چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

روابط ایران و اروپا التهاب کم سابقه


روابط ایران و اروپا التهاب کم سابقه

روابط ایران و اروپا هرگز تا این اندازه ملتهب نبوده است پیام هایی که از اروپا می رسد, همه اش بوی تهدید و هشدار می دهد حتی اگر هنوز اختلاف ها درباره حجم فشارها به تهران ادامه داشته باشد با این حال پیش بینی می شود اجلاس اواخر اکتبر وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا, بازتاب افزایش فاصله اعضای اصلی این اتحادیه با تهران باشد

روابط ایران و اروپا هرگز تا این اندازه ملتهب نبوده است. پیام هایی که از اروپا می رسد، همه اش بوی تهدید و هشدار می دهد؛ حتی اگر هنوز اختلاف ها درباره حجم فشارها به تهران ادامه داشته باشد. با این حال پیش بینی می شود اجلاس اواخر اکتبر وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا، بازتاب افزایش فاصله اعضای اصلی این اتحادیه با تهران باشد.

در این حال، قبح شکنی ها پیرامون برخی گمانه زنی ها درباره آینده مناقشه هسته یی ایران و عراق آغاز شده است. این وضع در دو سوی این مناقشه جریان دارد؛ یعنی ایران و کشورهای غربی که حالا به راحتی درباره احتمال رودررویی های نظامی در آینده یی نه چندان دور اظهار نظر کرده و پیامدهای آن را به رخ یکدیگر می کشند. همچنین است بحث درباره شدت، حجم و کیفیت درگیری های احتمالی و اینکه آیا باید اقدامی محدود با شدت بالا را علیه مواضع و تاسیسات نظامی، اقتصادی و ساحلی ایران گمان کرد یا تنها به اقدامی ایذایی شبیه آنچه درباره دیپلمات های ایرانی در اربیل رخ داد؛ اما با سطحی به نسبت گسترده تر مثل ادعای مقابله با تهدید نیروهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق و سپس برخی درگیری های مرزی.

مقام های ایرانی نیز در این روزها بی ملاحظه از واکنش مقتدرانه تهران به هرگونه اقدام احتمالی سخن می گویند. این همه در حالی است که رئیس جمهور ایالات متحده در آخرین اظهار نظرش خطاب به افکار عمومی امریکا و جامعه جهانی اطمینان داده است که هرگونه گزارش منتشر شده در زمینه صدور دستور برای آمادگی حمله نظامی به ایران در ماه های پیش رو «شایعاتی بی اساس» است. او در گفت وگو با شبکه ماهواره یی العربیه تاکید کرد گزارش ها درباره دستور آمادگی برای حمله نظامی به ایران در ماه ژانویه یا فوریه را تکذیب می کنم و چنین گزارش هایی «تبلیغات تهی» است. شاید این اظهارات به نوعی از شدت آتش احتمال های خطرناک بکاهد، اما نه به آن معنا که تاکید مجدد بوش بر دیپلماسی قادر باشد به اوضاع ملتهب کنونی سامان بخشد. همین چند روز اخیر بود که نیکلا سارکوزی رئیس جمهوری و برنار کوشنر وزیر امور خارجه فرانسه و ۲۴ عضو اتحادیه اروپا دعوت به اجرای تحریم های مستقل از شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران کردند.

ناظران می گویند اظهارات اخیر بوش بیش از آنکه به نفع دیپلماسی ضدجنگ باشد، اقدامی راهبردی در حفظ و گسترش وحدت نظری است که واشنگتن (به زعم خود) میان بازیگران قدرتمند جامعه جهانی ایجاد کرده است؛ مواضع ویژه پاریس و گاه برلین درباره ایران تا همین یک سال پیش امری بعید می نمود، به خصوص پاریسی ها که عادت داشتند هرچه واشنگتن بگوید، با آن مخالفت کنند، ولی حالا برنار کوشنر وزیر کم حوصله و پرگوی نیکلا سارکوزی چنان سخن می گوید که امریکاییان نومحافظه کار آن را موضعی براساس آنچه باید باشد و در جهت صحیح می خوانند. از سوی دیگر توافق ماه گذشته ایران و آژانس بین المللی انرژی هسته یی که به «برنامه اقدام» شناخته شده، این امید را- البته نه به اندازه اظهارات خوش بینانه رئیس جمهور احمدی نژاد که پرونده هسته یی را مختومه اعلام کرد- پدید آورد که فرآیند پرپیچ و تاب پرونده سرانجام به نتایج مسالمت آمیزی نزدیک می شود. «برنامه اقدام» دو محور اساسی را در دستور کار خود دارد؛ الف- معلوم کردن دامنه تحقیقات و توانایی غنی سازی ایرانیان ب- شناسایی توانایی تهران در تسلیحاتی کردن فناوری هسته یی اش.

