یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

فقدان پیشکسوتی دیگر


فقدان پیشکسوتی دیگر

دکتر آیت الله علی گلزاده غفوری به رحمت ایزدی پیوست

سخن گفتن از حقوق بشر در سال های اخیر سکه رایجی شده است و هر کس با الفبای فرهنگ و سیاست آشنا است از این مقوله سخن می گوید. اما ۵۰ سال پیش در جامعه ما نه روشنفکران با این مقوله چندان سروکاری داشتند و نه مبارزان و سیاسیون، تا چه رسد به روحانیون که به جز نوادری که با دانشگاه و دانش جدید آشتی کرده بودند اغلب به همان مباحث حوزوی خود را محدود می کردند.

علی گلزاده غفوری در آن دوران از اولین کسانی بود که مقوله حقوق بشر را به جامعه مذهبی و سنتی ایرانی معرفی کرد. کتاب اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر او در آن سال ها خوش درخشید و ۳۰ ، ۴۰ بار تجدید چاپ شد. او در این کتاب مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را با آموزه های اسلامی مقایسه کرده بود و میان این دو سنخیت ها و اشتراکاتی دیده بود. او در این کتاب استدلال کرد اسلام نه تنها با اغلب مفاد اعلامیه مخالفتی ندارد بلکه موید آن نیز هست؛ مقوله یی که هنوز پس از چند دهه مورد مناقشه است.

گذشته از طرح این گونه مباحث، شخصیت خود او نیز از نوادر روزگار بود. در حالی که به لحاظ دروس حوزوی به درجه اجتهاد رسیده بود و از دانش آموختگان حوزه نجف بود، از نظام آموزشی جدید نیز غفلت نکرده و مدارج علمی را تا سطح لیسانس حقوق طی کرده بود. باز هم به این حد بسنده نکرد و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن دکترای حقوق گرفت. این در حالی بود که در آن دوران چندان رابطه یی میان حوزه و دانشگاه برقرار نبود. نه روحانیون روی خوشی به دانشگاهیان و علوم جدید نشان می دادند و نه دانشگاهیان رغبتی به گذراندن دروس حوزوی داشتند. اما گلزاده در هر دو فضا تنفس کرده بود و خود را محصور هیچ کدام نکرد. شاید همین ویژگی بود که نسبت به هر دو ساحت با واقع بینی بیشتری می نگریست و شیفته هیچ کدام نشد.

کارکرد و نقشی که برای خود در سال های بعد تعریف کرد نیز با کلیشه های رایج تفاوتی آشکار داشت. به رغم داشتن مقام اجتهاد از همان اوان به کار تدریس و تعلیم اشتغال ورزید و در کنارش تالیف و نگارش را نیز ادامه داد. به دلیل آشنایی اش با مسائل روز از بهترین سخنرانانی بود که در محافل دانشجویی حضور می یافت و به طرح مسائل دینی از منظری نو و زاویه یی متفاوت با اندیشه های رایج می پرداخت. او از جمله کسانی است که در بازنمایی نقش اجتماعی اسلام نقش مهمی داشت. در آن سال ها که او شروع به تلاش و نگارش کرد دغدغه دینداران تنها به حوزه فردی و اخروی محدود می شد. در مقابل کنشگران سیاسی و روحانیون انقلابی تلاش داشتند این توده مذهبی و سنتی را با مسائل اجتماعی آشتی داده و آنها را به مشارکت نسبت به تعیین سرنوشت خود حساس کنند. غفوری با کتاب هایی مانند نظامات اجتماعی در اسلام، انفال یا ثروت های عمومی و خطوط اساسی اقتصاد در اسلام و... از جمله پیشگامان این مسیر بود.

یکی از این تلاش ها تشکیل مدارسی بود که تحت نظر جامعه تعلیمات اسلامی به سرپرستی مرحوم عباسعلی اسلامی در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ ایجاد شد. مرحوم گلزاده غفوری نیز در این مدارس فعالیت خود را شروع کرد و کار تدوین کتب درسی را از آنجا پی گرفت که بعد ها به کل نظام آموزشی کشور رسوخ یافت. این مدارس با روشی خاص خود شاگردان بسیاری پرورش داد که بعدها به لحاظ اجتماعی و سیاسی نقش موثری ایفا کردند.

در سال های پس از کودتای ۱۳۳۲ و به ویژه پس از تاسیس ساواک در ۱۳۳۵ که فضای اختناق بیشتر شد و فعالیت در حوزه سیاسی هزینه زیادی در برداشت، کنشگران اجتماعی سیاسی با هوشیاری در عرصه مدنی و اجتماعی فعال شدند. تشکیل انجمن ها و کانون های مختلف که اغلب رنگ و بوی مذهبی داشت در این دوره کارنامه یی بسیار مثبت و موثر از خود برجای گذاشت. این کانون نیاز به تغذیه فکری و فرهنگی داشت. روحانیان نواندیش که با مسائل روز آشنا بودند از جمله تغذیه کنندگان این کانون ها و انجمن ها بودند. مرحوم گلزاده غفوری در این زمینه نیز یکی از نقش آفرینان بود.

مساله کتاب های دینی درسی خود پرونده یی مفصل دارد. در دوران رضاشاه کتاب های دینی که به درس شریعت معروف بود از آموزش های کلاسیک مدارس حذف شده بود. حرکت رضاشاه باعث شده بود یکی از مطالبات جامعه مذهبی بعد از سقوط وی گنجاندن درس تعلیمات دینی در سیستم آموزشی شود. این مساله در مجلس نیز به تصویب رسید اما اجرای آن تا سال ۱۳۲۷ به تعویق افتاد. در آن سال دولت پذیرفت چند نفر از اسلام شناسان روز به عنوان کارشناسان مذهبی برای این کار تعیین شوند که شد.

با ورود تعلیمات دینی به دروس مدارس ابتدایی و متوسطه روزنه یی باز شد که از این مسیر جوانان با تفکرات و اندیشه های مذهبی آشنا شوند. با رشد و اعتراض جامعه مذهبی سطح این آموزش ها ارتقا می یافت و تدوین و تدریس آن جای بیشتری در سیستم برای خود می گشود. بعد از واقعه ۱۵ خرداد نیز این مطالبات بیشتر شد. حاکمیت نیز برای مقابله با موج مذهبی مجبور می شد امتیازاتی به جریانات میانه روتر بدهد. از سال ۱۳۴۵ آقایان دکتر بهشتی و دکتر باهنر و دکتر گلزاده غفوری توانستند در تدوین کتب دینی مدارس وارد شده و این کار را برعهده گیرند.

اخیراً دکتر منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش دوران پهلوی دوم طی مصاحبه یی با یکی از شبکه های ماهواره یی عنوان کرد؛من در سال ۱۳۵۶ به طور اتفاقی یکی از این کتاب های درسی دینی را مطالعه کردم و با کمال تعجب مشاهده کردم مطالب این کتاب همه ضدرژیم سلطنتی و دعوت به مبارزه علیه حاکمیت است. بعد مساله را با دیگران درمیان گذاشتم و کار به ساواک و شاه کشید. وی می گفت آن زمان فهمیدم که ما با دست خودمان جوان ها را آموزش داده ایم که رژیم را براندازند. گنجی می گفت تعجب من این بود که تا آن زمان حتی ساواک نیز متوجه مطالب این کتاب ها نشده بود که در درون سیستم با بودجه دولت تهیه شده و در کلیه مدارس آموزش داده می شود.

این کتاب های دینی از چنان محتوایی برخوردار بود که حتی در زندان های سیاسی نیز فعالان مذهبی از آنها برای آموزش استفاده می کردند.

علی گلزاده غفوری متولد ۱۳۰۲ شمسی بود و در آستانه پیروزی انقلاب ۵۵ سال داشت. قبل از پیروزی ممنوع المنبر شده بود ولی همچنان در عرصه سیاسی فعال بود. بعد از پیروزی انقلاب در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت کرد و از سوی مردم تهران انتخاب شد. با توجه به دانش خود که هم از علم حقوق بهره مند بود و هم با مبانی اسلامی آشنایی داشت در زمینه تدوین قانون اساسی نظریات نوینی داشت که مطرح کرد. پس از آن نیز در دوره اول مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران شرکت کرد.

پس از چندی وی از صحنه عمومی کنار رفت و خانه نشین شد. زندگی ساده و بی تکلف او و حفظ سلامت اخلاقی و انسانی اش نیز می تواند سرمشقی برای دیگران باشد. در سال های اخیر با وجود ناراحتی های جسمی و بیماری ها همچنان به کار تفکر و تالیف مشغول بود و از راه انتشار کتاب روزگار می گذراند. زمانی که از او درباره روش خداشناسی و شیوه برخورد با این مساله پرسیدند،گفت نیازی نیست ما به مردم خدا یاد بدهیم و آنها را خداشناس کنیم. ما فقط موظفیم بت پرستی نکنیم. باید از بت پرستی و خود پرستی دست برداریم،خدا خودش را به ما نشان می دهد. خدا وجودی آشکار است ولی ما چون به بت های گوناگون دچار شده ایم و شرک می ورزیم او را درنمی یابیم. این عالم آزاده سرانجام در ظهر جمعه ۱۱ دی ۱۳۸۸ در بیمارستان آراد تهران درگذشت. پیکر او ساعت ۹ صبح ۱۲ دی از مقابل منزلش به سمت بهشت زهرا تشییع شد.