جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی


سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی

جامعه مدنی, آرمان جدیدی است که در ۳ دهه اخیر همزمان با فروپاشی دولت های رفاهی, دنیای سوسیالیسم و تجدد سازمان یافته در مغرب زمین در گفتمان عمومی و دانشگاهی پدیدار شده است

جامعه مدنی، آرمان جدیدی است که در ۳ دهه اخیر همزمان با فروپاشی دولت‌های رفاهی، دنیای سوسیالیسم و تجدد سازمان یافته در مغرب زمین در گفتمان عمومی و دانشگاهی پدیدار شده است. روح مفهوم جامعه مدنی در سطح‌ بین‌المللی در دهه‌های اخیر نشانه احیای زبان مشترک بشریت برای فتح آزادی و استقرار دموکراسی است. جامعه مدنی روشی برای تشخیص کارزارهای جدید اجتماعی تلقی می‌شود. جامعه مدنی به مثابه آرایش جدید اجتماعی است که در متن آن آفرینش، سایر آرایش‌ها یا آفرینش‌های سیاسی امکان وقوع می‌یابند. جامعه مدنی منشاء ایجاد حوزه‌های جدید مقاومت علیه خشونت و دستگاه سرکوب و... است. شمار گسترده‌ای در کتاب‌ها و مقالات منتشر شده پیرامون جامعه مدنی یا عنوانی که این واژگان را در خود دارد عمدتا در حوزه نظریه سیاسی، فلسفه سیاسی و... جای می‌گیرند، انبوه نوشته‌ها و گفتارها هر کدام به نوعی در روشن شدن مفهوم جامعه مدنی و روابط آن با حوزه سیاسی «plitg» و دولت به ما یاری رسانده‌اند.

هدف نوشتار حاضر با بهره‌گیری از مفهوم سرمایه اجتماعی «social capital» پاسخ به این پرسش است که جامعه مدنی توانمند، پاسخگو و کارآمد در چه شرایطی شکل می‌گیرد و تداوم می‌یابد، به بیان دیگر محور نوشتار حاضر شناسایی زمینه‌های اجتماعی مناسب برای نوسازی سیاسی و عوامل موثر در شکل‌گیری و تداوم نهادهای مدنی است. سرمایه اجتماعی مفهومی است که بسیاری تحلیلگران اجتماعی برای توضیح طیف وسیعی از فرآیندهای اجتماعی به ویژه برای استقرار و تاسیس جامعه مدنی به کار می‌برند.

در ادبیات نوسازی سیاسی مفهوم سرمایه اجتماعی برای تبیین زمینه‌های اجتماعی مناسب برای نوسازی سیاسی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. مروری بر ادبیات سرمایه اجتماعی نشان می‌دهد که مفهوم سرمایه اجتماعی دارای ۴ بعد تحلیلی می‌باشد این ابعاد عبارتند از:

۱) آگاهی‌ها: پیش‌شرط اولیه برای مشارکت اجتماعی «آگاهی» است. در هر جامعه‌ای که افراد از ماهیت مسائل و رخدادهای اجتماعی آگاه نباشند یا از برنامه‌های موجود که پاسخگوی مشکلات هستند بی‌خبر نباشند، فرصت‌های مشارکت اجتماعی و حس قوی اجتماعی یا ذخیره سرمایه اجتماعی هم پایین خواهد بود.

۲) اعتماد و همکاری متقابل: اعتماد اجتماعی یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی است. اعتماد دارای دو بعد امنیت شخصی و انتظار همکاری و سود متقابل است. اعتماد و همکاری با بعد اول سرمایه اجتماعی یعنی آگاهی ارتباط مستقیم دارد، اعتماد راه را برای تعامل اجتماعی و پیدایش عرصه عمومی باز می‌کند. در جوامعی که فاقد اعتماد اجتماعی و همکاری متقابل بین افراد هستند گسیختگی و شکاف‌های ژرفی در میان گروه‌های اجتماعی مشاهده می‌شود، در چنین جوامعی باید در انتظار پارانویای گسترده باشیم همچنین روابط کلینتالیستی clintelisty، فرصت‌طلبی، انزوا، بی‌نظمی و... رشد می‌یابد.

روان‌شناسان اجتماعی و جامعه‌شناسان فرهنگی به این نکته تذکر می‌دهند که پایه هر نوع اعتمادی «اعتماد به نفس» است، اعتماد به نفس نتیجه پیدایش شخصیت رشید و بالغ است که طی فرآیندی پرافت و خیز به قله هویت‌یابی می‌رسند. چنین افرادی سنگ بنای جامعه‌ای بالغ و رشد یافته را پی می‌ریزند. رسیدن به قلعه هویت‌یابی به معنای خروج از مرحله صغارت است. اعتماد به نفس مقوله‌ای است اکتسابی که از طریق آموزش اجتماعی تحصیل می‌شود. اعتماد و همکاری متقابل بین افراد از عناصر مقوم سرمایه اجتماعی است.

۳ ) مشارکت اجتماعی: وجود شبکه‌های مشارکت به عنوان حوزه‌های تولید‌کننده سرمایه‌ اجتماعی بعدی است که بیشترین توجه را در ادبیات نوسازی و توسعه سیاسی به خود معطوف کرده است. هدف از به‌کارگیری عبارت حوزه‌های تولیدکننده سرمایه اجتماعی برای نشان دادن این حقیقت است که همه حوزه‌ها از نظر تئوریک برای تولید سرمایه اجتماعی صلاحیت ندارند تنها حوزه‌هایی که به صورت داوطلبانه و آزاد و خودجوش شکل گرفته باشند تولیدکننده سرمایه اجتماعی هستند. شیوه تعاملات اعضای شبکه‌های مشارکت اجتماعی بر مبنای ارتباطات زبانی است. شبکه‌های مشارکت اجتماعی‌ای سالم هستند که در آنها لکنت زبان نباشد و افراد بر مبنای سخن و کلام با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. بر منطق کلام مسائل فی‌مابین را حل و فصل کنند. وجود شبکه‌های مشارکت اجتماعی در هر جامعه‌ای بیانگر میزان سرمایه اجتماعی آن است. هر چقدر شبکه‌های مشارکت در یک جامعه‌ای گسترده‌تر باشد سرمایه اجتماعی آن جامعه نیز غنی‌تر است.

باید اضافه کرد در هر جامعه شبکه‌ای از ارتباطات رسمی و غیررسمی وجود دارد که یا عمودی هستند یا افقی، در چارچوب شبکه‌های ارتباطی عمودی یا شبکه‌های مشارکت غیرمدنی، روابط معمولا نابرابر است؛ رابطه خدایگان و بنده است. در جوامعی که شبکه‌های ارتباطی عمودی وجه غالب را دارند روابط نابرابر کلینتالیستی و استثماری بسیار رواج می‌یابد و فرصت‌طلبی، کلبی مسلکی، بی‌اعتمادی و... به ویژگی‌های فراگیر تبدیل می‌شود. بنابراین زمینه مناسبی برای استمرار نهادهای مدنی به وجود نمی‌آید. ولی در چارچوب شبکه‌های ارتباطی افقی یا شبکه‌های مشارکت مدنی که بر رابطه برابر مستثنی هستند زمینه مناسبی برای استقرار و تداوم نهادهای مدنی فراهم می‌شود زیرا شبکه‌های مشارکت اجتماعی اولا هزینه‌های بالقوه فرار، طفره‌روی و فرصت‌طلبی را در جریان هر گونه مبادله و داد و ستد اقتصادی‌ـ اجتماعی بالا می‌برند، ثانیا هنجارهای نیرومندی برای همکاری و تعامل متقابل پرورش می‌دهند، ثالثا ارتباط را تسهیل و جریان اطلاعات را درباره قابل‌اطمینان بودن افراد تقویت می‌کنند که نتیجه آن اعتماد متقابل بیشتر و آسان‌تر شدن همکاری است و رابعا کامیابی‌‌ها و پیروزی‌های گذشته حاصل از همکاری داوطلبانه را متبلور می‌سازد.

۴) قابلیت و همکاری سازمانی: یکی از ابعاد مهم دیگر سرمایه اجتماعی وجود سازمان‌های کارآمد و پاسخگو در جامعه است؛ سازمان‌هایی که قابلیت و توانایی آن را داشته باشند که به خواسته‌ها و تقاضاها به صورت کارآمد و منطقی پاسخ دهند و ظرفیت‌های نهفته در جامعه را به برنامه‌های موثر تبدیل نمایند و همچنین تشریک مساعی و همکاری متقابل بین سازمان‌ها برای پیشبرد برنامه‌ها وجود داشته باشد.

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت جوامعی که دارای سرمایه اجتماعی غنی هستند بستر اجتماعی بسیار مناسبی را برای شکل‌گیری و استقرار جامعه مدنی توانمند، پاسخگو و کارآمد فراهم می‌سازند و نهادهای مدنی دموکراتیک هم در چنین فضایی رشد می‌کنند. یکی از دلایل کارآمد‌تر بودن نظام‌های دموکراتیک نسبت به نظام‌های اقتدارگرا وجود انباشت سرمایه اجتماعی در چنین جوامعی است. انباشت سرمایه اجتماعی از اقتدارگرایی و خودکامگی، فرصت‌طبی، کلبی مسلکی، روابط کلینتالیستی، بی‌اعتمادی و... جلوگیری می‌کند. وجود سرمایه اجتماعی کلید استقرار جامعه مدنی و دموکراسی در هر جامعه‌ای است و فقدان سرمایه اجتماعی مانع اساسی بر تاسیس و استقرار جامعه مدنی و دموکراسی است.

امیر عباس میرزاخانی