یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پیش زمینه های سقوط هخامنشیان


پیش زمینه های سقوط هخامنشیان

هجوم اسکندر به ایران همواره در هاله یی از ابهام و افسانه مورد نقد و نظر پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است استاد «پی یر بریان» در کتاب «وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی» بر آن است که این تحول را از منظرهای گوناگون با نگاه به زیرساخت های جامعه هخامنشی مورد بررسی قرار دهد

هجوم اسکندر به ایران همواره در هاله یی از ابهام و افسانه مورد نقد و نظر پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است. استاد «پی یر بریان» در کتاب «وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی» بر آن است که این تحول را از منظرهای گوناگون با نگاه به زیرساخت های جامعه هخامنشی مورد بررسی قرار دهد. او کوشیده است در ابتدا نهادهای پارسی را با نگاهی مقایسه گرایانه در تاریخ نگاری یونانی به دقت مطالعه و سپس ارزیابی کند. این خوانش انتقادی از متون یونانی پرتوی به مناسبات عصر هخامنشیان افکنده است که می تواند راهگشای خوبی برای پژوهش های بعدی باشد.

بریان معتقد است در مورد پادشاهان هخامنشی بهتر است از اصطلاح سهم «مالکیت ممتاز» صرف نظر کرد و از کنترل سلطنتی بر وسایل تولید سخن گفت که این کنترل می تواند بی آنکه مالکیتی (به مفهوم رومی اصطلاح) در کار باشد به میانجیگری سیاست (برای مثال استرداد زمین اهدایی) اعمال شود.

در این سیستم، مالکیت خصوصی به مفهوم اخص کلمه وجود نداشته است و تمام اراضی داده شده یا اعطایی شاه، مشمول تکالیف می شوند؛ سرباز، مالیات و وظایف خشثرپاونی (شهربانی). به عبارت دیگر، اینها همه اراضی خدمت (سلطنتی) هستند که بنا به تعریف می توانند توسط شاه مسترد یا بازتوزیع شوند.

در ادامه مطالعات، بریان نشان می دهد تنها بر اثر سقوط امپراتوری هخامنشی است که حداقل بعضی از قلمروهای آنها بر اثر وابسته شدن به قلمروهای شهری پیرامون به اراضی خصوصی تبدیل می شوند، مانند چند عطیه اراضی دوران سلوکی که با وابسته بودن زمین اعطایی به خاک یک دولت - شهر یونانی نزدیک پیوند خورده است.

بریان در ادامه با بررسی وضعیت خزانه داری و تشکیلات مالی پادشاهان یونانی مآب (سلوکی) آنها را میراث دار هخامنشیان می داند که با حاکمیت خود به تعبیر او کل ارگانیک ساختارهای اقتصادی- اجتماعی و نیز تشکیلات دولتی خراجگزار را تقویت کردند. او همچنین معتقد است مبادله کالاها، اشخاص، افکار و اعتقادات در زمان هخامنشی بسیار فعال و توسعه یافته بوده و امکانات بالقوه فراوانی را در خدمت اسکندر قرار داده بوده است.

بریان با در نظر داشتن ظهور دولتی بسیار ساختارمند با بلندپروازی های بین قاره یی گسترش سیستم خراجگزارانه و شهربانی، تحکیم و بسط قدرت سلطنتی بر اراضی و معابر، گسترش بی سابقه نیروهای تولیدی، تعمیم و تشدید نقش دستگاه های دولتی در توسعه نیروهای تولیدی و لحاظ کردن پیوند دولت با برداشت خراجگزارانه محصول اضافی و وابستگی روستایی، صورت بندی اقتصادی- اجتماعی هخامنشی را شاهنشاهی خراجگزار می نامد که این شیوه شاهنشاهی صورت بندی شیوه های تولیدی گوناگون (شیوه تولیدی باستان در دولت- شهرهای یونانی) است که در تحکیم شیوه های تولیدی خراجگزار موثرند به همین دلیل با نگاه به وضعیت اقتصادی جانشینان اسکندر یعنی سلوکیان، وی اسکندر را احیاگر اقتصاد هخامنشی می داند و دلایل آن را گردآوری تمام اراضی هخامنشی در بطن یک ساختمان شاهنشاهانه، در اختیار گرفتن دستگاه های دولتی (تشکیلات اداری مرکزی و ایالتی) و حتی بیشتر کارکنان هخامنشی، مصادره و بسط اراضی سلطنتی، نظام خراجگزار و تشکیلات مربوط به وابستگی روستایی و به کارگیری دستگاه های ایدئولوژی دولت هخامنشی از درون ارزیابی می کند. او اسکندر را «آخرین پادشاه هخامنشی» می داند که در سال های ۳۲۴- ۳۲۳ آگاهانه و به گونه یی نظام مند کل ارگانیک سیستم هخامنشی را بازسازی کرد و پروراند.

بریان مهم ترین آسیب در دوران هخامنشی را در این راستا نبود اندیشه شاهنشاهی سیاسی ارزیابی می کند و سیستم تک سالار قوم - طبقه شاهنشاهی مسلط را آسیب شناسی می کند.

او بر این باور است که صورت بندی شاهنشاهی هخامنشی که به لحاظ سیاسی پیرامون شاه بزرگ و قوم- طبقه مسلط پارسیان شکل گرفته بود، گواه حفظ چندمرکزی قومی- فرهنگی بود که در نهایت با تمرکز اختیارات در دست پادشاه هماهنگی نداشت، چرا که انحصارگرایی شاهی راه را بر هر مشارکت و نوآوری در ساختار قدرت سیاسی بسته بود.

البته او تاکید دارد شعور سیاسی - فرهنگی پارسی بسیار منسجم بود و مواردی وجود داشت که باعث می شد اقوام مغلوب نیز به هنجارها و سنت های خود وابسته بمانند. ولی این وابستگی به منزله هماهنگی تمام عیار با مرکز نبود. بریان با بررسی مشخص مورد مصر در زمان هخامنشیان با در نظر داشتن اًشکال عمده حکومت یعنی نبود اندیشه سیاسی می گوید وفاداری مصریان گرویده به پارسیان (و اقوام دیگر) تنها از نظر شخصی در رابطه با شاه از خلال رابطه انسان با انسان موثر بود و مستلزم گرویدن بی قید و شرط به خود نظام شاهنشاهی نبود. بنابراین چنین ساختار سیاسی - ایدئولوژیکی سرنوشت امپراتوری را لزوماً به دست نیروهای نظامی می سپرد و این نیروهای نظامی بودند که برگزیدگان سرزمین ها را وامی داشتند به سرعت به پیروزمند ملحق شوند و سوگند وفاداری را به او منتقل سازند. پس همه چیز در میدان جنگ رقم می خورد و صرفاً ابتکار عمل با نیروی نظامی برتر بود.

در یک جمع بندی می توان نقطه قوت هخامنشیان را از دیدگاه «پی یر بریان» پیشرفت نیروهای تولیدی و پویایی درونی جوامع خراجگزار با توجه به عنصر دولت هخامنشی و نقش فعال آن در توسعه شیوه تولید خراجگزار دانست. به زبان ساده اینکه دستگاه های دولتی در کارکرد و پویایی شیوه های تولید جایگاه استراتژیکی داشته اند. نقطه قوت سیستم آن بوده است که باعث شده فاتح نظامی یعنی اسکندر هم با همان الگو به حکومت بپردازد. نقطه ضعف سیستم هم نبود ایدئولوژی و اندیشه سیاسی حکومت و سیستم ناکارآمد بر پایه حکومت بسته بودن قدرت قوم ـ طبقه حکومت مسلط است به طوری که اسکندر می تواند با غلبه بر شخص پادشاه در یک پیروزی نظامی، در کل بازی پیروز میدان رقابت باشد بدون اینکه نافرمانی شهروندان هخامنشی را شاهد باشد.

«وحدت سیاسی و تعامل فرهنگی در شاهنشاهی هخامنشی» نوشته «پی یر بریان» با ترجمه بسیار خوب «ناهید فروغان» کتابی برای بحث هایی بیشتر درباره ابعاد متفاوت ظهور و سقوط هخامنشیان در گذرگاه تاریخ است.

جواد لگزیان