یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

دشمنان دیروز, دوستان فردا


دشمنان دیروز, دوستان فردا

هدف آمریکا از تاسیس دفتر برای طالبان در قطر, ترکیه و امارات ایجاد شرایط همکاری های جدید با آنهاست

ایالات متحده آمریکا همواره تلاش کرده است تا نظامی‌گری خود در صحنه بین‌الملل را از طریق به‌کارگیری گروه‌ها یا جریان‌های درونی کشورها اجرایی کند. آمریکایی‌ها بر این امر تاکید دارند که برای کاهش هزینه و نیز توجیه جنگ‌طلبی‌های خود نیازمند وجود مهره‌هایی هستند که راه را برای آنها هموار سازند. در این چارچوب نیز آنها به ایجاد یا تقویت جریان شبه‌نظامی و یا سیاسی پرداخته‌اند که در نهایت تحقق بخش سیاست‌های آنها باشند.

آمریکایی‌ها در حالی دهمین سال حضور خود در افغانستان را سپری می‌کنند که کارنامه‌شان نشانگر همگرایی‌های متعدد آنها با شبه‌نظامیان افغان به نام طالبان است. طالبان به رهبری ملاعمر در کنار القاعده از جریان‌های شبه‌نظامی و تاثیرگذار در تحولات افغانستان و حتی منطقه به حساب می‌آیند که کارنامه آنها، نشانگر ارتباطات و همگرایی‌های گسترده با آمریکاست.

این روزها دولتمردان آمریکا بشدت طرح مذاکره با طالبان را مطرح می‌کنند و اقداماتی را هم در این راستا اجرا کرده‌اند. با توجه به این شرایط این سوال مطرح است که آیا واقعا آمریکا تلاش دارد با طالبان به توافقات کلان رسیده و به اصطلاح صلح را بر افغانستان حاکم سازد یا این‌که هدف دیگری را در سر می‌پروراند و بار دیگر تلاش دارد از طالبان به عنوان مهره‌ای برای رسیدن به اهداف خود بهره‌برداری کند؟

● تاریخ همکاری آمریکا با طالبان

بررسی کارنامه آمریکا در قبال طالبان نشان می‌دهد این کشور چند مرحله را در قبال طالبان اجرا کرده است که در نهایت نیز به اجرای سیاست‌های آمریکا و ایجاد بحران‌ برای افغانستان منجر شده است.

الف ـ دوران شوروی سابق

چنان که مقامات آمریکایی اذعان کرده‌اند طالبان و حتی شبکه‌های تروریستی مانند حقانی جریان‌هایی هستند که از سوی آمریکا برای به اصطلاح مقابله با شوروی سابق ایجاد شدند. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در اظهارات خود تاکید می‌کند، دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا، طالبان و شبکه حقانی را برای مقابله با شوروی سابق به کمک برخی از کشورهای عربی ایجاد و آنها را پس از آموزش راهی افغانستان کردند. وی اذعان می‌کند که طالبان حاضر در افغانستان و پاکستان دست‌پرورده آمریکا هستند.

البته وی برای توجیه اقدامات بعدی آمریکا ادعا می‌کند این گروه‌ها پس از خروج شوروی سابق از افغانستان از مسیر آمریکا خارج شده و به عامل بحران در افغانستان مبدل شده‌اند. در واکنش به مواضع آمریکایی‌ها در ارتباط با طالبان،حنا ربانی، وزیر خارجه پاکستان نیز تاکید می‌کند این گروه‌ها و شبکه حقانی، ‌چشم آبی‌های سازمان سیا هستند که برای بحران‌سازی در منطقه ایجاد شده‌اند.

ب ـ تثبیت قدرت طالبان

مرحله دوم استفاده آمریکا از طالبان را پس از خروج شوروی سابق از افغانستان در سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ می‌توان مشاهده کرد. در طول این دوران آمریکایی‌ها تلاش کردند با ایجاد فضای باز برای طالبان، با عنوان تشکیل امارت اسلامی از این جریان برای زمینه‌چینی جهت توجیه اقدامات بعدی خود بهره‌برداری کنند. در این دوران مشاهده می‌شود طالبان زمینه‌های اجتماعی و مردمی و حتی منطقه‌ای و بین‌المللی را برای دخالت نظامی آمریکا در افغانستان فراهم می‌آورند. آمریکایی‌ها از تجربه شوروی سابق و انگلیس دریافتند بدون رویکرد مردم به پذیرش حضور خارجی نمی‌توانند اقدامات خود را برای اشغال افغانستان اجرا کنند. بر این اساس تلاش کردند تا از افراطی‌گری و جنایات طالبان برای رسیدن به این مقصود بهره‌برداری کنند. در همین حال تحرکات منطقه‌ای و جهانی طالبان و جنایاتی که صورت دادند، زمینه را برای پذیرش اشغال افغانستان فراهم ساخت. طالبان در این دوران مهره‌ای بودند که افکار عمومی جهان را به افغانستان معطوف ساختند در حالی که حرکت نهایی آنها ایجاد زمینه فکری برای اشغال افغانستان بود.

ج ـ پس از اشغال افغانستان

محور بازیگری طالبان و آمریکا را در اشغال افغانستان نیز می‌توان مشاهده کرد. سرانجام در سال ۲۰۰۱ پس از انفجار برج‌های دوقلو در نیویورک ، ائتلافی از نیروهای ناتو و برخی کشورهای دیگر با فرماندهی آمریکا با ادعای برقراری امنیت و ثبات در جهان راهی این کشور شدند. آنها به نام مقابله با القاعده و طالبان در حالی وارد افغانستان شدند که طالبان با جنایت خود زمینه‌ای را برای اشغال افغانستان فراهم کرده بودند. از سال ۲۰۰۱ تاکنون آمریکایی‌ها از طالبان برای رسیدن به مقاصد خود بهره‌برداری‌های بسیاری داشته‌اند، هرچند در تقابل‌های ظاهری و واقعی میان طرفین طالبان خسارت‌هایی را متحمل شده است. اما روند تحولات همواره حکایت از آن داشته که آمریکا هرگز ارتباط خود را با طالبان قطع نکرده و همواره از آن به عنوان مهره‌ای برای رسیدن به مقاصد خود بهره‌برداری کرده است. آمارهای سازمان ملل نشان می‌دهد که عملکردها و جنایات آمریکا و طالبان ۱۰۰ هزار افغانی را قربانی ساخته است در حالی که تحرکات طرفین در امتیازگیری‌ از یکدیگر بر بحران‌های افغانستان افزوده است. نکته قابل توجه آن که آمریکا با ادعای مقابله با طالبان حتی حملات گسترده‌ای به کشورهای منطقه نظیر پاکستان داشته که شرایط این کشور را نیز در بحران قرار داده است.

د ـ رویکرد به مذاکره

نکته قابل توجه در تحرکات آمریکا در سال ۲۰۱۱، رویکرد آنها به مذاکره همه‌جانبه با طالبان است. آمریکایی‌ها که در سال ۲۰۰۱ با ادعای مقابله با طالبان به اشغال افغانستان پرداخته‌اند، اکنون طرح‌های گسترده‌ای را برای مذاکره با آن مطرح می‌کنند. محور این رویکرد را استراتژی ژنرال پترائوس، فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در افغانستان (رئیس کنونی سیا)‌ تشکیل می‌دهد. براساس برآوردهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا، دیگر جنگ در افغانستان راهکار نیست، لذا رویکرد به مذاکره و گفت‌وگو باید محور این اقدامات قرار گیرد.

نکته: آمریکایی‌ها سیاست چماق و هویج را در قبال طالبان آغاز کرده‌اند. آنها از یک سو به عملیات نظامی علیه طالبان ادامه می‌دهند و از سوی دیگر از امتیازدهی به آنها حتی واگذاری بخش‌هایی از افغانستان به طالبان سخن می‌گویند

بر این اساس آمریکایی‌ها سیاست چماق و هویج را در قبال طالبان در پیش گرفته اند. آنها از یک سو به عملیات نظامی علیه طالبان ادامه می‌دهند و از سوی دیگر از امتیازدهی به آنها حتی واگذاری بخش‌هایی از افغانستان به طالبان سخن می‌گویند. آمریکا برای اجرای این سناریو سیاست جداسازی طالبان و القاعده را اجرا کرد که کشته شدن بن‌لادن سرکرده گروه القاعده، بخشی از این طرح بود. آنها همچنین طالبان را به میانه‌رو و افراطی تقسیم کردند تا با این شکاف بتوانند مذاکرات را اجرایی سازند.

این رویکردها تا آنجا پیش رفت کرد که در اجلاس‌هایی مانند اجلاس آنکارا و بن ۲، مذاکره طالبان از محورهای نشست عنوان گردید. در همین چارچوب نیز آمریکا تعدادی از سران طالبان را از زندان گوانتانامو به افغانستان منتقل کرده و سازمان ملل نیز اسامی برخی از سران طالبان را از لیست گروه‌های تروریستی خارج ساخت.

در مهم‌ترین اقدام آمریکا طرح تاسیس دفتر سیاسی برای طالبان در قطر را مطرح کرد که عملا این گروه را به جریان سیاسی مبدل می‌کند. جالب توجه آن که جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا درباره طالبان می‌گوید: «این گروه هرگز تهدیدی برای آمریکا نبوده و آمریکا جنگی با آنها داشته است» در کنار تمام اقدامات صورت گرفته بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که تاسیس دفتر سیاسی برای طالبان ازجمله مهم‌ترین اقدامات آمریکاست که اهداف گوناگونی را پیگیری می‌کند.

● اهداف مذاکره

هر چند دولتمردان آمریکا بر این ادعا هستند که برای برقراری ثبات در افغانستان به مذاکره با طالبان روی آورده‌اند، اما بسیاری از ناظران سیاسی اهدافی بزرگ‌تر را در ورای این ادعا مطرح می‌کنند.

از جمله آمریکایی‌ها برآنند تا با امضای توافقنامه استراتژیک حضور بلندمدت در افغانستان را اجرایی کنند. آنها برای تحقق این امر ۲ مولفه را در دستور کار دارند. جلب رضایت طالبان برای کاهش حملات به نیروهای آمریکایی، ‌تضعیف دولت مرکزی افغانستان با ایجاد گروه‌های موازی اساس این طرح‌هاست. مذاکره با طالبان و تاسیس دفتر برای آنها می‌تواند زمینه‌سازی باشد برای حضور کم‌هزینه آمریکا در افغانستان در حالی که با این حربه عملا جریان موازی دولت افغانستان ایجاد می‌شود که آمریکا با تقسیم قدرت میان آنها اهداف خود را پیگیری می‌کند.

از سوی دیگر آمریکا با رویکرد به طالبان تلاش دارد ۳ اصل مدیریت بحران و در نهایت انتقال آن را اجرایی کند. آمریکا که از طالبان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده اکنون با مذاکره و مهار طالبان تلاش دارد تا از آنها برای بحران‌سازی در کشورهای منطقه بویژه پاکستان و ایران بهره‌برداری کند. نکته قابل توجه این که آمریکا با تاسیس دفتر برای طالبان در خارج از افغانستان، عملا نظارت دولت افغانستان بر طالبان را حذف کرده و خود مدیریت آنها را بر عهده می‌گیرد. ناظران سیاسی تاکید دارند رویکرد آمریکا به پذیرش تاسیس دفتر برای طالبان در اصل بحران‌سازی جدید در منطقه است که برای توجیه اشغالگری و سلطه‌طلبی آمریکا صورت می‌گیرد.

● نتیجه‌گیری

در جمع‌بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که عملکرد کنونی آمریکا در قبال طالبان از جمله تاسیس دفتر برای آنها در قطر،‌ ترکیه، امارات یا عربستان، ادامه سیاست‌بازی با طالبان برای رسیدن به اهداف سلطه‌طلبانه خود است. آمریکا با حذف دولت افغانستان و آوردن کشورهای پیرامونی نظیر قطر به تحولات افغانستان تلاش دارد تا مدیریت تحولات این کشور را در دست گرفته که نتیجه آن نیز استمرار بحران در این کشور و کل منطقه خواهد بود که صرفا در چارچوب منافع ‌آمریکا صورت می‌گیرد.

قاسم غفوری