چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

امام حسین ع و رابطه با همسرش رباب


امام حسین ع و رابطه با همسرش رباب

به طور كلی, زنان از سوی دو گروه مورد تحقیر قرار گرفته اند; یكی كسانی كه زن را تنها ابزار شهوترانی گرفته و فراتر از آن, برای وی ارزشی قایل نیستند و دیگر, كسانی كه از سر تقدس, نزدیك شدن به زن را, باعث پلیدی خود شمرده, به همین دلیل در پرهیز از زن, سخن فراوان گفته اند

به طور كلی, زنان از سوی دو گروه مورد تحقیر قرار گرفته اند; یكی كسانی كه زن را تنها ابزار شهوترانی گرفته و فراتر از آن, برای وی ارزشی قایل نیستند و دیگر, كسانی كه از سر تقدس, نزدیك شدن به زن را, باعث پلیدی خود شمرده, به همین دلیل در پرهیز از زن, سخن فراوان گفته اند.

این نگرش زاهدانه, ضربه سهمگینی بر موقعیت و حیثیت زن وارد كرده و او را در حوزه پلیدی, وارد نموده و از اسباب پرورش بعد حیوانی انسان, تلقی كرده است. در این دیدگاه, دوستی زن نه تنها نشانه كمال نیست, بلكه نشانه دوری از كمال است.

چنین بینشی, در عالم اندیشه های گذشته بشر و حتی با نام دین, بی سابقه نیست, شاید بتوان گفت: نزدیكترین مورد آن به ما, مسیحیت است.

علاوه بر ابهاماتی كه از لحاظ نظری در دیدگاههای مسیحیت, راجع به زن وجود دارد, در عمل نیز با نگاهی زاهدانه, زن را تحقیر كرده اند.

نظری به واكنش افراطی جهان غرب در حال حاضر ـ در برابر مسیحیت قرون وسطا ـ دامنه بعد عملی این نگرش مسیحیت را نشان می دهد.

اسلام در این باره نیز دیدگاهها و تجربه های فراوانی را عرضه می كند. سیره رسول خدا(ص) و همین طور سیره امامامان معصوم(ع) بر اساس اعتدال و توازن, بنا شده و یك تجربه عینی از نظام فكری و فقهی اسلام است كه باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

پیامبر اكرم(ص) در برابر كسانی كه دوستی زن را مانع كمال و ترقی انسانی دانسته اند, محبت به زن را در كنار دوستی خود نسبت به نماز و عطر, قرار می دهد. روشن است كه نگرش ((پرهیز از زن)) در واقع, چیزی جز تحقیر زن نیست, آن هم نه در قالبی به ظاهر فاسد, بلكه در نگاهی زاهدانه, زن را بیشتر تحقیر نموده, به انزوا می كشاند, در حالی كه رسول خدا(ص) ((عبادت)) و ((زن)) را از امور ((محبوب)) خود می داند و ((عطر)) را نیز.

همان گونه كه عطر, دنیای اطراف را به مشام انسان, معطر و باصفا می سازد و نماز, به زندگی, روح و جلا می بخشد, زن نیز زندگی را به مذاق انسان شیرین و دلپذیر می سازد. این سه, مرز دنیا و آخرت را به هم نزدیكتر می كنند, چرا كه در آخرت نیز این سه, برگزیده عطایای خداوندند.

امام صادق(ع) می فرماید:

((من اخلاق انبیا حب النسا))(۱)

دین از اخلاق انبیا بوده كه زن را دوست بدارند.

این سخن انسانهایی است كه عمری را با اخلاص تمام در راه خدا گام برداشته و بیشترین سختیهای جسمی و روحی را متحمل شده اند. آنان از پرهیزكارترین مردمان روزگار و بنده های شایسته و برگزیده خداوند بوده اند. اگر ((دوستی زنان)) از اخلاق پرهیزگاران است, باید دانست كه این محبت, یك دوستی ارزشمند و این محبوب یك موجود متعالی است. ناگفته نماند كه این دوستی در چارچوب ((شرع)) معنا می دهد, اما در مجموع, بیانگر یك نگرش والا است.

اینك, به اصل موضوع می پردازیم.

●امام حسین(ع) و رباب

آن امام همام, به راستی سرور آزادگان است, كسی كه در اخلاص دینی او برای هیچ انسان آشنا به سیره اش, تردیدی وجود ندارد, چه رسد به شیعیان آن گرامی كه قرنهاست به عشق او بر سر و صورت می زنند و مفهوم حیات معقول را از حیات عینی اش برگرفته اند.

سخن ما در باره ((امام حسین(ع) و زن)) است. ابتدا برخورد آن حضرت را با رباب, همسر بزرگوار و صبورش بیان می كنیم و سپس در قسمت بعد برخوردش را با زنی دیگر به نام ((هوی)) دنبال خواهیم كرد.

رباب, دختر ((امرالقیس)) و جزو یكی از قبایل شامی است. پدر در زمان خلیفه دوم, اسلام آورده و در مدینه, سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت علی(ع) به عقد ازدواج امیرالمومنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد.(۲) رباب به عقد امام حسین(ع) درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در كنار وی می ماند.

در برخی از نقلها پدر او را انیف كلبی معرفی كرده اند(۳), اما نقل نخست, فراوان روایت شده است. علاوه بر این, شاید مراد دسته دوم, رباب دیگری باشد كه دختر انیف و همسر زبیر بن عوام و مادر مصعب بن زبیر بوده است.(۴)

رباب دو فرزند از امام حسین(ع) داشت, یكی سكینه و دیگری عبدالله. عبدالله در روز عاشورا در حالی كه كودكی بیش نبود, در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.(۵) سكینه نیز, بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده, بویژه در ادب, شخصیت شناخته شده ای یافت.

رباب بر اساس شواهدی در كربلا حضور داشته است. این مطلب را برخی از مورخان آورده اند.(۶)

از اخبار محدودی كه در زمینه روابط امام حسین(ع) و همسرش رباب به دستمان رسیده, چنین برمیآید كه روابط آن دو بسیار صمیمی بوده است, آن قدر كه هم امام(ع) و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی میان خود, خودداری نمی كرده اند, همان گونه كه پیامبر(ص) نیز از نشان دادن صمیمیتی كه نسبت به برخی از همسران خود داشت, خودداری نمی كرد. به دلیل وجود همین شواهد است كه ابن كثیر می گوید:

امام حسین(ع) همسرش رباب را بسیار دوست می داشته و از روی علاقه مندی به وی, در باره اش شعر می گفت.(۷)

نسابه معروف ((المجدی)) نیز تاكید دارد كه:

امام حسین(ع) سكینه و مادرش رباب را دوست می داشت(۸).

این دوستی به دلیل بزرگواری رباب بود, چنان كه از هشام كلبی, مورخ مشهور نقل شده كه:

((من خیار النسا و افضلهنذ(۹)))

رباب از بهترین زنان و از برترین آنها بود.

در زمینه این دوستی, دو بیت شعر از امام حسین(ع) در باره سكینه و رباب نقل شده, و در برخی از منابع, بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است.

لعمرك اننی لاحبد دارا

تحلد بها سكینه و الرباب

احبهما و ابدل جلذ حالی

و لیس للائمی فیها عتاب(۱۰)

((به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم كه سكینه و رباب در آن باشند.

آنها را دوست دارم و تمامی دارایی ام را به پای آنها می ریزم و هیچ كس نباید در این باره با من سخنی بگوید.))

در نقلی از سكینه آمده است كه امام حسن مجتبی(ع) در باره انتساب این شعر به امام حسین(ع) تاملی كرد و گویا تعجب كرده بود سپس, امام بیتی دیگر بر آن افزود:

و لست لهم و ان عتبوا مطیعا

حیاتی او یغیبنی التراب(۱۱)

((حتی اگر كسانی در این باره به من اعتراض كنند, آنها را در زندگی و نز وقتی مرا در خاك پنهان می كنند, پیروی نخواهم كرد.))

این شعر به طور مستقیم از طرف امام حسین(ع) نقل شده و تا آنجا كه ما می دانیم هیچ كس آن را به عنوان زبان حال, ندانسته و نسبت آن را به امام تكذیب نكرده است.

شعر مزبور, نشانگر ارتباط صمیمی امام با همسرش رباب و فرزندش سكینه است. توجه داریم كه سرودن این شعر, همراه با انتشار آن در میان مردم بوده است, بدین جهت, این شعر در بیشتر كتابهای تاریخی آمده است.

شعر دیگری نیز از امام حسین(ع) در باره رباب نقل شده است:

احبد لحبهاذ جمیعا

و نثله كلذها و بنی الردباب

و اخوالا لها من آل لام

احبدهم و طرذبنی جناب(۱۲)

((من به خاطر دوستی او زید, نثل و تمام ((بنور رباب)) را دوست دارم.

و همچنین داییهای او را از خاندان[ بنی] لام, همه را دوست دارم و ((جناب)) را كه مرا به طرب آورده است)).

گویا اینها افراد وابسته به رباب هستند كه از آنان یاد شده است.

رباب نیز علاقه وافری به امام حسین(ع) داشت. او در سفر كربلا همراه امام(ع) بود و پس از شهادت آن حضرت(ع) نیز وفاداریاش را به زبان شعر, و نیز در عمل, نشان داد.

دو مرثیه از رباب در دسترس, قرار دارد كه هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت(ع) نشاشن می دهد:

انذ الذی كان نورا یستضضا ب

بكربلا قتیل جزاك غیر مدفون

جنبت خسران الموازین

قد كنت لی حبلا صعبا الوذبه و

كنت تصحبنا بالرحم و الدین

من للیتامی و من للسائلین و من

یغنی و یاوی الیه كلد مسكین

و لله لا ابتغی بین الرمل و الطین(۱۳)

((آن پرتوی كه دیگران از درخشش آن بهره می بردند, در كربلا كشته شده و غیر مدفون رها شده است.

ای فرزند پیامبر(ص)! خدا از طرف ما تو را پاداش نیكو داده و در وقت ((میزان)) تو را از هر زیانی به دور دارد.

تو آن چنان كوه محكمی بوده كه من بدان پناه می بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی.

دیگر چه كسی برای یتیمان و فقیران, مانده؟ و چه كسی است كه مسكینان بدو پناه برده و او بی نیازشان سازد؟

به خدا قسم! دیگر سایه ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاك, پنهان شوم.))

رباب در بیت سوم, ارتباط عمیق خود را با امام حسین(ع) تصویر می كند; امام چون كوهی است كه پناهگاه آرام بخش رباب بوده و آن حضرت نیز با كمال ملاطفت و از سر دینداری با وی برخورد داشته است. رباب در بیت آخر, عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان می كند.

شخصیت والای رباب, باعث شد تا عده ای از اشراف قریش, پس از شهادت امام, از وی خواستگاری كنند, امام به نوشته مورخان نپذیرت و گفت: من پس از آنكه رسول خدا پدرشوهرم بوده, شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی پذیرم.(۱۴)

شعر دیگری از رباب در مرثیه اباعبدالله(ع) روایت شده است.

رباب, زمانی كه در محفل ابن زیاد, سر امام حسین(ع) را در دامن نهاده, بر آن بوسه می زد, چنین سرود:

وا حسینا فلا نسیت حسینا

اقصدته اسنه الاعدا

غادروه بكربلا صریعا

لا سقی الله جانبی كربلا(۱۵)

((من هرگز حسین را فراموش نخواهم كرد, حسینی كه نیزه های دشمن او را هدف قرار دادند.

او را در حالی كه در كربلا افتاده بود, كشتند; خداوند سرزمین كربلا را سیراب نكند.

روشن است كه چنین شعری, در محفل زیاد, كمال مظلومیت امام حسین(ع) را آشكار نموده, خاطره سخت شهادت را زنده كرده است. به نقل از سبط ابن جوزی و همان گونه كه از ((ابن اثیر)) نقل شده, اشراف قریش و نیز یزید, خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به اباعبدالله سبب شد كه نه تنها خواسته آنان را رد كند, بلكه از فرط غصه و گریه, بیش از یك سال زنده نماند, او در این یك سال حتی زیر سایه ننشست. ابن اثیر تصریح كرده كه همین امر, باعث رحلت او گردید.(۱۶)

بر اساس برخی از نقلها, رباب یك سال نزد قبر امام حسین(ع) باقی مانده و بعد از آن به مدینه رفت.

ابن كثیر با نقل این مطلب, شعری را نیز از زبان او آورده است:

الی الحول ثم اسم السلام علیكما و من یبك حولا كاملا فقد اعتذر

((تا یك سال, پس از آن بر شما درود می فرستم و[ وداع می كنم] كسی كه یك سال كامل بگرید پس از آن معذور است.))(۱۷)

این شعر ممكن است پس از یك سال گریه در مدینه سروده شده باشد, اما اقامت یكساله رباب بر سر قبر امام, نباید درست باشد, بویژه كه سپاه ابن زیاد, تمام اسرار را با اجبار به كوفه و پس از آن به شام فرستادند, بعضی از مورخان, تصریح كردهآند كه رباب به شام رفته است. اگر آنها به كربلا بازگشته باشند, می توان پذیرفت كه او پس از بازگشت, مدتی بر سر قبر آن حضرت, باقی مانده است, اما این امر نیز چندان ثابت شده نیست, و گزارشی كه در آن, سفر رباب به شام ذكر شده است رفتن او را پس از آن به مدینه یادآور شده است.(۱۸) ابن اثیر با نقل این مطلب, این نظر را كه رباب یك سال بر سر قبر امام مانده و بعد از آن به مدینه آمده, بر اثر غم و غصه در گذشته, نقل كرده است.

بر اساس اخباری كه بیان شد, می توان شدت علاقه و پیوند میان امام حسین(ع) و رباب را به دست آورد; پیوندی كه امام, آشكارا آن را بیان كرد و رباب نیز با شعر و عمل خود, آن را به اثبات رسانده است.

پی‏نوشت‏ها:

۱ـ مكارم الاخلاق, ص۱۹۷, بیروت.

۲ـ الاغانی, ج۱۶, ص۱۴۰ ـ ۱۴۱, قاهره, انساب الاشراف, ج۱, ص۱۹۵, انتشارات محمودی.

۳ـ مجله تراثنا, ش۱۰, ۱۸۷, موسسه آل البیت.

۴ـ طبقات الكبری, ج۳, ص۱۰۰ و ج۵, ص۱۸۲, ۱۸۶, بیروت.

۵ـ الاغانی, ۱۶, ص۱۴۱ ـ جمهره انساب العرب, ص۴۵۷.

۶ـ البدایه و النهایه, ج۸, ص۲۱۲ ـ الكامل, ابن اثیر, ج۴, ص۸۸, بیروت.

۷ـ البدایه و النهایه, ج۸, ص۲۱۲.

۸ـ المجدی, ص۹۲, قم.

۹ـ الاغانی, ج۱۶, ص۱۴۱.

۱۰ـ مجله تراثنا, ش۱۰, ص۱۲۸ ـ الاغانی, ج۱۶, ص۱۳۶ ـ انساب الاشراف, ج۱, ص۱۹۵ ـ ۱۹۶ ـ البدایه و النهایه, ج۸, ص۲۱۱ ـ المعارف, ص۹۳, بیروت ـ الفصلو المهمه, ص۱۸۳ ـ المجدی, ص۹۲ ـ مقاتل الطالبین, ص۹۴, بیروت ـ اعلام النسا المومنات. ص۳۴۶. در برخی از نقلها به جای ((تحل بها)), ((تكون بها)) آمده و در روایتی دیگر به جای آن ((تصیذفها)).

۱۱ـ الاغانی, ج۱۶, ص۱۴۰ ـ اعیان الشیعه, ج۶, ص۴۴۹ (طبع جدید) ـ تراثنا, ش۱۰, ص۱۲۸ ـ البدایه و النهایه, ص۲۱۱, شرح الاخبار, الجز الثالث عشر, ص۱۴. در نقلی به جای ((مطیعا)), ((مضیعا)) آمده و برخی دیگر به جای ((یغیبنی)), ((یعلینی)) ذكر شده است.

۱۲ـ تاج العروس, ج۱, ص۲۶۳ ـ اعیان الشیعه, ج۶, ص۴۴۹. ابوالفرج از قول ابن عبده آورده است كه رباب, فرزند حارثه, فرزند اوس بن حارثه بن لام الطایی بوده است (مقاتل الطالبین, ص۹۴). ظاهرا مقصود از آل لام, همین خانواده است.

۱۳ـ الاغانی, ج۱۶, ص۱۴۲ ـ اعیان الشیعه, ج۶, ص۴۴۹ ـ اعلام النسا, ص۴۳۹ ـ اعلام النسا المومنات, ص۳۴۷ ـ منتهی الاذمال, ج۱, ص۳۳۵ ـ ادب الطف, ج۱, ص۶۱, انتشارات دارالمرتضی.

۱۴ـ الكامل, ج۴, ص۸۸ ـ الاغانی, ج۱۶, ۱۴۱ ـ اعیان الشیعه, ج۶, ص۴۴۹.

۱۵ـ تذكره الخواص, ص۲۶۰, انتشارات نینوی الحدیثه ـ ادب الطف ـ ج۱, ص۶۱, به نقل از: تاریخ القرمانی, ص۴ ـ منتهی الاذمال, ج۱, ص۴۶۳ ـ اعیان الشیعه, ج۶, ص۴۴۹ ـ اعلام النسا المومنات, ص۳۴۷.

۱۶ـ تذكره الخواص, ص۲۶۵ ـ الكامل, ج۴, ص۸۸.

۱۷ـ البدایه و النهایه, ج۸, ص۲۱۲.

۱۸ـ الكامل, ج۴, ص۸۸.

ماهنامه پیام زن