یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد


یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

آن شب در کوچه رنگ رنگ غروب، مرغکی شادی کنان می چرخید. آوازشادمانه اش اما، برای رهگذران بی احساسی که با سرعت، لحظه ها را زیر پا می گذاشتند و می گذشتند، پیامی بزرگ داشت.
پیامی به …

آن شب در کوچه رنگ رنگ غروب، مرغکی شادی کنان می چرخید. آوازشادمانه اش اما، برای رهگذران بی احساسی که با سرعت، لحظه ها را زیر پا می گذاشتند و می گذشتند، پیامی بزرگ داشت.

پیامی به بلندای نام پرآوازه علی (ع).

مرغک رنگین بال در آسمان لا جوردی نخلستان پرمی کشید تا خود را به مولا برساند. شاید می خواست خاک پای علی را توتیای چشمان معصومش کند. آسمان هم آن شب یک سبد ستاره برای مردمان خاکی زمین به ارمغان فرستاده بود. ستاره ها به تماشا آمده بودند تا علی (ع) را ببینند که چطور روی گلدسته نمناک دعا با نم اشک وضو می سازد و دستهایش را همچو کبوتر، آرام روی سجاده گسترده خاک می کشاند.

خاک آن دم بوسه بر دستان پینه بسته مولا می زد. امروز ۸ روز از عید قربان می گذرد و ظهر هنگام که خورشید، چادر طلا یی اش را بر تن داغ شن های عربستان پهن کند، ابرهای گل کلمی آسمان، شاهد آسمانی ترین خلا فت خواهند بود. صبح امروز محمد (ص) به همراه هزاران نفر از یارانش از حجه الوداع باز می گردد. به یقین خانه کعبه پیامبر خدا را سیر به تماشا نشسته است تا آخرین حج او را در خاطر بسپارد. صدای زنگوله شتر، همراهان پیامبر(ص) که میآید، مشعلی از نور بر تن داغ شن ها جاری می شود.

خورشید با انگشتانش کاروانیان را چنان می نوازد که شب تاب ها را به حسادت واداشته است.

خورشید از خط نصف النهار گذشته، ناگهان پیامبر مهربانی ها، دستور توقف کاروان را می دهد و سپس با اشاره پیامبر (ص) صدای اذان بلا ل قلب ها را به لرزه می اندازد. در این هنگام جبرئیل با پرهای حریر از دور نمایان می شود و پیام خدا را در گوش پیامبرش زمزمه می کند. اما اینبار جبرئیل چه پیامی دارد؟ خورشید داغ تر از همیشه می تابد و حرارت کلا م وحی گرمای وجود پیامبر(ص) را بیشتر می کند.

حال که کاروان به سرزمین«خم» رسیده است، کلا م وحی، مسوولیت پیامبر را بیشتر می کند. « ای پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان که اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام نداده ای.»

آسمان آرامتر از همیشه بر چهره پاک محمد(ص) نظر انداخته است. سرزمین خم آغوشش را برای آسمانی ترین نماز می گسترد و قلب مرغ عشق، آرام در سینه می تپد. آن ظهر گرم، همیشه در ذهن سرزمین خم باقی خواهد ماند. نخل های پراکنده و شن های داغ صحرا، از یاد نخواهند برد آن لحظه روحانی را! لحظه ای که محمد(ص) می رفت تا رسالتش را به پایان برساند. رسالتی که حجت خدا را بر مردم تمام خواهد کرد. لحظه ای که دستان تنومند صاحب ذوالفقار، در دستان مهربان پیامبر خدا قرار می گیرد و محمد(ص) با صدایی که عرش را به لرزه در می آورد، می گوید« هر کس من مولا و سرور اویم از این پس علی مولا ی اوست.» آری این نام بلند علی(ع) در کلا م رسول خداست که عرش را به لرزه در آورده است. چرا که علی ترجمان غدیر است.

علی بودن، قدر و منزلت وحی پیامبر(ص) را احیا می کند و وحی پیامبر بودن فقط با علی معنا پیدا می کند. درک علی هزاران هزار بار از همه چیز برتر است.

در غدیر، علی(ع) واسطه فیض است و این فیاض بی هیچ گذرنامه ای عاشقانش را برخوان پر برکت خاندان پیامبر(ص) دعوت می کند.

نویسنده : مرجان حاجی حسنی