جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقش سرمایه اجتماعی در توسعه امیدها و دشواریها


نقش سرمایه اجتماعی در توسعه امیدها و دشواریها

تعریف سرمایه اجتماعی به عنوان توانایی اکتساب منافع, به واسطه عضویت در شبکه های اجتماعی یا ساختارهای اجتماعی بزرگ, قابل قبول ترین تعریف امروزی این واژه است

این نوشتار سه هدف را دنبال می کند. اولاً، بازنگری مبانی و تعاریف مفهوم سرمایه اجتماعی آن گونه که در آثار و نوشته های معاصر رشد یافته است. ثانیاً، تعیین نقطه ضعفهایی که در تعریف و بازسازی این مفهوم به وجود آمده است، در حالی که این مفهوم را به عنوان عاملی علّی می شناسیم که می تواند بر جوامع و ملتها اثر گذار باشد. ثالثاً، چند مثال مرتبط را از نوشته های تجربی معاصر، درباره مهاجرت و شهرنشینی در آمریکای لاتین ارائه خواهیم داد. این مثالها، اهمیت شبکه های اجتماعی،[۴]ونقش اهرمهای اجتماعیِ کارآمد و اثر گذار بر فعالیتهای اقتصادی و مشکلات همزمانی را که در امر نهادینه کردن چنین عواملی وجود دارد را نشان می دهند.

علاقه مندی کنونی که به مفهوم سرمایه اجتماعی در حوزه توسعه ملی ایجاد شده است از نقطه ضعف رویکرد اقتصادی ناشی می شود که می خواهد به طور انحصاری اهداف اصلی توسعه را به دست آورد. این اهداف عبارتند از : رشد پایدار، برابری و دمکراسی. اثرات به کار بستن سیاستهای تعدیل نئولیبرال در کشورهای توسعه نیافته، آشکارا با هم تفاوت دارند، حتی هنگامی که توسط معیارهای اقتصادی روشن و دقیقی ارزیابی شود. سیاستهای تعدیل رسمی در برخی از کشورها به تورم پایین و رشد پایدار منجر شد. در حالی که در کشورهای دیگر به طرز شگفت انگیزی با شکست مواجه شده اند مثلاّ به بحرانهای پولی، کاهش ارزش پول و بی ثباتی سیاسی کشیده شده است.[۵] بسته سیاستی اقتصادی »یک جور برای همه« که از سوی بانک بین المللی پول و خزانه داری آمریکا به کشورهای تحمیل شده است، کشور هایی که از لحاظ سطح توسعه بسیار متفاوت هستند. به یک سری پیامدهای متناقض و متضاد منجر شده است، به طوری که تئوری اقتصاد رسمی، خود هم در تبیین این پیامدها ناتوان است.

اثرات این سیاست ها در حوزه مسائل اجتماعی بسیار پیچیده تر و مسئله سازتر است. هنگامی که حمایتهای دولتی مضمحل، خود را به دست عوامل بدون کنترل بازار بسپارند، نابرابریهای درآمدی فزاینده ای ایجاد خواهد شد و در این حال تضعیف اهرمهای کنترلی هنجاری[۶] حکایت از یک بافت اجتماعی اتمیزه شده (Atomised) می کند. افزایش جرم و گسترش فساد در نهادهای عمومی ای، که گماشته شده اند تا نظم اجتماعی را حفظ کنند، با کاهش این هنجارها در ارتباطند. در فضای جدید »هر کسی در راستای منافع خود« که از طرف حاکمیت آزادانه بازار مورد حمایت و تشویق است، انگیزه بسیار کمی برای مقامات رسمی دولتی باقی می ماند تا به معیارهای صداقت و شرافت وفادار باشند. همچنین انگیزه بسیار کمی برای طبقه معمولی و فقیر جامعه وجود دارد تا به نظم اجتماعی احترام بگذارند، نظمی که از سوی آنها در این وضعیت نادیده گرفته می شود. سیاستهای کنونی تعدیل بازار ممکن است معضلی را برای نظم عمومی بوجود آورد. این معضل بدین قرار است که هر فرد مجبور است برای حیات و زنده ماندن، تحت یک شرایط خشن و بی رحمی مبارزه کند.

اگرچه وضعیت بیشتر کشورهای جهان سوم و به ویژه آمریکای لاتین، تا کنون به این سطح از بحران نرسیده است، ولی جهت حرکت، آن قدر برای سیاست گذاران واضح است که بتوانند به دنبال راهی در جهت ایجاد و تأسیس مجدد یک بافت اجتماعی جدید و نهادهای اجتماعی مرتبط باشند. در این اوضاع واحوال مفهوم سرمایه اجتماعی پدیدار می گردد، و امید می رود که بدیلی های رشد کننده ای مترقی در مقابل سیاستهای افول یافتهٔ اقتصاد بازار پیدا شوند، سیاستهایی که در گذشته نه چندان دور مؤکداً از سوی سازمانهای بین المللی مالی تشویق می شدند. با یک نگاه بسیار خوشبینانه ترمی تواند، ظهور سرمایه اجتماعی را به صورت عاملی تعادلی در مقابل فردگرایی[۷] بدون محدودیت بازار تفسیر کند[۸] و به طور همزمان این مفهوم می تواند وسیله ای برای کسب منافع در بازار باشد. چنین دیدگاه خوش بینانه ای بدون چالش رها نمی شود و در واقع دستخوش انتقادات گسترده ای خواهد شد. در قسمت بعدی به بازنگری مبانی مفهوم سرمایه اجتماعی خواهیم پرداخت و تکامل این مفهوم را از خصلتی فردگرایانه به خصلتی جمع گرایانه بررسی خواهیم کرد. همچنین نقطه ضعفهای این مفهوم را به عنوان مدلی جدید و بالقوه از توسعه مطالعه خواهیم کرد.

●سرمایه اجتماعی: مبانی و تعاریف[۹]

بسیاری از مناقاشاتی که حول مفهوم سرمایه اجتماعی صورت می گیرد از به کار بردن این مفهوم در موضوعاتی که سطوح متفاوتی از تجرید[۱۰] را دارد و از استعمال این مفهوم در تئوریهایی که سطوح متفاوتی از تحلیل را دارد، ناشی شده است. گسترش اولیه و نظام مند این مفهوم توسط بردیو،[۱۱] جامعه شناس فرانسوی و کلمن،[۱۲] جامعه شناس آمریکایی برای افراد یا گروه های کوچک[۱۳] انجام گرفت ودر این میان این مفهوم به عنوان یکی از قسمتهای مهم تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفت. این دو استاد با تفاوتی ناچیز و اندک، بر روی منافعی متمرکز شدند که افراد و خانواده ها از پیوند با یکدیگر به دست می آورند. برخورد بردیو با این مفهوم کاملا ابزار انگارانه[۱۴] بود و تا حدی بر این مسأله پافشاری می کرد که مردم با قصد قبلی و آگاهانه ، روابطشان را بر اساس منافعی که قرار است در آینده به آنها برسد، تنظیم می کنند. این جامعه شناس فرانسوی در صفحاتی نه چندان زیاد به روابط متقابل میان سرمایه پولی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی اشاره می کند و سرمایه فرهنگی را عبارت است از صلاحیت تحصیلاتی رسمی می داند که افراد درکنار یکدیگر و با مجموعه بسیار نامحسوسی از ارزشها و طرز رفتارها به دست می آورند. بینش بنیادین بردیو این بود که این سرمایه ها قابل مبادله و تبدیل به یکدیگر هستند. به عبارت دیگر آنها می توانند با یکدیگر داد و ستد ماهوی داشته باشند و ازسوی دیگردر واقع رشد و گسترش آنها نیزمستلزم این داد و ستد آنهاست. بنابر این سرمایه اجتماعی به هر معنایی، قابل دسترسی نیست مگر اینکه در کنار سرمایه گذاری منابع مادی قرار گیرد و از سوی دیگر، داشتن فضایی فرهنگی این امکان را برای افراد میسر می سازد که روابطی را با افراد ارزشمند و معتبر برقرار سازند.

بسیاری از نوشته های بعدی که این رهنمون را سرلوحهٔ کار خود قرار داده اند، بر روی منابع و داراییهایی متمرکز شدند که افراد در خلال پیوندهای اجتماعی شان[۱۵] به دست می آورند. به ویژه در جامعه شناسی، ، از زمانی که محققین این رشته معانی این مفهوم را مورد کنکاش قرار داده اند. مجموعه اثرات سه جانبه ای حول مفهوم سرمایه اجتماعی شکل گرفته است سرمایه اجتماعی بدین صور سه گانه تعریف شده است:

۱ – منشأ کنترل و نظارت اجتماعی.

۲ – منشأ منافعی که از طریق کانون خانواده به دست می آیند.

۳ – منشأ منابعی که از طریق شبکه های اجتماعی غیر از خانواده به دست می آیند.

مثالهای مورد آخر عبارتند از: روابط شخصی که باعث سهولت دست یابی به کار و شغل می شوند، انعامهای بازار و یا وامهایی که با تعریف مبنایی بردیو از این مفهوم نزدیک است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.