شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
سفالسازی و ظروف سفالی
بدون شک کارگران ایرانی را در ترقی و تکامل اولیهٔ این صنعت سهم بزرگی است. ظروف سفالین و شیشهسازی و کارهای گلین عهد صفویه با صنایع چین که اول مملکت دنیا است در سفالسازی برابر میکند.
قصرهای کورش و داریوش و سلاطین بعد مهارت و استادی ایرانیان را در این فن میرساند و نمونههای جدیدی به دنیا داده است. ساختمان مسجد و مناره توسط کارگران ایرانی به کمال رسیده در تمام عالم اسلام انتشار یافت و به ساختمانهای سلجوقیان و مغول و صفویه خاتمه پذیرفت. امروز سبکی جدید که ترکیبی از معماری قدیم و جدید میباشد در ایران معمول و متداول است.
هنر و صنعت کوزهگری و سفالینهسازی در ایران
خاک رس که مادهٔ اولیهٔ کوزهگری است تقریباً در هر کشوری یافت میشود و وقتی که بشر اولیه زندگی شکاری خود را تبدیل به دامداری و کشاورزی کرد کوزههای سفالینه بهوجود آمد. تاریخ سفالینهسازی ایرانی به هزارهٔ چهارم پیش از میلاد مسیح میرسد در آن زمان بیشتر مردم دورهٔ نوسنگی یک نوع زندگی کشاورزی و روستایی اختیار کرده و در ساختن چهرههای گوناگون سفالینهها برای کارهای روزانه و امور مذهبی توفیق یافته بودند کشورها هستند که در این مرحله به اوج شهرت رسیده و توانسته باشند مدتی طولانی در آن باقی بمانند معروفترین این کشورها هستند که در این مرحله به اوج شهرت رسیده و توانسته باشند مدتی طولانی در آن باقی بمانند. معروفترین این کشورها چین و ایران است. کوزه گرانی که ظرفهای دورهٔ کلاسیک یونان را میساختند خود را محدود به سبکها و شیوههای تزئینی انگشتشماری کرده بودند. آنها هیچگاه لعاب حقیقی بهکار نبردند و با وجودی که محصولاتشان عالی بود مدت کمی در تاریخ باقی ماند. اما کوزه گران چین و ایرانی پیشه خود را از سفالینهسازی آغاز کرده و از دورانهای پیش از تاریخ تا امروز آن را ادامه داده وانواع مختلف سبکها و شیوهها را به کار میبردند تا فرآوردههایشان از بهترین نوع خود باشد. به غیر از تماسهای بیشمار و نفوذ متقابل و مشترک میان دو کشور، کوزهگران هر دو کشور راههای گوناگونی در پدید آوردن سبکها و شیوههای نو برگزیدند.
از آنجایی که کوزهگری یک چنین تاریخ طولانی و سابقهٔ پیوستهای دارد و از آنجا که بیش از هر پیشه دیگری بیان کننده استعداد ایرانیان و در به هم آمیختن طرحهای مختلف باتزئینات بسیار ظریف هنرمندانه میباشند، و از آنجایی که محصولات آن تقریباً به تمام مردم از هر طبقه و صنف عرضه میشود.
سنتهای کهن، ادبیات و باستانشناسی در حدود پنجاه مرکز در ایران ذکر میکنند که در آن مراکز سفالینههای بسیار ظریفی ساخته میشد و شاید هم مراکز متعدد دیگری بودند که به ساختن ظروف سفالی سرگرم بودند. یکی از مراکز کوزهگری که به حق باید آن را بیش از دیگران ذکر کرد کاشان است که در این شهر از دورهٔ نوسنگی کار کوزهگری آغاز شد و در قرون وسطی به اوج شهرت و اعتبار رسید و امروز پس از شش هزار سال فعالیت و تولید هنوز هم ظروف بسیار ظریفی تهیه میکند.
لعابکاری و توسعهٔ آن
۱) در هزارهٔ چهارم پیش از مسیح کهنترین تمدن شناخته شده مصر بهنام باداریان مهرههایی قهوهای رنگ از سنگ صابون که با لعاب آبی و فیروزهای قلیایی پوشیده شده بود میساختند سنگ صابون یک نوع شکل متبلور تالک یعنی سیلیکات منیزیم آبدار است. معدنهای قدیمی سنگ صابون در مصر پیدا شده است این سنگ را میتوان به آسانی حکاکی کرد و پخت و لعاب داد، همچنان که آ. لوکاس انجام این کار را در یک ردیف از تجربیات خود نشان داده است.
۲) قبل از دورهٔ سلاطین مصر (۴۰۰۰ تا ۳۴۰۰ پیش از مسیح)، مصریان اشیایی چون مهره، طلسم زینتی و مذهبی و کاشیها را از آمیختهٔ آرد ماسهٔ در کوهی و پنج درصد کربنات و بیکربنات سدیم (که در صحرای غربی به صورت طبیعی دیده میشود) قالبگیری میکردند. این آمیخته پس از پخت به شکل در کوهی شیشهای شده و میشود روی آن را لعاب داد. اشیاء ساخته شده به این طریق را معمولاً بدلچینی مینامند. در طول تاریخ کهنسال مصر تا قرون وسطی و ۱۴۰۰ پس از مسیح این اشیاء ساخته میشد و به بیشتر کشورهای خاورمیانه صادر میگردید.
۳) از اواسط دورهٔ پیش از سلطنتی مصر بلور دانههای سنگی (بلورهای تخته سنگی) را به صورت مهره و اشیاء زینتی در میآورند و با لعاب آبی رنگ که در اثر حرارت کاملاً به این بلور دانه میچسبید میپوشاندند.
مواد ترکیبی اصلی مصری عبارت بود از سیلیس (از شن)، قلیا (از خاکستر چوب یا کربنات سدیم) و اکسید فلزات (از ترکیب مس). پارهای از مورخین تکنولوژی چنین نگاشتهاند که ریگهای در کوهی در کورهها بهطور اتفاقی با این ترکیبات پوشیده شد و به این ترتیب لعاب بهوجود آمد. یک فرض دیگراین است که سربارههای کورههای فلزی به کار برد. لوکاس با آزمایشهای آزمایشگاهی ثابت کرده است که هیچ کدام از این دو طریقه لعاب آبی بهوجود نمیآورد. اما از مدارک باستان شناسی که در دست داشت میدانست که یک نوع سنگ مس بهخصوص یعنی مالاکیت در مصر باستانی بهعنوان سرمه به چشم کشیده میشد. مالاکیت با سنگ در کوهی کوبیده شده و محلول کربنات سدیم بهعنوان ملاط به آن اضافه میشد. لوکاس قطعات در کوهی را که به این طریق به کار برده بود گرفته و در کورهای پخت و لعاب آبی درخشانی که بسیار شبیه به لعابهای روی تعویذ و طلسمهای زینتی مذهبی و بلورهای در کوهی بود بهدست آورد. تا دورهٔ بطلیموس (سدهٔ دوم پیش از مسیح) در مصر روی سفالها لعاب داده نمیشد و در آن وقت لعابی که به کار برده میشد لعاب سرب بود که احتمالاً در بابل توسعه و تکامل یافته بود.
۴) در بینالنهرین ساختن این لعابهای آبی قلیایی در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از مسیح شناخته شد و از آنجا به درهٔ سند گسترش یافت و این کار زا طریق راههای متعدد بازرگانی که در آن زمان وجود داشت صورت گرفت. بهطوری که دیده میشود پیدا کردن لعابهای جدید بهتر، یعنی لعاب سرب، در بابل صورت گرفته است. ب. ماینر در سال ۱۹۲۵ متونی از کتابخانهٔ آشوربانیپال (۶۶۸ تا ۶۲۵ پیش از مسیح) پیدا کرد که نسخهٔ شیمیایی فن لعابسازی آن زمان در آن نوشته شده بود. در سال ۱۹۳۶ گادوکمبل تامپسون متن ترجمه شده لوحهٔ میخی که هزار سال کهنتر از اولی بود (در حدود ۱۷۰۰ پیش از مسیح) و شامل تعدادی دستورالعمل برای رنگآمیزی سفالها و ساختن چند نوع قلیا و لعاب سرب بود منتشر ساختند. کشف این دستورالعمل برای رنگآمیزی سفالها و ساختن چند نوع قلیا و لعاب سرب بود منتشر ساختند. کشف این دستورالعملها سبب اعجاب و شگفتی زیاد گردید که در آن زمان دانش لعابسازی در بابل و آشور اینقدر پیشرفته بوده است. باید در اینجا خاطر نشان ساخت که ما برای اولین بار میبینیم لعاب روی قطعات گلی داده میشدند نه روی در کوهی پخته یعنی طریقی که در مصر متداول بود. حفاریهایی که در بینالنهرین انجام شده در همه جا رواج داشته است. در زمان نمرود در آشور (دورهٔ ۷۵۰ تا ۶۱۲ پیش از مسیح) آجرهای ساختمانی یک طرفشان به اندازهەای ۷۵ و ۳۳ و ۲۵/۱۱ سانتیمتر لعابکاری شده بود. تجزیهٔ شیمیایی این لعابها نشان داد که در آن زمان برای نخستین بار اکسید قلع در تاریخ شناخته شده و برای تولید رنگ سفید کدر به کار برده شده است. مادهٔ رنگی آجرهای لعابی نمرودی عبارت بودند از آنتیمو سرب برای رنگ زرد، آهن برای رنگ قهوهای و مس برای رنگ آبی و سبز ترکیبات مختلف شیشهای که در این لعابها به کار برده میشد بیشتر سلیکات سدیم بود که قدری سرب بهعنوان مادهٔ زودگداز به آن افزوده میگردید. زیباترین ساختمانهای بابل جدید در عصر بختالنصر (۶۰۴ تا ۵۶۲ پیش از مسیح) دروازه بزرگ شهر بود که به الهه ایشتر اهدا گردیده بود و این دروازه در سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۱۷ از زیر خاک بیرو آورده شد. این دروازه با آجرهای لعابی شبیه به آجرهای نمرودی ساخته شده بود، رنگهای آن آبی سیر، سبز (مالاکیتی)، سبز روشن، زرد، کرم و سفید بود.
۵) حدس زده میشود که در زمان حکومت ۶۰۰ ساله کاستیها بیشتر دانش لعابسازی بابلیها و فن ساخت آن به ایران آمده است. نفوذ هنر بابلیها در بینالنهرین در زمان امپراطوری بابلیهای نو (۱۱۷۱ تا ۵۵۰ پیش از مسیح) ادامه داشت. بسیاری از ظروف و کاشیهای لعابی (با روش بابلی و آسوری مربوط به این دوره را در شوش به دست آوردهاند. از سال ۵۵۰ پیش از مسیح که هخامنشیان بر بخش بزرگی از خاورمیانه چیره شدند و داریوش کاخهای نویی برای پایتخت زمستانی خود در شوش و پایتخت تابستانی خود در تخت جمشید ساخت، این ساختمنها با آجرهای برجسته چند رنگ که گاوبالدار و شیر و سربازان جاویدان بر آن نقش شده بود تزئین گردید. اندازههای این تابلوها تقریباً ۱۲٭۵/۳ متر بود و تمام کار آنها را پیشهوران بابلی انجام داده بودند به گونهای که داریوش در سنگ نوشته بنیاد شوش میگوید: (کسانی که آجرهای پخته را ساختند بابلیان بودند...) به جز این کاشیها در کاخهای هخامنشیان ظروف لعابی پیدا نشده است مگر کوزهٔ آبی فیروزهای که از تالار خزانه تخت جمشید به دست آمد.
۶) یونانیان لعاب حقیقی را نمیشناختند و لعابی که از اکسید سرب ساخته شده بود فقط در زمان بطلیموس (سدهٔ دوم پیش از مسیح) در پیرامون مدیترانه رایج گردید. رومیها این لعاب را به نام لعاب پارتی میشناختند که خود نشانهٔ آن است که احتمالاً رومیها این شیوه را از دشمنان خاوری خود ایرانیان که با آنها جنگهایی در سوریه و عراق داشتند آموخته بودند.البته این امکان هم هست که رومیها دانش خود را در این زمینه از فنیقیها که شاید آنها هم روش و فن بابلی را به کار میبردند آموخته باشند. فنقیها در شهر صیدا و صور در کرانه دریای مدیترانه در حدود ۵۰۰ پیش از مسیح صنایع شیشهسازی را بنیاد نهادند.
لعاب سرب درخشان بوده و دامنهٔ رنگهای آن وسیع است و درجهٔ گرمای کم آب میشود. اما این لعاب سیاه میشد و فرو میریخت و بدین ترتیب دامنه کارهای هنری سفالسازی محدود بود.
در سدهٔ دوم پیش از مسیح یعنی در زمان پادشاهی پارتها لعابهای سربی برای نخستین بار در چین پیدا شد. بسیاری از تاریخنویسان امروز بر این عقیدهاند که پارتها دانش لعابسازی خود را از راه تماسهای بازرگانی که میان آنها و امپراطوری هان وجود داشت به چین فرستادهاند. نفوذ پارتها در سفالسازی از لعاب دادن تنها خیلی بیشتر بوده است سکاها یا ایرانیان ساخته شده است. داستانهای کهن نیز این سخن را تأیید میکند که لعاب سرب را یک نفر بازرگان ایرانی به چین آورده است. مدارک و قرائن محکمی در دست هست که نشان میدهد که ایرانیان خمیر لعاب آماده شده را که در نوشتههای باستانی چین که لیئولی (liu -li) نامیده میشد میفروختند. و این خود نشان میدهد که چرا پس از سقوط امپراطوری هان در سال ۲۲۰ میلادی صنعت لعابسازی از سفالهای چینی رخت بربست. در زمان فرمانروایی پادشاهان تانگ (در سالهای ۹۰۶ ـ ۶۰۸ پس از مسیح) بار دیگر هنر لعابسازی پدیدار شد و این زمانی بوده است که چینیها روابط بازرگانی خود را با ایرانیان از سر گرفتند.
۷) در زمان ساسانیان کاربرد لعاب سربی هنوز ادامه داشت (۲۲۴ ـ ۶۵۱ میلادی). گام دیگری در گسترش لعاب بازیافت لعابهای قلیایی توسط کوزهگران ایرانی در دورهٔ اسلامی بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست