چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
تربیت کردن بدون تهدید
آن وقتها که ما بچه بودیم خانوادهها پرجمعیتتر بودند. یادم میآید که نهفقط مادر من که بسیاری از مادران برای کنترل کردن بچهها مجبور بودند از آقا پلیسه، آقا دزده، آقا غوله، آقا گرگه و هزار تا چیز دیگر کمک بگیرند بلکه ما کمی بترسیم و کمتر آتش بسوزانیم.
راستش از شما چه پنهان هنوز هم وقتی یک پلیس سر چهارراه میبینم کمی خودم را جمع و جور میکنم مبادا مرا دعوا کند. آخر شدیدترین تهدید مادرم این بود که میگفت اگر شلوغ کنید یا درستان را نخوانید آقا پلیسه شما را میبرد! یک بار که برادر کوچکم در مسیر مدرسه گم شده بود، پلیس او را پیدا کرد و تا در خانه آورد و تحویل داد. برادرم که انگار برگ برندهای پیدا کرده بود به مادرم میگفت من که دیگر از پلیس نمیترسم تازه خیلی هم مهربان بودند!
روانشناسان میگویند ترس، تهدید و مقایسه کردن شاید بهطور موقتی کودک را آرام کند، اما در بلندمدت اثرات مخربی بر روان او میگذارد. بعضی از این جملات در نگاه اول برای بزرگترها یک شوخی به حساب میآید، اما برای کودکان کمی جدیتر از این حرفهاست.
از فلانی یاد بگیر: حمیدرضا که بیست و چهار ساله است، میگوید «من همین سبک و سیاق بزرگ شدم که همیشه باید فلانیها را میدیدم و چیز یاد میگرفتم. این فقط مربوط به سنین کودکیام نیست . حتی وقتی دانشگاه هم رفتم باز هم مادرم میگفت فلانی را ببین چه پیشرفتی کرده، بَهمانی را ببین چه درآمدی دارد!»
شما با این جمله فقط یک چیز را به کودک یاد میدهید، این که همیشه خودش را با دیگران مقایسه کند و نقاط ضعفش او را به سمت ناامیدی و حسادت بکشاند، اگر میخواهید او را به انجام کاری ترغیب کنید از جملاتی استفاده کنید که انتظارات شما را به روشنی بیان میکند مثلا میتوانید بگویید: «کمی بیشتر تلاش کن»، «اگر اتاقت را مرتب کنی، مرا خوشحال خواهی کرد» خلاصه جملاتی که فقط درباره اتفاق پیشآمده، احساس شما و انتظاراتتان سخن میگوید، نه نفر سومی به نام دوست یا دخترعمو یا پسرخاله!
تو همیشه... تو هیچوقت: واژههایی مثل همیشه و هیچوقت بسیار قدرتمند و تاثیرگذار است، به کار بردن این کلمات نشان میدهد کودکان هیچ راهی برای تغییر خود ندارند ، پس تلاش کردن برای تغییر هم بیفایده خواهد بود. برای این که کودک را متوجه اشتباهش کنید، هیچگاه به شخصیت او برچسب نزنید. اگر اغلب اوقات وسایلش را گم میکند به جای به کار بردن جمله تو همیشه حواسپرتی و وسایلت را گم میکنی، میتوانید بگویید من فکر میکنم در نگهداری وسایلت بیدقت هستی بعد هم به او راهکار دهید و کمک کنید این ویژگی منفی بهتدریج از بین برود.
دیگه دوستت ندارم: این هم یک جمله خطرناک دیگر است که معمولا والدین هنگام عصبانیت به کار میبرند. یادتان باشد حتی اگر قرار است کودک را به دلیل اشتباهش تنبیه کنید، به او نگویید دوستت ندارم بلکه بگویید تو را دوست دارم، اما به علت فلان کارت تنبیهات میکنم. او باید بداند و مطمئن باشد والدینش او را بدون قید و شرط دوست دارند، اما در برابر اشتباهاتش هم کوتاه نمیآیند، ضمن این که دوست داشتن وسیلهای برای باج گرفتن نیست!
میذارمت و میرم ها...: این جمله معمولا وقتی به زبان میآید که کودک دلبندتان به ویترین مغازه اسباببازیفروشی چسبیده است و تا شما را مجبور به خرید نکند کوتاه نمیآید. باید توجه کنید که کودک هم در شرایط مناسبی قرار ندارد. او یک اسباببازی جذاب دیده است و دلش میخواهد آن را داشته باشد و شما احتمالا به دلیل حجم زیاد اسباببازیهایی که در اتاقش روی هم تلنبار شده است یا مضیقه مالی قصد خرید آن را ندارید. شاید مجبور شوید دست او را بگیرید و کمی اجبار به خرج دهید، اما این کار احتمالا خیلی بهتر از گفتن جمله میذارمت و میرم است چرا که این جمله به کودک حس ناامنی و طردشدگی میدهد.
