بی‌اشكال نبوده و با سخن پیشین خود وی تناقص دارد.[۱۶] حتی بوعلی سینا در تعلیقات خود به این حقیقت توجه داشته و می‌نویسد:

«جسمیت جسم به اینكه این ابعاد سه‌گانه در آن بالفعل باشند تحقق و استواری نمی‌یابد...، بلكه جسمیت با امور دیگری غیر از ابعاد سه‌گانه قوام می‌یابد، و این امور (ابعاد سه‌گانه) از خارج به آن عارض می‌شوند».[۱۷]

نظیر همین عبارت در یكی دیگر از تعلیقات شیخ‌الرئیس به چشم می‌خورد: جسم در ذات خودش موجود واحد متصلی است و لازمه‌اش این نیست كه در آن بعدی به طور بالفعل تعیّن یابد، بلكه این بعد بالعرض در آن محقق می‌شود.[۱۸]

این تشویش عبارات ملاصدرا ، در آثار بوعلی نیز به چشم می‌خورد؛ چراكه او نیز در همان كتاب به ‌رغم عبارتی كه گفته آمد چنین می‌گوید: «صورت جسمیه، و آن [در حقیقت] بعدی است كه مقوم و برپادارندهٔ جسم طبیعی است.»[۱۹]

از این گونه عبارات متناقض‌ در مباحث ناظر به طبیعیات، در آثار قدما، اعم از مشائین و پیروان صدرا نیز به چشم می‌خورد كه یكی از عوامل اساسی آن، عدم توجه به جنبه‌های تجربی در كشف ماهیت اجسام است، و این مسئله نیز از یك لحاظ به كمبود یا فقدان ابزارهای پیش‌رفته و دقیق امروزی باز می‌گردد. به‌رغم این تناقض در گفتار ملاصدرا در كتاب بزرگش، وی در كتاب مهم دیگر خود ابعاد سه‌گانه را اساساً طرد می‌كند:

به هر حال بودنِ بُعد به طور كلی در تعریف رسمی یا حدّی جسم به گونه‌ای شرط اساسی نیست، و ما ابعاد سه‌گانه را از وجود خارجی آن انتزاع می‌كنیم. پس نوعی بُعددار بودن، آن هم در درون جسم، نه در سطح آن، اعتبار می‌شود نه در ذات و ماهیت‌ آن.[۲۰]

● گسترهٔ عالم صورت و عدم انحصار آن در صورت جسمیه

صورت به این معنا در جسم منحصر نیست و چنان‌كه گذشت، عوالم دیگری نیز تحت احكام عالمِ صورت و ابعاد وجود دارند. از این روی، ادعای مبانیت ذاتی ابعاد مثالی با ابعاد جسمانی، نیازمند ‌دلیل است؛ زیرا ابعاد سه‌گانه و در حالت كلی «بُعددار بودن» جزء ماهیت جسم، لازم ماهیت و لازم وجود خارجی جسم نیست كه تحقق جسم در خارج (چنان‌كه ملاصدرا همچون مشائین، ادعا كرده است)[۲۱] لزوماً با ابعاد سه‌گانه باشد.

بر این اساس، ادعای ملاصدرا در این باره قابل خدشه است؛ آنجا كه می‌گوید: «ابعاد این عالم كه با حواس ظاهری قابل اشاره است غیر از عالم خیال و مثال است؛ زیرا آسمان و زمین آن عالم غیر از آسمان و زمین این عالم است، و ابعاد، اجرام، اشخاص و كیفیاتش تماماً در حقیقتشان مباین با ابعاد، اجرام، اشخاص و كیفیات این عالم هستند.»[۲۲]

اشكال این گفتار در این است كه مباینت حقیقت عالم مثال با عالم جسم در حقیقتِ و مثالی آن دو است، نه در قالب جوهری متصل و ابعادی؛ زیرا عالم ابعاد گستره‌ای فراتر از این دو عالم دارد. عالم مثال و عالم جسم هر دو، صورت و بُعدپذیرند و این امر موجب نمی‌شود كه موجودات مثالی، جسمانی، و موجودات جسمانی، مثالی گردند. بنابراین، دربارهٔ جواهر مثالی نیز می‌باید از نو اندیشید.

● عدم انحصار تحقق جسم در ابعاد سه‌گانه

هیچ دلیل عقلی، نقلی و حتی عقلایی برای انحصار حقیقت خارجی جسم در تحقق با ابعاد سه‌گانه وجود ندارد. به عبارت دیگر، هیچ دلیلی بر محال بودن تحقق جسم یك یا دو بعدی و حتی جسم با ابعاد بیشتر از سه بُعد وجود ندارد. هیچ فیلسوفی در طول تاریخ فلسفهٔ اسلامی (و حتی قبل از اسلام) دلیلی بر منع چنین تحققی ارایه نكرده است. البته امتناع جوهر فرد كه به امتناع تحقق جوهر یك بُعدی و دو بُعدی می‌انجامد در صدد ابطال نظریهٔ جزء لایتجزای متكلمان است، و این امر به ابطال تحقق خط و سطح جوهری می‌انجامد، نه امتناعِ تحققِ بُعدِ كمتر از سه؛ زیرا بعد به معنای امتداد و اتصال است، و اتصال به معنای صورت جسمیه، و صورت جسمیه نیز بالفعل محقق است. بنابراین، بُعد و صورت لزوماً با خط و سطح، كه فرضی‌اند، تحقق نمی‌یابد. شاهد این مدعا، نظر ملاصدراست كه در بیان حقیقت ابعاد سه‌گانه در تعریف جسم، به امكان وجود جسمِ بی‌بُعد معتقد است:

اگر قید امكان در تعریف وارد نمی‌شد، تعریف بر جسمی كه ابعاد در آن ـ ولو در وقتی از اوقات ـ وجود ندارد، صدق نمی‌كرد و چون این قید وارد در تعریف شد [كه بگوییم یمكن ان یفرض] جسم دارای بعد و هر جسمی كه اگرچه از وجود این ابعاد خالی باشد داخل در تعریف می‌شود لكن از امكان وجود این سه بعد هم خالی نیست.[۲۳]

همان گونه كه جسم بی‌بُعد تحقق پذیر است، تحقق جسمی با بیش از سه بُعد قابل اثبات است؛ چنان‌كه ملاصدرا افزون بر سه بُعد مكانی، بُعد زمانی را نیز بر ابعادِ قابل فرض افزوده است.[۲۴]

▪ استاد مطهری نیز در این زمینه می‌گوید:

جوهر چهار بُعد دیگر برهان ندارند كه محال است. می‌گویند در جسم، این چیزی كه وجود دارد دارای سه بعد است و امكان اینكه بیش از سه بعد در آن فرض كنیم، چهار بعد در آن فرض كنیم، محال نیست؛ كه می‌بینیم امروزه این مسائل مطرح است كه آیا ما جسم یك بعدی و دو بعدی داریم یا نه؟ و همچنین آیا امكان اینكه جسمی بیش از سه بعد داشته باشد هست یا نه؟ حتی بعضی ادعا می‌كنند تا دوازده بعدی هم فرض می‌شود. ... گویا در گذشته كه ما در این مسئله بحث می‌كردیم به نظرمان رسید كه ما دلیلی بر امتناع جسم یك بعدی و دو بعدی نداریم.[۲۵]

بدین ترتیب، نه‌تنها دلیلی بر امتناع جسم یك و دو بعدی در دست نیست، همان‌گونه كه گذشت، جسم بی‌بُعد و حتی بیش از سه بُعدی محقق است و كمترین دلیلِ امكان امری، وقوع آن در خارج است.

● ابعادِ بیشترِ جسم از منظر فیزیك «ابرریسمان‌ها»

امروزه در شاخهٔ «ابرریسمان‌ها» (Superstring)، كه یكی از گرایش‌های فیزیك نظری و كیهان‌شناسی به‌شمار می‌آید، امكان محاسبه و پیش‌خوانی بسیاری از حوادث كیهانی پدید آمده است. از این روی، با محاسبات بسیار پیچیدهٔ ریاضیات پیش‌رفته به سادگی می‌توان به فراسوی زمان دست یافت و درباره گذشته و آیندهٔ جهان مادی كاوش كرد. در یكی از این پژوهش‌ها درباره خلقت اولیه كیهان چنین آمده است:

«در ۴۳ـ۱۰ ثانیه از ابتدای خلقت كیهان ماده و كیهان دارای ده بعد با تناسب چهار، شش بود كه در همان زمان شش بعد آن از هم پاشید و چهار بعد آن باقی ماند و به شدت تورم و گسترش یافت [دمای كیهان در این هنگامk ۳۲ + e۱۰بود].»[۲۶]

بدین ترتیب، نویسندهٔ مقاله از ابعاد ده‌گانهٔ آغاز آفرینش كیهان سخن می‌گوید. این مباحث در ذرات بنیادی نیز مطرح است و تا شش بعد مادی در این ذرات كشف شده است. ملاصدرا نیز بیش از سه بعد را تصحیح كرده است و می‌گوید: «ذكر ابعاد متقاطعه، شاید به خاطر بیان تمام تصویر ماهیت جسم بوده و به اعتبار قبول ابعاد سه‌گانه به جسمیت جسم اشاره داشته باشد؛ اگرچه جسم ابعاد بیشتر از سه بعد را نیز قبول كند.»[۲۷]

رحیم قربانی

پی‌نوشت‌ها

[۱]ـ مریم: ۱۷ـ۲۳.

[۲]ـ ذاریات: ۲۴ـ۳۴.

[۳]ـ آل عمران: ۳۸ـ۳۹.

[۴]ـ انفال: ۹ـ۱۲.

[۵]ـ بقره: ۱۰۲.

[۶]ـ هود: ۷۷ـ۸۳.

[۷]ـ ملاصدرا، الاسفار الاربعه، (قم، مصطفوی، ۱۳۹۶ ق)، (۹جلدی) جلدهای ۲، ۳، ۴ و ۵، ص ۳.

[۸]ـ هادی سبزواری، ۱۴۲۲ق، ج ۴، ص ۱۱۱.

[۹]ـ مثل هیولی و صورت كه در جسم متحقق‌اند آن هم هر سه به وجود واحد.

[۱۰]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۵، ص ۹.

[۱۱]ـ همان، ص ۱۰.

[۱۲]ـ همان، ص۸.

[۱۳]ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (تهران، صدرا، ۱۳۸۰)، چ ششم، ج ۱۳، ص ۱۱۱.

[۱۴]ـ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (تهران صدرا، ۱۳۷۹)، چ هفتم، ج ۷، ص ۱۵۸.

[۱۵]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۵، ص ۱۲.

[۱۶]ـ عدم دخول در جوهریت جسم و بیان كامل ماهیت جسم.

[۱۷]ـ ابن‌سینا، التعلیقات، (قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چهارم، ۱۳۷۹)، ص۶۰.

[۱۸]ـ همان، ص ۱۲۶.

[۱۹]ـ همان، ص ۲۰۸، ۷۳ و ۷۶.

[۲۰]ـ ملاصدرا، شرح الهدایهٔ الاثیریهٔ، چاپ سنگی، ۱۳۱۳ق، ص ۱۱.

[۲۱]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۵، ص ۱۴و۱۶.

[۲۲]ـ همان، ص ۱۵.

[۲۳]ـ همان، ص ۱۰.

[۲۴]ـ همان، ص ۲ و ۲۳.

[۲۵]ـ مطهری، مرتضی، پیشین، ج ۷، ص ۱۵۹.

[۲۶]ـ مقاله اینترنتی: «The Birth of the Universe»

[۲۷]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۵، ص ۱۲.

[۲۸]ـ همان، ص ۱۶.

[۲۹]ـ رحیم قربانی، پژوهشی دربارهٔ حقیقت و ماهیت انرژی، قبسات، بهار ۱۳۸۳، ش ۳۱، ص ۳۱۵و۳۲۰.

[۳۰]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۵، ص ۱۴.

[۳۱]ـ مرتضی مطهری، پیشین، ج ۷، ص ۱۴۸.

[۳۲]ـ طباطبائی، سیدمحمدحسین، نهایهٔ الحكمهٔ، (قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم۱۴۱۷ق)، چ چهاردهم، ص ۱۳۰.

[۳۳]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۳، ص ۲.

[۳۴]ـ همان، ص ۲.

[۳۵]ـ همان، ج ۵، ص ۱۲۹.

[۳۶] ـ همان، ج ۴، ص ۲۷۰. باید توجه داشت كه اشكال این مطلب، تحقق اولیهٔ مادهٔ اولی بدون محل است، كه با توضیح پیش گفته دربارهٔ جوهریت رفع می‌شود. البته اشكال اساسی‌تر در این مبحث، اعتباری بودن مادهٔ اولی و صورت است در نحوهٔ تحقق. بدین توضیح كه اساساً مادهٔ اولی و صورت، هر دو مفاهیمی انتزاعی و اعتباری‌اند و یگانه تحقق جوهر در خارج، جوهر جسم است.

[۳۷]ـ همان، ج ۲، ص ۲۳۹.

[۳۸]ـ مرتضی مطهری، پیشین، ج ۴، ص ۱۷۵.

[۳۹]ـ ملاصدرا، پیشین، ج ۲، ص ۲۳۹.

[۴۰]ـ مرتضی مطهری، پیشین، ج ۴، ص ۱۶۹.

[۴۱]ـ همان، ج ۷، ص ۵۱۴.

[۴۲]ـ طباطبائی، سیدمحمدحسین، بدایهٔ الحكمهٔ، (قم، مكتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۰ق)، چ سوم، ص ۷۶.

[۴۳]ـ همان، ص ۱۲۵.

[۴۴]ـ همان، ص ۷۵.

[۴۵]ـ همان، ص ۱۲۵.

[۴۶]ـ مرتضی مطهری، پیشین، ج ۱۳، ص ۱۱۴.

[۴۷]ـ ذاریات: ۴۹ / رعد: ۳.

[۴۸]ـ مرتضی مطهری، پیشین، ج ۱۳، ص ۱۱۴.

[۴۹]ـ كلینی، الكافی، (قم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق)، چ دوم، ج ۸، ص ۹۴.

[۵۰]ـ همان، ج ۸، ص ۱۵۳.

[۵۱]ـ محمدباقر مجلسی، بی‌تا، ج ۳، ص ۱۵۲ و بعد و ص ۱۶۳.

[۵۲]ـ رادفورد، واتسون، هولتون، طرح فیزیك هاروارد، احمد خواجه نصیر طوسی و هوشنگ شریف‌زاده، (تهران، انتشارات فاطمی)، ج ۵ و ۶، بخش ۲۰ و آلمرای، اندرسون، فیزیك نوین و مكانیك كوانتومی، كیاست پور، پرورش و عمیقیان، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، بی‌تا)، ص ۳۲۱.

[۵۳]ـ رادفورد، همان، ج ۶، بخش ۲۳.

[۵۴]ـ همان، بخش ۲۴.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.