پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
پیکار با فرشته
ژرژ آندره مالرو در سوم نوامبر ۱۹۰۱ در پاریس به دنیا آمد. در سالهای نخست کودکی بخاطر متارکه پدر و مادر، نزد مادر بزرگش بزرگ شد، اما رابطهاش با خانواده پدری برقرار بود.در دوران تحصیل موفقیت چندانی نداشت و هرگز امتحان سال آخر دبیرستان را نگذراند. هیچ سندی هم پایان تحصیلاتش را در «مدرسه زبانهای زنده شرقی» تایید نکرد.
مدتی برای امرار معاش و گذران زندگی، در کار خرید و فروش کتابهای نایاب با دکانها و دکههای کنار رود سن بود و بعد با ناشران خرده پا همکاری کرد.در هجده سالگی تحصیل را رها میکند و به گروه نقاشان کوبیست و نویسندگان سوررئالیست میپیوندد.
در ژوئن سال ۱۹۲۱ با کلارا گولد اشمیت ازدواج میکند، مدت کوتاهی به خرید و فروش سهام پرداختند و توفیقی هم به دست آوردند ولی در ۱۹۲۳ با سقوط نرخ سهام، با جمع کردن اموال خود از طریق کشتی عازم هندوچین میشوند؛ پس از آنکه مالرو و یکی از دوستانش یکی از قدیمیترین معابد خمر را کشف میکنند و قصد میکنند که چند نقش برجسته این معبد را برای فروش همراه خود ببرند، دستگیر میشوند؛ و پس از یک محاکمه جنجالی به زندان محکوم میشوند. پس از اعتراض و اقدام دوستان هنرمند و نویسنده مالرو در پاریس، مالرو با حکم تعلیقی از زندان آزاد میشود و به پاریس باز میگردد. این اقامت مالرو در هندوچین، او را با مظاهر مشخص استعمار فرانسه آشنا میکند.در سال ۱۹۲۵ برای شرکت در نهضت ضداستعماری «آنام جوان» به هندوچین باز میگردد و اقدام به انتشار روزنامهیی به نام «هندوچین» میکند، و طی اقامت مجدد در هندوچین سری به هنگکنگ میزند. چند سال بعد به ادموند ویلسن مینویسد که منشی «کمیسیون انقلابی» بوده است، اما مدت زیادی نمیتوانسته در این سمت بوده باشد، زیرا پس از چند ماه آشوب و تنش، در سایگون ناپدید میشود و بعد سروکلهاش در پاریس پیدا میشود.
سپس موجی از نوشته ها و کتابهایش به راه افتاد: وسوسه غرب ۱۹۲۶، فاتحان و چاپ تجدیدنظر شده قلمرو عجایب ۱۹۲۸، جاده شاهی ۱۹۳۰ و سرنوشت بشر۱۹۳۳.
در سال ۱۹۳۴ به مسکو دعوت شد تا در کنگره نویسندگان سخنرانی کند؛ شنوندگان در آنجا یا عدم پایبندی او را به اصول اساسی کمونیسم روسی نادیده میگیرند، یا زبان فرانسوی تند او را نمیفهمند و پاک گیج میشوند. اما به هر صورت نسبت به جانبداری و همدلی او تردیدی به خود راه نمیدهند.
در همان سال ۱۹۳۴ همراه با آندره ژید عازم برلین میشود تا برای آزاد ساختن کمونیستهایی که به آتش زدن مجلس ملی آلمان، متهم شده بودند، تلاش صورت دهد، این تلاش حاصلی نداشت اما به نوشتن رمان دیگری به نام دوران تحقیر منجر شد.
با شروع جنگ در اسپانیا در صف نخستین داوطلبان خارجی قرار گرفت. در سازماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری مشارکت کرد و خود در مناطق دشمن، جزو خدمه هواپیما بود. رمان امید، پاسخی به این تجربه و منبع فیلمی بود که همین عنوان را داشت. سپس به ایالات متحده و کانادا سفر کرد و در دفاع از جمهوریخواهان به سخنرانی پرداخت.آندره مالرو همراه یکی از دوستانش با هواپیمای یک موتوره برای کشف پایتخت کهن ملکه سبا بر فراز صحراهای عربستان پرواز میکند. به هنگام بازگشت، هواپیما دچار گردباد میشود و تا نزدیک سقوط پیش میرود. این حادثه بر اندیشه مالرو تاثیر عمیقی به جای مینهد.در سال ۱۹۳۹ با شروع جنگ جهانی دوم، وارد ارتش فرانسه میشود، مدت کوتاهی سرباز تانک بود، اسیر میشود، سپس فرار میکند و نوشتن گردوبنهای آلتنبورگ را، که نخستین بار در ۱۹۴۳ در سویس منتشر شد، آغاز کرد، و بعد مقاله تحقیقی خود را درباره لالکو انتشار داد.
در سال ۱۹۴۲ با نام مستعار ونسان برژه با نهضت مخفی «مقاومت فرانسه» همکاری میکند و در سال ۱۹۴۳ رسما به نهضت «مقاومت فرانسه» میپیوندد و رهبری آن را در جنوب غربی فرانسه به عهده میگیردأ گشتاپو به کتابخانه او هجوم میبرد و دست نوشتههای او را از بین میبرد؛ از جمله کتاب «پیکار با فرشته» را. فقط یک جلد از این کتاب به نام «گردوبنهای آلتنبورگ» در سویس چاپ میشود.
در سال ۱۹۴۴ به دست نیروهای آلمانی میافتد. در شهر تولوز زندانی گشتاپوست و تا پای شکنجه پیش میرود. پس از آنکه آلمانیها تولوز را ترک میکنند، از زندان آزاد میشود و با بریگارد «آلزاس لورن» کنار لشگرهای «فرانسه آزاد» در آزادسازی فرانسه از نیروهای فاشیست سهمی قابل توجه به عهده میگیرد.در همین سال همسر دومش در حادثهیی کشته میشود و دو برادرش در مبارزه با آلمانیها کشته میشوند، ضمن اینکه مالرو پدرش را در سال ۱۹۳۰ که خودکشی کرده بود، از دست میدهد که مرگ پدر او را سخت متاؤر میکند.در سال ۱۹۴۵ برای نخستین بار با ژنرال دوگل ملاقات میکند. پس از این ملاقات مالرو به «گلیسم» میپیوندد و تا پایان عمر به آن وفادار میماند. وی در ناموفق ماندن حرکت وحدت طلبانه «جنبش رهاییبخش ملی» و «جبهه ملی» با رهبری کمونیستهای فرانسویسهمی بزرگ دارد.دوگل، مالرو را به سمت مشاور فنی نخستوزیر و سپس به سمت وزیر اطلاعات منصوب میکند. با آرتور کستلر و پیکاسو ملاقات میکند.یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۴۶ در بیستم ژانویه از حکومت کنارهگیری میکند. در دانشگاه «سوربن» سخنرانی مهمی با نام «انسان و فرهنگ هنری» ایراد میکند که بازتابی وسیع دارد و اقدام به انتشار «طرح اولیه روانشناسی سینما» میکند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست