چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

با استرس ,خلع سلاح نشوید


با استرس ,خلع سلاح نشوید

همه ما انواع موقعیت های پراسترس را در زندگی روزمره مان تجربه می کنیم این زندگی آمیخته با ترس, ترس از اینکه چه خواهد شد, ما را از پا درمی آورد ترس از دیر شدن اجاره خانه, امتحان مان را خوب پشت سر می گذاریم یا نه, از این منظر که در زندگی ماشینی و شهری با انواع استرس ها دست به گریبانیم, زندگی مان بسیار شبیه همدیگر است همین جا بایستید و از خود بپرسید که دارم به کجا می روم

همه ما انواع موقعیت‌های پراسترس را در زندگی روزمره‌مان تجربه می‌کنیم. این زندگی آمیخته با ترس، ‌ترس از اینکه چه خواهد شد، ما را از پا درمی‌آورد! ترس از دیر شدن اجاره‌خانه، امتحان‌مان را خوب پشت سر می‌گذاریم یا نه، از این منظر که در زندگی ‌ماشینی و شهری با انواع استرس‌ها دست به گریبانیم، زندگی‌مان بسیار شبیه همدیگر است. همین جا بایستید و ‌از خود بپرسید که دارم به کجا می‌روم؟ دارم چه بلایی سر خودم می‌آورم؟ شما هم حتما این سوال را از ‌خودتان بپرسید و خودتان را تا حد امکان از استرس رها کنید و معنای واقعی زندگی را بچشید. پای صحبت ‌مردم که می‌نشینیم، می‌بینیم آنها به خاطر تنش‌های مختلفی که از جامعه دریافت می‌کنند و یا از خانواده بر آنها ‌تحمیل می‌شود از نظر جسمی و روانی به شدت آسیب دیده‌اند.

آنها در توصیف شرایط خود اغلب از سه واژه ‌استرس، اضطراب و ترس استفاده می‌کنند که البته از نظر روانشناختی این واژه‌ها، معانی متفاوتی دارند. ‌استرس یک تجربه متعارف برای همه آدم‌هاست و معمولا در برابر یک تهدید ادراک شده واقعی یا خیالی ‌شکل می‌گیرد و موجب تغییراتی در سلامت روانی، جسمی، هیجانی و معنوی افراد می‌شود.‌

زمانی که مکانیسم‌های دفاعی بدن نتوانند در برابر آن استرس، مقاومت کنند و به مقابله بپردازند، اضطراب ‌رخ می‌دهد. احساس دلشوره، تپش قلب، احساس تنگی نفس و انواع ناراحتی‌ها می‌توانداز علائم همراه ‌اضطراب باشد. در واقع به علت تلنبار شدن استرس‌هایی که مردم چاره‌ای برایش نمی‌اندیشند، اکثر آنها روانه ‌مطب متخصصان مختلف قلب، گوارش، اعصاب و... می‌شوند. اما در مورد واژه سوم که مردم آن را به جای ‌استرس و اضطراب به کار می‌برند، یعنی ترس، باید گفت که این یک احساس خودآگاه است و معمولا نسبت ‌به خطر واقعی بیرونی، ترس پدید می‌آید که کوتاه‌مدت است و اگر طولانی شود، باید درمان شود وگرنه به فرم ‌بیماری‌های دیگر بروز می‌کند. ‌بدن ما انسان‌ها مثل یک کفه ترازو است. یک طرف آن فشارهایی است که در زندگی به فرد وارد می‌شود و ‌طرف دیگر مقاومت بدن. اگر استرس وارده بر ما زیاد شود و یا توانایی مقابله‌مان کم شود بیماری‌‌های مختلف ‌بروز می‌کنند. بیماری‌هایی مثل اضطراب، افسردگی، فشارخون، مشکل معده و سکته قلبی و... ما هیچ گریزی ‌از استرس‌ها نداریم. جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم استرس‌های مختلف را بر ما وارد می‌کند.

پس باید ‌بپذیرید که نیازمند فراگیری مدیریت استرس و فشارهای روانی هستید. باید بیاموزید که وقتی تعادل بین ‌استرس و مقاومت بدن به هم می‌خورد و این فشارها غالب می‌شوند چه باید بکنید؛ چون فشارهای مختلف باعث پایین آمدن قدرت تصمیم‌گیری شما می‌شود و خود این تصمیم‌گیری غلط باعث ایجاد استرس بیشتر شده و شما ‌در یک سیکل معیوب می‌افتید. دائم نگران خواهید بود چه اتفاقی خواهد افتاد و می‌گویید توانایی مواجهه با ‌مشکلات را ندارید. فراموشکار شده و اعتماد به نفس‌تان کم می‌شود و این چرخه معیوب ادامه می‌یابد.

اینکه ‌بگویید من ذاتا زودرنج هستم و یا استرسی‌ام، مجوز خوبی نیست که هر کار دلتان خواست بکنید و در روابط ‌خود، این استرس را به دیگران انتقال دهید. بدانید که استرس بیش از حد که بدون هیچ مدیریتی رها شود، ‌می‌تواند به سلامت جسمی و روانی شما آسیب برساند. بنابراین حتما باید در مواجهه با استرس‌ها از مشاور ‌کمک بگیرید وگرنه با مخفی کردن آنها از پا درمی‌آیید و کارتان به دارودرمانی خواهد کشید.‌زمانی که مکانیسم‌های دفاعی بدن نتوانند در برابر آن استرس مقاومت کنند و به مقابله بپردازند، اضطراب ‌رخ می‌دهد.‌استرس‌زاها بر دو نوع درونی و بیرونی هستند.

ما باید آنها را بشناسیم و به علائم جسمی و روانی و رفتاری ‌که در مواجهه با آن پیدا می‌کنیم، توجه نماییم تا بتوانیم به خوبی استرس‌مان را مدیریت کنیم. در مورد شناخت ‌علائم بدن حین استرس به علائم جسمی شامل سردرد، سوءهاضمه، درد و گرفتگی عضلات، تپش قلب، ‌تعریق و... و علائم رفتاری شامل جویدن ناخن‌ها، تکان دادن بی‌دلیل پاها، کم‌خوابی یا پرخوابی، حالت‌های ‌عصبی و عدم کنترل احساسات مثل زود گریه افتادن و دمدمی‌مزاج شدن و... اشاره می‌کنیم.‌باید یادمان باشد آفتی که در زمان بروز استرس و در اثر مقابله با آن گریبان ما را می‌‌گیرد، خشم است.‌چه‌طور می‌توانیم به بدن فرد کمک کنیم تا در برابر استرس‌های مختلف محیطی و درونی مقاومت کند؟ گاهی ‌عامل درونی و بیولوژیک وجود دارد که استرس‌آفرین است و باید با مصرف دارو، سیستم درونی بدن را به ‌تعادل رساند. اما در اغلب موارد، استرس وارده، محیطی است و در این حالت باید فکر فرد را مسلح کنیم تا ‌به دفاع از خود و مدیریت اوضاع بپردازد.

در درجه اول، چون این استرس و مسئله ناگوار به وجود آمده، باید ‌به شخص کمک کرد تا خشم خودش را بدون صدمه زدن به خود یا محیطش و تخریب آن تخلیه کند. او باید ‌بپذیرد این موضوع اتفاق افتاده و کاری هم نمی‌توان کرد و هرگز نباید آن را در دل خود مخفی کند. همین که ‌بگوید چه‌قدر ناراحت است و گریه کند درواقع خشمش را تخلیه کرده که این شیوه بهترین راه تخلیه خشم و ‌کاهش استرس است. در واقع مشاور تسهیل‌گر است؛ تسهیل‌گری که در جلسه مشاوره به فرد کمک می‌کند خشمش را به جای داد و فریاد و تخریب با صحبت کردن و گله و شکایت و گریستن تخلیه کند و از آن غم درونی فارغ شود. به علاوه یک مشاور، شیوه‌های تخلیه خشم را به مراجع خود می‌آموزد تا در بیرون از مطب ‌هم بتواند به حالتی منطقی و صحیح خشم‌ خود را مدیریت کند. پس دو اتفاق خوب می‌افتد:

۱) تخلیه شده و ‌استرس‌اش کاسته شده است.

۲) مسلح شده و مهارت مقابله با خشم را یاد گرفته است و شاید به طور ‌نامحسوس یک اتفاق سوم هم افتاده باشد. منظور رابطه‌ای است که بین او و مشاور ایجاد شده که حس می‌کند ‌تکیه‌گاهی عاطفی و امین پیدا کرده است. داشتن این تکیه‌گاه عاطفی و امین در شرایط استرس‌زا می‌تواند به ‌فرد کمک کند تا بر اوضاع مسلط شود و با تمرکز بیشتری دنبال راه‌حل بگردد. مشاور ، تخصص‌هایی را در ‌زمینه شناخت اختلالات و راهکارهای مناسب درمانی می‌بیند، گذشته از این یک مشاور، موارد متعددی داشته ‌است که مشابه با شما بود‌ه‌ا‌ند و با کوله‌باری از تجربه‌هایی که به وضعیت شما اشراف کامل دارد، می‌تواند ‌یک ماه بعد و دو سال بعدتان را از حالا ببیند؛ در حالی که اقوام شما گاهی به جای کمک، وضعیت را بدتر ‌می‌کنند وبه جای اینکه در شرایط آسیب‌پذیر کنونی به شما کمک کنند، آسیب تازه‌ای وارد می‌کنند. نکته مهمی ‌که در آخر یادآور می‌شویم، مراجعه به موقع است. اگر در روزهای ابتدایی هجوم استرس مراجعه کنید نتایج ‌بهتری می‌گیرید و هر چه زمان بگذرد چون انرژی روانی شما برای مقابله با فشار هزینه می‌شود آسیب وارده ‌بیشتر خواهد شد.‌