بگم گرگه ببردت؟ متاسفانه این جمله در درجات مختلف و شکل و شمایل دیگر هم به کار میرود، مثل این که اگه شیطونی کنی، میگم آقا دزده بیاد یا هر بچهای دست مامانش رو ول کنه، خدا دوستش نداره به نظرم این ظلم در حق کودکی است که گاهی میخواهد متناسب با سنش شیطنت کند، اما ناگهان از چیزی میترسد که اصلا وجود ندارد؛ اصلا فرض کنیم کودک شما نترسید و کارش را ادامه داد حالا میخواهید از کجا گرگ و دزد بیاورید؟! به جای این جملههای مخرب صراحتا به او بگویید اگر دست از کارش برندارد تنبیهاش میکنید، او را از دیدن فلان برنامه تلویزیون محروم میکنید یا دفعه دیگر او را به پارک نمیبرید.
شوخی و تمسخر و اسمگذاری ممنوع: زهرا عباسی میگوید: وقتی بچه بودم بعضی از کلمات را اشتباه تلفظ میکردم، یادم میآید عمویم که با ما همسایه بود هر وقت مهمان داشت به من میگفت فلان شعر را بخوان، من که میخواندم همه با هم میخندیدند! با وجودی که میدانم با من شوخی میکردند؛ ولی هنوز هم یادآوریاش ناراحتم میکند. بد نیست که گاهی با کودک خود شوخی کنید، اما مراقب باشید که این شوخی تبدیل به یک دست انداختن جدی و مخرب نشود، وقتی کودک عصبانی است، خندیدن شما او را عصبانیتر میکند، کودکان معنای بسیاری از شوخیها را نمیفهمند. با آنها شوخی کنید، اما در حد اندازه درک و فهم کودکانه آنها. ضمن این که در هیچ موقعیتی او را مسخره نکنید.
این که ترس نداره: این جمله هم جزو همان جملاتی است که اشکال مختلف دارد، اگر چیزی برای کودک ترسناک است، ترس او را به رسمیت بشناسید و به جای انکار ترسش، به او کمک کنید بهتدریج با آن روبهرو شود، مثلا بگویید نگران نباش. من پیشت هستم و کمکت میکنم، من هم وقتی اندازه تو بودم از این چیزها میترسیدم، اما حالا که بزرگ شدم نمیترسم و اگر درجه ترسش زیاد بود به مشاور مراجعه کنید. جملاتی مثل این که درد نداره یا مرد که گریه نمیکنه هم از همین دست هستند، اگر قرار است واکسن یا آمپول بزند به او بگویید که ممکن است کمی درد داشته باشد، اما این درد آنقدر کم است که به فوایدش میارزد، اگر هم زمین خورده یا جایی از بدنش زخم شده دردش را به رسمیت بشناسید و با او همدلی کنید ضمنا اگر پسربچهتان گریه کرد، هیچگاه به او نگویید پسرا که گریه نمیکنن، او هم یک کودک است و حق دارد گریه کند! به وقت خودش هم آرام میگیرد.
بگو ببخشید: مادر محمدمهدی هفت ساله میگوید: پسر من در هیچ حالتی عذرخواهی نمیکرد، اوایل به او زور میکردم که بگو ببخشید. نه او کلمه ببخشید را تکرار میکرد و نه اصرار من فایدهای داشت. حالا وقتی کار اشتباهی میکند با او حرف نمیزنم یا نگاهش نمیکنم، دلیل این حرف نزدن و نگاه نکردن را هم میگویم، معمولا تا ۲۰ دقیقه تحمل میکند، اما بعدش میآید و معذرتخواهی میکند. این مهم است که عذرخواهی کردن را به کودکان یاد بدهیم، اما با تکرار جمله بگو ببخشید، هیچ کودکی عذرخواهی کردن یاد نمیگیرد بلکه یک جمله را تکرار میکند (تازه اگر تکرار کند!). او باید بفهمد که چرا کارش نیاز به عذرخواهی دارد. اگر این را فهمید معذرتخواهی میکند، اما اگر نفهمید، یعنی هنوز آنقدر کوچک است که اشتباه بودن کارش را نمیداند و درک نمیکند چراکه به او اجبار شده است معذرتخواهی کند.
چون من میگم: خانم حسینی که دختربچهای شش ساله دارد، میگوید من زیاد این جمله را به کار میبرم چون دخترم لجباز است، آنقدر چرا چرا میکند تا مجبور شوم بگویم «چون من میگویم». به جای گفتن این جمله دلیل کارتان را به او بگویید.
این جمله شما را به عنوان رئیس مطلق معرفی میکند و حس اختیار و انتخاب را از کودکتان میگیرد. بچهها با شنیدن این جمله حس میکنند زیر سلطه یک نفر به اسم مادر یا پدر هستند. بنابراین حق تجربه کردن و یاد گرفتن هم ندارند و معمولا شنیدن این جمله آنها را لجبازتر و عصبانیتر میکند.
شیما نادری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست