پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

انتفاضه آخرین راه حل رهایی


انتفاضه آخرین راه حل رهایی

از نظر سیاسی و اجتماعی انتفاضه یا قیام عبارتست از رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه مستمر مردم غیر مسلح فلسطین در قبال رژیم اسرائیل بدیهی است که عامل تعیین کننده انتفاضه متکی به حضور آگاهانه و عملی مردم است و اگر نقش مردم را از قیام حذف نماییم, قیام عملا” مفهومی نداشته و در واقعیت به منصه ظهور نخواهد رسید

انتفاضه واژه ای است که از سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶ ه.ش) وارد واژگان انقلابی، سیاسی مصطلح روزمره شده است. تا پیش از این زمان لفظ انتفاضه فقط در کتابهای لغت مشهود بود ولی با خیزش توده های مسلمان فلسطین و استمرار آن، امروز شاید کمتر کسی باشد که نسبت به انتفاضه (قیام اسلامی فلسطین) بی اطلاع باشد.انتفاضه از نظر لغوی یعنی جنبش و لرزش و حرکتی که همراه با نیرو و سرعت باشد. انتفاضه الشعب: یعنی جنبش و قیام مردمی.

از نظر سیاسی و اجتماعی انتفاضه یا قیام عبارتست از رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه مستمر مردم غیر مسلح فلسطین در قبال رژیم اسرائیل. بدیهی است که عامل تعیین کننده انتفاضه متکی به حضور آگاهانه و عملی مردم است و اگر نقش مردم را از قیام حذف نماییم، قیام عملا” مفهومی نداشته و در واقعیت به منصه ظهور نخواهد رسید. قیام (انتفاضه) و انقلاب از نظر مفهومی دو واژه نزدیک به هم هستند مقدمه هر انقلابی قیام می باشد. فلسطینیان معترض و خشمگین نسبت به نیروهای اشغالگر، در مقابله با صهیونیست ها از سنگ استفاده می کردند و با پرتاب سنگ به طرف اشغالگران از خودشان دفاع می کردند به این جهت از انتفاضه به عنوان انقلاب سنگ نیز یاد شده است.

در تاریخ معاصر فلسطین از آغاز اشغالگری اسرائیل تاکنون چهار انتفاضه رخ داده که عمر سه انتفاضه در طی سالهای ۱۹۲۱، ۱۹۳۳، ۱۹۳۹، نسبتا” کوتاه بوده به شکست انجامید. در واقع روند سه انتفاضه در همان مقطع اول تاریخ معاصر فلسطین بوده است. اما از انتفاضه ای که از سال ۱۹۸۷ شروع شد به عنوان انتفاضه بزرگ یاد می شود که همچنان ادامه دارد.

انتفاضه دارای دو ویژگی اصلی است: مردمی بودن و اسلامی بودن

انتفاضه حرکت مردمی بود که می خواستند هویت و شخصیت از دست رفته خود را باز یابند.

تا قبل از انتفاضه، فقط مسئله فلسطینی های خارج از سرزمینهای اشغالی مطرح بود. با شروع انتفاضه این مسئله به داخل اراضی اشغالی منتقل شد و مجددا” به فلسطینیان داخل اعتبار بخشید. در واقع با شروع انتفاضه فلسطینیان پس از چهل سال در موضع تهاجمی و اسرائیل در موضع تدافعی قرار گرفت. امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر، ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیلیها مطرح ساخت.

انتفاضه توانست چند محور اساسی را در تحولات فلسطین ایجاد کند:

۱) میدان مبارزه با اشغالگران را پس از سالها بار دیگر به داخل سرزمینهای اشغالی هدایت کند و این درحالی بود که تعیین سرنوشت مردم فلسطین در مذاکرات دیپلماتیک پشت درهای بسته توسط دیپلمات های عربی و غربی خارج از اراضی اشغالی رقم می خورد.

۲) انتفاضه سبب شد عنصر فلسطینی را در موضعی قرار دهد که دیگر نه تنها حکم طرف مغلوب را نداشته باشد، بلکه در بسیاری از مقاطع شرایط خاصی را به دشمن خود تحمیل کند.”

۳) انتفاضه همچنین به گروههای فلسطینی خارج از سرزمینهای اشغالی نیز اعتبار بخشید. به عنوان مثال ساف را از بن بستی که در آن درگیر بود نجات بخشید.

انتفاضه باعث شد که صهیونیست ها در موضع دفاعی قرار بگیرند و برای خاموش کردن انتفاضه به سازمان آزادی‌بخش فلسطین امتیاز بدهند. در واقع یکی از علل پیشرفت اولیه روند سازش در خاورمیانه و امضای توافق اولیه بین ساف و اسرائیل، خطرات انتفاضه و گسترش قیام فلسطینی های مناطق اشغالی بود.

در آستانه امضای پیمان غزه- اریحا، اسحاق رابین در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسرائیل تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی هر روز گسترش بیشتری می یابد و این امر برای اسرائیل خطرناک خواهد بود. رابین گفت طرفداران فلسطینی [امام] خمینی می کوشند تا جناحهای معتدل جنبش فتح را از صحنه خارج سازند.

در همین زمینه روزنامه آمریکایی ساینس مانیتور پس از امضای پیمان غزه- اریحا نوشت: “اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین اسرائیل و ساف هرگز به وقوع نمی پیوست...” از شگفتی‌های قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و عرفات هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی رادیکال باشد مجبور به امضای قرارداد صلح شدند.

کارشناسان غربی در تحلیل خود از چگونگی امضای پیمان سازش اعلام کردند که اوج گیری انتفاضه هم صهیونیست ها و هم ساف را تهدید می کرد و آنها را متقاعد کرده بود که اگر فرصت پیش آمده در گفتگوهای جاری را تبدیل به یک صلح و توافق واقعی نکنند، در بلند مدت هر دو ضرر خواهند کرد.

همچنین پراودا در بخشی از مقالات خود، در این باره نوشت: “اسرائیل درصدد بود تا از انتفاضه و تبعات آن رهایی یابد. انتفاضه خسارات سنگینی را برای اسرائیل به وجود آورده است. اسرائیل ناگزیر به پیدا کردن راه حلی برای انتفاضه بود. صلح اسرائیل و عرفات می توانست ابعاد انتفاضه را محدود سازد و این مطلوب اسرائیل است. اسرائیل هر روز در سرزمینهای اشغالی تلفات می داد و در وضعیت بغرنجی به سر می برد و بسیاری از امکانات نظامی و اقتصادی اش را صرف رویارویی با انتفاضه کرده بود، لذا اسرائیل فکر می کند که از طریق صلح با عرفات می تواند انتفاضه را خاموش کند.

● علل و پیش زمینه های انتفاضه:

۱) پیروزی انقلاب اسلامی ایران: وقوع انقلاب اسلامی ایران، نقش مهمی در تقویت و گسترش بیداری و خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی داشته و همواره انقلاب ایران به عنوان الگویی موفق از جنبش اسلامی مطرح بوده است.

رهبر جهاد اسلامی فلسطین در این رابطه می گوید: “هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی (ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می توانیم معجزه بسازیم و از این رو ملت مجاهدمان در فلسطین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به دیده تقدیر می نگرند و امام خمینی را از رهبران جاوید تاریخ اسلام می دانند.”

زیاد ابوعمرو، درباره حرکت اسلامی در کرانه باختری و نوار‌غزه چنین نوشته است: “تردیدی نیست که ازدیاد نفوذ گرایشهای دینی در خارج از اراضی اشغالی، مانند ایران و مصر و لبنان... اثر آشکاری بر مردم کرانه باختری و نوارغزه داشته است.”

نقش امام خمینی در نهضت فلسطین دو اثر مهم به همراه داشت: “اول هدایت قیام به سمت انگیزه های اسامی و دیگری حمایت مسلمانان انقلابی جهان از این نهضت.

۲) دومین عامل که در وقوع انتفاضه مؤثر بود، ناامیدی مردم ساکن در مناطق اشغالی از اقدام سازمانها و گروههای فلسطینی خارج از این نقاط به ویژه ناامیدی از سازمان آزادی‌بخش فلسطین به عنوان شاخص ترین نیروهای مبارز فلسطینی تا این زمان.

ساف به تدریج از قاطعیت اولیه تهی شد و پس از خروج از لبنان در تلاش برای حفظ خویش به عنوان تنها نماینده فلسطین، اسیر سیاستهای دولتهای منطقه شد و به تدریج به سازش با دشمن صهیونیستی روی آورد؛ هر چند سعی نمود در چارچوب سیاستهای آمریکا و اسرائیل حقوق ظاهری برای مردم فلسطین کسب نماید.اعلام کهنگی منشور ساف از سوی عرفات، به رسمیت شناختن قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ سازمان ملل و به تبع آن، شناسایی موجودیت و حقوق اسرائیل از سوی ساف و انصراف از مشی مسلحانه، موجب شد تا امید ناچیزی که فلسطینیها نسبت به این سازمان داشتند به ناامیدی تبدیل شود و سعی کنند با تکیه بر خویش به مبارزه علیه دشمن بپردازند. به این ترتیب با پیوند ساف به قطار صلح و پیگیری راه‌حلهای مسالمت آمیز و تنازل از مواضع اولیه - و یا به عبارت بهتر، جایگزین شدن شاخه زیتون به جای تفنگ، نهال انتفاضه جوانه زد و روز به روز بارورتر شد.

۳) ناامیدی مردم فلسطین از دولتهای عرب منطقه برای اقدام مستقیم: به گفته ابوایاد “تمام انقلابی هایی که در فلسطین شکل گرفته اند در پایتخت های عربی دفن شده اند دولتهای عرب نسبت به فلسطینی ها علاقه ای بسیار، ابراز می دارند و وعده و وعید فراوان می دهند اما از کمک واقعی و عملی خبری نیست.”

به هر حال شکست اعراب در طول جنگ های اعراب و اسرائیل از یک سو و تحولات سیاسی از سال ۱۹۸۲، تا کنفرانس سران امان در نوامبر ۱۹۸۷، فلسطینی ها را بسوی ناامیدی بیشتری سوق داد.

۴) عملیات حزب الله در لبنان در سال :۱۹۸۲ اسرائیل در ۶ ژوئن ۱۹۸۲ با ارتشی مجهز به ۱۰۰ تانک و وسایل نقلیه ا‡ی که بوسیله نیروهای دریایی و هوایی پشتیبانی می شدند به لبنان حمله کرد، حمله اسرائیل به جنوب لبنان موجب شکل گیری و بروز یک مقاومت مردمی در مقابل ارتش اسرائیل شد و سازمانهای اسلامی- مردمی از متن مردم جوشید. این سازمانها که دست به عملیات شهادت طلبانه انفجار، علیه مقر تفنگداران آمریکا و فرانسه زده با تمسک به عملیات نامنظم چریکی برای ارتش اسرائیل دردسر زیادی ایجاد کردند و به سرعت مورد توجه مسلمانان اراضی اشغالی فلسطین قرار گرفتند. عملیات مقاومت اسلامی در لبنان، موجب خروج آمریکا و نیروهای چند ملیتی از لبنان شد؛ از سوی دیگر ادامه عملیات مقاومت اسلامی در لبنان موجب شد نیروهای صهیونیستی در سال ۶۴ از بیروت به صیدا و از صیدا به نوار ساحلی عقب نشینی کنند. تمام این عملیات به عنوان جرقه های امیدی بود که در دل مردم فلسطینی ساکن در نقاط اشغالی دمید.

۵) سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل: فشار رژیم صهیونیستی مبنی بر تحقیر فلسطینی ها به عنوان شهروندان درجه ۲، تبعید و اخراج آنها، ضرب و شتم و تخریب خانه ها و ... جملگی نیروهای متراکمی بود که فلسطینی ها را به واکنش فرا می خواند. سیاستهای اسرائیل در از بین بردن هویت اسلامی - عربی فلسطین و تثبیت ماهیت صهیونیستی در این سرزمین نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در شکل گیری انتفاضه بود.

● گسترش موج اسلام خواهی

در سالهای اخیر شاهد پیدایش سازمانها و گروههای متعددی بودیم که شعار اسلام را در دست دارند که دامنه فعالیت پاره ا‡ی از این سازمانها و گروهها به کار تبلیغ محدود می شد مانند “جماعه التبلیغ و الدعوه” این گروه از انجام هر گونه فعالیت سیاسی خودداری کرده و به تبلیغ در مسجدها و مکانهای عمومی بسنده می کند. آنچه حائز اهمیت است گسترش موج اسلام‌خواهی در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ می باشد که نمونه بارز آن چند برابر شدن مسجدها در سرزمین های اشغالی، پس از ۱۹۶۷، از پدیده‌های اجتماعی اوج گیری جریان اسلامی است. براساس آمار موجود، در سالهای اخیر، تعداد مسجدها در کرانه باختری از ۴۰۰ مسجد در سال ۱۹۶۷ به ۷۵۰ مسجد در سال ۱۹۸۷ افزایش پیدا کرده است. همچنین در نوار غزه پیش از ۶۰۰ مسجد وجود دارد در حالی که ۲۰ سال پیش تعداد آن از ۲۰۰ مسجد تجاوز نمی کرد.(۱)

بسیاری از تظاهرات سیاسی از مسجدها آغاز گشت. مسجدها که در روند تعطیل اماکن عمومی به وسیله مقامهای اشغالگر، بیشتر از سایر اماکن مصون مانده اند به میعادگاه بحث و گفتگوی سیاسی روز مبدل شده اند و این مسئله بیانگر نقش سیاسی مسجدها در مناطق اشغالی می باشد. افزایش تعداد مسجدها تنها پدیده اجتماعی تغذیه کننده جو مذهبی نبود بلکه در سالهای اخیر همانطور که گفته شد آنچه به نام “الروابط الاسلامیه” (جمعیتهای اسلامی) خوانده می شود رو به فزونی و گسترش نهاده است.

سال ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ سال اسلام مجاهد در فلسطین بود؛ سالی که با خون پاک و طاهر اسلامی زمینه را برای انتفاضه آماده ساخت. روز ۱۹۸۷/۱۰/۱۶ اولین شعله انتفاضه را برافروخت آن هنگام که یک هسته از فداییان جهاد اسلامی با نیروهای اطلاعاتی دشمن درگیر شد و در خلال این درگیری چهار نفر از بهترین جنگجویان جهاد اسلامی به شهادت رسید و تعداد زیادی از افسران و سربازان دشمن کشته و مجروح شدند.

به این ترتیب با شکست و ناکامی جریانهای چپ و ملی و سرخوردگی ملت مظلوم فلسطین از این سازمانها و همچنین دولتهای عرب، راه را برای یک ایدئولوژی تازه تر هموار شد و اسلام سیاسی مورد توجه و اقبال مبارزان و عموم مردم قرار گرفت.

● زیانهای اسرائیل از انتفاضه

خسارات جانی چندان چشمگیر نیست. پانزده کشته و ۱۵۰۰ زخمی، فقط ۳ تا ۵ درصد تلفات فلسطینی هاست. کشته شدگان اسراییلی همگی سرباز و بیشتر آنها در اثر اصابت سنگ جان خود را از دست دادند.

آنچه برای اسرائیل طاقت فرساست خسارات مالی و هزینه سنگین مقابله با انتفاضه با توجه به وضع اقتصادی نابسامان این کشور است. براساس اظهارات وزیر دارایی مستعفی اسرائیل، زیانهای مستقیمی که اسرائیل از انتفاضه متحمل شده است به رقم هفتصد و پنجاه و هشت میلیون دلار بالغ می گردد.

زیانهای غیر مستقیم از این رقم نیز افزون تر بوده است که از جمله آن می توان تحریم کار فلسطینی ها، فرا خواندن افراد ذخیره ارتش یا از دست دادن فرصتها باشد. شدیدترین زیانها را بخش ساختمان سازی و کشاورزی دراسرائیل متحمل شده است.

به سبب عدم امنیت حاکم، توریسم به شدت کاهش یافته و خسارات آن در مجموع، بین دویست تا پانصد میلیون دلار بالغ می‌گردد، در حالی که کاهش صادرات به اراضی اشغالی به حدود پانصد میلیون دلار بالغ می شود.

به طور کلی تولید ناخالص داخلی در اسرائیل طی سال ۱۹۸۸سه تا در صد کاهش داشته است و رشد پیش بینی شده را به یک درصد که نمایانگر کل خسارات در زمینه تولید به میزان متجاوز از یک میلیارد دلار است رسانده است. صورت خسارات ناشی از انتفاضه برای اسرائیل در نخستین سال آن به احتمال قوی از مرز دو میلیارد دلار که تحلیلگران آمریکایی و فلسطینی برآورد می کنند، افزون‌تر بوده است.

این هزینه در افزایش بحران اقتصادی اسرائیل مهم بوده است که گواه آن تورم ۳۲ درصدی و کاهش ۱۳ درصدی ارزش شیکل (واحد پول اسرائیل) و همچنین هفت و دو دهم درصد بیکاری و نیز کاهش ارزش واقعی دستمزدها به میزان هفت تا هشت درصد و پنج میلیارد و سیصد میلیون دلار کسری بازرگانی اسرائیل می باشد.فلسطینی ها هزینه سرکوب خود را برای نیروهای اشغالگر، بسیار سنگین ساخته اند. میخ های چنگکی در جاده ها طی شش ماهه اول قیام، بیش از شش هزار خودرو نظامی ارتش را از کار انداخت. در حالی که حملات با سنگ و چوبدستی به سه هزار دستگاه اتوبوس شرکت اتوبوسرانی منحصر به فرد “اگو” در سال ۱۹۸۸ آسیب رساند.

هزینه های مستقیم قیام در سال اول موجب افزایش بودجه نظامی به میزان دویست و بیست تا دویست و پنجاه میلیون دلار شده است و هزینه سرکوب قیام به رقم تخمینی یک میلیون و ششصد و پنجاه میلیون دلار بالغ می گردد. بر این رقم باید هزینه ارتش و هزینه بسیج افراد و غیره را بر اقتصاد بیمار اسرائیل افزود.

به هر حال اگر چه قیام عمومی در مناطق اشغالی از ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳ استمرار داشته است و پس از آن از شدت قیام عمومی تا حدودی کاسته شد اما انتفاضه ملت فلسطین هیچگاه خاموش نگشت و بدنبال آن بارها و بارها در مناطق اشغالی اعتصاب و شورش تظاهرات جهت مقابله با صهیونیست ها رخ داد و سازمانهایی مثل جهاد اسلامی، حماس و ... فلسطین ضمن دعوت مردم به ادامه انتفاضه، با عملیات شهادت طلبانه آتش مبارزه را گرم نگه می‌دارند و گروهی از جهادگران فلسطینی را امید بر آن است که انتفاضه بتواند حقوق از دست رفته ملت فلسطین را به آنها بازگرداند.