دو محور بالا در واقع در راستای همان سه سوال اساسی غرب (و به ویژه اروپا) از توانمندی هسته یی ایران و انگیزه های انجام آن از آغاز مناقشه تاکنون است؛ یعنی

الف) ایران تا چه میزان به تکنولوژی هسته یی دست یافته است؟

ب) اگر ایران رویکرد تکنولوژی خود را تسلیحاتی کرده و با توجه به پیشرفت حاصل شده در این کار چه شعاعی از جامعه جهانی و به خصوص اروپا را می تواند زیر چتر تهدید هسته یی اش قرار دهد؟

ج ) سرانجام اینکه اگر ایران صاحب تکنولوژی هسته یی با کاربرد نظامی باشد چه رفتاری را در قبال جامعه جهانی بروز می دهد؟

پاسخ به هر سه سوال بالا، دستور کار دولت اصلاحات و تیم هسته یی سابق در قریب دو سال مذاکره و چانه زنی با تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) بود. نام این روند به دیپلماسی «اعتمادزایی تهران نزد جامعه بین الملل» شهره شد.

به زعم تهران، این دیپلماسی علاوه بر اینکه می توانست به جدایی هرچه بیشتر جامعه جهانی و اروپا از سیاست های نومحافظه کارانه امریکاییان به نفع ایران بینجامد، بلکه امکان حفظ و گسترش فناوری هسته یی را برای ایرانیان در آینده محفوظ نگه می دارد. تغییر رویکردها در دیپلماسی دولت و تیم هسته یی، نزد جامعه جهانی به پایان دیپلماسی «اعتمادزایی» تهران تعبیر شد، از آن پس روابط ایران با اروپا به دوری از افزایش تنش و اختلاف انجامید تا آنجا که سرانجام با تعطیل کار تروئیکای اروپایی و اجرای سیاست ایستگاهی واشنگتن برای ایجاد همسویی میان بازیگران تاثیرگذار جامعه جهانی، پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شد. حالا واشنگتن در محدوده یی بسته تر با اعضای دائم اما معدود این شورا وارد رایزنی شده و آنها را به کمک چهره یی که از ایران نزد جهانیان بروز می داد و تهران نیز اصراری بر اصلاح آن نداشت، توانست پرونده هسته یی را از مناقشه اعضا بر سر ضرورت یا عدم ضرورت اعمال تحریم ها علیه ایران به توافق در این کار و سرانجام ایجاد اراده برای گسترش آن هدایت کند. دیپلماسی تهران در ماه های اخیر به ترتیبی، اصلاح رویکردی است که به ارجاع پرونده از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته یی به شورای امنیت سازمان ملل متحد انجامیده است. مهمترین اقدام در این باره توافق با آژانس بر سر «برنامه اقدام» است.

هدف دیپلماسی تهران در وهله نخست ایجاد تردید میان اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت و دیگر بازیگران قدرتمند جهانی برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران است. تهران در وهله دوم همچنان به شکاف نظری میان جناح اروپایی شورای امنیت امیدوار است، خاصه آنکه اکنون شاهد سه تیره از نظرات درباره گسترش تحریم ها یا عدم آن نزد اعضای اتحادیه اروپا هستیم؛ فرانسه و انگلیس که در همسویی کامل با واشنگتن خواستار سیاست های تنبیهی تندتر علیه ایران هستند. ایتالیا و اتریش که چنین روشی را شماتت می کنند و معتقدند نباید گام دوم (یعنی تنبیهات و تحریم های بیشتر) را پیش از گام اول - که امید به توافق و همکاری ایران و جامعه بین الملل است- برداشت. و سرانجام آلمان که بی تردید اعلام موضع برلین می تواند به سنگین تر کردن هر یک از دو نگرش رقیب در بالا بینجامد. هدف تهران از «برنامه اقدام» در وهله سوم آن است که از این طریق پرونده هسته یی خواهد توانست به آژانس انرژی هسته یی بازگشته و خود را از موقعیت خطر مستقیم برهاند. به هر حال اکنون تهران برای تحقق همه اهداف دیپلماسی جدید خود، به همان شیوه اعتمادزایی بازگشته است، اگرچه احمدی نژاد به جای سیدمحمد خاتمی بر کرسی ریاست جمهوری نشسته و علی لاریجانی جایگزین حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی شده است.محمد البرادعی قرار است ۲۲ نوامبر یعنی اول آذرماه آینده گزارش دستاورد «برنامه اقدام» را به شورای حکام IEAE ارائه کند. او به خبرگزاری ها گفته است در این برنامه هدف تشویق بازرسی ها از نیروگاه های هسته یی، تشویق میانه روها و سرانجام تست واقعیت سنجی در قبال ایران است. اروپاییان به رغم اختلاف هاشان با هم درباره نوع برخورد با ایران در حال حاضر ولی بدبینی خود را نسبت به توافق تهران و IEAE ابراز کرده اند. دلایل اعلام بدبینی اروپاییان در نگرانی هایی است که اکونومیست آن را به ترتیب زیر خلاصه کرده است؛

نخست، ایران با این توافق ممکن است از به درازا کشیدن مذاکرات و توسل به دادن پاسخ های ناقص برای افزایش مهارت خود در غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز و تولید پلوتونیوم در تاسیسات اراک بهره برداری کند. در آخر هم بازرسان اتمی تنها برای بخشی از سوال هایشان در این باره پاسخ دریافت کنند و الباقی سوالات همچنان بلاتکلیف بماند.دوم، محمد البرادعی مدیرکل آژانس به جای اینکه اقدام های خود را به نظارت بی طرفانه بر واقعیات مربوط به امنیت فعالیت های اتمی ایران منحصر کند، ممکن است موافقتنامه با ایران را برای دخالت در ماهیت بحث مورد استفاده قرار دهد. به عبارت دیگر نگرانی اروپا آن است که شاید البرادعی بر این باور باشد که با اقدام های خود به فراهم کردن زمینه تلاش های دیپلماتیک برای حل این بحران کمک می کند، در حالی که کاهش فشار بر ایران می تواند یافتن راه حل های دیپلماتیک را دشوارتر کند. سوم، در نظر اروپاییان (به ویژه جناح نزدیک به واشنگتن) اصرار علنی البرادعی در این مورد که به جای فشار بر ایران برای کنار گذاشتن تمامی فعالیت غنی سازی اورانیوم باید به این کشور اجازه غنی سازی محدود را داد، به حل بحران کنونی کمک نمی کند. چنین رویکردی از نظر محتوایی اشتباه آمیز و از نظر تاکتیکی خطا است.

چهارم، منتقدان اروپایی البرادعی رفتار او در توافق اخیر آژانس با تهران را به عهده گرفتن نقش دیپلماتیک تفسیر می کنند که این کار ممکن است آژانس بین المللی را با خطر سیاسی شدن فعالیت های آن مواجه کند.

همه عیب و ایرادهای بالا به توافق تهران و آژانس با عنوان «برنامه اقدام» بیش از آنکه قادر باشد تاثیری مثبت در پیشرفت داشته باشد، اقدامی ایذایی است که علاوه بر همه تبعات آن در فرآیند تلاش های دیپلماتیک برای پرونده هسته یی، به فاصله زیاد اروپا و ایران در دوران حاضر اشاره دارد. دورانی که برخی معتقد به اقدام علیه ایران در چارچوب شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند و برخی دیگر اقدام هایی خارج از این چارچوب را پیشنهاد می کنند.

نکته دیگر در تایید افزایش فاصله میان تهران و اروپا تفاوتی است که این بار در پی توافق ایران و آژانس برای «برنامه اقدام» رخ داد؛ برخلاف گذشته که نقش های پلیس خوب و بد میان امریکا و اروپا تقسیم می شد و هر بار به تناسب اوضاع یکی از آنان فعال تر از دیگری بروز می کرد، اما در پی توافق «برنامه اقدام» هیچ طرفی تلاش نکرد نقش پلیس خوب را بازی کند، همه طرف ها بر اعمال تحریم توافق داشتند، جز اینکه ضمن قائل شدن به فرصت ۶۰ روزه آژانس به تهران و تعویق صدور قطعنامه سوم، در تعقیب یک خواست مشترک هیچ طرفی دست از تهدید برای تحریم بیشتر برنداشت اگرچه برخی آن را منوط به محتوای گزارش ۲۲ نوامبر البرادعی کردند و برخی دیگر می خواهند پیش از گام اول دیپلماسی در این باره، گام دوم را برداشته و به انجام تحریم های یکجانبه اقدام کنند. اظهارات «برنار کوشنر» وزیر امور خارجه فرانسه بازتاب دهنده جناح افراطی غرب است که می گوید جهان نمی تواند منتظر اقدام سازمان ملل برای محدود کردن برنامه هسته یی ایران بماند. از این رو پاریس پیشنهاد تحریم های مستقل از تصمیم های شورای امنیت را به اعضای اتحادیه اروپا داده است. اگرچه این روزها در غرب، بازار مواضع افراطی علیه ایران گرم است، اما باید تا اواخر این ماه که قرار است شورای اروپا تشکیل جلسه دهد و نیز نشست وزیران امور خارجه گروه ۱«۵ در اواخر مهرماه صبر کرد و دید سرانجام رقابت رویکردهای دوگانه در اروپا به کدام سمت می کشد. آیا گزارش ۲۲ نوامبر محمد البرادعی مدیرکل آژانس به تقویت جناح رادیکال می انجامد یا آنان را مثل موقعیت امریکا تا همین چند سال پیش منزوی می کند. به هر حال هرچه هست، روابط ایران و اروپا هرگز تا این اندازه ملتهب نبوده است.

جلال خوش چهره



همچنین مشاهده کنید