جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

برنامه های روسیه برای حل مناقشات خاورمیانه


برنامه های روسیه برای حل مناقشات خاورمیانه

«نقش روسیه در خاورمیانه به طور تدریجی پررنگ تر شده اما آنچه که مانع اصلی در پیشرفت این نقش محسوب می شود اسرائیل است که نه همسو و موازی با مسکو گام بر می دارد و نه به شکلی قاطعانه مقابل دولتمردان کرملین ایستاده است و در واقع باید آغاز بحران اعراب و از سوی دیگر اسرائیل را عاملی برای قرار گرفتن مسکو در صف اعراب و واشنگتن در صف اسرائیل دانست »

«نقش روسیه در خاورمیانه به طور تدریجی پررنگ تر شده اما آنچه که مانع اصلی در پیشرفت این نقش محسوب می شود اسرائیل است که نه همسو و موازی با مسکو گام بر می دارد و نه به شکلی قاطعانه مقابل دولتمردان کرملین ایستاده است و در واقع باید آغاز بحران اعراب و از سوی دیگر اسرائیل را عاملی برای قرار گرفتن مسکو در صف اعراب و واشنگتن در صف اسرائیل دانست.» روزنامه البیان -چاپ امارات متحده عربی- در تحلیلی تحت عنوان «آناپولیس و اهداف روسیه برای فعال تر شدن در خاورمیانه» به ارزیابی روابط روسیه با اعراب و نمایی دیگر از رقابت این کشور با آمریکا در منطقه پرداخته است. در این گزارش آمده است: «به رغم آنکه روابط روسیه با کشورهای عربی به هیچ عنوان با روابط آمریکا با اسرائیل قابل مقایسه نیست اما باید از این منظر به این مسأله نگریست که اوضاع عمومی، سیاست ها، ایدئولوژی و همچنین منافع کشورهای بزرگ در خاورمیانه دستخوش تغییر و تحول شده است. تعامل با روسیه همانند دوره اتحاد جماهیر شوروی امری اشتباه است زیرا منافع امروز روسیه در خاورمیانه کاملا با منافع شوروی سابق تفاوت دارد. امروز روسیه با اکثر کشورهای منطقه منافع مشترک دارد که نباید اسرائیل را نیز از این قاعده مستثنی دانست. اما این مسأله موجب نشده که مسکو اهداف سیاسی اش را در خاورمیانه دنبال نکند اهداف سیاسی که نه واشنگتن و نه تل آویو پذیرای آن نیستند و موضع گیری روسیه در قبال جنگ عراق بهترین مثال برای این موضوع است.» «مسکو خواهان ایجاد توازن قدرت بین تمامی کشورهای خاورمیانه و تحقق امنیت و ثبات در منطقه ای است که کانون اصلی بحران و تنش برای کل جامعه بین المللی شده است.

چنانچه روسیه به کشوری در منطقه کمک می کند و به این کشور برای دفاع از خویش سلاح می دهد تنها سعی دارد به گونه ای جلوی افزایش بحران ها در منطقه را بگیرد، بحرانی که واشنگتن برای تحقق منافعش بوجود آورده اما این بحران منافع بسیاری از کشورها از جمله روسیه را متضرر ساخته است. هدف مسکو از حمایت از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس و دعوت از رهبران این جنبش برای سفر به روسیه تحریک اسرائیل و آمریکا نبوده بلکه هدف از آن احترام به اصل حقوق ملت ها در تعیین سرنوشت شان به ویژه حق مردم فلسطین در انتخاب رهبرانشان در عملیاتی دموکراتیک و شفاف بود.

مسکو به خوبی می دانست که محاصره حماس، به حاشیه کشاندن این جنبش و محروم ساختن آن از حق قانونی اش در اداره حکومت منتخب و دموکرات فلسطین روزی به لبریز شدن صبر این جنبش و انفجار آن منجر خواهد شد که سرانجام این امر به وقوع پیوست.» البیان در ادامه این تحلیل آورده است: «هنگامی که مسکو از دمشق حمایت کرده و سلاح در اختیار این کشور قرار داد در واقع سعی داشت به این کشور در حمایت از حاکمیت و دفاع از مرزهایش کمک کند زیرا اسرائیل بارها ضمن نقض حریم هوایی سوریه حملاتی غیر قابل توجیه علیه این کشور انجام داده که نه تنها امنیت سوریه بلکه عزم و اراده و تصمیم گیری های سیاسی این کشور را نیز هدف قرار داده است اما اکنون اسرائیل قصد دارد خود را به روسیه نزدیک سازد تا در خصوص مسایلی که با آمریکا موفق به تحقق آن نشده است، این بار دست طلب را به سوی روسیه دراز کند که مهمترین این مسایل پرونده هسته ای ایران و وجود سلاح های روسی در دست کسانی است که اسرائیل خواهان آن نیست. تل آویو نگران است که تداوم این روند به جایی برسد که تمامی گروه های مقاومت عربی در فلسطین، لبنان و دیگر کشورها سلاح کافی را برای رویارویی با این رژیم در اختیار داشته باشند همانطور که این اتفاق در جنگ تابستان گذشته اسرائیل با حزب الله لبنان روی داد؛ به همین دلیل اسرائیل اکنون سعی دارد با هدف تفاهم و هماهنگی با روسیه در خصوص این مسایل خود را به این کشور نزدیک سازد، در حالی که نقش فعال روسیه را در خاورمیانه و تمایل این کشور جهت پر رنگ تر شدن این نقش را نادیده گرفته است.» «الکساندر سلطانف، معاون وزیر امور خارجه روسیه اواسط نوامبر عازم اسرائیل شد و گفته شده که هدف از این سفر بررسی مقدمات برگزاری کنفرانس آناپولیس با مقامات اسرائیل بود اما گزارش هایی دیگر وجود دارد که نشان می دهد این مقام دیپلماتیک روسیه در دیدار با مسئولان اسرائیلی موضوعی مهم تر یعنی برگزاری کنفرانس ویژه بحران خاورمیانه در مسکو را بررسی کرده است. کنفرانسی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بهار سال ۲۰۰۵ در جریان سفر به خاورمیانه آن را مطرح کرده بود و اسرائیل به دلیل پافشاری بر مواضعش به ویژه اصرار بر وجود آمریکا به عنوان تنها میانجی بین این رژیم و فلسطین با آن مخالفت کرد. مسکو که نمی خواهد هدایت روند صلح در خاورمیانه تنها توسط آمریکا قبضه شود سعی کرد تا اسرائیل را نسبت به پذیرش این موضوع قانع سازد و حتی پیشنهاد میانجیگری بین این رژیم با سوریه را نیز در راستای همین مسأله مطرح ساخت که در پی آن ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل اعلام کرد سیاست های آمریکا علیه سوریه منجر به نزدیک تر شدن این کشور به ایران می شود. این در حالی است که اسرائیل ترجیح می دهد پیش از آنکه مقابل ائتلاف سوریه و ایران قرار گیرد با دمشق به توافق برسد.» «به همین دلیل برخی انتظار دارند که اسرائیل در شرایط کنونی با میانجیگری مسکو بین این رژیم و سوریه موافقت کند به ویژه آنکه روابطی مورد اعتماد بین روسیه و سوریه برقرار است. اما تنها مانع بر سر راه برگزاری کنفرانس سوریه و اسرائیل در مسکو عدم تمایل واشنگتن نسبت به چشم پوشی از نقش تک قطبی اش در منطقه و یا حداقل کاهش این نقش به نفع یک کشور دیگر از جمله روسیه بود که به نظر می رسد اکنون آمریکا نیز دریافته که مجبور به پذیرش پیشنهاد روسیه است زیرا در فراهم کردن مقدمات کنفرانس آناپولیس و امتناع کشورهای عربی برای مشارکت در این کنفرانس با دشواری های زیادی رو به رو شد؛ به طوری که در ابتدا سوریه و برخی گروه های مقاومت فلسطینی اعلام کردند که قصد دارند یک کنفرانس ضد آناپولیس در دمشق با مشارکت گروه های مخالف اسرائیل برگزار کنند اما این بار نیز مسکو دمشق را نسبت به صرف نظر از این تصمیم قانع ساخت.»

در پایان این تحلیل آمده است: «سفر فرستاده ویژه پوتین به دمشق موجب شد که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه موضعش را با اعزام نماینده اش به آناپولیس اعلام کند و در ازای این تصمیم به موافقت آمریکا و اسرائیل با برگزاری کنفرانسی دیگر در خصوص حل بحران سوریه و اسرائیل در مسکو دل بسته است که می تواند گامی جهت بازگرداندن بلندیهای جولان اشغال شده به سوریه باشد. لذا می توان گفت که کنفرانس های بین المللی صلح خاورمیانه، به عرصه ای دیگر برای رقابت مسکو و واشنگتن در منطقه تبدیل شده است.»